مَنِي: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَنِي | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَنِي | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۷: خط ۸:
(بر وزن فلس) به معنى تقدير و اندازه‏گيرى است «مَنى لَكَ الْمانِىُ» يعنى اندازه‏گير براى تو اندازه‏گيرى كرد. نطفه را از آن منى گويند كه با قدرت خداوندى اندازه‏گيرى شده است. (راغب) [قيامة:37]. آيا آب كمى نبود از اندازه گرفته شده‏اى كه اندازه گرفته مى‏شود؟ [نجم:46]. و او آفريد دو جفت نر و ماده را از آب اندكى آنگاه كه تقدير و اندازه‏گيرى مى‏شود. به نظر مى‏آيد: «يُمْنى و تُمْنى» د ر دو آيه فوق اشاره به آن است كه دست تقدير پيوسته نطفه را در هر مرحله اندازه‏گيرى مى‏كند زيرا فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. طبرسى در ذيل آيه دوم فرموده: منى به معنى تقدير است شاعر گويد:«حَتَّى تَبَيَّن‏ مايُمْنى لَكَ الْمانى» تا بدانى اندازه‏گير چه چيز براى تو اندازه مى‏گيرد. مرگ را از آن منيّه گويند كه مقدّر و اندازه‏گيرى شده است. بعضى آن را ريخته شدن گفته‏اند از «اَمْنَى الدِّماءَ: اَراقَها» يعنى خونها را ريخت آن وقت معنى چنين مى‏شود: از منى‏اى كه در رحم ريخته مى‏شود، بنظر نگارنده معنى اوّل بهتر است ولى در [واقعة:58]. به معنى ريختن است يعنى: خبر دهيد از نطفه‏ايكه در رحم مى‏ريزيد. *** تمنىّ: آرزو كردن. زيرا كه آرزو شده در ذهن انسان اندازه‏گيرى و مصوّر مى‏شود. [آل عمران:143]. پيش از ملاقات مرگ، مرگ را آرزو مى‏كرديد. [نساء:32]. ظاهراً مراد فرقهايى است كه در خلقت ميان زنان و مردان وجود دارد و يا راجع به پيشرفت در مال و اختلاف تقسيم ارث است رجوع شود به تفاسير. *** أُمنيّة: آرزو. راغب گويد: آن صورت حاصله در ذهن از تمنى شى‏ء است. أمنيّة به معنى دروغ نيز آمده است چنانكه در قاموس و اقرب تصريح شده، و در صحاح گويد: آن در اينصورت مقلوب است از «مين» به معنى كذب. راغب در علت آن گفته: چون دروغ در اغلب تصوّر چيز بى‏حقيقت و گفتن آن با زبان است و صحيح است كه از كذب با تمنّى تعبير آورده شود. و از بعضى نقل كرده:«ما تَغَنَيّْتُ وَ لا تَمَنَّيْتُ مُنْدُ أَسْلَمْتُ» از آنوقت كه اسلام آوردم نه آواز خوانده‏ام و نه دروغ گفته‏ام. * [حج:52-54]. مراد از ظاهر آيات با ذهن خالى و غيرمشوب آن است كه هر نبى و رسول كه مى‏خواهد برنامه خداپرستى و حكومت عدل پياده كند شيطان با اغواء گمراهان، جنگى و آشوبى و اختلافى در مقابل نقشه‏هاى او القاء و برپا مى‏كند (و در نتيجه تزلزلى در عملى شدن نقش پيغمبر پديد مى‏شود) آنگاه خدا با امداد پيامبرش آن آشفتگى را از بين مى‏برد و هدف پيغمبر را بر كرسى مى‏نشاند. نتيجه اين امر دو چيز است يكى اينكه مريض‏القلب‏ها امتحان مى‏شوند و با برپا شدن آشوب به اين در و آن در مى‏زنند، ديگرى اينكه چون فتنه فرو نشست دانايان مى‏دانند كه دين پيغمبر حق و خدا پشتيبان او است. على هذا مراد از «أُمِنيَّةُ» در آيه آرزوى خارجى پيغمبر است كه همان عملى كردن نقشه‏هاى توحيد باشد، اين مطلب از مطالعه حالات حضرت رسول و موسى و غيرهم عليهم السلام روشن و هويدا است. *** روايت شده كه رسول خدا «صلى الله عليه وآله» در مجمع قريش سوره والنجم را مى‏خواند چون به آيه «وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْاُخرى» رسيد شيطان به زبانش اين دو جمله را انداخت: «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى وَ اِنَّ شَفاعَتَهُْنَّ لَتُرْتَجى» يعنى: اينها اصنام والامقام هستند و شفاعتشان پيش خدا مورد اميد است، مشركان از اين سخن