التوبة ٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن جزییات آیه)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::أَحَد|أَحَدٌ]] [[کلمه غیر ربط::أَحَد| ]] [[شامل این ریشه::احد| ]][[ریشه غیر ربط::احد| ]][[شامل این ریشه::وحد| ]][[ریشه غیر ربط::وحد| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُشْرِکِين|الْمُشْرِکِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُشْرِکِين| ]] [[شامل این ریشه::شرک‌| ]][[ریشه غیر ربط::شرک‌| ]][[شامل این کلمه::اسْتَجَارَک|اسْتَجَارَکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::اسْتَجَارَک| ]] [[شامل این ریشه::جور| ]][[ریشه غیر ربط::جور| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::فَأَجِرْه|فَأَجِرْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَجِرْه| ]] [[شامل این ریشه::جور| ]][[ریشه غیر ربط::جور| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::حَتّى|حَتَّى‌]] [[شامل این ریشه::حتى‌| ]][[شامل این کلمه::يَسْمَع|يَسْمَعَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَسْمَع| ]] [[شامل این ریشه::سمع‌| ]][[ریشه غیر ربط::سمع‌| ]][[شامل این کلمه::کَلاَم|کَلاَمَ‌]] [[کلمه غیر ربط::کَلاَم| ]] [[شامل این ریشه::کلم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلم‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ‌]] [[شامل این ریشه::ثم‌| ]][[شامل این کلمه::أَبْلِغْه|أَبْلِغْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَبْلِغْه| ]] [[شامل این ریشه::بلغ‌| ]][[ریشه غیر ربط::بلغ‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مَأْمَنَه|مَأْمَنَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَأْمَنَه| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::بِأَنّهُم|بِأَنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِأَنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::قَوْم|قَوْمٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَوْم| ]] [[شامل این ریشه::قوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::قوم‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَمُون|يَعْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::أَحَد|أَحَدٌ]] [[کلمه غیر ربط::أَحَد| ]] [[شامل این ریشه::احد| ]][[ریشه غیر ربط::احد| ]][[شامل این ریشه::وحد| ]][[ریشه غیر ربط::وحد| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُشْرِکِين|الْمُشْرِکِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُشْرِکِين| ]] [[شامل این ریشه::شرک‌| ]][[ریشه غیر ربط::شرک‌| ]][[شامل این کلمه::اسْتَجَارَک|اسْتَجَارَکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::اسْتَجَارَک| ]] [[شامل این ریشه::جور| ]][[ریشه غیر ربط::جور| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::فَأَجِرْه|فَأَجِرْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَجِرْه| ]] [[شامل این ریشه::جور| ]][[ریشه غیر ربط::جور| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::حَتّى|حَتَّى‌]] [[شامل این ریشه::حتى‌| ]][[شامل این کلمه::يَسْمَع|يَسْمَعَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَسْمَع| ]] [[شامل این ریشه::سمع‌| ]][[ریشه غیر ربط::سمع‌| ]][[شامل این کلمه::کَلاَم|کَلاَمَ‌]] [[کلمه غیر ربط::کَلاَم| ]] [[شامل این ریشه::کلم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلم‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ‌]] [[شامل این ریشه::ثم‌| ]][[شامل این کلمه::أَبْلِغْه|أَبْلِغْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَبْلِغْه| ]] [[شامل این ریشه::بلغ‌| ]][[ریشه غیر ربط::بلغ‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مَأْمَنَه|مَأْمَنَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَأْمَنَه| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::بِأَنّهُم|بِأَنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِأَنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::قَوْم|قَوْمٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَوْم| ]] [[شامل این ریشه::قوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::قوم‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَمُون|يَعْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ إِنْ‌ أَحَدٌ مِنَ‌ الْمُشْرِکِينَ‌ اسْتَجَارَکَ‌ فَأَجِرْهُ‌ حَتَّى‌ يَسْمَعَ‌ کَلاَمَ‌ اللَّهِ‌ ثُمَ‌ أَبْلِغْهُ‌ مَأْمَنَهُ‌ ذٰلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قَوْمٌ‌ لاَ يَعْلَمُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده، تا سخن خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان. این تأمین برای آن است که آنان بی‌گمان گروهی نادانند.
|-|صادقی تهرانی=و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده، تا سخن خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان. این تأمین برای آن است که آنان بی‌گمان گروهی نادانند.
|-|معزی=و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش این بدان است که آنانند گروهی که نمی‌دانند
|-|معزی=و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش این بدان است که آنانند گروهی که نمی‌دانند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And if anyone of the polytheists asks you for protection, give him protection so that he may hear the Word of Allah; then escort him to his place of safety. That is because they are a people who do not know.</div>
