فَظَن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَظَن | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَظَن | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
احتمال قوى. چنان كه وهم احتمال ضعيف و شك تساوى طرفين است [انبياء:87]. احتمال قوى داد كه هرگز بر او سخت نمىگيريم. در صحاح گويد: ظنّ معروف است. گاهى به جاى علم گذاشته مىشود. كلام قاموس نظير صحاح است. در اقرب گفته: ظنّ اعتقاد راجح است با احتمال نقيض و در علم و شك نيز به كار رود. طبرسى فرموده: ظّن به عقيده ابى هاشم از جنس اعتقاد است و به نظر قاضى و ابى على جنس مستقلى است غير از اعتقاد، چنان كه سيد مرتضى رحمةاللّه نيز چنين گفته. ناگفته نماند: مشكل است ظّن را جاى علم بريم قرآن آن دو را از هم جدا كرده مثل: [جاثية:32]. [جاثية:24]. [نساء:157]. [نجم:28]. و نيز بسيار بعيد است كه ظّن را در قرآن به معنى شكّ بگيريم كه اين هر دو جنس مستقلى هستند. و قرآن به هر يك اعتناء خاصى دارد. اگر گويند: چرا در بعضى از آيات در جاى علم به قيامت ظّن بكار برده مثل [بقره:45-46]. [مطفّفين:4-5]. [بقره:249]؟ گوئيم: درباره آخرت يقين لازم است نه ظّن چنان كه فرمود: [بقره:4]. [آل عمران:114]. [انعام:154]. در آيات فوق علت استعمال ظّن ملاقات رب و ظّن بعثت هم در اصلاح عمل و ترس از خدا كافى است زيرا انسان ذاتاً از خطر متحمل پرهيز مىكنيد. مثل آيه [انعام:51]. نظر الميزان و المنار نيز نزديك به اين است. بعضى ظّن را در آيات علم معنى كردهاند ولى از ظاهر نبايد عدول كرد. راغب در مفردات گويد: هرگاه ظّن قوى باشد و يا مانند قوى تصور شود با آنّ مشدّد و آن مخفف از مثّقله استعمال مىشود آن گاه آيات «يَظُنُونَ اَنَّهُمْ مُلاقوا رَبِّهِمْ» «يَظُنّونَ اَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّه» را شاهد آورده و آنها را در مقام يقين دانسته است. بنابر قول راغب مىشود گفت: چوناند مشدّد و مخّف براى تحقيق است اگر بعد از ظّن بكار روند قرينه بودن ظّن به معنى يقين است مثل آيات فوق و آيه [قيامة:28]. * [احزاب:10] الف الظنونا زايد است براى رعايت آخر آيه كه با آيات ديگر در يك سياق باشد مثل باشد مثل [احزاب:67]. اين الف معنائى ندارد و فقط براى اصلاح لفظ است تقدير آيه به قولى چنين است: «وَ تَظُّنُونَ بِاللَّههِ الظُّنونَ الْمُختَلَفَةِ». آنجا كه در اثر تلاش و تفكّر، يقين ممكن باشد كارى از ظّن ساخته نيست و مورد قبول نمىباشد [يونس:36]. | احتمال قوى. چنان كه وهم احتمال ضعيف و شك تساوى طرفين است [انبياء:87]. احتمال قوى داد كه هرگز بر او سخت نمىگيريم. در صحاح گويد: ظنّ معروف است. گاهى به جاى علم گذاشته مىشود. كلام قاموس نظير صحاح است. در اقرب گفته: ظنّ اعتقاد راجح است با احتمال نقيض و در علم و شك نيز به كار رود. طبرسى فرموده: ظّن به عقيده ابى هاشم از جنس اعتقاد است و به نظر قاضى و ابى على جنس مستقلى است غير از اعتقاد، چنان كه سيد مرتضى رحمةاللّه نيز چنين گفته. ناگفته نماند: مشكل است ظّن را جاى علم بريم قرآن آن دو را از هم جدا كرده مثل: [جاثية:32]. [جاثية:24]. [نساء:157]. [نجم:28]. و نيز بسيار بعيد است كه ظّن را در قرآن به معنى شكّ بگيريم كه اين هر دو جنس مستقلى هستند. و قرآن به هر يك اعتناء خاصى دارد. اگر گويند: چرا در بعضى از آيات در جاى علم به قيامت ظّن بكار برده مثل [بقره:45-46]. [مطفّفين:4-5]. [بقره:249]؟ گوئيم: درباره آخرت يقين لازم است نه ظّن چنان كه فرمود: [بقره:4]. [آل عمران:114]. [انعام:154]. در آيات فوق علت استعمال ظّن ملاقات رب و ظّن بعثت هم در اصلاح عمل و ترس از خدا كافى است زيرا انسان ذاتاً از خطر متحمل پرهيز مىكنيد. مثل آيه [انعام:51]. نظر الميزان و المنار نيز نزديك به اين است. بعضى ظّن را در آيات علم معنى كردهاند ولى از ظاهر نبايد عدول كرد. راغب در مفردات گويد: هرگاه ظّن قوى باشد و يا مانند قوى تصور شود با آنّ مشدّد و آن مخفف از مثّقله استعمال مىشود آن گاه آيات «يَظُنُونَ اَنَّهُمْ مُلاقوا رَبِّهِمْ» «يَظُنّونَ اَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّه» را شاهد آورده و آنها را در مقام يقين دانسته است. بنابر قول راغب مىشود گفت: چوناند مشدّد و مخّف براى تحقيق است اگر بعد از ظّن بكار روند قرينه بودن ظّن به معنى يقين است مثل آيات فوق و آيه [قيامة:28]. * [احزاب:10] الف الظنونا زايد است براى رعايت آخر آيه كه با آيات ديگر در يك سياق باشد مثل باشد مثل [احزاب:67]. اين الف معنائى ندارد و فقط براى اصلاح لفظ است تقدير آيه به قولى چنين است: «وَ تَظُّنُونَ بِاللَّههِ الظُّنونَ الْمُختَلَفَةِ». آنجا كه در اثر تلاش و تفكّر، يقين ممكن باشد كارى از ظّن ساخته نيست و مورد قبول نمىباشد [يونس:36]. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
أَن:100, مُغَاضِبا:82, ذَهَب:73, لَن:73, إِذ:64, نَقْدِر:64, النّون:55, عَلَيْه:55, ذَا:46, فَنَادَى:46, فِي:37, الصّالِحِين:37, وَ:37, الظّلُمَات:28, مِن:28, لا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَظَن]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۹
ریشه کلمه
قاموس قرآن
احتمال قوى. چنان كه وهم احتمال ضعيف و شك تساوى طرفين است [انبياء:87]. احتمال قوى داد كه هرگز بر او سخت نمىگيريم. در صحاح گويد: ظنّ معروف است. گاهى به جاى علم گذاشته مىشود. كلام قاموس نظير صحاح است. در اقرب گفته: ظنّ اعتقاد راجح است با احتمال نقيض و در علم و شك نيز به كار رود. طبرسى فرموده: ظّن به عقيده ابى هاشم از جنس اعتقاد است و به نظر قاضى و ابى على جنس مستقلى است غير از اعتقاد، چنان كه سيد مرتضى رحمةاللّه نيز چنين گفته. ناگفته نماند: مشكل است ظّن را جاى علم بريم قرآن آن دو را از هم جدا كرده مثل: [جاثية:32]. [جاثية:24]. [نساء:157]. [نجم:28]. و نيز بسيار بعيد است كه ظّن را در قرآن به معنى شكّ بگيريم كه اين هر دو جنس مستقلى هستند. و قرآن به هر يك اعتناء خاصى دارد. اگر گويند: چرا در بعضى از آيات در جاى علم به قيامت ظّن بكار برده مثل [بقره:45-46]. [مطفّفين:4-5]. [بقره:249]؟ گوئيم: درباره آخرت يقين لازم است نه ظّن چنان كه فرمود: [بقره:4]. [آل عمران:114]. [انعام:154]. در آيات فوق علت استعمال ظّن ملاقات رب و ظّن بعثت هم در اصلاح عمل و ترس از خدا كافى است زيرا انسان ذاتاً از خطر متحمل پرهيز مىكنيد. مثل آيه [انعام:51]. نظر الميزان و المنار نيز نزديك به اين است. بعضى ظّن را در آيات علم معنى كردهاند ولى از ظاهر نبايد عدول كرد. راغب در مفردات گويد: هرگاه ظّن قوى باشد و يا مانند قوى تصور شود با آنّ مشدّد و آن مخفف از مثّقله استعمال مىشود آن گاه آيات «يَظُنُونَ اَنَّهُمْ مُلاقوا رَبِّهِمْ» «يَظُنّونَ اَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّه» را شاهد آورده و آنها را در مقام يقين دانسته است. بنابر قول راغب مىشود گفت: چوناند مشدّد و مخّف براى تحقيق است اگر بعد از ظّن بكار روند قرينه بودن ظّن به معنى يقين است مثل آيات فوق و آيه [قيامة:28]. * [احزاب:10] الف الظنونا زايد است براى رعايت آخر آيه كه با آيات ديگر در يك سياق باشد مثل باشد مثل [احزاب:67]. اين الف معنائى ندارد و فقط براى اصلاح لفظ است تقدير آيه به قولى چنين است: «وَ تَظُّنُونَ بِاللَّههِ الظُّنونَ الْمُختَلَفَةِ». آنجا كه در اثر تلاش و تفكّر، يقين ممكن باشد كارى از ظّن ساخته نيست و مورد قبول نمىباشد [يونس:36].