شاد شدند و ديدند كه آن حضرت معبودشان را به نيكى ياد كرد. جبرئيل در تسلّى آن حضرت آيه مانحن فيه را آورد كه ناراحت مباش اين كلمات را شيطان بدهان انداخت و هر پيغمبرى چنين باشد ولى خدا با فرستادن آيات ديگر دروغ بودن آن را روشن مى‏كند. بنابراين مراد از «اُمْنيّه» تلاوت است «أَلقَی الشَّیطانُ فی اُمِنیَّتهِ» يعنى شيطان به تلاوت و قرائت او چيزهايى مى‏افكند و او آنها را مى‏خواند امّا خدا سپس متوجّه‏اش مى‏كند. نگارنده گويد: اين همان افسانه غرانيق است كه به واسطه حديث‏سازان به كتب تفسير و تاريخ راه يافته خوشبختانه علماى محقّق ما بجعل آن پى برده و مجعول بودنش را آفتابى كرده‏اند. در جلد سوّم جنايات تاريخ تحت عنوان «افسانه غرانيق» تحقيق رشيقى درباره مجعوليّت آن شده كه در خور تحسين است. عجب است كه از دّر منثور نقل شده: آن حضرت متوجّه اين كلمات كفرآميز نبود تا آنكه جبرئيل آمد و گفت: آنچه از قران آوردم براى من بخوان حضرت خواند و چون به «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى... »رسيد جبرئيل گفت: من اينها را نياورده‏ام اينها از شيطان است. در جنايات تاريخ احتمال داده كه اين افسانه ساخته كشيشان نصارى يا از طرف يهود باشد. ناگفته نماند: اگر مراد از «أُمِنْيِّة» تلاوت باشد ظاهراً منظور آن است كه چون پيامبر بخواهد نقشه خدا را پياده كند شيطان درباره سخنان او شبهاتى به ذهن منكران القا مى‏كند كه با او مقابله كنند و به او نسبت دروغ و افترا بدهند ولى خدا آن شبهات را از بين مى‏برد. *** * [بقره:78]. اَمانّى جمع أمنيّه و ظاهراً مراد از آن اكاذيب است يعنى: گروهى از يهود درس نخوانده‏هااند (كه قدرت خواندن و تحقيق ندارند) و تورات را فقط دروغهايى مى‏دانند كه علماءشان مى‏گويند. * [نساء:123]. كار با آرزوهاى شما و اهل كتاب درست شدنى نيست، حكم خدا بطور كلّى اين است كه: هر كه كار بدى كند مجازات مى‏شود...
(بر وزن فلس) به معنى تقدير و اندازه‏گيرى است «مَنى لَكَ الْمانِىُ» يعنى اندازه‏گير براى تو اندازه‏گيرى كرد. نطفه را از آن منى گويند كه با قدرت خداوندى اندازه‏گيرى شده است. (راغب) [قيامة:37]. آيا آب كمى نبود از اندازه گرفته شده‏اى كه اندازه گرفته مى‏شود؟ [نجم:46]. و او آفريد دو جفت نر و ماده را از آب اندكى آنگاه كه تقدير و اندازه‏گيرى مى‏شود. به نظر مى‏آيد: «يُمْنى و تُمْنى» د ر دو آيه فوق اشاره به آن است كه دست تقدير پيوسته نطفه را در هر مرحله اندازه‏گيرى مى‏كند زيرا فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. طبرسى در ذيل آيه دوم فرموده: منى به معنى تقدير است شاعر گويد:«حَتَّى تَبَيَّن‏ مايُمْنى لَكَ الْمانى» تا بدانى اندازه‏گير چه چيز براى تو اندازه مى‏گيرد. مرگ را از آن منيّه گويند كه مقدّر و اندازه‏گيرى شده است. بعضى آن را ريخته شدن گفته‏اند از «اَمْنَى الدِّماءَ: اَراقَها» يعنى خونها را ريخت آن وقت معنى چنين مى‏شود: از منى‏اى كه در رحم ريخته مى‏شود، بنظر نگارنده معنى اوّل بهتر است ولى در [واقعة:58]. به معنى ريختن است يعنى: خبر دهيد از نطفه‏ايكه در رحم مى‏ريزيد. *** تمنىّ: آرزو كردن. زيرا كه آرزو شده در ذهن انسان اندازه‏گيرى و مصوّر مى‏شود. [آل عمران:143]. پيش از ملاقات مرگ، مرگ را آرزو مى‏كرديد. [نساء:32]. ظاهراً مراد فرقهايى است كه در خلقت ميان زنان و مردان وجود دارد و يا راجع به پيشرفت در مال و اختلاف تقسيم ارث است رجوع شود به تفاسير. *** أُمنيّة: آرزو. راغب گويد: آن صورت حاصله در ذهن از تمنى شى‏ء است. أمنيّة به معنى دروغ نيز آمده است چنانكه در قاموس و اقرب تصريح شده، و در صحاح