ریشه عطل: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
عطالت به معنى خالى شدن است در اقرب الموارد آمده: «عَطَلَ الرَّجُلُ مِنَ الْمالِ وَالْاَدَبِ: خَلا» تعطيل: فارغ و خالى كردن «عَطَّلَ الشَّىْءَ: فَرَّغَهُ وَاَخْلاهُ» در صحاح و قاموس آمده: «التَّعْطيلُ:اَلتَّفْريغُ» و نيز در صحاح گويد: «عَطَلَتِ الْمَرْئَةُوَتَعَطَلَتْ» يعنى گردن زن از گردنبند خالى ماند در نهج البلاغه خطبه 180 فرموده «وَاَصْبَحَتِ الدِّيارُ مِنْهُ خالِيَةً و َالْمَساكِنُ مُعَطَّلَةً» خانهها از سليمان فارغ و مساكن از وى خالى ماند. [تكوير:4]. آنگاه كه حاملهها خالى ماند. چنانكه در «عشر» گذشت [حج:45]. يعنى :اى بسا چاه متروك كه آب برندارد و اى بسا قصر مرتفع يا گچكارى شده كه از سكنه خالى است ازاين ماده فقط دو لفظ فوق در قرآن مجيد آمده است. | عطالت به معنى خالى شدن است در اقرب الموارد آمده: «عَطَلَ الرَّجُلُ مِنَ الْمالِ وَالْاَدَبِ: خَلا» تعطيل: فارغ و خالى كردن «عَطَّلَ الشَّىْءَ: فَرَّغَهُ وَاَخْلاهُ» در صحاح و قاموس آمده: «التَّعْطيلُ:اَلتَّفْريغُ» و نيز در صحاح گويد: «عَطَلَتِ الْمَرْئَةُوَتَعَطَلَتْ» يعنى گردن زن از گردنبند خالى ماند در نهج البلاغه خطبه 180 فرموده «وَاَصْبَحَتِ الدِّيارُ مِنْهُ خالِيَةً و َالْمَساكِنُ مُعَطَّلَةً» خانهها از سليمان فارغ و مساكن از وى خالى ماند. [تكوير:4]. آنگاه كه حاملهها خالى ماند. چنانكه در «عشر» گذشت [حج:45]. يعنى :اى بسا چاه متروك كه آب برندارد و اى بسا قصر مرتفع يا گچكارى شده كه از سكنه خالى است ازاين ماده فقط دو لفظ فوق در قرآن مجيد آمده است. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
اذا:100, سير:43, ف:34, عشر:31, بئر:31, قصر:31, وحش:31, ها:28, حشر:28, ا:28, شيد:28, بحر:25, عرش:25, جبل:25, سجر:22, کدر:22, لم:22, على:22, خوى:19, هى:19, نجم:19, فى:16, ارض:13, ظلم:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱
تکرار در قرآن: ۲(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
عطالت به معنى خالى شدن است در اقرب الموارد آمده: «عَطَلَ الرَّجُلُ مِنَ الْمالِ وَالْاَدَبِ: خَلا» تعطيل: فارغ و خالى كردن «عَطَّلَ الشَّىْءَ: فَرَّغَهُ وَاَخْلاهُ» در صحاح و قاموس آمده: «التَّعْطيلُ:اَلتَّفْريغُ» و نيز در صحاح گويد: «عَطَلَتِ الْمَرْئَةُوَتَعَطَلَتْ» يعنى گردن زن از گردنبند خالى ماند در نهج البلاغه خطبه 180 فرموده «وَاَصْبَحَتِ الدِّيارُ مِنْهُ خالِيَةً و َالْمَساكِنُ مُعَطَّلَةً» خانهها از سليمان فارغ و مساكن از وى خالى ماند. [تكوير:4]. آنگاه كه حاملهها خالى ماند. چنانكه در «عشر» گذشت [حج:45]. يعنى :اى بسا چاه متروك كه آب برندارد و اى بسا قصر مرتفع يا گچكارى شده كه از سكنه خالى است ازاين ماده فقط دو لفظ فوق در قرآن مجيد آمده است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
مُعَطَّلَةٍ | ۱ |
عُطِّلَتْ | ۱ |