{{آيه | سوره = سوره التوبة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = التوبة ٥ | بعدی = التوبة ٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/009006.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/009006.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره التوبة | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = التوبة ٥ | بعدی = التوبة ٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«إِسْتَجارَکَ»: از تو پناه خواست. «أَجِرْهُ»: پناهش بده. «مَأْمَنَهُ»: محلّ امن و امان خود. یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش می‌باشد. «ذلِکَ»: این فرمانِ به پناهندگی، یا این پناهندگی.
«إِسْتَجارَکَ»: از تو پناه خواست. «أَجِرْهُ»: پناهش بده. «مَأْمَنَهُ»: محلّ امن و امان خود. یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش می‌باشد. «ذلِکَ»: این فرمانِ به پناهندگی، یا این پناهندگی.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link98 | آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link98 | آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link99 | اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link99 | اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد]]
خط ۷۸: خط ۸۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link144 | رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link144 | رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link149 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link149 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link150 |  تفسير :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link150 |  تفسير :]]
خط ۸۵: خط ۹۶:
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link153 | ۲ - آيا نماز و زكات شرط قبول اسلام است ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link153 | ۲ - آيا نماز و زكات شرط قبول اسلام است ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link154 | ۳ - ايمان زائيده علم است]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link154 | ۳ - ايمان زائيده علم است]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»
و اگر يكى از مشركان از تو امان و پناه خواست، پس به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان. چرا كه آنان گروهى ناآگاهند (و با شنيدن آيات الهى، شايد هدايت شوند).
===پیام ها===
1- به درخواست پناهندگى دشمن براى تحقيق و شناخت عقايد و افكار اسلامى، پاسخ مثبت دهيد. «اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ»
2- راه فكر و تعقّل، حتّى براى مشركان مهدورالدّم باز است و براى احتمال هدايت يك نفر هم بايد حساب جداگانه باز كرد. «أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
3- اسلام، دين رأفت، شرافت و كرامت است. «اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ»
4- به دشمن هم فرصت فكر و انتخاب بدهيد و حتّى در شرايط جنگى نيز مردم را از رشد فكرى باز نداريد. «اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ»
5- انتخاب حقّ وپذيرش عقايد صحيح، مهلت مى‌طلبد. «فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»
6- قرآن، كلام قابل فهم است كه زمينه‌ى هدايت را فراهم مى‌سازد و چنان نيست كه فهمش خارج از عهده‌ى انسان باشد. «يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»
7- حكومت اسلامى بايد زمينه‌ى شنيدن كلام خدا و فرصت مطالعه آن را براى منحرفان فراهم كند، چون انحراف بعضى، به خاطر عدم تبليغ ماست، نه از روى كينه. چه بسا اگر حق را بشنوند، تغيير يابند. «حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»
8- اسلام، دين آزادى است و ايمان از روى فهم ارزش دارد، نه از روى ترس يا اجبار. «فَأَجِرْهُ‌، يَسْمَعَ‌، أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»
9- مكتبى كه منطق دارد، عجله ندارد. به دشمن فرصت دهيد تا آن را بشنود، و امنيّت او را تضمين كنيد تا با فكر آسوده انتخاب كند. «يَسْمَعَ‌، أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»
جلد 3 - صفحه 381
10- كفر بعضى، از جهل سرچشمه مى‌گيرد و اگر آگاه شوند، حقّ را مى‌پذيرند.
«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»
بعد از آن در باب امان ايشان مى‌فرمايد:
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‌: و اگر يكى از مشركانى كه بعد از انقضاى اشهر حرم متعرض قتل ايشان بايد شد. اسْتَجارَكَ‌: طلب امان نمايند تو را.
فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ‌: پس امان ده او را تا بشنود كلام الهى و قرآن سبحانى را و در آن تأمل و تدبر و تفكر نمايد و از حقيقت امر آن مطلع گردد.
تخصيص كلام الهى به ذكر براى آنست كه معظم آيات و بينات داله واضحه در قرآن مجتمع مى‌باشد، و تعقل در آن سبب عبرت و تنبه است.
ثمّ: پس از شنيدن آيات الهى اگر اسلام آوردند، خير دارين را نائل شدند، و اگر مسلمان نگرديدند با آنها مقاتله مكن كه غدر نموده بلكه، أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ‌:
برسان او را به شهر قومش كه مأمن او است. ذلِكَ‌: اين امان دادن، و يا امر به امان ايشان، بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ‌: به سبب آنست كه ايشان گروهيند كه نمى‌دانند حقيقت ايمان را و نمى‌شناسند خدا را، پس تعجيل مكن و ايشان را امان ده تا شايد كه به سمع قبول آن را بشنوند و در آن تأمل و تفكر نمايند.
در تفسير رازى در اخبار خوارج نقل شده كه: «1» قومى از خوارج جمع شده بر قطاع الطريق، و مخالفين مذهب خود را مى‌كشتند. اتفاقا كاروانى عبور، و ابو الهذيل علاف در ميان آنها بود. اهل قافله از جان خود ترسيدند. ابو الهذيل گفت: به من واگذاريد. چون سر راه گرفتند و گفتند چه كسانيد؟ ابو الهذيل پيش آمد گفت: ما قوم مشركان مستجيران آمده‌ايم تا كلام الهى بشنويم.
خارجيان گفتند: مَرْحَباً بِكُمْ‌، و آيات چند از قرآن براى ايشان خواندند و تصديق‌
----
«1» ج 5 ص 131.
ج5، ص 24
