طَائِف: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/طَائِف | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/طَائِف | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۱۲: | خط ۱۳: | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
مِن:100, وَ:94, هُم:58, عَلَيْهَا:46, مَسّهُم:46, فَطَاف:40, يَسْتَثْنُون:40, رَبّک:40, الشّيْطَان:40, إِذَا:40, تَذَکّرُوا:34, لا:34, اتّقَوْا:34, مُصْبِحِين:28, الّذِين:28, فَإِذَا:28, لَيَصْرِمُنّهَا:22, عَلِيم:22, فَأَصْبَحَت:22, نَائِمُون:22, إِن:22, کَالصّرِيم:16, سَمِيع:16, مُبْصِرُون:16, إِخْوَانُهُم:10, إِنّه:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::طَائِف]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::طَائِف]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۲
«طائِفٌ» از مادّه «طواف» به معناى «طواف کننده» است، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهایى مى یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم مى گردد.
ولى، گاه کنایه از بلا و مصیبتى است که در شب روى مى دهد، و منظور در سوره «قلم» همین است.
ریشه کلمه
- طوف (۴۱ بار)
قاموس قرآن
دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّىْءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانكه فرموده [واقعة:17]. يعنى پسران جاويدان به دور آنها هستند. تطوّف از باب تفعّل نيز طواف كردن است [بقره:158]. «يَطَوَّفَ» در اصل يتطوّف و از باب تفعّل است از اين آيه و آيه [رحمن:44 ]بدست مىآيد كه رفت و آمد ميان دو شىء را نيز طواف گويند كه سعى بين صفا و مروه دور زدن در اطراف آن دو نيست بلكه گردش ميان آنها است. طائف: طواف كننده. [اعراف:201] طائف شيطان وسوسه او است. راغب گويد: به خيال و جنّ و حادثه به طور استعاره طائف گويند. كه وسوسه شيطانى به دور انسان (در عالم خيال) مىگردد تا اغفالش كند. در آيه [قلم:19]. به حادثه و بلا طائف گفته شده، از «عَلَيْها» به نظر مىآيد كه بلاى آسمانى بوده است. طائفه: قسمتى از مردم و قطعهاى از شىء است مثل [آل عمران:69]. ولى در قرآن به معناى دوم به كار نرفته. طبرسى فرموده: در اصل و تسميه آن دو قول است يكىآن كه طائفه مثل رفقائى است كه از حمله كارشان سفر و طواف در شهرها است. ديگرى آنكه: طائفه جماعتى است كه با آنها حلقه و دائرهاى تشكيل مىشود كه به دور آن مىگردند. * [بقره:158]. آيا اين آيه در تشريع سعى است و يا استجابت آن را مىفهماند، به نظر الميزان: معبد و شعيره بودن صفا و مروه دلالت دارد كه خدا عبادتى در آنها تشريع فرموده و تفريع «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ...» اعلام اصل تشريع سعى ميان صفا و مروه است نه براى افاده ندب و گرنه منتسب بود كه سعى را مدح كند نه اينكه ذمّ آن را نفى نمايد... و جمله «مَنْ تَطِوَّعِ خَيْراً...» مانند تعليل بر تشريع سعى با يك قاعده كلى است و چنين تشريع در قرآن شايع است مثل [صف:11]. در تشريع جهاد. [بقره:184]. در تشريع روزه [نساء:101]. در تشريع قصر (تمام شد). اين بيان متين و قابل قبول است. در مجمع فرموده: اين آيه دلالت دارد كه سعى بين صفا و مروه عبادت است و در آن خلافى نيست و آن نزد ما (اماميه) واجب است در حج و عمره شافعى و اصحابش نيز آن را واجب مىدانند و شافعى گفته: سنّت سعى را واجب كرده و آن قول رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه فرموده: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ السَّعْىِ فَاسْعَوا» ولى ظاهر آيه مباح بودن آنچه از سعى را مكروه مىدانستند مىرساند. سعى را مكروه مىدانستند مىرساند سعى به نظر ابوحنيفه و اصحابش مستحب است و نزد ما اماميه و شافعى ترك عمدى سعى موجب بطلان حج است. نا گفته نماند: اين قول در صحيح تزوذى نيز از شافعى نقل شده است. در وسائل از كافى نقل شده از امام صادق عليه السلام از سعى بين صفا و مروه سؤال شد كه واجب است يا مندوب؟ فرمود: واجب است. سائل گفت: مگر خدا نفرموده «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ آنْ يَطَوَّفَ بِهِما» فرمود: آن در عمره قضا بود (بعد از حديبيّه)كه رسول خدا شرط كرد بتها را از صفا و مروه بردارند مردى از اصحاب آن حضرت به كارى مشغول شد و سعى را نكرد تا مدت منقضى شد و بتها را به جايشان آوردند گفتند: يا رسول اللّه فلانى سعى نكرده حالآن كه بتها را به صفا و مروه برگرداندند. خداوند نازل كرد: «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما». يعنى در اين حال كه بتها در صفا و مروه قرار گرفتهاند باز مىتواند سعى كند. در روايت ديگر درباره قصر نماز امام صادق عليه السلام گفت: اَوَ لَيْسَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرر اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما» اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ لِاَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَهُ فى كِتابِهِ وَصَنَعَهُ نَبَيُّهُ صلى اللّه عليه و آله و سلم در اين حديث امام عليه السلام خواسته و جوب قصر را [نساء:101]. با مقايسه به آيه «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ» بيان فرمايد. از روايت اول به نظر مىآيد كه سعى پيش از نزول آن براى اين آيه واجب بوده و نزول آن براى رفع محذور مذكور بوده است. * [حج:29]. مراد طواف معمولى به دور كعبه است كه هفت شوط با شرايط مخصوصى است. * [بقره:125]، [حج:26]. به قرينه «تِلْعاكِفينَ» و «القائِمينَ» مىتوان فهميد كه مراد «الطّائِفينَ» كسانى اند كه از شهرهاى ديگرى براى زيارت مىآيند چنانكه راغب نيز چنين گفته و از سعيد بن جبير نقل شده است، در اين ص.رت مراد از عاكفين و قائمين اقامت كنندگان در مكّهاند و اينكه اكثر مفسّران طائفين را طواف كنندگان گفتهاند درست به نظر نمىآيد يعنى: خانه مرا پاك گردان هم براى اهل مكه و هم براى اهل آفاق. در اقرب گويد: «طافَ فى الْبِلادِ:جالَ وَ سارَ» * [انعام:156]. مراد دو طائفه يهود و نصارى اند. * [نور:58]. گفتهاند: مراد از طوّافون خدمتكاران است ولى صدر آيه نشان مىدهد كه اطفال نيز بدان داخل اند و غرض از طواف رفت و آمد مىباشد.