صَلْدا: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/صَلْدا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/صَلْدا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۶: | خط ۷: | ||
*[[ریشه صلد | صلد]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: صلد| ]] | *[[ریشه صلد | صلد]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: صلد| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
[بقره:264]. صلد مصدر است به معنى سختى «صَلَدَ الْاَرْضُ: صَلبَتْ» و نيز به معنى سخت و صاف، و زمين يا سنگى كه چيزى نمىروياند. گويند: «حَجَرٌ صَلْد اَرْضً صَلْدٌ» (اقرب). در مجمع فرموده: آن به معنى سنگ صاف و زمينى كه در اثر سختى چيزى نمىروياند و بخيل... است. در نهج البلاغه حكمت 333 در وصف مؤمن فرموده: «نَفْسُهُ اَصْلَبُ مِنَ الصَلْدِ». در آيه شريفه نروياندن در نظر است يعنى حكايت او حكايت سنگ صافى است كه در آن خاك هست. باران تندى به ان رسيد (خاكش را شست) وآن را سنگى كه چيزى نمىروياند، كرد. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
لا:100, فَتَرَکَه:90, وَابِل:80, يَقْدِرُون:80, فَأَصَابَه:70, عَلَى:70, تُرَاب:60, شَيْء:60, عَلَيْه:50, مِمّا:50, صَفْوَان:40, کَسَبُوا:40, کَمَثَل:30, وَ:30, فَمَثَلُه:20, اللّه:20, الْآخِر:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::صَلْدا]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۵
«صَلْداً» نیز به معناى سنگ صافى است که چیزى بر آن نمى روید.
ریشه کلمه
- صلد (۱ بار)
قاموس قرآن
[بقره:264]. صلد مصدر است به معنى سختى «صَلَدَ الْاَرْضُ: صَلبَتْ» و نيز به معنى سخت و صاف، و زمين يا سنگى كه چيزى نمىروياند. گويند: «حَجَرٌ صَلْد اَرْضً صَلْدٌ» (اقرب). در مجمع فرموده: آن به معنى سنگ صاف و زمينى كه در اثر سختى چيزى نمىروياند و بخيل... است. در نهج البلاغه حكمت 333 در وصف مؤمن فرموده: «نَفْسُهُ اَصْلَبُ مِنَ الصَلْدِ». در آيه شريفه نروياندن در نظر است يعنى حكايت او حكايت سنگ صافى است كه در آن خاك هست. باران تندى به ان رسيد (خاكش را شست) وآن را سنگى كه چيزى نمىروياند، كرد.
کلمات نزدیک مکانی
لا فَتَرَکَه وَابِل يَقْدِرُون فَأَصَابَه عَلَى تُرَاب شَيْء عَلَيْه مِمّا صَفْوَان کَسَبُوا کَمَثَل وَ فَمَثَلُه اللّه الْآخِر
تکرار در هر سال نزول
در حال بارگیری...