نمودند. خارجيان گفتند شما در امان ما هستيد، برويد به سلامت. ابو الهذيل گفت: حق ما تمام نشده، بايد ما را به مأمن خود رسانيد، زيرا حق تعالى فرمايد «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ». گفتند: راست گفتى. پس آنها را به مأمن خود رسانيدند.
تبصره- آيه شريف دلالت دارد بر بطلان قول كسانى كه قائلند بر آنكه معارف از قسم ضروريات و بديهيات است، زيرا امر به امان براى شنيدن كلام الهى و تفكر در آن، برهانى است بر نظرى بودن معارف. و ايضا دال است بر آنكه متلو و مسموغ كلام الهى است؛ زيرا كه شرع و عرف، حكايت را عين محكى مى‌دانند كما يقال هذا كلام فلان و خطبة فلان و امثال آن. و شيخ طبرسى (رحمه اللّه) در مجمع فرمايد «1». كسى كه گمان مى‌كند اينكه حكايت مفارقت دارد محكى را به جهت اين ظاهر، پس بتحقيق خطا نموده؛ زيرا مراد چيزى است كه ما ذكر كرديم.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»
ترجمه‌
پس چون بگذرد ماههاى حرام پس بكشيد مشركانرا هر جا بيابيد آنها را و بگيريدشان و حبس كنيدشان و بنشينيد براى ايشان بر هر گذرگاهى پس اگر توبه نمودند و بر پا داشتند نماز را و دادند زكوة را پس باز كنيد راه آنها را همانا خدا آمرزنده مهربان است‌
و اگر يكى از مشركان امان طلبد از تو پس امان ده او را تا بشنود كلام خدا را پس برسان او را بمحل امنش اين براى آنستكه آنها گروهى هستند كه نميدانند.
تفسير
پس از انقضاء ماههاى حرام كه سابقا از امام صادق (ع) نقل شد كه آن در اينجا بعد از عيد قربان تا چهار ماه است و عياشى ره از امام باقر (ع) هم نقل نموده كه از روز عيد اضحى تا دهم ربيع الاخر است مسلمانان مأمور بامر الهى شدند كه هر جا مشركين متخلّفين از عهد را بيابند بقتل برسانند خواه در حلّ باشند خواه در حرم و بگيرند و اسير كنند و مانع شوند از دخول آنها در مسجد الحرام و سر راههاى آنها بنشينند و نگذارند بساير بلاد متفرق شوند ولى اگر مسلمان شدند و باحكام اسلام عمل نمودند كه عمده آن نماز و زكوة است و كافى است براى ثبوت ادّعاء توبه از كفر بايد متعرّض آنها نشوند و بحال خودشان واگذارشان نمايند چون خداوند آمرزنده و مهربان است و از كفر و غدر سابق آنها گذشته است و بعضى گفته‌اند مراد از اشهر حرم سه ماه حرام ذو القعده و ذو الحجّه و محرّم است‌
----
جلد 2 صفحه 558
و مهلت چهار ماه از زمان نزول سوره است كه در ماه شوال بوده و انصاف آنستكه قول اول كه مروىّ از صادقين عليهما السّلام است صحيح است و مهلت بايد از زمان ابلاغ باشد كه عيد قربان يا عرفه بوده است و اگر يكى از اهل شرك از پيغمبر (ص) امان بطلبد در حالى كه مشرك و واجب القتل است و بخواهد بيايد تا قرآن را بشنود اگر تصديق نمايد مسلمان شود و الّا بمحل خود عودت كند بايد پيغمبر او را امان بدهد تا بيايد قرآن را بخوانند و او بشنود و در آيات و ادلّه آن دقّت نمايد اگر مسلمان شد چه بهتر از آن و الّا او را بمحلّ اقامت خود معاودت دهند و قمى ره فرموده متعرض او نشوند تا خود عودت بمحل خود نمايد چون اگر غير از اين باشد كه قبل از عود او را بقتل برسانند با او غدر و مكر شده و اگر امانش ندهند چون جاهل است اتمام حجّت بر او نشده و اين علّت امان است كه در ذيل آيه تصريح بآن شده است و انسلاخ اصلا بمعنى بيرون آمدن از لباس است و در بپايان رسيدن ماه استعمال ميشود و حرم جمع حرام است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِن‌ أَحَدٌ مِن‌َ المُشرِكِين‌َ استَجارَك‌َ فَأَجِره‌ُ حَتّي‌ يَسمَع‌َ كَلام‌َ اللّه‌ِ ثُم‌َّ أَبلِغه‌ُ مَأمَنَه‌ُ ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ قَوم‌ٌ لا يَعلَمُون‌َ «6»
و ‌اگر‌ احدي‌ ‌از‌ مشركين‌ ‌از‌ ‌شما‌ طلب‌ امان‌ كرد و پناه‌ آورد ‌او‌ ‌را‌ پناه‌ ده‌ ‌که‌ ميخواهد بيايد و ادلّه‌ حقانيت‌ اسلام‌ ‌را‌ درك‌ كند و آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ ‌را‌ استماع‌ كند ‌اگر‌ حق‌ ‌براي‌ ‌او‌ كشف‌ شد ايمان‌ آورد و ‌اگر‌ حق‌ ‌را‌ درك‌ نكرد ‌از‌ روي‌ جهالت‌ نه‌ عناد و عصبيت‌ ‌او‌ ‌را‌ بمأمن‌ ‌خود‌ و قبيله‌ ‌خود‌ برسانيد زيرا اينها نميدانند وَ إِن‌ أَحَدٌ مِن‌َ المُشرِكِين‌َ استَجارَك‌َ فَأَجِره‌ُ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ مشركين‌ و كفار دو دسته‌اند يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ عناد و عصبيت‌ ‌با‌ اينكه‌ حقايق‌ ‌را‌ درك‌ كرده‌اند ايمان‌ نميآورند اينها قابل‌ هدايت‌ نيستند و عضو فاسد جامعه‌ هستند اينها محكوم‌ بحكم‌ ‌آيه‌ قبل‌ هستند ‌که‌ بايد ‌با‌ ‌آنها‌ مقاتله‌ كرد و دستگير كرد و اسير نمود و استرقاق‌ كرد. و يك‌ دسته‌ كساني‌ هستند ‌که‌ جاهل‌ بمعارف‌ الهيه‌ هستند و قابل‌ هدايت‌ هستند و ‌در‌ مقام‌ تحقيق‌ حقايق‌ هستند اينها ‌را‌ بايد امان‌ داد و ‌براي‌ ‌آنها‌ بيان‌ نمود و ارشاد كرد و ‌اگر‌ ‌هم‌ حقايق‌ ‌را‌ دست‌ نياوردند بمأمن‌ ‌خود‌ رسانيد چنانچه‌ ‌در‌ قانون‌ طب‌ّ ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ ‌اگر‌ عضوي‌ فاسد شد ‌اگر‌ قابل‌ معالجه‌ هست‌ بايد علاج‌ كرد و ‌اگر‌ ‌بر‌ فرض‌ علاج‌ ‌هم‌ نشد لكن‌ سرايت‌ بباقي‌ اعضاء ندارد مثلا دست‌ فلج‌ شد ‌ يا ‌ شل‌ شد، چشم‌ نابينا شد، گوش‌ كر شد، زبان‌ لال‌ شد بحال‌ ‌خود‌ بايد گذارد و ‌اگر‌ فساد ‌او‌ مسري‌ ‌است‌ بايد قطع‌ نمود حَتّي‌ يَسمَع‌َ كَلام‌َ اللّه‌ِ چون‌ قرآن‌ مجيد اعظم‌ معجزات‌ و اوضح‌ ادلّه‌
جلد 8 - صفحه 180
‌بر‌ حقانيت‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌ و بهترين‌ راه‌ ‌است‌ ‌براي‌ هدايت‌ إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ اسري‌ ‌آيه‌ 9، لذا بايد بكلام‌ الهي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گوشزد نمود بخصوص‌ اهل‌ حجاز ‌که‌ زودتر درك‌ ميكنند.