گويد: آن در اينصورت مقلوب است از «مين» به معنى كذب. راغب در علت آن گفته: چون دروغ در اغلب تصوّر چيز بى‏حقيقت و گفتن آن با زبان است و صحيح است كه از كذب با تمنّى تعبير آورده شود. و از بعضى نقل كرده:«ما تَغَنَيّْتُ وَ لا تَمَنَّيْتُ مُنْدُ أَسْلَمْتُ» از آنوقت كه اسلام آوردم نه آواز خوانده‏ام و نه دروغ گفته‏ام. * [حج:52-54]. مراد از ظاهر آيات با ذهن خالى و غيرمشوب آن است كه هر نبى و رسول كه مى‏خواهد برنامه خداپرستى و حكومت عدل پياده كند شيطان با اغواء گمراهان، جنگى و آشوبى و اختلافى در مقابل نقشه‏هاى او القاء و برپا مى‏كند (و در نتيجه تزلزلى در عملى شدن نقش پيغمبر پديد مى‏شود) آنگاه خدا با امداد پيامبرش آن آشفتگى را از بين مى‏برد و هدف پيغمبر را بر كرسى مى‏نشاند. نتيجه اين امر دو چيز است يكى اينكه مريض‏القلب‏ها امتحان مى‏شوند و با برپا شدن آشوب به اين در و آن در مى‏زنند، ديگرى اينكه چون فتنه فرو نشست دانايان مى‏دانند كه دين پيغمبر حق و خدا پشتيبان او است. على هذا مراد از «أُمِنيَّةُ» در آيه آرزوى خارجى پيغمبر است كه همان عملى كردن نقشه‏هاى توحيد باشد، اين مطلب از مطالعه حالات حضرت رسول و موسى و غيرهم عليهم السلام روشن و هويدا است. *** روايت شده كه رسول خدا «صلى الله عليه وآله» در مجمع قريش سوره والنجم را مى‏خواند چون به آيه «وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْاُخرى» رسيد شيطان به زبانش اين دو جمله را انداخت: «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى وَ اِنَّ شَفاعَتَهُْنَّ لَتُرْتَجى» يعنى: اينها اصنام والامقام هستند و شفاعتشان پيش خدا مورد اميد است، مشركان از اين سخن شاد شدند و ديدند كه آن حضرت معبودشان را به نيكى ياد كرد. جبرئيل در تسلّى آن حضرت آيه مانحن فيه را آورد كه ناراحت مباش اين كلمات را شيطان بدهان انداخت و هر پيغمبرى چنين باشد ولى خدا با فرستادن آيات ديگر دروغ بودن آن را روشن مى‏كند. بنابراين مراد از «اُمْنيّه» تلاوت است «أَلقَی الشَّیطانُ فی اُمِنیَّتهِ» يعنى شيطان به تلاوت و قرائت او چيزهايى مى‏افكند و او آنها را مى‏خواند امّا خدا سپس متوجّه‏اش مى‏كند. نگارنده گويد: اين همان افسانه غرانيق است كه به واسطه حديث‏سازان به كتب تفسير و تاريخ راه يافته خوشبختانه علماى محقّق ما بجعل آن پى برده و مجعول بودنش را آفتابى كرده‏اند. در جلد سوّم جنايات تاريخ تحت عنوان «افسانه غرانيق» تحقيق رشيقى درباره مجعوليّت آن شده كه در خور تحسين است. عجب است كه از دّر منثور نقل شده: آن حضرت متوجّه اين كلمات كفرآميز نبود تا آنكه جبرئيل آمد و گفت: آنچه از قران آوردم براى من بخوان حضرت خواند و چون به «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى... »رسيد جبرئيل گفت: من اينها را نياورده‏ام اينها از شيطان است. در جنايات تاريخ احتمال داده كه اين افسانه ساخته كشيشان نصارى يا از طرف يهود باشد. ناگفته نماند: اگر مراد از «أُمِنْيِّة» تلاوت باشد ظاهراً منظور آن است كه چون پيامبر بخواهد نقشه خدا را پياده كند شيطان درباره سخنان او شبهاتى به ذهن منكران القا مى‏كند كه با او مقابله كنند و به او نسبت دروغ و افترا بدهند ولى خدا آن شبهات را از بين مى‏برد. *** * [بقره:78]. اَمانّى جمع أمنيّه و ظاهراً مراد از آن اكاذيب است يعنى: گروهى از يهود درس نخوانده‏هااند (كه قدرت خواندن و تحقيق ندارند) و تورات را فقط دروغهايى مى‏دانند كه علماءشان مى‏گويند. * [نساء:123]. كار با آرزوهاى شما و اهل كتاب درست شدنى نيست، حكم خدا بطور كلّى اين است كه: هر كه كار بدى كند مجازات مى‏شود...


