ریشه لقح: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
لقح به معنى باردار كردن است «لَقَحَ النَّخْلَةَ» يعنى گرد خرماى نر را به خرماى ماده پاشيد و آن را باردار كرد. لواقح جمع لاقحه است يعنى بادها را فرستاديم كه آبستن كنندهاند پس از آسمان آب نازل كرديم در اينكه گلها و ميوهها به وسيله بادها تلقيح و آبستن مىشوند شكى نيست ولى به قرينه «فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» ظاهراً مراد آن است كه باد ابرهاى گرم را به منطقه سرد جوّ مىزند و سوزنهاى يخ را كه ذوب كرده و آبستن نموده به شكل باران در مىآورد رجوع شود به «برد» ذيل آيه «مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرْدٍ». لقح لازم نيز آمده است. «لَقَحَتِ الْمِرْئَةُ» زن باردار شد. | لقح به معنى باردار كردن است «لَقَحَ النَّخْلَةَ» يعنى گرد خرماى نر را به خرماى ماده پاشيد و آن را باردار كرد. لواقح جمع لاقحه است يعنى بادها را فرستاديم كه آبستن كنندهاند پس از آسمان آب نازل كرديم در اينكه گلها و ميوهها به وسيله بادها تلقيح و آبستن مىشوند شكى نيست ولى به قرينه «فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» ظاهراً مراد آن است كه باد ابرهاى گرم را به منطقه سرد جوّ مىزند و سوزنهاى يخ را كه ذوب كرده و آبستن نموده به شكل باران در مىآورد رجوع شود به «برد» ذيل آيه «مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرْدٍ». لقح لازم نيز آمده است. «لَقَحَتِ الْمِرْئَةُ» زن باردار شد. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ف:100, نزل:91, روح:73, علم:64, رسل:64, قدر:55, من:55, ب:46, سمو:46, موه:37, ه:37, الا:37, سقى:28, کم:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۸
تکرار در قرآن: ۱(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
لقح به معنى باردار كردن است «لَقَحَ النَّخْلَةَ» يعنى گرد خرماى نر را به خرماى ماده پاشيد و آن را باردار كرد. لواقح جمع لاقحه است يعنى بادها را فرستاديم كه آبستن كنندهاند پس از آسمان آب نازل كرديم در اينكه گلها و ميوهها به وسيله بادها تلقيح و آبستن مىشوند شكى نيست ولى به قرينه «فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» ظاهراً مراد آن است كه باد ابرهاى گرم را به منطقه سرد جوّ مىزند و سوزنهاى يخ را كه ذوب كرده و آبستن نموده به شكل باران در مىآورد رجوع شود به «برد» ذيل آيه «مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرْدٍ». لقح لازم نيز آمده است. «لَقَحَتِ الْمِرْئَةُ» زن باردار شد.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
لَوَاقِحَ | ۱ |