ثُم‌َّ أَبلِغه‌ُ مَأمَنَه‌ُ ‌که‌ خيانت‌ و غدر و فريب‌ نباشد كانّه‌ امانت‌ ‌است‌ بايد رد كرد ‌از‌ ‌غير‌ فرق‌ ‌بين‌ برّ و فاجر چنانچه‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ قَوم‌ٌ لا يَعلَمُون‌َ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميتوان‌ كرد ‌که‌ مشركين‌ و كفار دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ كساني‌ هستند ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند و ‌لو‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ هزار معجزه‌ و دليل‌ اقامه‌ كني‌ دست‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و عصبيت‌ و كبر و نخوت‌ ‌خود‌ ‌بر‌ نميدارند و ‌لو‌ حق‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مثل‌ آفتاب‌ روشن‌ شود جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 14، اينها ‌ يا ‌ بايد ببلاء آسماني‌ هلاك‌ شوند مثل‌ امم‌ سابقه‌ ‌ يا ‌ بضرب‌ شمشير و اسيري‌ دچار گردند. و يك‌ دسته‌ ‌از‌ روي‌ جهالت‌ و ندانسته‌گي‌ و مسامحه‌ و تقليد آباء ‌خود‌ بشرك‌ و كفر باقي‌ مانده‌اند اينها ‌را‌ ‌تا‌ حدّ امكان‌ بايد هدايت‌ كرد ‌اگر‌ هدايت‌ نشدند ‌با‌ ‌آنها‌ مقاتله‌ نمود
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 6)- سپس این موضوع را با دستور دیگری تکمیل می‌کند تا تردیدی باقی نمانده که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آیین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمینهای دیگران، می‌گوید: «اگر یکی از بت پرستان از تو درخواست پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود» (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ).
یعنی در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به او بده تا آزادانه به بررسی محتوای دعوت تو بپردازد، و اگر نور هدایت بر دل او تابید آن را بپذیرد.
ج2، ص180
بعد اضافه می‌کند که: «او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان» تا کسی در اثناء راه مزاحم او نگردد (ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ).
و سر انجام علت این دستور سازنده را چنین بیان می‌کند: «این به خاطر آن است که آنها قومی بی‌اطلاع و ناآگاهند» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ).
بنابراین اگر درهای کسب آگاهی به روی آنها بازگردد، این امید می‌رود که از بت پرستی که زاییده جهل و نادانی است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۴۳: خط ۲۸۶:
[[رده:اهمیت اتمام حجت]][[رده:فلسفه احکام]][[رده:اهمیت تعلیم اسلام]][[رده:اهمیت گسترش اسلام]][[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:جرم مبارزه با اسلام]][[رده:حفظ امنیت پناهندگان]][[رده:احکام پناهندگى]][[رده:جاهلان]][[رده:فلسفه جنگ با کافران]][[رده:فلسفه جنگ با مشرکان]][[رده:فلسفه جهاد]][[رده:اوامر خدا]][[رده:کلام خدا]][[رده:اهمیت تعلم دین]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:قاعده قبح کیفر بىبیان]][[رده:احکام کافران]][[رده:اماکن امن کافران]][[رده:امنیت کافران پناهنده]][[رده:حرمت سلب امنیت از کافران]][[رده:قبول پناهندگى کافران محارب]][[رده:مؤاخذه کافران]][[رده:کافران محارب پناهنده]][[رده:مؤاخذه قبل از اتمام حجت]][[رده:مؤاخذه ممنوع]][[رده:محرمات]][[رده:و مشرکان]][[رده:مسؤولیت محمد]][[رده:آثار جهل مشرکان]][[رده:اماکن امن مشرکان]][[رده:جهل مشرکان صدر اسلام]][[رده:حفظ امنیت مشرکان]][[رده:قبول درخواست ملاقات مشرکان]][[رده:مشرکان ناقض معاهده]][[رده:مهلت به مشرکان]][[رده:استماع تعالیم وحى]]
[[رده:اهمیت اتمام حجت]][[رده:فلسفه احکام]][[رده:اهمیت تعلیم اسلام]][[رده:اهمیت گسترش اسلام]][[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:جرم مبارزه با اسلام]][[رده:حفظ امنیت پناهندگان]][[رده:احکام پناهندگى]][[رده:جاهلان]][[رده:فلسفه جنگ با کافران]][[رده:فلسفه جنگ با مشرکان]][[رده:فلسفه جهاد]][[رده:اوامر خدا]][[رده:کلام خدا]][[رده:اهمیت تعلم دین]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:قاعده قبح کیفر بىبیان]][[رده:احکام کافران]][[رده:اماکن امن کافران]][[رده:امنیت کافران پناهنده]][[رده:حرمت سلب امنیت از کافران]][[رده:قبول پناهندگى کافران محارب]][[رده:مؤاخذه کافران]][[رده:کافران محارب پناهنده]][[رده:مؤاخذه قبل از اتمام حجت]][[رده:مؤاخذه ممنوع]][[رده:محرمات]][[رده:و مشرکان]][[رده:مسؤولیت محمد]][[رده:آثار جهل مشرکان]][[رده:اماکن امن مشرکان]][[رده:جهل مشرکان صدر اسلام]][[رده:حفظ امنیت مشرکان]][[رده:قبول درخواست ملاقات مشرکان]][[رده:مشرکان ناقض معاهده]][[رده:مهلت به مشرکان]][[رده:استماع تعالیم وحى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التوبة ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التوبة ]]
{{#seo:
|title=آیه 6 سوره توبه
|title_mode=replace
|keywords=آیه 6 سوره توبه,توبه 6,وَ إِنْ‌ أَحَدٌ مِنَ‌ الْمُشْرِکِينَ‌ اسْتَجَارَکَ‌ فَأَجِرْهُ‌ حَتَّى‌ يَسْمَعَ‌ کَلاَمَ‌ اللَّهِ‌ ثُمَ‌ أَبْلِغْهُ‌ مَأْمَنَهُ‌ ذٰلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قَوْمٌ‌ لاَ يَعْلَمُونَ‌,اهمیت اتمام حجت,فلسفه احکام,اهمیت تعلیم اسلام,اهمیت گسترش اسلام,تاریخ صدر اسلام,جرم مبارزه با اسلام,حفظ امنیت پناهندگان,احکام پناهندگى,جاهلان,فلسفه جنگ با کافران,فلسفه جنگ با مشرکان,فلسفه جهاد,اوامر خدا,کلام خدا,اهمیت تعلم دین,وحیانیت قرآن,ویژگیهاى قرآن,قاعده قبح کیفر بىبیان,احکام کافران,اماکن امن کافران,امنیت کافران پناهنده,حرمت سلب امنیت از کافران,قبول پناهندگى کافران محارب,مؤاخذه کافران,کافران محارب پناهنده,مؤاخذه قبل از اتمام حجت,مؤاخذه ممنوع,محرمات,و مشرکان,مسؤولیت محمد,آثار جهل مشرکان,اماکن امن مشرکان,جهل مشرکان صدر اسلام,حفظ امنیت مشرکان,قبول درخواست ملاقات مشرکان,مشرکان ناقض معاهده,مهلت به مشرکان,استماع تعالیم وحى,آیات قرآن سوره التوبة
|description=وَ إِنْ‌ أَحَدٌ مِنَ‌ الْمُشْرِکِينَ‌ اسْتَجَارَکَ‌ فَأَجِرْهُ‌ حَتَّى‌ يَسْمَعَ‌ کَلاَمَ‌ اللَّهِ‌ ثُمَ‌ أَبْلِغْهُ‌ مَأْمَنَهُ‌ ذٰلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قَوْمٌ‌ لاَ يَعْلَمُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۸

