يَقْتُرُوا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَقْتُرُوا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَقْتُرُوا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۱۱: | خط ۱۲: | ||
(بر وزن فلس) كم كردن. تنگ گرفتن. «قَتَرَ عَلى عِيالِهِ: ضَيَّقَ عَلَيْهِمْ فَى النَّفَقَةِ» راغب گفته: آن تقليل نفقه است در مقابل اسراف و هر دو مذموم اند. [فرقان:67]. آنانكه چون انفاق كنند نه از حد تجاوز كنند و نه از حد كم كنند و عملشان ميان آن دو متعادل باشد. قتور: كم كننده و بسيار بخيل [اسراء:100]. آنوقت براى خوف از فقر از خرج كردن امساك مىكرديد انسان بخيل است گويا آن اشاره است به طبيعت بشرى كه فرموده: [نساء:128]. بخيل را از آن قتور گويند كه در انفاق تنگ مىگيرد. طبرسى تصريح كرده كه قتور بر وزن فعول براى مبالغه است. مقتر: فقير و كسى كه در تنگى است ضد موسع يعنى كسى كه در فراخى و وسعت مال است [بقره:236]. هرگاه به زنان مهريهاى معين نكرده و پيش از دخول طلاق داديد به آنها متاعى (نصف مهر مثل و غيره) بدهيد ثروتمند به قدر قدرت و فقير به قدر قدرتش. *** قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آن را غبار معنى كردهاند در مصباح گفته: دودى كه از مطبوخ برخيزد در مفردات گويد: دودى كه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود. [يونس:26]. مراد از «قتر» ظاهراً كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل [عبس:40-41]. يعنى براى آنانكه نيكى كردهاند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرانمى گيرد آنها اهل بهشت اند در آيه 27 يونس راجع به اهل گناه آمده «...كَاَنَّما اُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُطْلِماً» «قَتَرَة» كه در آيه عبس گذشت به معنى سياهى است در مجمع فرموده: به قولى غبره آن است كه از آسمان ريزد و قتره آن است كه از زمين برخيزد. | (بر وزن فلس) كم كردن. تنگ گرفتن. «قَتَرَ عَلى عِيالِهِ: ضَيَّقَ عَلَيْهِمْ فَى النَّفَقَةِ» راغب گفته: آن تقليل نفقه است در مقابل اسراف و هر دو مذموم اند. [فرقان:67]. آنانكه چون انفاق كنند نه از حد تجاوز كنند و نه از حد كم كنند و عملشان ميان آن دو متعادل باشد. قتور: كم كننده و بسيار بخيل [اسراء:100]. آنوقت براى خوف از فقر از خرج كردن امساك مىكرديد انسان بخيل است گويا آن اشاره است به طبيعت بشرى كه فرموده: [نساء:128]. بخيل را از آن قتور گويند كه در انفاق تنگ مىگيرد. طبرسى تصريح كرده كه قتور بر وزن فعول براى مبالغه است. مقتر: فقير و كسى كه در تنگى است ضد موسع يعنى كسى كه در فراخى و وسعت مال است [بقره:236]. هرگاه به زنان مهريهاى معين نكرده و پيش از دخول طلاق داديد به آنها متاعى (نصف مهر مثل و غيره) بدهيد ثروتمند به قدر قدرت و فقير به قدر قدرتش. *** قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آن را غبار معنى كردهاند در مصباح گفته: دودى كه از مطبوخ برخيزد در مفردات گويد: دودى كه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود. [يونس:26]. مراد از «قتر» ظاهراً كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل [عبس:40-41]. يعنى براى آنانكه نيكى كردهاند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرانمى گيرد آنها اهل بهشت اند در آيه 27 يونس راجع به اهل گناه آمده «...كَاَنَّما اُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُطْلِماً» «قَتَرَة» كه در آيه عبس گذشت به معنى سياهى است در مجمع فرموده: به قولى غبره آن است كه از آسمان ريزد و قتره آن است كه از زمين برخيزد. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, لَم:61, کَان:31, بَيْن:27, الّذِين:27, يُسْرِفُوا:27, ذٰلِک:23, قَوَاما:19, أَنْفَقُوا:19, إِذَا:14, لا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يَقْتُرُوا]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۴
«اقتار» از مادّه «قَتْر» آن است که کمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد. در یکى از روایات اسلامى تشبیه جالبى براى «اسراف»، «اقتار» و حدّ «اعتدال» شده است و آن این است هنگامى که امام صادق(علیه السلام)این آیه را تلاوت فرمود، مشتى سنگ ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، فرمود: این همان «اقتار» و سخت گیرى است. پس از آن مشت دیگرى برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت; فرمود: این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود، به گونه اى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى در دستش بازماند; فرمود: این همان «قوام» است.
ریشه کلمه
- قتر (۵ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) كم كردن. تنگ گرفتن. «قَتَرَ عَلى عِيالِهِ: ضَيَّقَ عَلَيْهِمْ فَى النَّفَقَةِ» راغب گفته: آن تقليل نفقه است در مقابل اسراف و هر دو مذموم اند. [فرقان:67]. آنانكه چون انفاق كنند نه از حد تجاوز كنند و نه از حد كم كنند و عملشان ميان آن دو متعادل باشد. قتور: كم كننده و بسيار بخيل [اسراء:100]. آنوقت براى خوف از فقر از خرج كردن امساك مىكرديد انسان بخيل است گويا آن اشاره است به طبيعت بشرى كه فرموده: [نساء:128]. بخيل را از آن قتور گويند كه در انفاق تنگ مىگيرد. طبرسى تصريح كرده كه قتور بر وزن فعول براى مبالغه است. مقتر: فقير و كسى كه در تنگى است ضد موسع يعنى كسى كه در فراخى و وسعت مال است [بقره:236]. هرگاه به زنان مهريهاى معين نكرده و پيش از دخول طلاق داديد به آنها متاعى (نصف مهر مثل و غيره) بدهيد ثروتمند به قدر قدرت و فقير به قدر قدرتش. *** قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آن را غبار معنى كردهاند در مصباح گفته: دودى كه از مطبوخ برخيزد در مفردات گويد: دودى كه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود. [يونس:26]. مراد از «قتر» ظاهراً كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل [عبس:40-41]. يعنى براى آنانكه نيكى كردهاند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرانمى گيرد آنها اهل بهشت اند در آيه 27 يونس راجع به اهل گناه آمده «...كَاَنَّما اُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُطْلِماً» «قَتَرَة» كه در آيه عبس گذشت به معنى سياهى است در مجمع فرموده: به قولى غبره آن است كه از آسمان ريزد و قتره آن است كه از زمين برخيزد.