الأعراف ١٠٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(افزودن جزییات آیه)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نَزَع|نَزَعَ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَزَع| ]] [[شامل این ریشه::نزع‌| ]][[ریشه غیر ربط::نزع‌| ]][[شامل این کلمه::يَدَه|يَدَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَدَه| ]] [[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این ریشه::يدى‌| ]][[ریشه غیر ربط::يدى‌| ]][[شامل این کلمه::فَإِذَا|فَإِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این کلمه::هِي|هِيَ‌]] [[شامل این ریشه::هى‌| ]][[شامل این کلمه::بَيْضَاء|بَيْضَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::بَيْضَاء| ]] [[شامل این ریشه::بيض‌| ]][[ریشه غیر ربط::بيض‌| ]][[شامل این کلمه::لِلنّاظِرِين|لِلنَّاظِرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِلنّاظِرِين| ]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::نظر| ]][[ریشه غیر ربط::نظر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نَزَع|نَزَعَ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَزَع| ]] [[شامل این ریشه::نزع‌| ]][[ریشه غیر ربط::نزع‌| ]][[شامل این کلمه::يَدَه|يَدَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَدَه| ]] [[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این ریشه::يدى‌| ]][[ریشه غیر ربط::يدى‌| ]][[شامل این کلمه::فَإِذَا|فَإِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این کلمه::هِي|هِيَ‌]] [[شامل این ریشه::هى‌| ]][[شامل این کلمه::بَيْضَاء|بَيْضَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::بَيْضَاء| ]] [[شامل این ریشه::بيض‌| ]][[ریشه غیر ربط::بيض‌| ]][[شامل این کلمه::لِلنّاظِرِين|لِلنَّاظِرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِلنّاظِرِين| ]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::نظر| ]][[ریشه غیر ربط::نظر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ نَزَعَ‌ يَدَهُ‌ فَإِذَا هِيَ‌ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و دستش را (از گریبانش بیرون) کشید، پس ناگهان برای تماشاگران سپید و درخشان است.
|-|صادقی تهرانی=و دستش را (از گریبانش بیرون) کشید، پس ناگهان برای تماشاگران سپید و درخشان است.
|-|معزی=و برآورد دستش را ناگهان آن پرتوی است برای بینندگان‌
|-|معزی=و برآورد دستش را ناگهان آن پرتوی است برای بینندگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And He pulled out his hand, and it was white to the onlookers.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/007108.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/007108.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::108|١٠٨]] | قبلی = الأعراف ١٠٧ | بعدی = الأعراف ١٠٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::108|١٠٨]] | قبلی = الأعراف ١٠٧ | بعدی = الأعراف ١٠٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۱#link161 | آيات ۱۰۳ - ۱۲۶، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۱#link161 | آيات ۱۰۳ - ۱۲۶، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۲#link162 | بيان آيات مربوط به بعثت موسى عليه السلام به سوى فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۲#link162 | بيان آيات مربوط به بعثت موسى عليه السلام به سوى فرعون]]
خط ۴۲: خط ۵۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۳#link169 | بحث روايتى (روايات عجيبه در مورد داستان حضرت موسى و فرعون و بيان ضعف آنها)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۳#link169 | بحث روايتى (روايات عجيبه در مورد داستان حضرت موسى و فرعون و بيان ضعف آنها)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۷#link48 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۷#link48 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ «108»