کپی متن آیه
وَ إِنْ‌ أَحَدٌ مِنَ‌ الْمُشْرِکِينَ‌ اسْتَجَارَکَ‌ فَأَجِرْهُ‌ حَتَّى‌ يَسْمَعَ‌ کَلاَمَ‌ اللَّهِ‌ ثُمَ‌ أَبْلِغْهُ‌ مَأْمَنَهُ‌ ذٰلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قَوْمٌ‌ لاَ يَعْلَمُونَ‌

ترجمه

و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند!

و اگر كسى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به نقطه امنش برسان، زيرا آنها مردمى نادانند
و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان قومى نادانند.
و اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد (که از دین آگاه شود) بدو پناه ده تا کلام خدا بشنود و پس از شنیدن سخن خدا او را به مأمن و منزلش برسان، زیرا که این مشرکان مردمی نادانند.
و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پس پناهش بده تا سخن خدا را بشنود، آن گاه او را به جایگاه امنش برسان؛ این به سبب آن است که آنان گروهی هستند که [حقایق را] نمی دانند [باشد که در پناه تو و شنیدن سخن حق مسلمان شوند.]
و هرگاه يكى از مشركان به تو پناه آورد، پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس به مكان امنش برسان، زيرا اينان مردمى نادانند.
و اگر کسی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه بده، تا آنکه کلام الهی را بشنود، سپس او را به جای امنش برسان، این از آن است که ایشان قومی ناآگاه‌اند
و اگر يكى از مشركان از تو زنهار- امان- خواست او را زنهار ده تا سخن خداى را بشنود، سپس او را به جاى امنش برسان، اين [زنهاردادن‌] از آن روست كه آنان مردمى نادانند.
(ای پیغمبر!) اگر یکی از مشرکان (و کافرانی که به شما دستور جنگ با آنان داده شده است) از تو پناهندگی طلبید، او را پناه بده تا کلام خدا (یعنی آیات قرآن) را بشنود (و از دین آگاه شود و راجع بدان بیندیشد. اگر آئین اسلام را پذیرفت، از زمره‌ی شما است، و اگر اسلام را نپذیرفت) پس از آن او را به محلّ امن (و مأوی و منزل قوم) خودش برسان (تا از خطرات راه برهد و بدون هیچ گونه اذیّت و آزاری به میان اهل و عیال خویشتن رود). این (پناه دادن) بدان خاطر است که مشرکان مردمان نادان (و ناآگاه از حقیقت اسلام) هستند (و چه بسا در پرتو آشنائی با اسلام، نور ایمان در دلهایشان روشن گردد).
و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده، تا سخن خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان. این تأمین برای آن است که آنان بی‌گمان گروهی نادانند.
و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش این بدان است که آنانند گروهی که نمی‌دانند

And if anyone of the polytheists asks you for protection, give him protection so that he may hear the Word of Allah; then escort him to his place of safety. That is because they are a people who do not know.
ترتیل:
ترجمه:
التوبة ٥ آیه ٦ التوبة ٧
سوره : سوره التوبة
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَجارَکَ»: از تو پناه خواست. «أَجِرْهُ»: پناهش بده. «مَأْمَنَهُ»: محلّ امن و امان خود. یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش می‌باشد. «ذلِکَ»: این فرمانِ به پناهندگی، یا این پناهندگی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»

و اگر يكى از مشركان از تو امان و پناه خواست، پس به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان. چرا كه آنان گروهى ناآگاهند (و با شنيدن آيات الهى، شايد هدايت شوند).

