ریشه لهب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه لهب‌ را به ریشه لهب منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::لهب‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
شعله. مشتعل شدن آتش. اسم و مصدر هردو آمده است، به معنى غبار برخاسته نيز آيد [مرسلات:31]. نه گواراست و نه از شعله آتش باز دارد. * [مسد:3-1]. ابولهب عموى حضرت رسول «صلى الله عليه وآله» است و او را به قولى براى زيباييش ابولهب مى‏گفتند و دو گونه‏اش گويى شعله مى‏كشيدند. بنابراين قرآن كنيه مشهور او را آورده و عنوان كرده است .به قول بعضى غرض از ابولهب گفتن تحكم و اثبات آتش است براى او، الميزان اين قول را پسنديده است. اسم ابولهب به نقلى عبدالعزى و به نقلى عبدمناف است. طارق محاربى گويد: در بازار ذى‏المجاز بودم، جوانى مى‏گفت: اَيُّهَاالنَّاسُ قوُلوُالا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ تُفحِلوُا، مردى پشت سر او بر او سنگ مى‏زد و پاهايش را خونى كرده بود ومى‏گفت: اى مردم او دروغگو است او را تصديق نكنيد. گفتم: اين كيست؟ گفتند: محمد است مى‏گويد پيغمبرم و آن عمويش ابولهب است كه مى‏گويد: او دروغگو است. درباره ابولهب در «تبب» به طور تفصيل سخن گفته‏ايم و مى‏افزاييم كه: در مجمع گويد: آيا با اين سوره باز ابولهب قدرت داشت كه ايمان بياورد و باز ايمان بر او فرض و لازم بود؟ و اگر ايمان مى‏آورد تكذيب وعده «سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ» نمى‏شد؟ جواب: آرى ايمان براى او لازم بود و اين وعيد به شرط عدم ايمان است... اگر فرض كنيم كه ابالهب از رسول خدا «صلى الله عليه و اله» مى‏پرسيد و مى‏گفت: اگر ايمان آورم باز داخل آتش خواهم شد؟ حضرت مى‏فرمود: نه زيرا كه شرط دخول آتش از بين رفته بود. الميزان اين جواب را پسنديده و در ذيل بيان خود گفته: ابولهب در اختيارش بود كه ايمان آورد و از عذاب حتمى كه در اثر كفرش بود نجات يابد.
شعله. مشتعل شدن آتش. اسم و مصدر هردو آمده است، به معنى غبار برخاسته نيز آيد [مرسلات:31]. نه گواراست و نه از شعله آتش باز دارد. * [مسد:3-1]. ابولهب عموى حضرت رسول «صلى الله عليه وآله» است و او را به قولى براى زيباييش ابولهب مى‏گفتند و دو گونه‏اش گويى شعله مى‏كشيدند. بنابراين قرآن كنيه مشهور او را آورده و عنوان كرده است .به قول بعضى غرض از ابولهب گفتن تحكم و اثبات آتش است براى او، الميزان اين قول را پسنديده است. اسم ابولهب به نقلى عبدالعزى و به نقلى عبدمناف است. طارق محاربى گويد: در بازار ذى‏المجاز بودم، جوانى مى‏گفت: اَيُّهَاالنَّاسُ قوُلوُالا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ تُفحِلوُا، مردى پشت سر او بر او سنگ مى‏زد و پاهايش را خونى كرده بود ومى‏گفت: اى مردم او دروغگو است او را تصديق نكنيد. گفتم: اين كيست؟ گفتند: محمد است مى‏گويد پيغمبرم و آن عمويش ابولهب است كه مى‏گويد: او دروغگو است. درباره ابولهب در «تبب» به طور تفصيل سخن گفته‏ايم و مى‏افزاييم كه: در مجمع گويد: آيا با اين سوره باز ابولهب قدرت داشت كه ايمان بياورد و باز ايمان بر او فرض و لازم بود؟ و اگر ايمان مى‏آورد تكذيب وعده «سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ» نمى‏شد؟ جواب: آرى ايمان براى او لازم بود و اين وعيد به شرط عدم ايمان است... اگر فرض كنيم كه ابالهب از رسول خدا «صلى الله عليه و اله» مى‏پرسيد و مى‏گفت: اگر ايمان آورم باز داخل آتش خواهم شد؟ حضرت مى‏فرمود: نه زيرا كه شرط دخول آتش از بين رفته بود. الميزان اين جواب را پسنديده و در ذيل بيان خود گفته: ابولهب در اختيارش بود كه ايمان آورد و از عذاب حتمى كه در اثر كفرش بود نجات يابد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, ما:73, غنى:69, تبب:64, ها:60, لا:51, انن:42, مرء:42, من:37, ذات:37, ى:37, حمل:33, نور:33, مول:33, ابو:33, رمى:33, يدى:28, فى:28, صلى:28, حطب:28, ب:28, عن:28, ظلل:24, کسب:24, س:24, جيد:24, شرر:24, قصر:19, شعب:19, ثلث:15, ک:15, ذى:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۶

تکرار در قرآن: ۳(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

شعله. مشتعل شدن آتش. اسم و مصدر هردو آمده است، به معنى غبار برخاسته نيز آيد [مرسلات:31]. نه گواراست و نه از شعله آتش باز دارد. * [مسد:3-1]. ابولهب عموى حضرت رسول «صلى الله عليه وآله» است و او را به قولى براى زيباييش ابولهب مى‏گفتند و دو گونه‏اش گويى شعله مى‏كشيدند. بنابراين قرآن كنيه مشهور او را آورده و عنوان كرده است .به قول بعضى غرض از ابولهب گفتن تحكم و اثبات آتش است براى او، الميزان اين قول را پسنديده است. اسم ابولهب به نقلى عبدالعزى و به نقلى عبدمناف است. طارق محاربى گويد: در بازار ذى‏المجاز بودم، جوانى مى‏گفت: اَيُّهَاالنَّاسُ قوُلوُالا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ تُفحِلوُا، مردى پشت سر او بر او سنگ مى‏زد و پاهايش را خونى كرده بود ومى‏گفت: اى مردم او دروغگو است او را تصديق نكنيد. گفتم: اين كيست؟ گفتند: محمد است مى‏گويد پيغمبرم و آن عمويش ابولهب است كه مى‏گويد: او دروغگو است. درباره ابولهب در «تبب» به طور تفصيل سخن گفته‏ايم و مى‏افزاييم كه: در مجمع گويد: آيا با اين سوره باز ابولهب قدرت داشت كه ايمان بياورد و باز ايمان بر او فرض و لازم بود؟ و اگر ايمان مى‏آورد تكذيب وعده «سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ» نمى‏شد؟ جواب: آرى ايمان براى او لازم بود و اين وعيد به شرط عدم ايمان است... اگر فرض كنيم كه ابالهب از رسول خدا «صلى الله عليه و اله» مى‏پرسيد و مى‏گفت: اگر ايمان آورم باز داخل آتش خواهم شد؟ حضرت مى‏فرمود: نه زيرا كه شرط دخول آتش از بين رفته بود. الميزان اين جواب را پسنديده و در ذيل بيان خود گفته: ابولهب در اختيارش بود كه ايمان آورد و از عذاب حتمى كه در اثر كفرش بود نجات يابد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
اللَّهَبِ‌ ۱
لَهَبٍ‌ ۲

ریشه‌های مرتبط