خَدّک: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(Added word proximity by QBot)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/خَدّک | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/خَدّک | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۵: خط ۶:
*[[ریشه ک‌ | ک‌]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک‌| ]]
*[[ریشه ک‌ | ک‌]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک‌| ]]


=== قاموس قرآن ===
خدّ به معنى رخسار و چهره است [لقمان:18] راغب گويد: دو خدّ انسان همان است كه از راست و چپ بينى او را احاطه نموده است. قاموس حدّ آن دو را زير چشم تا گوشه لب و آن قسمت از صورت كه بينى را از چپ و راست احاطه مى‏كند، معيّن كرده است معنى آيه چنين مى‏شود: از مردم روى نگردان (به مردم بى اعتنا مباش و تحقير مكن) و در زمين به تكبّر و شادمانى گام مزن. * [بروج:4] اصحاب گودال هلاك شدند. به قول راغب: خدّ و اخدود به معنى گودالى است مستطيل و عميق ندارد. قاموس گويد: خدّ به معنى حفره و اخدود به معنى جدول است. به نظر راغب اصل آن به معنى رخسار و استعمالش در گودال استعاره است. در نهج البلاغه خطبه 67 هست «اَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَكُمْ»: خدا چهره‏هايتان را ذليل كند و در خطبه 163 در صفت طيور آمده «اَلَّتى اَسْكَنَها اَخاديدَ الاَرضِ» آنهائى كه در گودال‏هاى زمينى اسكان داده است. اصحاب اخدود قصّه اصحاب اخدود در قرآن مجيد چنين آمده است [بروج:4-8] اهل گودال هلاك شدند كه اهل آتش مشتعل و هيزمدار بودند. و بر شكنجه‏اى كه به مؤمنان مى‏كردند ناظر بودند. از آنها انتقام نكشيدند مگر براى آنچه به خداى توانا و ستوده ايمان آورده بودند. ظاهر آيات نشان مى‏دهد كه واقعه‏اى در كار بوده است وعدهّ‏اى روى طرفدار از ايمان و توحيد شكنجه ديده و در گودال آتش انداخته شده‏اند و ستمگران شكنجه ده ناظر اين باره تقصيرى نداشته‏اند و دين آنها بوده‏اند و مؤمنان در اين باره تقصيرى نداشته‏اند و دين آنها دين حقّ بوده است. در تفسير برهان از على بن ابراهيم نقل شده: در يمن پادشاهى بود به نام ذونواس كه در دين يهوديت متعصّب بود. بوى خبر دادند كه در «نجران» عدهّ‏اى بر دين نصرانيّت اند و به عيساى مسيح عقيده دارند. ذونواس براى از بين بردن آنها لشگرى بنجران كشيد و وادارشان كرد تا از دين خود بر گردند. آنها بوى اهميّت نداده و در دين خود پافشارى كردند. ذونواس دستور داد خندقى حفر كرده و در آن هيزم فراوان ريختند و آتش در آن افروختند و نصارى را در آغوش افكندند. درا اين نقل هست كه عدّه‏اى را هم با شمشير كشند. ولى قرآن مجيد فقط به جريان سوختگان نظر دارد . آنچه از على بن ابراهيم نقل شد مطابق همان است كه اهل تاريخ در حالات ذونواس نقل كرده‏اند مراجعه و دقّت در آيات سوره بروج نشان مى‏دهد كه اين قضيّه در قرآن مجيد بدان مناسب ذكر شده كه كفّار مكّه در صدر اسلام مسلمانان را اذيت مى‏كردند و شكنجه مى‏دادند و عدّه‏اى از آنها «اَلْمُعَذَّبينَ فى اللّه» لقب يافتند و آنگاه قرآن مجيد تهديد مى‏كند كه اين كار باعث خشم خداوندى و عذاب اليم است .
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, لا:100, لِلنّاس:61, تُصَعّر:61, الْأُمُور:49, تَمْش:42, عَزْم:42, فِي:36, مِن:36, إِن:36, الْأَرْض:29, ذٰلِک:29, مَرَحا:23, اللّه:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::خَدّک]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

خدّ به معنى رخسار و چهره است [لقمان:18] راغب گويد: دو خدّ انسان همان است كه از راست و چپ بينى او را احاطه نموده است. قاموس حدّ آن دو را زير چشم تا گوشه لب و آن قسمت از صورت كه بينى را از چپ و راست احاطه مى‏كند، معيّن كرده است معنى آيه چنين مى‏شود: از مردم روى نگردان (به مردم بى اعتنا مباش و تحقير مكن) و در زمين به تكبّر و شادمانى گام مزن. * [بروج:4] اصحاب گودال هلاك شدند. به قول راغب: خدّ و اخدود به معنى گودالى است مستطيل و عميق ندارد. قاموس گويد: خدّ به معنى حفره و اخدود به معنى جدول است. به نظر راغب اصل آن به معنى رخسار و استعمالش در گودال استعاره است. در نهج البلاغه خطبه 67 هست «اَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَكُمْ»: خدا چهره‏هايتان را ذليل كند و در خطبه 163 در صفت طيور آمده «اَلَّتى اَسْكَنَها اَخاديدَ الاَرضِ» آنهائى كه در گودال‏هاى زمينى اسكان داده است. اصحاب اخدود قصّه اصحاب اخدود در قرآن مجيد چنين آمده است [بروج:4-8] اهل گودال هلاك شدند كه اهل آتش مشتعل و هيزمدار بودند. و بر شكنجه‏اى كه به مؤمنان مى‏كردند ناظر بودند. از آنها انتقام نكشيدند مگر براى آنچه به خداى توانا و ستوده ايمان آورده بودند. ظاهر آيات نشان مى‏دهد كه واقعه‏اى در كار بوده است وعدهّ‏اى روى طرفدار از ايمان و توحيد شكنجه ديده و در گودال آتش انداخته شده‏اند و ستمگران شكنجه ده ناظر اين باره تقصيرى نداشته‏اند و دين آنها بوده‏اند و مؤمنان در اين باره تقصيرى نداشته‏اند و دين آنها دين حقّ بوده است. در تفسير برهان از على بن ابراهيم نقل شده: در يمن پادشاهى بود به نام ذونواس كه در دين يهوديت متعصّب بود. بوى خبر دادند كه در «نجران» عدهّ‏اى بر دين نصرانيّت اند و به عيساى مسيح عقيده دارند. ذونواس براى از بين بردن آنها لشگرى بنجران كشيد و وادارشان كرد تا از دين خود بر گردند. آنها بوى اهميّت نداده و در دين خود پافشارى كردند. ذونواس دستور داد خندقى حفر كرده و در آن هيزم فراوان ريختند و آتش در آن افروختند و نصارى را در آغوش افكندند. درا اين نقل هست كه عدّه‏اى را هم با شمشير كشند. ولى قرآن مجيد فقط به جريان سوختگان نظر دارد . آنچه از على بن ابراهيم نقل شد مطابق همان است كه اهل تاريخ در حالات ذونواس نقل كرده‏اند مراجعه و دقّت در آيات سوره بروج نشان مى‏دهد كه اين قضيّه در قرآن مجيد بدان مناسب ذكر شده كه كفّار مكّه در صدر اسلام مسلمانان را اذيت مى‏كردند و شكنجه مى‏دادند و عدّه‏اى از آنها «اَلْمُعَذَّبينَ فى اللّه» لقب يافتند و آنگاه قرآن مجيد تهديد مى‏كند كه اين كار باعث خشم خداوندى و عذاب اليم است .


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...