پیام ها

1- به درخواست پناهندگى دشمن براى تحقيق و شناخت عقايد و افكار اسلامى، پاسخ مثبت دهيد. «اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ»

2- راه فكر و تعقّل، حتّى براى مشركان مهدورالدّم باز است و براى احتمال هدايت يك نفر هم بايد حساب جداگانه باز كرد. «أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»

3- اسلام، دين رأفت، شرافت و كرامت است. «اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ»

4- به دشمن هم فرصت فكر و انتخاب بدهيد و حتّى در شرايط جنگى نيز مردم را از رشد فكرى باز نداريد. «اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ»

5- انتخاب حقّ وپذيرش عقايد صحيح، مهلت مى‌طلبد. «فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»

6- قرآن، كلام قابل فهم است كه زمينه‌ى هدايت را فراهم مى‌سازد و چنان نيست كه فهمش خارج از عهده‌ى انسان باشد. «يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»

7- حكومت اسلامى بايد زمينه‌ى شنيدن كلام خدا و فرصت مطالعه آن را براى منحرفان فراهم كند، چون انحراف بعضى، به خاطر عدم تبليغ ماست، نه از روى كينه. چه بسا اگر حق را بشنوند، تغيير يابند. «حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»

8- اسلام، دين آزادى است و ايمان از روى فهم ارزش دارد، نه از روى ترس يا اجبار. «فَأَجِرْهُ‌، يَسْمَعَ‌، أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»

9- مكتبى كه منطق دارد، عجله ندارد. به دشمن فرصت دهيد تا آن را بشنود، و امنيّت او را تضمين كنيد تا با فكر آسوده انتخاب كند. «يَسْمَعَ‌، أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»

جلد 3 - صفحه 381

10- كفر بعضى، از جهل سرچشمه مى‌گيرد و اگر آگاه شوند، حقّ را مى‌پذيرند.

«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»

بعد از آن در باب امان ايشان مى‌فرمايد:

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‌: و اگر يكى از مشركانى كه بعد از انقضاى اشهر حرم متعرض قتل ايشان بايد شد. اسْتَجارَكَ‌: طلب امان نمايند تو را.

فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ‌: پس امان ده او را تا بشنود كلام الهى و قرآن سبحانى را و در آن تأمل و تدبر و تفكر نمايد و از حقيقت امر آن مطلع گردد.

تخصيص كلام الهى به ذكر براى آنست كه معظم آيات و بينات داله واضحه در قرآن مجتمع مى‌باشد، و تعقل در آن سبب عبرت و تنبه است.

ثمّ: پس از شنيدن آيات الهى اگر اسلام آوردند، خير دارين را نائل شدند، و اگر مسلمان نگرديدند با آنها مقاتله مكن كه غدر نموده بلكه، أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ‌:

برسان او را به شهر قومش كه مأمن او است. ذلِكَ‌: اين امان دادن، و يا امر به امان ايشان، بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ‌: به سبب آنست كه ايشان گروهيند كه نمى‌دانند حقيقت ايمان را و نمى‌شناسند خدا را، پس تعجيل مكن و ايشان را امان ده تا شايد كه به سمع قبول آن را بشنوند و در آن تأمل و تفكر نمايند.

در تفسير رازى در اخبار خوارج نقل شده كه: «1» قومى از خوارج جمع شده بر قطاع الطريق، و مخالفين مذهب خود را مى‌كشتند. اتفاقا كاروانى عبور، و ابو الهذيل علاف در ميان آنها بود. اهل قافله از جان خود ترسيدند. ابو الهذيل گفت: به من واگذاريد. چون سر راه گرفتند و گفتند چه كسانيد؟ ابو الهذيل پيش آمد گفت: ما قوم مشركان مستجيران آمده‌ايم تا كلام الهى بشنويم.

خارجيان گفتند: مَرْحَباً بِكُمْ‌، و آيات چند از قرآن براى ايشان خواندند و تصديق‌


«1» ج 5 ص 131.

ج5، ص 24

نمودند. خارجيان گفتند شما در امان ما هستيد، برويد به سلامت. ابو الهذيل گفت: حق ما تمام نشده، بايد ما را به مأمن خود رسانيد، زيرا حق تعالى فرمايد «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ». گفتند: راست گفتى. پس آنها را به مأمن خود رسانيدند.

تبصره- آيه شريف دلالت دارد بر بطلان قول كسانى كه قائلند بر آنكه معارف از قسم ضروريات و بديهيات است، زيرا امر به امان براى شنيدن كلام الهى و تفكر در آن، برهانى است بر نظرى بودن معارف. و ايضا دال است بر آنكه متلو و مسموغ كلام الهى است؛ زيرا كه شرع و عرف، حكايت را عين محكى مى‌دانند كما يقال هذا كلام فلان و خطبة فلان و امثال آن. و شيخ طبرسى (رحمه اللّه) در مجمع فرمايد «1». كسى كه گمان مى‌كند اينكه حكايت مفارقت دارد محكى را به جهت اين ظاهر، پس بتحقيق خطا نموده؛ زيرا مراد چيزى است كه ما ذكر كرديم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»

ترجمه‌

پس چون بگذرد ماههاى حرام پس بكشيد مشركانرا هر جا بيابيد آنها را و بگيريدشان و حبس كنيدشان و بنشينيد براى ايشان بر هر گذرگاهى پس اگر توبه نمودند و بر پا داشتند نماز را و دادند زكوة را پس باز كنيد راه آنها را همانا خدا آمرزنده مهربان است‌

و اگر يكى از مشركان امان طلبد از تو پس امان ده او را تا بشنود كلام خدا را پس برسان او را بمحل امنش اين براى آنستكه آنها گروهى هستند كه نميدانند.

تفسير

پس از انقضاء ماههاى حرام كه سابقا از امام صادق (ع) نقل شد كه آن در اينجا بعد از عيد قربان تا چهار ماه است و عياشى ره از امام باقر (ع) هم نقل نموده كه از روز عيد اضحى تا دهم ربيع الاخر است مسلمانان مأمور بامر الهى شدند كه هر جا مشركين متخلّفين از عهد را بيابند بقتل برسانند خواه در حلّ باشند خواه در حرم و بگيرند و اسير كنند و مانع شوند از دخول آنها در مسجد الحرام و سر راههاى آنها بنشينند و نگذارند بساير بلاد متفرق شوند ولى اگر مسلمان شدند و باحكام اسلام عمل نمودند كه عمده آن نماز و زكوة است و كافى است براى ثبوت ادّعاء توبه از كفر بايد متعرّض آنها نشوند و بحال خودشان واگذارشان نمايند چون خداوند آمرزنده و مهربان است و از كفر و غدر سابق آنها گذشته است و بعضى گفته‌اند مراد از اشهر حرم سه ماه حرام ذو القعده و ذو الحجّه و محرّم است‌