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
ثُم:100, مِن:100, يُمْنَى:100, کَان:85, نُطْفَة:85, يَک:70, عَلَقَة:70, فَخَلَق:55, لَم:55, فَجَعَل:40, أَ:40, سُدًى:40, فَسَوّى:40, يُتْرَک:25, أَن:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَنِي]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۳

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن فلس) به معنى تقدير و اندازه‏گيرى است «مَنى لَكَ الْمانِىُ» يعنى اندازه‏گير براى تو اندازه‏گيرى كرد. نطفه را از آن منى گويند كه با قدرت خداوندى اندازه‏گيرى شده است. (راغب) [قيامة:37]. آيا آب كمى نبود از اندازه گرفته شده‏اى كه اندازه گرفته مى‏شود؟ [نجم:46]. و او آفريد دو جفت نر و ماده را از آب اندكى آنگاه كه تقدير و اندازه‏گيرى مى‏شود. به نظر مى‏آيد: «يُمْنى و تُمْنى» د ر دو آيه فوق اشاره به آن است كه دست تقدير پيوسته نطفه را در هر مرحله اندازه‏گيرى مى‏كند زيرا فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. طبرسى در ذيل آيه دوم فرموده: منى به معنى تقدير است شاعر گويد:«حَتَّى تَبَيَّن‏ مايُمْنى لَكَ الْمانى» تا بدانى اندازه‏گير چه چيز براى تو اندازه مى‏گيرد. مرگ را از آن منيّه گويند كه مقدّر و اندازه‏گيرى شده است. بعضى آن را ريخته شدن گفته‏اند از «اَمْنَى الدِّماءَ: اَراقَها» يعنى خونها را ريخت آن وقت معنى چنين مى‏شود: از منى‏اى كه در رحم ريخته مى‏شود، بنظر نگارنده معنى اوّل بهتر است ولى در [واقعة:58]. به معنى ريختن است يعنى: خبر دهيد از نطفه‏ايكه در رحم مى‏ريزيد. *** تمنىّ: آرزو كردن. زيرا كه آرزو شده در ذهن انسان اندازه‏گيرى و مصوّر مى‏شود. [آل عمران:143]. پيش از ملاقات مرگ، مرگ را آرزو مى‏كرديد. [نساء:32]. ظاهراً مراد فرقهايى است كه در خلقت ميان زنان و مردان وجود دارد و يا راجع به پيشرفت در مال و اختلاف تقسيم ارث است رجوع شود به تفاسير. *** أُمنيّة: آرزو. راغب گويد: آن صورت حاصله در ذهن از تمنى شى‏ء است. أمنيّة به معنى دروغ نيز آمده است چنانكه در قاموس و اقرب تصريح شده، و در صحاح گويد: آن در اينصورت مقلوب است از «مين» به معنى كذب. راغب در علت آن گفته: چون دروغ در اغلب تصوّر چيز بى‏حقيقت و گفتن آن با زبان است و صحيح است كه از كذب با تمنّى تعبير آورده شود. و از بعضى نقل كرده:«ما تَغَنَيّْتُ وَ لا تَمَنَّيْتُ مُنْدُ أَسْلَمْتُ» از آنوقت كه اسلام آوردم نه آواز خوانده‏ام و نه دروغ گفته‏ام. * [حج:52-54]. مراد از ظاهر آيات با ذهن خالى و غيرمشوب آن است كه هر نبى و رسول كه مى‏خواهد برنامه خداپرستى و حكومت عدل پياده كند شيطان با اغواء گمراهان، جنگى و آشوبى و اختلافى در مقابل نقشه‏هاى او القاء و برپا مى‏كند (و در نتيجه تزلزلى در عملى شدن نقش پيغمبر پديد مى‏شود) آنگاه خدا با امداد پيامبرش آن آشفتگى را از بين مى‏برد و هدف پيغمبر را