فَرَض: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added word proximity by QBot)
 
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَرَض | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَرَض | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۸: خط ۹:




===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
اللّه:100, وَ:55, الْحَج:41, عَلَيْک:29, مَا:29, الّذِي:29, قَد:29, فِيهِن:29, فَمَن:29, رَحِيم:29, مِن:29, فِيمَا:29, غَفُور:27, لَکُم:27, يَعْمَلُون:27, الْقُرْآن:27, إِن:27, لَه:27, مَعْلُومَات:27, حَرَج:27, سُنّة:24, أَشْهُر:24, کَانُوا:24, لَرَادّک:24, فَلا:24, تَحِلّة:24, رَفَث:22, الْعِقَاب:22, أَيْمَانِکُم:22, النّبِي:22, إِلَى:22, عَلَى:19, إِلاّ:19, لا:19, شَدِيد:19, أَزْوَاجِک:19, فِي:19, مَعَاد:19, مَرْضَاة:17, الّذِين:17, قُل:17, السّيّئَات:17, کَان:17, تَبْتَغِي:15, مَوْلاَکُم:15, فُسُوق:15, عَمِلُوا:15, أَن:15, رَبّي:15, خَلَوْا:15, مَفْعُولا:15, أَعْلَم:12, هُو:10, مَن:10, قَبْل:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَرَض]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَرَض]]
|?نازل شده در سال
|?نازل شده در سال

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۸

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض به معنى قطع است راغب قطع شى‏ء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدير و اندازه‏گيرى معنى مى‏كند. در قرآن مجيد به معنى تعيين و ايجاب به كار رفته است كه هر دو نوعى قطع و تقديراند مثل [نساء:118]. از بندگان تو بهره‏اى معين شده مى‏گيرم. [بقره:236]. مادامی كه به آنها دست نزده‏ايد يا مهريه‏اى معين نكرده‏ايد مهريه فريضه خوانده شده كه شى‏ء تعيين شده است. و مثل [نور:1]. يعنى سوره ايست كه نازل كرده و عمل به احكام آن را واجب كرده‏ايم، عمل حكم واجبى اتيان و عمل حكم تحريمى ترك است و مثل [قصص:85]. آنكه تلاوت و عمل به قرآن را بر تو واجب كرده حتماً تو را به معاد (ظاهرهاً مكه) برمى گرداند. رجوع شود به «ردد» [بقره:197]. حج در ماه‏هاى معلومى است هر كه در آنها حج را بر خود واجب كند (با شروع در آن) پس در حج نزديكى به زنان و دروغ ولا واللَّه بلى واللَّه گفتن نيست. [نساء:24]. فريضة در اين آيه و آيات ديگر به معنى مفروضه است يعنى معين شده و واجب شده. [بقره:68]. فارض به معنى سالخورده و پير است و به قولى آن گاوى است كه بسيار زائيده باشد در علت اين تسميه گفته‏اند: كه آن از اعمال شاقه خودش را قطع (و آسوده) كرده يا عمر (و جوانى) خويش را قطع كرده‏ یا زمين را قطع (و شخم) كرده است يعنى: گفت خدا فرمايد آن گاوى است نه سالخورده و نه جوان ميان اين دو حال است. *** در مجمع راجع به فرق فرض و واجب نقل فرموده: فرض با جعل جاعل است كه آن را واجب كند ولى واجب شايد بدون جعل باشد مثل وجوب شكر منعم، على هذا نسبتشان عموم و خصوص مطلق است. به نظر راغب ايجاب به اعتبار وقوع و ثبوت حكم و فرض به اعتبار تعيين آن گفته مى‏شود.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...