جلد 2 صفحه 558

و مهلت چهار ماه از زمان نزول سوره است كه در ماه شوال بوده و انصاف آنستكه قول اول كه مروىّ از صادقين عليهما السّلام است صحيح است و مهلت بايد از زمان ابلاغ باشد كه عيد قربان يا عرفه بوده است و اگر يكى از اهل شرك از پيغمبر (ص) امان بطلبد در حالى كه مشرك و واجب القتل است و بخواهد بيايد تا قرآن را بشنود اگر تصديق نمايد مسلمان شود و الّا بمحل خود عودت كند بايد پيغمبر او را امان بدهد تا بيايد قرآن را بخوانند و او بشنود و در آيات و ادلّه آن دقّت نمايد اگر مسلمان شد چه بهتر از آن و الّا او را بمحلّ اقامت خود معاودت دهند و قمى ره فرموده متعرض او نشوند تا خود عودت بمحل خود نمايد چون اگر غير از اين باشد كه قبل از عود او را بقتل برسانند با او غدر و مكر شده و اگر امانش ندهند چون جاهل است اتمام حجّت بر او نشده و اين علّت امان است كه در ذيل آيه تصريح بآن شده است و انسلاخ اصلا بمعنى بيرون آمدن از لباس است و در بپايان رسيدن ماه استعمال ميشود و حرم جمع حرام است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ أَحَدٌ مِن‌َ المُشرِكِين‌َ استَجارَك‌َ فَأَجِره‌ُ حَتّي‌ يَسمَع‌َ كَلام‌َ اللّه‌ِ ثُم‌َّ أَبلِغه‌ُ مَأمَنَه‌ُ ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ قَوم‌ٌ لا يَعلَمُون‌َ «6»

و ‌اگر‌ احدي‌ ‌از‌ مشركين‌ ‌از‌ ‌شما‌ طلب‌ امان‌ كرد و پناه‌ آورد ‌او‌ ‌را‌ پناه‌ ده‌ ‌که‌ ميخواهد بيايد و ادلّه‌ حقانيت‌ اسلام‌ ‌را‌ درك‌ كند و آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ ‌را‌ استماع‌ كند ‌اگر‌ حق‌ ‌براي‌ ‌او‌ كشف‌ شد ايمان‌ آورد و ‌اگر‌ حق‌ ‌را‌ درك‌ نكرد ‌از‌ روي‌ جهالت‌ نه‌ عناد و عصبيت‌ ‌او‌ ‌را‌ بمأمن‌ ‌خود‌ و قبيله‌ ‌خود‌ برسانيد زيرا اينها نميدانند وَ إِن‌ أَحَدٌ مِن‌َ المُشرِكِين‌َ استَجارَك‌َ فَأَجِره‌ُ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ مشركين‌ و كفار دو دسته‌اند يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ عناد و عصبيت‌ ‌با‌ اينكه‌ حقايق‌ ‌را‌ درك‌ كرده‌اند ايمان‌ نميآورند اينها قابل‌ هدايت‌ نيستند و عضو فاسد جامعه‌ هستند اينها محكوم‌ بحكم‌ ‌آيه‌ قبل‌ هستند ‌که‌ بايد ‌با‌ ‌آنها‌ مقاتله‌ كرد و دستگير كرد و اسير نمود و استرقاق‌ كرد. و يك‌ دسته‌ كساني‌ هستند ‌که‌ جاهل‌ بمعارف‌ الهيه‌ هستند و قابل‌ هدايت‌ هستند و ‌در‌ مقام‌ تحقيق‌ حقايق‌ هستند اينها ‌را‌ بايد امان‌ داد و ‌براي‌ ‌آنها‌ بيان‌ نمود و ارشاد كرد و ‌اگر‌ ‌هم‌ حقايق‌ ‌را‌ دست‌ نياوردند بمأمن‌ ‌خود‌ رسانيد چنانچه‌ ‌در‌ قانون‌ طب‌ّ ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ ‌اگر‌ عضوي‌ فاسد شد ‌اگر‌ قابل‌ معالجه‌ هست‌ بايد علاج‌ كرد و ‌اگر‌ ‌بر‌ فرض‌ علاج‌ ‌هم‌ نشد لكن‌ سرايت‌ بباقي‌ اعضاء ندارد مثلا دست‌ فلج‌ شد ‌ يا ‌ شل‌ شد، چشم‌ نابينا شد، گوش‌ كر شد، زبان‌ لال‌ شد بحال‌ ‌خود‌ بايد گذارد و ‌اگر‌ فساد ‌او‌ مسري‌ ‌است‌ بايد قطع‌ نمود حَتّي‌ يَسمَع‌َ كَلام‌َ اللّه‌ِ چون‌ قرآن‌ مجيد اعظم‌ معجزات‌ و اوضح‌ ادلّه‌

جلد 8 - صفحه 180

‌بر‌ حقانيت‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌ و بهترين‌ راه‌ ‌است‌ ‌براي‌ هدايت‌ إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ اسري‌ ‌آيه‌ 9، لذا بايد بكلام‌ الهي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گوشزد نمود بخصوص‌ اهل‌ حجاز ‌که‌ زودتر درك‌ ميكنند.

ثُم‌َّ أَبلِغه‌ُ مَأمَنَه‌ُ ‌که‌ خيانت‌ و غدر و فريب‌ نباشد كانّه‌ امانت‌ ‌است‌ بايد رد كرد ‌از‌ ‌غير‌ فرق‌ ‌بين‌ برّ و فاجر چنانچه‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ قَوم‌ٌ لا يَعلَمُون‌َ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميتوان‌ كرد ‌که‌ مشركين‌ و كفار دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ كساني‌ هستند ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند و ‌لو‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ هزار معجزه‌ و دليل‌ اقامه‌ كني‌ دست‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و عصبيت‌ و كبر و نخوت‌ ‌خود‌ ‌بر‌ نميدارند و ‌لو‌ حق‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مثل‌ آفتاب‌ روشن‌ شود جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 14، اينها ‌ يا ‌ بايد ببلاء آسماني‌ هلاك‌ شوند مثل‌ امم‌ سابقه‌ ‌ يا ‌ بضرب‌ شمشير و اسيري‌ دچار گردند. و يك‌ دسته‌ ‌از‌ روي‌ جهالت‌ و ندانسته‌گي‌ و مسامحه‌ و تقليد آباء ‌خود‌ بشرك‌ و كفر باقي‌ مانده‌اند اينها ‌را‌ ‌تا‌ حدّ امكان‌ بايد هدايت‌ كرد ‌اگر‌ هدايت‌ نشدند ‌با‌ ‌آنها‌ مقاتله‌ نمود

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- سپس این موضوع را با دستور دیگری تکمیل می‌کند تا تردیدی باقی نمانده که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آیین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمینهای دیگران، می‌گوید: «اگر یکی از بت پرستان از تو درخواست پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود» (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ).