بر كرسى مى‏نشاند. نتيجه اين امر دو چيز است يكى اينكه مريض‏القلب‏ها امتحان مى‏شوند و با برپا شدن آشوب به اين در و آن در مى‏زنند، ديگرى اينكه چون فتنه فرو نشست دانايان مى‏دانند كه دين پيغمبر حق و خدا پشتيبان او است. على هذا مراد از «أُمِنيَّةُ» در آيه آرزوى خارجى پيغمبر است كه همان عملى كردن نقشه‏هاى توحيد باشد، اين مطلب از مطالعه حالات حضرت رسول و موسى و غيرهم عليهم السلام روشن و هويدا است. *** روايت شده كه رسول خدا «صلى الله عليه وآله» در مجمع قريش سوره والنجم را مى‏خواند چون به آيه «وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْاُخرى» رسيد شيطان به زبانش اين دو جمله را انداخت: «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى وَ اِنَّ شَفاعَتَهُْنَّ لَتُرْتَجى» يعنى: اينها اصنام والامقام هستند و شفاعتشان پيش خدا مورد اميد است، مشركان از اين سخن شاد شدند و ديدند كه آن حضرت معبودشان را به نيكى ياد كرد. جبرئيل در تسلّى آن حضرت آيه مانحن فيه را آورد كه ناراحت مباش اين كلمات را شيطان بدهان انداخت و هر پيغمبرى چنين باشد ولى خدا با فرستادن آيات ديگر دروغ بودن آن را روشن مى‏كند. بنابراين مراد از «اُمْنيّه» تلاوت است «أَلقَی الشَّیطانُ فی اُمِنیَّتهِ» يعنى شيطان به تلاوت و قرائت او چيزهايى مى‏افكند و او آنها را مى‏خواند امّا خدا سپس متوجّه‏اش مى‏كند. نگارنده گويد: اين همان افسانه غرانيق است كه به واسطه حديث‏سازان به كتب تفسير و تاريخ راه يافته خوشبختانه علماى محقّق ما بجعل آن پى برده و مجعول بودنش را آفتابى كرده‏اند. در جلد سوّم جنايات تاريخ تحت عنوان «افسانه غرانيق» تحقيق رشيقى درباره مجعوليّت آن شده كه در خور تحسين است. عجب است كه از دّر منثور نقل شده: آن حضرت متوجّه اين كلمات كفرآميز نبود تا آنكه جبرئيل آمد و گفت: آنچه از قران آوردم براى من بخوان حضرت خواند و چون به «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى... »رسيد جبرئيل گفت: من اينها را نياورده‏ام اينها از شيطان است. در جنايات تاريخ احتمال داده كه اين افسانه ساخته كشيشان نصارى يا از طرف يهود باشد. ناگفته نماند: اگر مراد از «أُمِنْيِّة» تلاوت باشد ظاهراً منظور آن است كه چون پيامبر بخواهد نقشه خدا را پياده كند شيطان درباره سخنان او شبهاتى به ذهن منكران القا مى‏كند كه با او مقابله كنند و به او نسبت دروغ و افترا بدهند ولى خدا آن شبهات را از بين مى‏برد. *** * [بقره:78]. اَمانّى جمع أمنيّه و ظاهراً مراد از آن اكاذيب است يعنى: گروهى از يهود درس نخوانده‏هااند (كه قدرت خواندن و تحقيق ندارند) و تورات را فقط دروغهايى مى‏دانند كه علماءشان مى‏گويند. * [نساء:123]. كار با آرزوهاى شما و اهل كتاب درست شدنى نيست، حكم خدا بطور كلّى اين است كه: هر كه كار بدى كند مجازات مى‏شود...


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...