روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۱۶۸

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْحُدُود

و روي :

أَنَّ رَجُلاً جَاءَ بِرَجُلٍ إِلَى‏ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ إِنَّ هَذَا زَعَمَ أَنَّهُ اِحْتَلَمَ بِأُمِّي فَقَالَ إِنَّ اَلْحُلُمَ بِمَنْزِلَةِ اَلظِّلِّ فَإِنْ شِئْتَ جَلَدْتُ لَكَ ظِلَّهُ ثُمَّ قَالَ ع لَكِنِّي أُوجِعُهُ لِئَلاَّ يَعُودَ يُؤْذِي اَلْمُسْلِمِينَ‏

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۵ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۴۱۵

و روايت است كه شخصى مردى را بنزد امير المؤمنين عليه السّلام آورد، و اظهار داشت اين مرد مدّعى است دوش در خواب با مادر من همبسترى كرده و جنب شده است، حضرت فرمود: خواب بمنزله سايه است، اگر خواهى سايه او را تازيانه زنم، سپس فرمود: امّا من او را بدين عمل عقوبت ميكنم تا اين گفتار را كه موجب آزار مسلمانانست تكرار نكند.