کَهَشِيم: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/کَهَشِيم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/کَهَشِيم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۵: | خط ۶: | ||
*[[ریشه هشم | هشم]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: هشم| ]] | *[[ریشه هشم | هشم]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: هشم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
شكستن. «هَشَمَ الشَّىْءَ هَشْماً: كَسَرَهُ» راغب گويد: آن شكستن چيز نرمى است مثل علف. گويند: «هَشَمَ عَظْمَهُ» استخوان او را شكست هاشمه زخمى است كه استخوان سر را مىشكند. هشيم: خورده شده و شكسته علف خشك و چوب [كهف:45]. علف زمين با آن بياميخت سپس خشك و شكسته گرديد كه بادها آن را پراكنده كند. [قمر:31]. محتظر به صيغه فاعل كسى است كه براى باغ يا گوسفندان حظيره و آغلى از چوب و علف مىسازد يعنى ما بر قوم صالح صيحهاى فرستاديم كه در اثر آن مانند چوبهاى شكسته حظيره ساز شدند. ظاهراً مراد شكسته شدن چوبها در حين قطع از اشجار است نه شكسته شدن در آغل. اين لفظ فقط دوبار در قرآن مجيد آمده است. در نهج البلاغه خطبه 142 فرموده: «اَوْكَوَقْعِ النَّارِ فِى الْهَشيمِ» يا مانند افتادن آتش در چوبها و علفهاى شكسته و خشكيده. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, الْمُحْتَظِر:70, فَکَانُوا:70, وَاحِدَة:60, لَقَد:60, يَسّرْنَا:50, صَيْحَة:50, الْقُرْآن:40, عَلَيْهِم:40, لِلذّکْر:30, أَرْسَلْنَا:30, فَهَل:20, إِنّا:20, نُذُر:20, مِن:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::کَهَشِيم]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۳
ریشه کلمه
قاموس قرآن
شكستن. «هَشَمَ الشَّىْءَ هَشْماً: كَسَرَهُ» راغب گويد: آن شكستن چيز نرمى است مثل علف. گويند: «هَشَمَ عَظْمَهُ» استخوان او را شكست هاشمه زخمى است كه استخوان سر را مىشكند. هشيم: خورده شده و شكسته علف خشك و چوب [كهف:45]. علف زمين با آن بياميخت سپس خشك و شكسته گرديد كه بادها آن را پراكنده كند. [قمر:31]. محتظر به صيغه فاعل كسى است كه براى باغ يا گوسفندان حظيره و آغلى از چوب و علف مىسازد يعنى ما بر قوم صالح صيحهاى فرستاديم كه در اثر آن مانند چوبهاى شكسته حظيره ساز شدند. ظاهراً مراد شكسته شدن چوبها در حين قطع از اشجار است نه شكسته شدن در آغل. اين لفظ فقط دوبار در قرآن مجيد آمده است. در نهج البلاغه خطبه 142 فرموده: «اَوْكَوَقْعِ النَّارِ فِى الْهَشيمِ» يا مانند افتادن آتش در چوبها و علفهاى شكسته و خشكيده.
کلمات نزدیک مکانی
وَ الْمُحْتَظِر فَکَانُوا وَاحِدَة لَقَد يَسّرْنَا صَيْحَة الْقُرْآن عَلَيْهِم لِلذّکْر أَرْسَلْنَا فَهَل إِنّا نُذُر مِن
تکرار در هر سال نزول
در حال بارگیری...