۱۶٬۲۸۴
ویرایش
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
<span id='link36'><span> | <span id='link36'><span> | ||
==تمثيل هايى براى بيان حال و اعمال | ==تمثيل هايى براى بيان حال و اعمال مؤمن و كافر == | ||
وَ مَا يَستَوِى الاَعْمَى وَ الْبَصِيرُ | «'''وَ مَا يَستَوِى الاَعْمَى وَ الْبَصِيرُ'''»: | ||
ظاهرا اين جمله عطف باشد بر جمله | |||
ظاهرا اين جمله عطف باشد بر جمله «و الى اللّه المصير» و در حقيقت تعليلى است به صورت تمثيل، تا بفهماند افرادى كه خود را تزكيه كرده اند، با آن ها كه تكذيب مى كنند، يكسان نيستند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۰ </center> | ||
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: عطف بر جمله سابق | ولى بعضى از مفسرين گفته اند: عطف بر جمله سابق است، كه فرمود: «و ما يستوى البحران». | ||
وَ لا الظلُمَت وَ لا النُّورُ | «'''وَ لا الظلُمَت وَ لا النُّورُ'''»: | ||
در اين آيه شريفه و آيه | |||
وَ لا الظلُّ وَ لا الحَْرُورُ | در اين آيه شريفه و آيه بعدش، چند مرتبه حرف نفى «لا» تكرار شده، و منظور از آن، تأكيد نفى است. | ||
كلمه حرور - به طورى كه گفته اند - به معناى شدت حرارت آفتاب است . و بعضى ديگر گفته اند: حرور به معناى باد سموم است . بعضى هم گفته اند: سموم بادى است كه در روز بوزد، و حرور بادى است كه در شب و روز بوزد. | |||
وَ مَا يَستَوِى الاَحْيَاءُ وَ لا | «'''وَ لا الظلُّ وَ لا الحَْرُورُ'''»: | ||
اين جمله عطف است بر جمله | |||
پس در نتيجه اين تكرار نظير تكرار كلمه | كلمه حرور - به طورى كه گفته اند - به معناى شدت حرارت آفتاب است. و بعضى ديگر گفته اند: حرور به معناى باد سموم است. بعضى هم گفته اند: سموم بادى است كه در روز بوزد، و حرور بادى است كه در شب و روز بوزد. | ||
و اين چند جمله پشت سر | |||
و منظور از جمله : | «'''وَ مَا يَستَوِى الاَحْيَاءُ وَ لا الاَمْوَات ...'''»: | ||
اين جمله عطف است بر جمله «و ما يستوى الاعمى و البصير». و اگر كلمه «و ما يستوى» را در اين جا مجددا آورد، با اينكه مى توانست مثل جمله قبلى بفرمايد: «و لا الاحياء و لا الاموات»، براى اين است كه فاصله زياد شده بود، ناگزير «ما يستوى» را تكرار كرد تا معنا را در ذهن شنونده تجديد كند. | |||
پس در نتيجه اين تكرار نظير تكرار كلمه «كيف» است، كه در آيه «كيف يكون للمشركين عهد عند اللّه و عند رسوله... كيف و ان يظهروا عليكم ...» مى باشد، كه به خاطر طول فاصله، كلمه كيف تكرار شده است. | |||
و اين چند جمله پشت سر هم، يعنى جمله «و ما يستوى الاعمى و البصير» و «و لا الظلمات و لا النور»، و «و لا الظل و لا الحرور» و «و ما يستوى الاحياء و لا الاموات»؛ تمثيل هايى براى مؤمن و كافر است و مى خواهد تبعه و اثر اعمال اين دو طايفه را شرح دهد. | |||
و منظور از جمله: «ان اللّه يسمع من يشاء: خدا مى شنواند هر كه را بخواهد» مؤمن است، كه قبلا مرده بود، و خداى تعالى زنده اش كرد، و هدايت را به گوشش شنوانيد، چون در نفس ، استعداد آن را داشت، لذا درباره مؤمن فرموده: «أو من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا» و اما منظور از اين جمله رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نيست؛ چون آن جناب وسيله هدايت است و هدايت هم همانا هدايت خدا است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۱ </center> | ||
و مراد از جمله | و مراد از جمله «و ما انت بمسمع من فى القبور»، اموات است. يعنى كفارى هستند كه خاصيت پذيرفتن هدايت را ندارند؛ چون دلهايشان مُهر خورده. | ||
إِنْ أَنت إِلا نَذِيرٌ | |||
اين انحصار كه مى فرمايد: | «'''إِنْ أَنت إِلا نَذِيرٌ'''»: | ||
إِنَّا أَرْسلْنَك بِالحَْقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلا خَلا فِيهَا نَذِيرٌ | |||