و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مى‌نمود.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108)
خلاصه فرعون ثانيا گفت: معجزه ديگر دارى. موسى عليه السّلام فرمود:
بلى، وَ نَزَعَ يَدَهُ‌: دست به بغل و بيرون كشيد دست خود را، فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌:
----
«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.
«2» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.
----
جلد 4 صفحه 158
پس آن هنگام دست او نورانى شد در غايت كمال نورانيت براى نظر كنندگان، يعنى ظاهر شد سفيدى كه خارج از عادت بود كه بدان سبب جميع نظار بر آن مجتمع شدند و به تعجب و تحير نگاه مى‌كردند.
حضرت موسى عليه السّلام گندم گون بود، چون دست در بغل و بيرون آورد، و نورانيت آن به حدى شد كه شعاعش بر نور آفتاب غلبه داشت. در مدارك حضرت موسى عليه السّلام دست خود را ابتدا به فرعون نشان داد بعد در بغل و بيرون آورد، نورى از آن مى‌تافت كه آسمان و زمين را روشن ساخت. باز در بغل و خارج نمود، به حالت اوليه برگشت. فرعون چون اين دو معجزه باهره را مشاهده نمود خواست ايمان آرد، هامان وزير او برخاست و گفت: اى فرعون، مدتى است دعوى خدائى مى‌كنى و عالمى را مسخر خود ساخته‌اى، همه عبادت تو كنند، حال مى‌خواهى به بنده ايمان آورى، اين امر شنيع و قبيح است. پس فرعون به موسى عليه السّلام گفت: مرا تا فردا مهلت ده. موسى عليه السّلام گفت: چنين باشد، بيرون آمد. حق تعالى وحى فرمود به موسى عليه السّلام فرعون را بگو اگر به من ايمان آرى، پادشاهى را به تو مسلم دارم جوانى و قوت به تو باز دهم. موسى عليه السّلام چون پيغام را رسانيد فرعون گفت:
مرا مهلت ده. پس هامان را طلبيد و عده موسى عليه السّلام را گفت: اگر چنين است كه موسى عليه السّلام مى‌گويد، امرى عظيم باشد. هامان جواب داد: او مردى ساحر، ممكن است اين فعل از او صادر گردد، لكن قوم يك روز تو را عبادت كنند، به همه ملك دنيا مى‌ارزد. من هم توانم تو را جوان سازم، امر كرد وسمه آورده، هامان موى فرعون را به آن خضاب، سياه نمود. فرعون به آن فريب خورد. روز ديگر موسى عليه السّلام وارد، متعجب شد، وحى آمد، تعجب مكن، اين خضاب و به اندك زمانى زايل و همان سفيدى ظاهر شود.
در منهج- در بعضى روايات چون موسى عليه السّلام و هارون از نزد فرعون بيرون آمدند، در راه ايشان را باران گرفت. به خانه پيره زنى از خويشان مادرى خود رفتند. هامان و قوم و فرعون گفتند: اين دو نفر را بايد گرفت و محبوس ساخت. ملا زمان آمدند، موسى و هارون را خفته يافتند. خواستند آنها را دستگير كنند، عصا اژدها شده حمله نموده فرار كردند. پس از بيدار شدن، پيره زنى واقعه‌
----
جلد 4 صفحه 159
را گفت، ملازمان ترسان و هراسان نزد فرعون آمدند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 107 تا 110
فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (107) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108) قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (109) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ (110)
ترجمه‌
پس انداخت عصاى خود را پس آنگاه آن اژدهائى بود آشكار
و بيرون كشيد دستش را پس آنگاه آن نورانى بود براى نگرندگان‌
گفتند جمعى از قوم فرعون همانا اين هر آينه جادو گريست دانا
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان پس چه دستور ميفرمائيد.
تفسير
پس از آنكه فرعون از حضرت موسى مطالبه معجزه نمود آنحضرت عصائى را كه اوصاف آن در ذيل قصّه حضرت شعيب ذكر شد و بحضرت موسى داده بود در دست داشت و بر زمين افكند ناگهان اژدهاى مهيبى شد كه لب زيرين آن بر زمين بود و لب بالاى آن بالاى كنگره قصر فرعون جاى گرفت كه ارتفاع آن هشتاد ذراع بود و چون چشم فرعون بآن اژدها افتاد و ديد از شكمش آتش بيرون مى‌آيد و بسمت‌
----
جلد 2 صفحه 459
