مَنِي: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَنِي | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مَنِي | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
ثُم:100, مِن:100, يُمْنَى:100, کَان:85, نُطْفَة:85, يَک:70, عَلَقَة:70, فَخَلَق:55, لَم:55, فَجَعَل:40, أَ:40, سُدًى:40, فَسَوّى:40, يُتْرَک:25, أَن:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَنِي]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَنِي]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۳
ریشه کلمه
- منى (۲۱ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) به معنى تقدير و اندازهگيرى است «مَنى لَكَ الْمانِىُ» يعنى اندازهگير براى تو اندازهگيرى كرد. نطفه را از آن منى گويند كه با قدرت خداوندى اندازهگيرى شده است. (راغب) [قيامة:37]. آيا آب كمى نبود از اندازه گرفته شدهاى كه اندازه گرفته مىشود؟ [نجم:46]. و او آفريد دو جفت نر و ماده را از آب اندكى آنگاه كه تقدير و اندازهگيرى مىشود. به نظر مىآيد: «يُمْنى و تُمْنى» د ر دو آيه فوق اشاره به آن است كه دست تقدير پيوسته نطفه را در هر مرحله اندازهگيرى مىكند زيرا فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. طبرسى در ذيل آيه دوم فرموده: منى به معنى تقدير است شاعر گويد:«حَتَّى تَبَيَّن مايُمْنى لَكَ الْمانى» تا بدانى اندازهگير چه چيز براى تو اندازه مىگيرد. مرگ را از آن منيّه گويند كه مقدّر و اندازهگيرى شده است. بعضى آن را ريخته شدن گفتهاند از «اَمْنَى الدِّماءَ: اَراقَها» يعنى خونها را ريخت آن وقت معنى چنين مىشود: از منىاى كه در رحم ريخته مىشود، بنظر نگارنده معنى اوّل بهتر است ولى در [واقعة:58]. به معنى ريختن است يعنى: خبر دهيد از نطفهايكه در رحم مىريزيد. *** تمنىّ: آرزو كردن. زيرا كه آرزو شده در ذهن انسان اندازهگيرى و مصوّر مىشود. [آل عمران:143]. پيش از ملاقات مرگ، مرگ را آرزو مىكرديد. [نساء:32]. ظاهراً مراد فرقهايى است كه در خلقت ميان زنان و مردان وجود دارد و يا راجع به پيشرفت در مال و اختلاف تقسيم ارث است رجوع شود به تفاسير. *** أُمنيّة: آرزو. راغب گويد: آن صورت حاصله در ذهن از تمنى شىء است. أمنيّة به معنى دروغ نيز آمده است چنانكه در قاموس و اقرب تصريح شده، و در صحاح گويد: آن در اينصورت مقلوب است از «مين» به معنى كذب. راغب در علت آن گفته: چون دروغ در اغلب تصوّر چيز بىحقيقت و گفتن آن با زبان است و صحيح است كه از كذب با تمنّى تعبير آورده شود. و از بعضى نقل كرده:«ما تَغَنَيّْتُ وَ لا تَمَنَّيْتُ مُنْدُ أَسْلَمْتُ» از آنوقت كه اسلام آوردم نه آواز خواندهام و نه دروغ گفتهام. * [حج:52-54]. مراد از ظاهر آيات با ذهن خالى و غيرمشوب آن است كه هر نبى و رسول كه مىخواهد برنامه خداپرستى و حكومت عدل پياده كند شيطان با اغواء گمراهان، جنگى و آشوبى و اختلافى در مقابل نقشههاى او القاء و برپا مىكند (و در نتيجه تزلزلى در عملى شدن نقش پيغمبر پديد مىشود) آنگاه خدا با امداد پيامبرش آن آشفتگى را از بين مىبرد و هدف پيغمبر را بر كرسى مىنشاند. نتيجه اين امر دو چيز است يكى اينكه مريضالقلبها امتحان مىشوند و با برپا شدن آشوب به اين در و آن در مىزنند، ديگرى اينكه چون فتنه فرو نشست دانايان مىدانند كه دين پيغمبر حق و خدا پشتيبان او است. على هذا مراد از «أُمِنيَّةُ» در آيه آرزوى خارجى پيغمبر است كه همان عملى كردن نقشههاى توحيد باشد، اين مطلب از مطالعه حالات حضرت رسول و موسى و غيرهم عليهم السلام روشن و هويدا است. *** روايت شده كه رسول خدا «صلى الله عليه وآله» در مجمع قريش سوره والنجم را مىخواند چون به آيه «وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْاُخرى» رسيد شيطان به زبانش اين دو جمله را انداخت: «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى وَ اِنَّ شَفاعَتَهُْنَّ لَتُرْتَجى» يعنى: اينها اصنام والامقام هستند و شفاعتشان پيش خدا مورد اميد است، مشركان از اين سخن شاد شدند و ديدند كه آن حضرت معبودشان را به نيكى ياد كرد. جبرئيل در تسلّى آن حضرت آيه مانحن فيه را آورد كه ناراحت مباش اين كلمات را شيطان بدهان انداخت و هر پيغمبرى چنين باشد ولى خدا با فرستادن آيات ديگر دروغ بودن آن را روشن مىكند. بنابراين مراد از «اُمْنيّه» تلاوت است «أَلقَی الشَّیطانُ فی اُمِنیَّتهِ» يعنى شيطان به تلاوت و قرائت او چيزهايى مىافكند و او آنها را مىخواند امّا خدا سپس متوجّهاش مىكند. نگارنده گويد: اين همان افسانه غرانيق است كه به واسطه حديثسازان به كتب تفسير و تاريخ راه يافته خوشبختانه علماى محقّق ما بجعل آن پى برده و مجعول بودنش را آفتابى كردهاند. در جلد سوّم جنايات تاريخ تحت عنوان «افسانه غرانيق» تحقيق رشيقى درباره مجعوليّت آن شده كه در خور تحسين است. عجب است كه از دّر منثور نقل شده: آن حضرت متوجّه اين كلمات كفرآميز نبود تا آنكه جبرئيل آمد و گفت: آنچه از قران آوردم براى من بخوان حضرت خواند و چون به «تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى... »رسيد جبرئيل گفت: من اينها را نياوردهام اينها از شيطان است. در جنايات تاريخ احتمال داده كه اين افسانه ساخته كشيشان نصارى يا از طرف يهود باشد. ناگفته نماند: اگر مراد از «أُمِنْيِّة» تلاوت باشد ظاهراً منظور آن است كه چون پيامبر بخواهد نقشه خدا را پياده كند شيطان درباره سخنان او شبهاتى به ذهن منكران القا مىكند كه با او مقابله كنند و به او نسبت دروغ و افترا بدهند ولى خدا آن شبهات را از بين مىبرد. *** * [بقره:78]. اَمانّى جمع أمنيّه و ظاهراً مراد از آن اكاذيب است يعنى: گروهى از يهود درس نخواندههااند (كه قدرت خواندن و تحقيق ندارند) و تورات را فقط دروغهايى مىدانند كه علماءشان مىگويند. * [نساء:123]. كار با آرزوهاى شما و اهل كتاب درست شدنى نيست، حكم خدا بطور كلّى اين است كه: هر كه كار بدى كند مجازات مىشود...