مَفْرُوضا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَفْرُوضا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَفْرُوضا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۷: | خط ۸: | ||
قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض به معنى قطع است راغب قطع شىء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدير و اندازهگيرى معنى مىكند. در قرآن مجيد به معنى تعيين و ايجاب به كار رفته است كه هر دو نوعى قطع و تقديراند مثل [نساء:118]. از بندگان تو بهرهاى معين شده مىگيرم. [بقره:236]. مادامی كه به آنها دست نزدهايد يا مهريهاى معين نكردهايد مهريه فريضه خوانده شده كه شىء تعيين شده است. و مثل [نور:1]. يعنى سوره ايست كه نازل كرده و عمل به احكام آن را واجب كردهايم، عمل حكم واجبى اتيان و عمل حكم تحريمى ترك است و مثل [قصص:85]. آنكه تلاوت و عمل به قرآن را بر تو واجب كرده حتماً تو را به معاد (ظاهرهاً مكه) برمى گرداند. رجوع شود به «ردد» [بقره:197]. حج در ماههاى معلومى است هر كه در آنها حج را بر خود واجب كند (با شروع در آن) پس در حج نزديكى به زنان و دروغ ولا واللَّه بلى واللَّه گفتن نيست. [نساء:24]. فريضة در اين آيه و آيات ديگر به معنى مفروضه است يعنى معين شده و واجب شده. [بقره:68]. فارض به معنى سالخورده و پير است و به قولى آن گاوى است كه بسيار زائيده باشد در علت اين تسميه گفتهاند: كه آن از اعمال شاقه خودش را قطع (و آسوده) كرده يا عمر (و جوانى) خويش را قطع كرده یا زمين را قطع (و شخم) كرده است يعنى: گفت خدا فرمايد آن گاوى است نه سالخورده و نه جوان ميان اين دو حال است. *** در مجمع راجع به فرق فرض و واجب نقل فرموده: فرض با جعل جاعل است كه آن را واجب كند ولى واجب شايد بدون جعل باشد مثل وجوب شكر منعم، على هذا نسبتشان عموم و خصوص مطلق است. به نظر راغب ايجاب به اعتبار وقوع و ثبوت حكم و فرض به اعتبار تعيين آن گفته مىشود. | قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض به معنى قطع است راغب قطع شىء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدير و اندازهگيرى معنى مىكند. در قرآن مجيد به معنى تعيين و ايجاب به كار رفته است كه هر دو نوعى قطع و تقديراند مثل [نساء:118]. از بندگان تو بهرهاى معين شده مىگيرم. [بقره:236]. مادامی كه به آنها دست نزدهايد يا مهريهاى معين نكردهايد مهريه فريضه خوانده شده كه شىء تعيين شده است. و مثل [نور:1]. يعنى سوره ايست كه نازل كرده و عمل به احكام آن را واجب كردهايم، عمل حكم واجبى اتيان و عمل حكم تحريمى ترك است و مثل [قصص:85]. آنكه تلاوت و عمل به قرآن را بر تو واجب كرده حتماً تو را به معاد (ظاهرهاً مكه) برمى گرداند. رجوع شود به «ردد» [بقره:197]. حج در ماههاى معلومى است هر كه در آنها حج را بر خود واجب كند (با شروع در آن) پس در حج نزديكى به زنان و دروغ ولا واللَّه بلى واللَّه گفتن نيست. [نساء:24]. فريضة در اين آيه و آيات ديگر به معنى مفروضه است يعنى معين شده و واجب شده. [بقره:68]. فارض به معنى سالخورده و پير است و به قولى آن گاوى است كه بسيار زائيده باشد در علت اين تسميه گفتهاند: كه آن از اعمال شاقه خودش را قطع (و آسوده) كرده يا عمر (و جوانى) خويش را قطع كرده یا زمين را قطع (و شخم) كرده است يعنى: گفت خدا فرمايد آن گاوى است نه سالخورده و نه جوان ميان اين دو حال است. *** در مجمع راجع به فرق فرض و واجب نقل فرموده: فرض با جعل جاعل است كه آن را واجب كند ولى واجب شايد بدون جعل باشد مثل وجوب شكر منعم، على هذا نسبتشان عموم و خصوص مطلق است. به نظر راغب ايجاب به اعتبار وقوع و ثبوت حكم و فرض به اعتبار تعيين آن گفته مىشود. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, نَصِيبا:46, إِذَا:27, لَأُضِلّنّهُم:27, عِبَادِک:25, حَضَر:25, کَثُر:25, مِن:23, لَأُمَنّيَنّهُم:23, الْقِسْمَة:23, أَو:23, لَأَتّخِذَن:20, أُولُوا:20, مِنْه:20, الْقُرْبَى:18, قَال:18, لَآمُرَنّهُم:18, قَل:18, مِمّا:16, فَلَيُبَتّکُن:16, آذَان:14, اللّه:14, الْيَتَامَى:14, الْأَقْرَبُون:14, لَعَنَه:12, الْوَالِدَان:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَفْرُوضا]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۸
ریشه کلمه
- فرض (۱۸ بار)
قاموس قرآن
قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض به معنى قطع است راغب قطع شىء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدير و اندازهگيرى معنى مىكند. در قرآن مجيد به معنى تعيين و ايجاب به كار رفته است كه هر دو نوعى قطع و تقديراند مثل [نساء:118]. از بندگان تو بهرهاى معين شده مىگيرم. [بقره:236]. مادامی كه به آنها دست نزدهايد يا مهريهاى معين نكردهايد مهريه فريضه خوانده شده كه شىء تعيين شده است. و مثل [نور:1]. يعنى سوره ايست كه نازل كرده و عمل به احكام آن را واجب كردهايم، عمل حكم واجبى اتيان و عمل حكم تحريمى ترك است و مثل [قصص:85]. آنكه تلاوت و عمل به قرآن را بر تو واجب كرده حتماً تو را به معاد (ظاهرهاً مكه) برمى گرداند. رجوع شود به «ردد» [بقره:197]. حج در ماههاى معلومى است هر كه در آنها حج را بر خود واجب كند (با شروع در آن) پس در حج نزديكى به زنان و دروغ ولا واللَّه بلى واللَّه گفتن نيست. [نساء:24]. فريضة در اين آيه و آيات ديگر به معنى مفروضه است يعنى معين شده و واجب شده. [بقره:68]. فارض به معنى سالخورده و پير است و به قولى آن گاوى است كه بسيار زائيده باشد در علت اين تسميه گفتهاند: كه آن از اعمال شاقه خودش را قطع (و آسوده) كرده يا عمر (و جوانى) خويش را قطع كرده یا زمين را قطع (و شخم) كرده است يعنى: گفت خدا فرمايد آن گاوى است نه سالخورده و نه جوان ميان اين دو حال است. *** در مجمع راجع به فرق فرض و واجب نقل فرموده: فرض با جعل جاعل است كه آن را واجب كند ولى واجب شايد بدون جعل باشد مثل وجوب شكر منعم، على هذا نسبتشان عموم و خصوص مطلق است. به نظر راغب ايجاب به اعتبار وقوع و ثبوت حكم و فرض به اعتبار تعيين آن گفته مىشود.