او حركت ميكند خود را ملوّث نمود و امرا فرار كردند و فرياد زد اى موسى بگير او را و آنحضرت گرفت و بصورت اصليّه برگشت و گفته‌اند اين عصا را حضرت آدم از بهشت با خود آورده بود و از مواريث انبيا بود تا بحضرت شعيب رسيد و او بداماد خود حضرت موسى داد و چون ثانيا مجلس بصورت اول خود تشكيل گرديد فرعون براى آنكه مبادا معجزه اول سحر باشد طلب معجزه ديگرى نمود ناگاه حضرت موسى دست راست خود را از گريبان چپ بيرون آورد در صورتى كه سفيدى و روشنى داشت كه نور آن بر نور آفتاب غالب شد و همه حضار جمع شدند براى نظاره آن و حضرت گندم‌گون بود مايل به سبزگى و باز دست بگريبان برد و بيرون آورد بحالت اصلى و موجب مزيد تعجب و حيرت گرديد فرعون خواست تسليم شود قبطيان كه اقوام و امراء دولت او بودند گفتند اين ساحر ماهرى است و ميخواهد ما را بوسيله سحر از مملكت خودمان خارج كند و بنى اسرائيل را كه تاكنون ذليل و زير دست ما بودند بر ما مسلط نمايد پس بايد براى اين پيش آمد چاره‌جوئى كرد و مجلس شورائى تشكيل گرديد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ فَإِذا هِي‌َ بَيضاءُ لِلنّاظِرِين‌َ (108)
‌پس‌ بيرون‌ نمود دست‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌پس‌ ناگاه‌ ‌آن‌ دست‌ روشن‌ شد ‌که‌ تمام‌ نظّار مشاهده‌ كردند.
وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ نزع‌ بمعني‌ اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ فرع‌ ادخال‌ ‌است‌ و اختلاف‌ كردند ‌که‌ آيا ادخال‌ ‌در‌ جيب‌ ‌يعني‌ ‌در‌ بغل‌ ‌خود‌ كرد ‌ يا ‌ ‌در‌ كم‌ّ ‌که‌ آستين‌ ‌باشد‌ لكن‌ بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ اسلُك‌ يَدَك‌َ فِي‌ جَيبِك‌َ تَخرُج‌ بَيضاءَ مِن‌ غَيرِ سُوءٍ قصص‌ ‌آيه‌ 32، دخول‌ ‌در‌ جيب‌ ‌که‌ گريبان‌ ‌باشد‌ و خروج‌ ‌از‌ جيب‌ ‌است‌ و احتمال‌ كم‌ مدركي‌ ندارد.
فَإِذا هِي‌َ ضمير هي‌ بيد برميگردد لكن‌ مراد كف‌ دست‌ ‌از‌ سر انگشتان‌
جلد 7 - صفحه 412
‌تا‌ بند دست‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ تيمّم‌ و ‌در‌ باب‌ سجده‌ لازم‌ ‌است‌ نه‌ ‌تا‌ مرفق‌ و عضد زيرا ‌آنها‌ ‌در‌ كم‌ مستور ‌است‌ نميشود بيرون‌ آورد مگر اينكه‌ آستين‌ ‌را‌ بالا زنند.
بيضاء ‌از‌ ماده‌ بياض‌ و ابيض‌ ‌است‌ بمعني‌ سفيد لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مراد نور و روشنايي‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند نورانيتش‌ اشدّ ‌از‌ نور شمس‌ بوده‌ ‌که‌ غالب‌ ‌بر‌ نور شمس‌ شد و ‌از‌ شدّت‌ نور نميتوان‌ ‌در‌ ‌آن‌ نگاه‌ كرد چنانچه‌ ‌در‌ چشم‌ خورشيد ‌هم‌ نميتوان‌ نظر نمود للناظرين‌ مراد جلساء مجلس‌ فرعون‌ و اتباع‌ ‌او‌ بودند ‌که‌ تمام‌ چشمها خيره‌ شد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 108)- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسی که جنبه امید و بشارت دارد کرده، می‌فرماید: «موسی دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود» (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۰: خط ۱۸۷:
[[رده:خواسته هاى فرعون]][[رده:درخواست معجزه]][[رده:دلایل حقانیت موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:معجزه موسى]][[رده:موسى و فرعون]][[رده:ویژگى معجزه موسى]][[رده:ید بیضاى موسى]]
[[رده:خواسته هاى فرعون]][[رده:درخواست معجزه]][[رده:دلایل حقانیت موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:معجزه موسى]][[رده:موسى و فرعون]][[رده:ویژگى معجزه موسى]][[رده:ید بیضاى موسى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأعراف ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأعراف ]]
{{#seo:
|title=آیه 108 سوره أعراف
|title_mode=replace
|keywords=آیه 108 سوره أعراف,أعراف 108,وَ نَزَعَ‌ يَدَهُ‌ فَإِذَا هِيَ‌ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌,خواسته هاى فرعون,درخواست معجزه,دلایل حقانیت موسى,قصه موسى,معجزه موسى,موسى و فرعون,ویژگى معجزه موسى,ید بیضاى موسى,آیات قرآن سوره الأعراف
|description=وَ نَزَعَ‌ يَدَهُ‌ فَإِذَا هِيَ‌ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۶

