فَاخْلَع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَاخْلَع | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَاخْلَع | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
بركندن. [طه:12] منم پروردگار تو پا پوش خود را بر كن كه تو در وادى پاك طوى هستى. به عقيده الميزان وادى سينا در اثر خطاب خدا و مقام قرب و موطن حضور و مناجات، مقدس شد و شرط ادب آن بود كه موسى در آن جا بى كفش باشد لذا امر به خلع نعل شد، مقدّس بودن كعبه شريف و مساجد و مشاهد مشرفه همه از اين باب است، شرافت مكان به سبب عبادت مخصوص و يا واقعه محترمى است كه در آن تشريع و يا در آن جا واقع شده و گرنه ميان اجزاء زمان و مكان تفاضلى نيست. اين سخن قوى و صحيح است و صدر آيه «اِنّى اَنَا رَبُّكَ» و آيه ما قبل «نُودِىَ يا مُوسى» و آيات ما بعد، شاهد آناند در مجمع از كعب و عكرمه نقل كرده: علت اين خطاب آن بود كه كفش موسى از پوست ميته خر بود و در وجه سّوم از وجوه چهارگانه مىگويد: علّت اين دستور آن است كه پا برهنه بودن علامت تواضع و فروتنى است و لذا بزرگان سلف پا برهنه طواف مىكردند و آنرا از اصّم نقل مىكند. اين وجه نيز قابل قبول و طبع پسند است. آن چه از بعض صوفيّه نقل شده كه مراد از آن تمكّن و استقامت است بى مدرك و خالى از اعتبار مىباشد.اين كلمه فقط يكبار در كلام حق آمده است. | بركندن. [طه:12] منم پروردگار تو پا پوش خود را بر كن كه تو در وادى پاك طوى هستى. به عقيده الميزان وادى سينا در اثر خطاب خدا و مقام قرب و موطن حضور و مناجات، مقدس شد و شرط ادب آن بود كه موسى در آن جا بى كفش باشد لذا امر به خلع نعل شد، مقدّس بودن كعبه شريف و مساجد و مشاهد مشرفه همه از اين باب است، شرافت مكان به سبب عبادت مخصوص و يا واقعه محترمى است كه در آن تشريع و يا در آن جا واقع شده و گرنه ميان اجزاء زمان و مكان تفاضلى نيست. اين سخن قوى و صحيح است و صدر آيه «اِنّى اَنَا رَبُّكَ» و آيه ما قبل «نُودِىَ يا مُوسى» و آيات ما بعد، شاهد آناند در مجمع از كعب و عكرمه نقل كرده: علت اين خطاب آن بود كه كفش موسى از پوست ميته خر بود و در وجه سّوم از وجوه چهارگانه مىگويد: علّت اين دستور آن است كه پا برهنه بودن علامت تواضع و فروتنى است و لذا بزرگان سلف پا برهنه طواف مىكردند و آنرا از اصّم نقل مىكند. اين وجه نيز قابل قبول و طبع پسند است. آن چه از بعض صوفيّه نقل شده كه مراد از آن تمكّن و استقامت است بى مدرك و خالى از اعتبار مىباشد.اين كلمه فقط يكبار در كلام حق آمده است. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
أَنَا:100, رَبّک:70, نَعْلَيْک:70, إِنّک:60, بِالْوَاد:50, مُوسَى:50, إِنّي:50, يَا:40, الْمُقَدّس:40, نُودِي:30, طُوًى:30, وَ:30, أَتَاهَا:20, اخْتَرْتُک:10, فَلَمّا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَاخْلَع]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۲
ریشه کلمه
قاموس قرآن
بركندن. [طه:12] منم پروردگار تو پا پوش خود را بر كن كه تو در وادى پاك طوى هستى. به عقيده الميزان وادى سينا در اثر خطاب خدا و مقام قرب و موطن حضور و مناجات، مقدس شد و شرط ادب آن بود كه موسى در آن جا بى كفش باشد لذا امر به خلع نعل شد، مقدّس بودن كعبه شريف و مساجد و مشاهد مشرفه همه از اين باب است، شرافت مكان به سبب عبادت مخصوص و يا واقعه محترمى است كه در آن تشريع و يا در آن جا واقع شده و گرنه ميان اجزاء زمان و مكان تفاضلى نيست. اين سخن قوى و صحيح است و صدر آيه «اِنّى اَنَا رَبُّكَ» و آيه ما قبل «نُودِىَ يا مُوسى» و آيات ما بعد، شاهد آناند در مجمع از كعب و عكرمه نقل كرده: علت اين خطاب آن بود كه كفش موسى از پوست ميته خر بود و در وجه سّوم از وجوه چهارگانه مىگويد: علّت اين دستور آن است كه پا برهنه بودن علامت تواضع و فروتنى است و لذا بزرگان سلف پا برهنه طواف مىكردند و آنرا از اصّم نقل مىكند. اين وجه نيز قابل قبول و طبع پسند است. آن چه از بعض صوفيّه نقل شده كه مراد از آن تمكّن و استقامت است بى مدرك و خالى از اعتبار مىباشد.اين كلمه فقط يكبار در كلام حق آمده است.