مَرَدُوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَرَدُوا | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَرَدُوا | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۱۴: خط ۱۵:
آنچه از اقوال اهل لغت به دست مى‏آيد اين است كه مرد به معنى عارى بودن و به معنى مستمر بودن است.راغب گويد: مارِد و مَريد از شياطين جن و انس آن است كه از خيرات عارى باشد. شجر اَمْرَد درختى را گويند كه خالى از برگ باشد. رَمْلَةٌ مَرْداء خاكى است كه كه چيزى نروياند. جوان بى ريش اَمْرَد گويند كه صورتش عارى از مو است. در قاموس و اقرب آمده: «مَرَدَ عَلَى الشَّىْ‏ءِ: مَرَنَ وَ اسْتَمَرَّ عَلَيْهِ» يعنى در آن مستمر و پيوسته شد و بر آن عادت كرد. [صافات:7]. [حج:3]. مريد و مارد به معنى عارى از خير و بى فايده است و اينكه آن را طاغى و عاصى گفته‏اند ظاهراً بدان جهت است كه از طاعت حق عارى و خالى است. * [توبه:101]. مَرَدُوا ظاهراً به معنى استمرار است چنانكه نقل شد يعنى از اهل مدينه كسانى هستند كه بر نفاق عادت كرده‏اند. * [نمل:44]. مُمَرَّد به معنى صاف شده است و آن به معناى اولى مناسب است كه صاف شده عارى از خلل و فرج است و آيه روشن مى‏كند كه سليمان قصر آئينه كارى شده داشته است.
آنچه از اقوال اهل لغت به دست مى‏آيد اين است كه مرد به معنى عارى بودن و به معنى مستمر بودن است.راغب گويد: مارِد و مَريد از شياطين جن و انس آن است كه از خيرات عارى باشد. شجر اَمْرَد درختى را گويند كه خالى از برگ باشد. رَمْلَةٌ مَرْداء خاكى است كه كه چيزى نروياند. جوان بى ريش اَمْرَد گويند كه صورتش عارى از مو است. در قاموس و اقرب آمده: «مَرَدَ عَلَى الشَّىْ‏ءِ: مَرَنَ وَ اسْتَمَرَّ عَلَيْهِ» يعنى در آن مستمر و پيوسته شد و بر آن عادت كرد. [صافات:7]. [حج:3]. مريد و مارد به معنى عارى از خير و بى فايده است و اينكه آن را طاغى و عاصى گفته‏اند ظاهراً بدان جهت است كه از طاعت حق عارى و خالى است. * [توبه:101]. مَرَدُوا ظاهراً به معنى استمرار است چنانكه نقل شد يعنى از اهل مدينه كسانى هستند كه بر نفاق عادت كرده‏اند. * [نمل:44]. مُمَرَّد به معنى صاف شده است و آن به معناى اولى مناسب است كه صاف شده عارى از خلل و فرج است و آيه روشن مى‏كند كه سليمان قصر آئينه كارى شده داشته است.


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
مِن:100, الْمَدِينَة:90, عَلَى:90, أَهْل:80, النّفَاق:80, لا:70, وَ:60, تَعْلَمُهُم:60, مُنَافِقُون:50, نَحْن:50, الْأَعْرَاب:40, نَعْلَمُهُم:40, سَنُعَذّبُهُم:30, مَرّتَيْن:20, حَوْلَکُم:20, ثُم:10, مِمّن:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَرَدُوا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۰

آیات شامل این کلمه

«مَرَدُوا» از مادّه «مرد»، (بر وزن سرد)، به معناى طغیان و سرکشى و بیگانگى مطلق مى باشد، و در اصل به معناى «برهنگى و تجرد» آمده، و به همین جهت به پسرانى که هنوز مو در صورتشان نروییده است «أمرد» مى گویند.

«شجرة مرداء» یعنى درختى که هیچ برگ ندارد، و «مارد» به معناى شخص سرکش است، که به کلّى از اطاعت فرمان خارج شده است.

بعضى از مفسران و اهل لغت، این ماده را به معناى «تمرین» نیز گرفته اند (از جمله در «تاج العروس» و «قاموس» تمرین، یکى از معانى آن ذکر شده است).و این، شاید به خاطر آن باشد که تجرد مطلق از چیزى، و خروج کامل از آن بدون ممارست و تمرین ممکن نیست.


ریشه کلمه

قاموس قرآن

آنچه از اقوال اهل لغت به دست مى‏آيد اين است كه مرد به معنى عارى بودن و به معنى مستمر بودن است.راغب گويد: مارِد و مَريد از شياطين جن و انس آن است كه از خيرات عارى باشد. شجر اَمْرَد درختى را گويند كه خالى از برگ باشد. رَمْلَةٌ مَرْداء خاكى است كه كه چيزى نروياند. جوان بى ريش اَمْرَد گويند كه صورتش عارى از مو است. در قاموس و اقرب آمده: «مَرَدَ عَلَى الشَّىْ‏ءِ: مَرَنَ وَ اسْتَمَرَّ عَلَيْهِ» يعنى در آن مستمر و پيوسته شد و بر آن عادت كرد. [صافات:7]. [حج:3]. مريد و مارد به معنى عارى از خير و بى فايده است و اينكه آن را طاغى و عاصى گفته‏اند ظاهراً بدان جهت است كه از طاعت حق عارى و خالى است. * [توبه:101]. مَرَدُوا ظاهراً به معنى استمرار است چنانكه نقل شد يعنى از اهل مدينه كسانى هستند كه بر نفاق عادت كرده‏اند. * [نمل:44]. مُمَرَّد به معنى صاف شده است و آن به معناى اولى مناسب است كه صاف شده عارى از خلل و فرج است و آيه روشن مى‏كند كه سليمان قصر آئينه كارى شده داشته است.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...