مفاد اين جمله آن طور كه سياق اقتضاء دارد، اين است كه : ما تو را | اين انحصار كه مى فرمايد: «تو بجز نذير چيز ديگرى نيستى»، انحصار حقيقى نيست، بلكه انحصار نسبى است، و معنايش اين است كه: تو وظيفه اى به جز انذار خلق ندارى، و اما هدايت آنكه هدايت مى شود، و اضلال آنكه گمراه است و هدايت نمى پذيرد به خاطر اين كه خدا به كيفر اعمال زشتش گمراهش كرده، كار خداى سبحان است. و اگر در مقابل «نذير»، كلمه «بشير» را ذكر نكرد، با اين كه آن جناب هر دو صفت را داشت، براى اين بود كه مقام ، مقام انذار به تنهايى بود، و مناسبت اقتضا مى كرد تنها متعوض اين صفت شود، علاوه بر اين در آيه بعدى، هر دو صفت را آورده بود. | ||
و از ظاهر سياق برمى آيد كه مراد از نذير پيغمبرى است كه از ناحيه خدا مبعوث شود. ولى بعضى از مفسرين نذير را به مطلق كسانى تفسير كرده اند كه بشر را انذار مى كنند، چه پيغمبر باشد و چه عالمى از | |||
بله اين هم از آيه برنمى آيد كه نذير هر | «'''إِنَّا أَرْسلْنَك بِالحَْقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلا خَلا فِيهَا نَذِيرٌ'''»: | ||
وَ إِن يُكَذِّبُوك فَقَدْ كَذَّب الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءَتهُمْ رُسلُهُم | |||
كلمه | مفاد اين جمله آن طور كه سياق اقتضاء دارد، اين است كه: ما تو را فرستاديم، تا بشير و نذير باشى، و اين كار ما كارى نوظهور و غريب نيست ، براى اين كه هيچ امتى از امم گذشته نيست، مگر آنكه نذيرى در آن ها بوده و گذشته، و اين فرستادن بشير و نذير از سنت هاى جارى خدا است، كه همواره در خلقتش جريان دارد. | ||
و از ظاهر سياق برمى آيد كه مراد از نذير پيغمبرى است كه از ناحيه خدا مبعوث شود. ولى بعضى از مفسرين نذير را به مطلق كسانى تفسير كرده اند كه بشر را انذار مى كنند، چه پيغمبر باشد و چه عالمى از علماء، ليكن اين تفسير خلاف ظاهر آيه است. | |||
بله اين هم از آيه برنمى آيد كه نذير هر امتى، از خود آن امت بوده، چون «نفرموده خلا منها: از افراد آن امت نذيرى بوده و گذشته»، بلكه فرموده: «خلا فيها: در آن امت نذيرى بوده و گذشته». | |||
«'''وَ إِن يُكَذِّبُوك فَقَدْ كَذَّب الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءَتهُمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ'''»: | |||
كلمه «بينات» به معناى آيات و معجزاتى است كه به حقانيت رسولان شهادت دهد. و كلمه «زبر» جمع زبور است، و شايد مراد از آن به قرينه اين كه مقابل كتاب قرار گرفته، صحف بوده باشد، يعنى آن كتاب هايى كه تنها متضمن ياد خدا است، بدون اين كه احكام و شرايعى در آن باشد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۲ </center> | ||
و | و «كتاب منير»، كتابى را گويند كه از آسمان نازل شده، و متضمن احكام و شرايع باشد، مانند: كتاب نوح، ابراهيم، تورات موسى، و انجيل عيسى (عليه السلام). و معناى آيه روشن است. | ||
ثُمَّ أَخَذْت الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْف كانَ نَكِيرِ | |||
كلمه | «'''ثُمَّ أَخَذْت الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْف كانَ نَكِيرِ'''»: | ||
كلمه «اخذ» كنايه است از عذاب دادن. و كلمه «نكير»، به معناى انكار است. و بقيه الفاظ آيه روشن است. | |||
<span id='link37'><span> | <span id='link37'><span> | ||
==سخنى پيرامون عموم انذار و اينكه هيچ امتى كه در آن پيغمبرى ظهور نكرده باشد نبوده است وان من امة الاخلافيها نذير == | ==سخنى پيرامون عموم انذار و اينكه هيچ امتى كه در آن پيغمبرى ظهور نكرده باشد نبوده است وان من امة الاخلافيها نذير == | ||
در بحث هايى كه در جلد دوم راجع به نبوت داشتيم ، و نيز در جلد دهم در داستانهاى نوح (عليه السلام ) مطالبى عقلى گذشت ، كه دلالت مى كرد بر عموم نبوت ، واين معنا را قرآن نيز تاءييد مى كند. | در بحث هايى كه در جلد دوم راجع به نبوت داشتيم ، و نيز در جلد دهم در داستانهاى نوح (عليه السلام ) مطالبى عقلى گذشت ، كه دلالت مى كرد بر عموم نبوت ، واين معنا را قرآن نيز تاءييد مى كند. |
ویرایش