روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۴۸۴: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۱۴۸۴ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۴۸۴ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن اسماعيل بن محمد عن محمد بن بكر بن جناح عن زكريا بن محمد عن ابي اليسع داود الابزاري عن حمران عن ابي جعفر ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۴۸۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۴۸۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۴۹۷
از امام باقر (ع) كه مردى نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: يا رسول اللَّه! من منافق شدم، فرمود: به خدا منافق نشدى و اگر منافق شده بودى، نزد من نمىآمدى به من اعلام كنى، چه باعث شكّت شده؟ به گمانم كه آن دشمن حاضر در خاطر نزد تو آمده است و به تو گفته كى تو را آفريده؟ و تو به او گفتى: خدا مرا آفريده پس به تو گفته: كى خدا را آفريده؟ گفت: آرى بدان كه تو را به راستى فرستاده چنين شده است، فرمود: شيطان از طرف خلاف در كردار به شما حمله كند و بر شما توانا نگردد و چيره نشود و از اين راه به شما شعلهور شده تا شما را بلغزاند و هر گاه چنين شد هر كدام شماها خدا را به يگانگى ياد كند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۵۷
حضرت باقر عليه السّلام فرمود: مردى نزد رسول خدا (ص) مردى نزد رسول خدا (ص) آمد و عرضكرد: اى رسول خدا من منافق شدم، فرمود: بخدا سوگند تو منافق نشدهاى، و اگر منافق بودى نزد من نمىآمدى كه مرا بآن آگاه كنى، چه چيز تو را بشك انداخته؟ بگمانم آن دشمن حاضر بخاطرت آمده و بتو گفت: كى تو را آفريده؛ تو گفتى: خدا مرا آفريده، پس بتو گفته: كى خدا را آفريده. عرضكرد: آرى بدان كه تو را براستى فرستاده سوگند كه چنين شده، فرمود: همانا شيطان از راه كردارهاى شما (و جلوگيرى شما از اعمال نيك) نزدتان آيد و بر شما دست نيابد پس از اين راه بسراغتان آيد كه شما را بلغزاند، و هر گاه چنين شد هر كدام شما (كه برايش چنين رخ داد) خدا را بيگانگى ياد كند (خيالات شيطانى برطرف گردد).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۲۱۳
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از اسماعيل بن محمد، از محمد بن بكر بن جناح، از زكريّا بن محمد، از ابواليسع داود ابزارى، از حمران، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: «مردى به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد كه: يا رسول اللَّه! به درستى كه من منافق شدهام. فرمود: به خدا سوگند كه منافق نشدهاى، و اگر منافق شده بودى، به نزد من نمىآمدى كه مرا اعلام كنى، كه چه چيز تو را در شك و گمان افكنده و مضطرب ساخته. گمان دارم كه دشمن حاضر؛ يعنى شيطان، به نزد تو آمده و به تو گفته است كه: كى تو را خلق كرده؟ و تو گفتهاى كه: خداى عز و جل مرا خلق كرده؛ پس به تو گفته است كه: كى خداى- تبارك و تعالى- را خلق كرده؟ آن مرد عرض كرد: آرى، به حقّ آن كسى كه تو را به حق فرستاده است، كه امر چنين بود. حضرت فرمود: به درستى كه شيطان به نزد شما آمده، از راه اعمال و گناهان؛ پس بر شما غالب نشد و توانايى به هم نرسانيد؛ پس از اين راه به نزد شما آمده است، تا شما را گمراه گرداند، و قدم شما را از راه دين بلغزاند. و چون چنين امرى حادث شود، بايد كه يكى از شما، خداى يگانه را كه نظير ندارد، ياد كند».