دَلْوَه: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added word proximity by QBot)
 
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/دَلْوَه | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/دَلْوَه | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۹: خط ۱۰:




===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
قَال:100, فَأَدْلَى:100, وَ:100, وَارِدَهُم:87, يَا:87, بُشْرَى:74, فَأَرْسَلُوا:74, هٰذَا:61, سَيّارَة:61, غُلاَم:49, جَاءَت:49, تَصِفُون:36, أَسَرّوه:23, مَا:23, بِضَاعَة:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::دَلْوَه]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::دَلْوَه]]
|?نازل شده در سال
|?نازل شده در سال

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۲

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

ظرف آب كشى و وارد كردن آن به چاه. [يوسف:19] طبرسى فرموده: وارد آن را گويند كه براى آب آوردن از رفقا جلو افتاده است و «اَدْلَيْتُ الدَّلْوَ» يعنى دلو را به چاه كشيدم. راغب عكس آن را گفته است يعنى «ادليت» به معنى خارج كردم و «دلوت» به معنى فرستادم است. نا گفته نماند قول راغب در آيه شريفه بهتر بنظر مى‏رسد زيرا آن شخص پس از خارج كردن دلو يوسف را ديد و گفت: مژده گانى كه اين غلامى است. نه وقت فرستادن دلو. يعنى: كاروانى بيامد و آبدار خويش را بفرستاد چون دلو خود را بيرون كشيد گفت اى مژدگانى كه اين غلاميست. ولى در آيات ديگر سخن مجمع البيان درست در مى‏آيد. * [اعراف:22] در اقرب الموارد مى‏گويد «دَلّى فُلاناً مِنْ سَطْحٍ بِحَبْلٍ: اى ارسله» يعنى فلانى را با ريسمان از بلندى به پائين شاعر فرستاد شاعر مى‏گويد «هُما دَلَّتانى مِنْ ثَمانينَ قامَةِ» يعنى آن دو نفر مرا از هشتاد قامتى بزير فرستادند. على هذا معناى «دَلّا هُما» آن است مه لغزش و سقوط داد آنها را. ظاهراً مراد از آن ساقط كردن از اراده و تصميم باشد يعنى از تصميمشان كه مى‏خواستند نخورند بر انداخت و خوردند. معنى آيه چنين مى‏شود: پس به فريبى آنها را ساقط كرد چون از شجره خوردند سوأتشان بر آنها آشكار گرديد. * [بقره:188] «تُدْلوا» عطف است به «تَأْكُلُوا» و تقدير آن چنين است «وَلا تُدْلُوا بِها اِلى الْحُكّام» و مراد از آن در آيه مطلق نزديك كردن و دادن است. يعنى اموال خود را بنا حق مخوريد و آنها را به قاضيان به طور رشوه ندهيد كه تا قسمتى از مال مردم را به باطل بخوريد. * [نجم:5و10] مرّه يعنى قوّه. افق يعنى ناحيه، تدلّى: كشيده شدن و آويزان شدن به طرف پائين است. از زجّاج نقل شده كه «دَنا وَ تَدَلّى» هر دو به معنى نزديك شدن است «دَنا» يعنى نزديك شد «تدلّى» يعنى نزديكتر شد، قاب به معنى مقدار و اندازه است، قوسين يعنى دو كمان. مراد از شديد القوى و ذومرّه به ظاهر جبرئيل است و اين آيات كيفيّت وحى را بيان مى‏كند يعنى: آن حضرت را صاحب نيروهاى محكم تعليم داده است. توانا است پس استوار و نمايان شد در حاليكه در ناحيه بالاتر بود، آنگاه نزديك و نزديكتر شد. كه به فاصله دو كمان با نزديكتر بود پس بنده خدا را وحى كرد آنچه وحى‏كرد. نا گفته نماند به موجب آيه [شورى:51] وحى خداى نسبت به پيامبران سه قسم است يكى وحى و القاب بقلب. ديگرى سخن گفتن از پس پرده كه خدا صدا خلق مى‏كند و پيغمبرش مى‏شنود مثل حضرت موسى. و سوّمى فرستادن فرشته است و وحى به وسيله او. آيات سوره نجم قسم سوّم را درباره حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بيان مى‏كند.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...