الْقَصَص: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(Added word proximity by QBot)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْقَصَص | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْقَصَص | آیات شامل این کلمه ]]'''
«قَصَص» مفرد است و به معناى قصه مى باشد و در اصل از مادّه «قَصّ» (بر وزن صفّ) به معناى جستجوى چیزى کردن گرفته شده.


=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه قصص‌ | قصص‌]] (۳۰ بار) [[کلمه با ریشه:: قصص‌| ]]
*[[ریشه قصص‌ | قصص‌]] (۳۰ بار) [[کلمه با ریشه:: قصص‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقيب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسى ذيل آيه 62 بقره فرموده: قصص به معنى قصه و سرگذشت است و در ذيل آيه 111 يوسف فرموده: قصص خبرى است كه بعضى پشت سر بعضى باشد از اخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گويد: قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنى پى جويى است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَىْ‏ءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گويند كه گوينده آن را تعقيب مى‏كند و در دنبال آن است. [قصص:25]. چون موسى پيش شعيب آمد و سرگذشت خويش را حكايت كرد گفت نترس از قوم ستمكاران نجات يافتى. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» يعنى سرگذشت را آنطور كه بود حكايت كرد. * [قصص:11]. مادر موسى به خواهرش گفت: او را بجوى«قصّ» در اينجا به معنى اصلى به كار رفته. * [يوسف:3]. بعضى قصص را در آيه مصدر گرفته و احسن البيان گفته‏اند ولى اسم بهتر است يعنى ما بهترين سرگذشت را براى تو حكايت مى‏كنيم. * [كهف:64]. قصصاً در آيه به معنى پى جويى و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقديرش«يَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» مى‏باشد يعنى گفت: آن همان است كه مى‏جستيم و پى جويانه به نشانه قدمهاى خويش بازگشتند.


*[[ال]]
*[[ال]]
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, الْقَوْم:73, هٰذَا:69, مِن:60, کَذّبُوا:55, بِآيَاتِنَا:55, الّذِين:55, إِن:55, فَاقْصُص:46, لَعَلّهُم:46, بِمَا:46, عَلَيْه:46, أَحْسَن:46, الْحَق:46, قَال:46, لَهُو:46, مَا:46, سَاء:42, اللّه:42, عَلَيْک:42, قَص:42, يَتَفَکّرُون:42, لا:42, أَوْحَيْنَا:42, إِلَيْک:37, تَخَف:37, نَقُص:37, مَثَلا:37, الْکَاذِبِين:37, عَلَى:33, جَاءَه:33, تَعْقِلُون:33, نَجَوْت:33, نَحْن:33, الْقُرْآن:28, فَلَمّا:28, إِلٰه:28, لَعَلّکُم:28, لَعْنَة:24, عَرَبِيّا:24, إِلاّ:24, لَنَا:24, مَثَل:24, ذٰلِک:19, الظّالِمِين:19, قَالَت:19, قُرْآنا:19, سَقَيْت:19, فَنَجْعَل:19, يَلْهَث:15, کُنْت:15, تَتْرُکْه:10, أَجْر:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْقَصَص]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۰

آیات شامل این کلمه

«قَصَص» مفرد است و به معناى قصه مى باشد و در اصل از مادّه «قَصّ» (بر وزن صفّ) به معناى جستجوى چیزى کردن گرفته شده.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقيب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسى ذيل آيه 62 بقره فرموده: قصص به معنى قصه و سرگذشت است و در ذيل آيه 111 يوسف فرموده: قصص خبرى است كه بعضى پشت سر بعضى باشد از اخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گويد: قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنى پى جويى است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَىْ‏ءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گويند كه گوينده آن را تعقيب مى‏كند و در دنبال آن است. [قصص:25]. چون موسى پيش شعيب آمد و سرگذشت خويش را حكايت كرد گفت نترس از قوم ستمكاران نجات يافتى. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» يعنى سرگذشت را آنطور كه بود حكايت كرد. * [قصص:11]. مادر موسى به خواهرش گفت: او را بجوى«قصّ» در اينجا به معنى اصلى به كار رفته. * [يوسف:3]. بعضى قصص را در آيه مصدر گرفته و احسن البيان گفته‏اند ولى اسم بهتر است يعنى ما بهترين سرگذشت را براى تو حكايت مى‏كنيم. * [كهف:64]. قصصاً در آيه به معنى پى جويى و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقديرش«يَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» مى‏باشد يعنى گفت: آن همان است كه مى‏جستيم و پى جويانه به نشانه قدمهاى خويش بازگشتند.

کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...