شَفَا: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/شَفَا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/شَفَا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۱۰: | خط ۱۱: | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
عَلَى:100, وَ:63, حُفْرَة:52, جُرُف:52, بُنْيَانَه:47, مِن:47, هَار:47, کُنْتُم:47, النّار:42, أَسّس:42, فَانْهَار:42, مَن:36, بِه:36, فَأَنْقَذَکُم:36, إِخْوَانا:36, فِي:31, بِنِعْمَتِه:31, أَم:31, مِنْهَا:31, خَيْر:26, نَار:26, اللّه:26, کَذٰلِک:26, فَأَصْبَحْتُم:26, جَهَنّم:21, يُبَيّن:21, رِضْوَان:21, قُلُوبِکُم:21, بَيْن:15, فَأَلّف:10, لَکُم:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::شَفَا]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::شَفَا]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۲
«شفا» در اصل لغت به «کناره چاه» و یا خندق و مانند آن گویند، و شاید اطلاق «شفه» بر «لب» نیز به همین مناسبت باشد. و همچنین استعمال این کلمه در بهبودى از بیمارى نیز به خاطر آن است که انسان در کناره «سلامت و تندرستى» قرار مى گیرد.
ریشه کلمه
- شفو (۲ بار)
قاموس قرآن
-به فتخ ش) كنار. حاشيه «شفا البئر» يعنى كنار چاه، نثنيه آن شفوان، جمع آن اشفاء است (مجمع - مفردات) [آل عمران:103]. يعنى در كنار گودالى از آتش بوديد از آن نجاتتان داد غرض از كنار آتش هلاكت است. [توبه:109]. شفاء: به كسر (ش) به معنى صحّت و سلامت است راغب گويد: الشفاء من المرض رسيدن به كنار سلامتى است و آن اسم گرديده به صحّت. در اقرب دوا نيز گفته است از باب تسميه سبب به اسم مسبّب كه دوا سبب صحت است [شعراء:80]، [اسراء:82]. بنابرآن كه «مِنَالْقُرْآنِ» بيان «ما» است معنى آيه چنين مىشود: آنچه شفا و رحمت براى مؤمنان است مازل مىكنيم و آن قرآن است و به ظالمان جز زيان نمىافزايد . به نظر مىآيد مراد تز شفا صحت قلب است چنانكه فرموده [يونس:57]. مرض تنها مرض بدن نيست بلكه قرآن از مرض قلب نيز نام مىبرد كه از مرض بدن شديد و صعب العلاج است [بقره:10]، [احزاب:32]. قلب مريض دوازده بار در قرآن آمده است (المعجم المفهرس). قرآن شفا و دواى دردهاى قلوب است شك، حقد، حسد، شرك، كفر، نفاق كه امراض قلوب اند به وسيله قرآن زدوده مىشوند «هُوَ شِفاءٌ» از طرف ديگر معرفت، ايمان، عاطفه، انصاف، و غيره به وسيله آن وارد قلوب مىشوند و آنهاعبارت اخراى رحمت اند لذا در زدودن اسقام قلب شفاء و در وارد كردن فضائل به قلب رحمت است [يوسف:111]. اين قرآن يكپارچه رحمت و شفاء است ظالمان را جز زيان نيافزايد چنانكه در «خسر» گذشت.