یعنی در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به او بده تا آزادانه به بررسی محتوای دعوت تو بپردازد، و اگر نور هدایت بر دل او تابید آن را بپذیرد.

ج2، ص180

بعد اضافه می‌کند که: «او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان» تا کسی در اثناء راه مزاحم او نگردد (ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ).

و سر انجام علت این دستور سازنده را چنین بیان می‌کند: «این به خاطر آن است که آنها قومی بی‌اطلاع و ناآگاهند» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ).

بنابراین اگر درهای کسب آگاهی به روی آنها بازگردد، این امید می‌رود که از بت پرستی که زاییده جهل و نادانی است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.

نکات آیه

۱ - فرمان الهى به پیامبر (ص) مبنى بر به حضور پذیرفتن مشرکانى که پس از انقضاى مهلت چهار ماهه، به منظور شنیدن پیام وحى، درخواست ملاقات کنند. (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین ... و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره حتى یسمع کلم اللّه) «استجارة» به معناى درخواست جوار و همسایگى است. درخواست جوار از سوى مشرکان پس از انقضاى مهلت چهار ماهه - به قرینه «حتى یسمع کلام اللّه» - درخواست رسیدن به حضور پیامبر (ص) به منظور استماع دعوت آن حضرت و تحقیق پیرامون وحى است.

۲ - لزوم پذیرش پناهندگى کفار محاربى که به منظور آشنایى با معارف اسلام، درخواست پناهندگى مى کنند. (و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره حتى یسمع کلم اللّه)

۳ - قرآن، کلام خداست. (حتى یسمع کلم اللّه)

۴ - مؤاخذه کفار به جرم مبارزه با اسلام، پیش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ایشان، ممنوع است. (و خذوهم و احصروهم ... و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره حتى یسمع کلم اللّه)

۵ - دستور الهى مبنى بر رساندن مشرکان به مراکز امن خودشان، پس از استماع و دریافت پیام وحى از پیامبر (ص) (فأجره حتى یسمع کلم اللّه ثم أبلغه مأمنه)

۶ - تعرض به کفار و سلب امنیت از آنان در اماکن سکونتشان، جایز نیست. (فأجره حتى یسمع کلم اللّه ثم أبلغه مأمنه)

۷ - تضمین امنیت کفار محاربى که به منظور آشنایى با اسلام و معارف آن، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراکز امنشان - پس از دریافت معارف - لازم است. (و إن أحد من المشرکین استجارک ... ثم أبلغه مأمنه)

۸ - اماکن سکونت (شهرها، روستاها و ...) مشرکان پیمان شکن صدر اسلام تنها مراکز امن اعلام شده از سوى خدا براى آنان (فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم ... ثم أبلغه مأمنه)

۹ - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با کفار و مشرکان، آوردن ایشان به دامن اسلام است و نه نابودى آنان. (فاقتلوا المشرکین ... و إن أحد من المشرکین استجارک ... حتى یسمع کلم اللّه ثم أبلغه مأمنه)

۱۰ - جهل و ناآگاهى مشرکان، فلسفه دستور خدا به پیامبر (ص) مبنى بر به حضور پذیرفتن آنان و ابلاغ پیام وحى به آنان (و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره ... ذلک بأنهم قوم لایعلمون)

۱۱ - مشرکان صدر اسلام، مردمانى نادان و گرفتار جهل بودند. (ذلک بأنهم قوم لایعلمون)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: اهمیّت اتمام حجت ۴
  • احکام: ۲، ۶، ۷ فلسفه احکام ۹، ۱۰
  • اسلام: اهمیّت تعلیم اسلام ۲، ۷; اهمیّت گسترش اسلام ۹; تاریخ صدر اسلام ۱۱; جرم مبارزه با اسلام ۴
  • پناهندگان: حفظ امنیت پناهندگان ۷
  • پناهندگى: احکام پناهندگى ۲، ۷
  • جاهلان: ۱۱
  • جنگ: فلسفه جنگ با کافران ۹; فلسفه جنگ با مشرکان ۹
  • جهاد: فلسفه جهاد ۹
  • خدا: اوامر خدا ۱، ۵; کلام خدا ۳
  • دین: اهمیّت تعلم دین ۱۰
  • قرآن: وحیانیت قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۳
  • قواعد فقهى: قاعده قبح کیفر بىبیان ۴
  • کافران: احکام کافران ۶; اماکن امن کافران ۶; امنیت کافران پناهنده ۷; حرمت سلب امنیت از کافران ۶; قبول پناهندگى کافران محارب ۲; مؤاخذه کافران ۴; کافران محارب پناهنده ۷
  • مؤاخذه: مؤاخذه قبل از اتمام حجت ۴; مؤاخذه ممنوع ۴
  • محرمات: ۶
  • محمّد(ص): و مشرکان ۱، ۵; مسؤولیت محمّد(ص) ۱۰
  • مشرکان: آثار جهل مشرکان ۱۰; اماکن امن مشرکان ۸; جهل مشرکان صدر اسلام ۱۱; حفظ امنیت مشرکان ۵; قبول درخواست ملاقات مشرکان ۱; مشرکان ناقض معاهده ۸; مهلت به مشرکان ۱
  • وحى: استماع تعالیم وحى ۱، ۵

منابع