زَنِيم: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/زَنِيم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/زَنِيم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«زَنِیم» کسى است که اصل و نسب روشنى ندارد و او را به قومى نسبت مى دهند، در حالى که از آنها نیست، و در اصل از «زنمه» (بر وزن قلمه) به قسمتى از گوش گوسفند مى گویند، که آویزان است، گویى جزء گوش نیست و به آن وابسته است. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه زنم | زنم]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: زنم| ]] | *[[ریشه زنم | زنم]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: زنم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
زنمه به فتح (ز.ن.م) قسمتى از گوش شتر و گوسفند است كه پس از شكافتن آويزان مىماند (اقرب) و نيز دو چيز زايد دكمه مانند است كه از گلوى بعضى از گوسفندان آويزان مىشود (مفردات) و از آن كسى اراده مىشود كه در نسب متّهم است و به قومى چسبانده شده در روايت است كه امام حسين عليه السلام ابن زياد را دعّى بن الدعّى خواند كه يعنى او به زياد چسبانده شده چنانكه زياد نيز به ابى سفيان چسبانده شده بود. زنيم همان دعّى است طبرسى اين شعر را نقل مىكند. زنيم ليس بعرف من ابوه بغىّ الام ذو حسب لئيم [قلم:12و13]. زنيم را در آيه متّهم در نسب (حرامزاده)، لئيم معروف بلئامت، شخص معروف به شرارت گفتهاند در مجمع از على عليه السلام شخص بى اصل و نانجيب نقل شده در صافى از حضرت صادق عليه السلام نقل است كه آن را كافر سخت فرموده است. به نظر مىآيد كه مراد از آن در آيه لئيم و شرير است گوئى شرّ و لئامت علامت مخصوص اوست چنانكه زنمه براى گوسفند و بزغاله و عتل چنانكه گفتهاند به معنى بد خلق و خشن است يعنى او مانع خير و متجاوز و پيوسته گنانكار است با همه اينها بد رفتار و شرير است. اين كلمه تنها يك دفعه در كلام اللّه مجيد به كار رفته است. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
أَن:100, کَان:85, ذٰلِک:85, بَعْد:70, ذَا:70, مَال:55, أَثِيم:55, عُتُل:55, وَ:40, مُعْتَد:40, بَنِين:25, لِلْخَيْر:25, إِذَا:25, مَنّاع:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::زَنِيم]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۶
«زَنِیم» کسى است که اصل و نسب روشنى ندارد و او را به قومى نسبت مى دهند، در حالى که از آنها نیست، و در اصل از «زنمه» (بر وزن قلمه) به قسمتى از گوش گوسفند مى گویند، که آویزان است، گویى جزء گوش نیست و به آن وابسته است.
ریشه کلمه
- زنم (۱ بار)
قاموس قرآن
زنمه به فتح (ز.ن.م) قسمتى از گوش شتر و گوسفند است كه پس از شكافتن آويزان مىماند (اقرب) و نيز دو چيز زايد دكمه مانند است كه از گلوى بعضى از گوسفندان آويزان مىشود (مفردات) و از آن كسى اراده مىشود كه در نسب متّهم است و به قومى چسبانده شده در روايت است كه امام حسين عليه السلام ابن زياد را دعّى بن الدعّى خواند كه يعنى او به زياد چسبانده شده چنانكه زياد نيز به ابى سفيان چسبانده شده بود. زنيم همان دعّى است طبرسى اين شعر را نقل مىكند. زنيم ليس بعرف من ابوه بغىّ الام ذو حسب لئيم [قلم:12و13]. زنيم را در آيه متّهم در نسب (حرامزاده)، لئيم معروف بلئامت، شخص معروف به شرارت گفتهاند در مجمع از على عليه السلام شخص بى اصل و نانجيب نقل شده در صافى از حضرت صادق عليه السلام نقل است كه آن را كافر سخت فرموده است. به نظر مىآيد كه مراد از آن در آيه لئيم و شرير است گوئى شرّ و لئامت علامت مخصوص اوست چنانكه زنمه براى گوسفند و بزغاله و عتل چنانكه گفتهاند به معنى بد خلق و خشن است يعنى او مانع خير و متجاوز و پيوسته گنانكار است با همه اينها بد رفتار و شرير است. اين كلمه تنها يك دفعه در كلام اللّه مجيد به كار رفته است.