کپی متن آیه
وَ نَزَعَ‌ يَدَهُ‌ فَإِذَا هِيَ‌ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌

ترجمه

و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد؛ سفید (و درخشان) برای بینندگان بود!

و دست خود [از گريبان‌] برآورد كه ناگه براى ناظران درخشان گرديد
و دست خود را [از گريبان‌] بيرون كشيد و ناگهان براى تماشاگران سپيد [و درخشنده‌] بود.
و دست (از گریبان خود) برآورد که ناگاه بینندگان را سپید و رخشان بود.
و دستش را از گریبانش بیرون کشید که ناگاه دست برای بینندگان سپید و درخشان گشت.
و دستش را بيرون آورد، در نظر آنان كه مى‌ديدند سفيد و درخشان بود.
و دستش را [از گریبانش‌] بیرون آورد، و ناگهان سپید و درخشان در دید تماشاگران پدیدار شد
و دست خويش [از گريبان‌] بيرون آورد، پس آن براى بينندگان سفيد و تابان مى‌نمود.
و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد، به ناگاه بینندگان دیدند که (همچون خورشید، درخشان و) سفید است.
و دستش را (از گریبانش بیرون) کشید، پس ناگهان برای تماشاگران سپید و درخشان است.
و برآورد دستش را ناگهان آن پرتوی است برای بینندگان‌

And He pulled out his hand, and it was white to the onlookers.
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ١٠٧ آیه ١٠٨ الأعراف ١٠٩
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَزَعَ»: بیرون آورد (نگا: قصص. ). «بَیْضَآءُ»: سفید. مراد نورانی و درخشان است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ «108»

و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مى‌نمود.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108)

خلاصه فرعون ثانيا گفت: معجزه ديگر دارى. موسى عليه السّلام فرمود:

بلى، وَ نَزَعَ يَدَهُ‌: دست به بغل و بيرون كشيد دست خود را، فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌:


«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.

«2» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.


جلد 4 صفحه 158

پس آن هنگام دست او نورانى شد در غايت كمال نورانيت براى نظر كنندگان، يعنى ظاهر شد سفيدى كه خارج از عادت بود كه بدان سبب جميع نظار بر آن مجتمع شدند و به تعجب و تحير نگاه مى‌كردند.

حضرت موسى عليه السّلام گندم گون بود، چون دست در بغل و بيرون آورد، و نورانيت آن به حدى شد كه شعاعش بر نور آفتاب غلبه داشت. در مدارك حضرت موسى عليه السّلام دست خود را ابتدا به فرعون نشان داد بعد در بغل و بيرون آورد، نورى از آن مى‌تافت كه آسمان و زمين را روشن ساخت. باز در بغل و خارج نمود، به حالت اوليه برگشت. فرعون چون اين دو معجزه باهره را مشاهده نمود خواست ايمان آرد، هامان وزير او برخاست و گفت: اى فرعون، مدتى است دعوى خدائى مى‌كنى و عالمى را مسخر خود ساخته‌اى، همه عبادت تو كنند، حال مى‌خواهى به بنده ايمان آورى، اين امر شنيع و قبيح است. پس فرعون به موسى عليه السّلام گفت: مرا تا فردا مهلت ده. موسى عليه السّلام گفت: چنين باشد، بيرون آمد. حق تعالى وحى فرمود به موسى عليه السّلام فرعون را بگو اگر به من ايمان آرى، پادشاهى را به تو مسلم دارم جوانى و قوت به تو باز دهم. موسى عليه السّلام چون پيغام را رسانيد فرعون گفت:

مرا مهلت ده. پس هامان را طلبيد و عده موسى عليه السّلام را گفت: اگر چنين است كه موسى عليه السّلام مى‌گويد، امرى عظيم باشد. هامان جواب داد: او مردى ساحر، ممكن است اين فعل از او صادر گردد، لكن قوم يك روز تو را عبادت كنند، به همه ملك دنيا مى‌ارزد. من هم توانم تو را جوان سازم، امر كرد وسمه آورده، هامان موى فرعون را به آن خضاب، سياه نمود. فرعون به آن فريب خورد. روز ديگر موسى عليه السّلام وارد، متعجب شد، وحى آمد، تعجب مكن، اين خضاب و به اندك زمانى زايل و همان سفيدى ظاهر شود.

در منهج- در بعضى روايات چون موسى عليه السّلام و هارون از نزد فرعون بيرون آمدند، در راه ايشان را باران گرفت. به خانه پيره زنى از خويشان مادرى خود رفتند. هامان و قوم و فرعون گفتند: اين دو نفر را بايد گرفت و محبوس ساخت. ملا زمان آمدند، موسى و هارون را خفته يافتند. خواستند آنها را دستگير كنند، عصا اژدها شده حمله نموده فرار كردند. پس از بيدار شدن، پيره زنى واقعه‌


جلد 4 صفحه 159

را گفت، ملازمان ترسان و هراسان نزد فرعون آمدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 107 تا 110

فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (107) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108) قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (109) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ (110)

ترجمه‌

پس انداخت عصاى خود را پس آنگاه آن اژدهائى بود آشكار

و بيرون كشيد دستش را پس آنگاه آن نورانى بود براى نگرندگان‌

گفتند جمعى از قوم فرعون همانا اين هر آينه جادو گريست دانا

ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان پس چه دستور ميفرمائيد.

تفسير

پس از آنكه فرعون از حضرت موسى مطالبه معجزه نمود آنحضرت عصائى را كه اوصاف آن در ذيل قصّه حضرت شعيب ذكر شد و بحضرت موسى داده بود در دست داشت و بر زمين افكند ناگهان اژدهاى مهيبى شد كه لب زيرين آن بر زمين بود و لب بالاى آن بالاى كنگره قصر فرعون جاى گرفت كه ارتفاع آن هشتاد ذراع بود و چون چشم فرعون بآن اژدها افتاد و ديد از شكمش آتش بيرون مى‌آيد و بسمت‌


جلد 2 صفحه 459

او حركت ميكند خود را ملوّث نمود و امرا فرار كردند و فرياد زد اى موسى بگير او را و آنحضرت گرفت و بصورت اصليّه برگشت و گفته‌اند اين عصا را حضرت آدم از بهشت با خود آورده بود و از مواريث انبيا بود تا بحضرت شعيب رسيد و او بداماد خود حضرت موسى داد و چون ثانيا مجلس بصورت اول خود تشكيل گرديد فرعون براى آنكه مبادا معجزه اول سحر باشد طلب معجزه ديگرى نمود ناگاه حضرت موسى دست راست خود را از گريبان چپ بيرون آورد در صورتى كه سفيدى و روشنى داشت كه نور آن بر نور آفتاب غالب شد و همه حضار جمع شدند براى نظاره آن و حضرت گندم‌گون بود مايل به سبزگى و باز دست بگريبان برد و بيرون آورد بحالت اصلى و موجب مزيد تعجب و حيرت گرديد فرعون خواست تسليم شود قبطيان كه اقوام و امراء دولت او بودند گفتند اين ساحر ماهرى است و ميخواهد ما را بوسيله سحر از مملكت خودمان خارج كند و بنى اسرائيل را كه تاكنون ذليل و زير دست ما بودند بر ما مسلط نمايد پس بايد براى اين پيش آمد چاره‌جوئى كرد و مجلس شورائى تشكيل گرديد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ فَإِذا هِي‌َ بَيضاءُ لِلنّاظِرِين‌َ (108)

‌پس‌ بيرون‌ نمود دست‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌پس‌ ناگاه‌ ‌آن‌ دست‌ روشن‌ شد ‌که‌ تمام‌ نظّار مشاهده‌ كردند.

وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ نزع‌ بمعني‌ اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ فرع‌ ادخال‌ ‌است‌ و اختلاف‌ كردند ‌که‌ آيا ادخال‌ ‌در‌ جيب‌ ‌يعني‌ ‌در‌ بغل‌ ‌خود‌ كرد ‌ يا ‌ ‌در‌ كم‌ّ ‌که‌ آستين‌ ‌باشد‌ لكن‌ بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ اسلُك‌ يَدَك‌َ فِي‌ جَيبِك‌َ تَخرُج‌ بَيضاءَ مِن‌ غَيرِ سُوءٍ قصص‌ ‌آيه‌ 32، دخول‌ ‌در‌ جيب‌ ‌که‌ گريبان‌ ‌باشد‌ و خروج‌ ‌از‌ جيب‌ ‌است‌ و احتمال‌ كم‌ مدركي‌ ندارد.

فَإِذا هِي‌َ ضمير هي‌ بيد برميگردد لكن‌ مراد كف‌ دست‌ ‌از‌ سر انگشتان‌

جلد 7 - صفحه 412

‌تا‌ بند دست‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ تيمّم‌ و ‌در‌ باب‌ سجده‌ لازم‌ ‌است‌ نه‌ ‌تا‌ مرفق‌ و عضد زيرا ‌آنها‌ ‌در‌ كم‌ مستور ‌است‌ نميشود بيرون‌ آورد مگر اينكه‌ آستين‌ ‌را‌ بالا زنند.

بيضاء ‌از‌ ماده‌ بياض‌ و ابيض‌ ‌است‌ بمعني‌ سفيد لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مراد نور و روشنايي‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند نورانيتش‌ اشدّ ‌از‌ نور شمس‌ بوده‌ ‌که‌ غالب‌ ‌بر‌ نور شمس‌ شد و ‌از‌ شدّت‌ نور نميتوان‌ ‌در‌ ‌آن‌ نگاه‌ كرد چنانچه‌ ‌در‌ چشم‌ خورشيد ‌هم‌ نميتوان‌ نظر نمود للناظرين‌ مراد جلساء مجلس‌ فرعون‌ و اتباع‌ ‌او‌ بودند ‌که‌ تمام‌ چشمها خيره‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 108)- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسی که جنبه امید و بشارت دارد کرده، می‌فرماید: «موسی دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود» (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).

نکات آیه

۱- موسى(ع) در پى درخواست فرعون (آوردن معجزه) دومین آیت رسالت خویش را ارائه کرد. (إن کنت جئت بئایة فأت بها ... و نزع یده فإذا هى بیضاء للنظرین)

۲- سفید گشتن دست موسى(ع) پس از نمایان ساختن آن، دومین معجزه موسى و آیتى براى حقانیت رسالت او (و نزع یده فإذا هى بیضاء للنظرین)

۳- سفید گشتن دست موسى(ع)، پس از نمایان ساختن آن، امرى غیر منتظره و خارق العاده و قابل رؤیت براى همه بینندگان (فإذا هى بیضاء للنظرین)

موضوعات مرتبط

  • امور خارق العاده:۳
  • فرعون: خواسته هاى فرعون ۱
  • معجزه: درخواست معجزه ۱
  • موسى(ع): دلایل حقانیت موسى(ع) ۲ ; قصه موسى(ع) ۱، ۳ ; معجزه موسى(ع) ۱، ۲ ; موسى(ع) و فرعون ۱ ; ویژگى معجزه موسى(ع) ۳ ; ید بیضاى موسى(ع) ۲، ۳

منابع