آل عمران ١٠٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(افزودن جزییات آیه)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَا|يَا]] [[شامل این ریشه::يا| ]][[شامل این کلمه::أَيّهَا|أَيُّهَا]] [[شامل این ریشه::ايى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::آمَنُوا|آمَنُوا]] [[کلمه غیر ربط::آمَنُوا| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]][[شامل این کلمه::اتّقُوا|اتَّقُوا]] [[کلمه غیر ربط::اتّقُوا| ]] [[شامل این ریشه::وقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وقى‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهَ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::حَق|حَقَ‌]] [[کلمه غیر ربط::حَق| ]] [[شامل این ریشه::حقق‌| ]][[ریشه غیر ربط::حقق‌| ]][[شامل این کلمه::تُقَاتِه|تُقَاتِهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::تُقَاتِه| ]] [[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این ریشه::وقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وقى‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَمُوتُن|تَمُوتُنَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَمُوتُن| ]] [[شامل این ریشه::موت‌| ]][[ریشه غیر ربط::موت‌| ]][[شامل این ریشه::نن‌| ]][[ریشه غیر ربط::نن‌| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::أَنْتُم|أَنْتُمْ‌]] [[شامل این ریشه::انتم‌| ]][[شامل این کلمه::مُسْلِمُون|مُسْلِمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُسْلِمُون| ]] [[شامل این ریشه::سلم‌| ]][[ریشه غیر ربط::سلم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَا|يَا]] [[شامل این ریشه::يا| ]][[شامل این کلمه::أَيّهَا|أَيُّهَا]] [[شامل این ریشه::ايى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::آمَنُوا|آمَنُوا]] [[کلمه غیر ربط::آمَنُوا| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]][[شامل این کلمه::اتّقُوا|اتَّقُوا]] [[کلمه غیر ربط::اتّقُوا| ]] [[شامل این ریشه::وقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وقى‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهَ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::حَق|حَقَ‌]] [[کلمه غیر ربط::حَق| ]] [[شامل این ریشه::حقق‌| ]][[ریشه غیر ربط::حقق‌| ]][[شامل این کلمه::تُقَاتِه|تُقَاتِهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::تُقَاتِه| ]] [[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این ریشه::وقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وقى‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَمُوتُن|تَمُوتُنَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَمُوتُن| ]] [[شامل این ریشه::موت‌| ]][[ریشه غیر ربط::موت‌| ]][[شامل این ریشه::نن‌| ]][[ریشه غیر ربط::نن‌| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::أَنْتُم|أَنْتُمْ‌]] [[شامل این ریشه::انتم‌| ]][[شامل این کلمه::مُسْلِمُون|مُسْلِمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُسْلِمُون| ]] [[شامل این ریشه::سلم‌| ]][[ریشه غیر ربط::سلم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌ حَقَ‌ تُقَاتِهِ‌ وَ لاَ تَمُوتُنَ‌ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا -آن گونه که حق پروا کردن از اوست- پروا کنید و زنهار، جز به حالت تسلیم نمیرید.
|-|صادقی تهرانی=هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا -آن گونه که حق پروا کردن از اوست- پروا کنید و زنهار، جز به حالت تسلیم نمیرید.
|-|معزی=ای گروه مؤمنان بترسید خدا را حقّ ترسیدنش و نمیرید جز آنکه باشید مسلمانان‌
|-|معزی=ای گروه مؤمنان بترسید خدا را حقّ ترسیدنش و نمیرید جز آنکه باشید مسلمانان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">O you who believe! Revere Allah with due reverence, and do not die except as Muslims.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/003102.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/003102.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::102|١٠٢]] | قبلی = آل عمران ١٠١ | بعدی = آل عمران ١٠٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::102|١٠٢]] | قبلی = آل عمران ١٠١ | بعدی = آل عمران ١٠٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۹: خط ۳۷:
[[النساء ٤٣ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ...]] (۱) [[التغابن ١٥ | إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ‌ وَ...]] (۰)   
[[النساء ٤٣ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ...]] (۱) [[التغابن ١٥ | إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ‌ وَ...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. <ref> طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۳۷.</ref>
مقاتل حيان چنين روايت كند كه ميان دو طائفه اوس و خزرج در زمان جاهليت اغلب جنگ و نزاع می‌بود. وقتى كه مسلمان شدند به نعمت اسلام به صلح و صفا گرائيدند تا اين كه ميان دو نفر آنان تفاخر و مفاخره پيش آمد. آن دو نفر ثعلبة بن غنم از اوس و سعد بن زرارة از خزرج بود.
ثعلبة گفت: خزيمة بن ثابت كه ذوالشهادتين بود از ماست و حنظلة غسيل الملائكة از ما است و سعد بن معاذ كه به خاطر او عرش رحمن به لرزه درآمد نيز از ماست همچنين عاصم بن ثابت سردار لشكر اسلام از ما است.
اسعد بن زرارة در جواب گفت: چهار تن از بزرگان صحابه كه حافظين قرآن بوده و اسامى آن‌ها بدين شرح است: ابى‌ بن كعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابوزيد از ماست و نيز سعد بن عبادة كه خطيب و رئيس انصار است از ماست. آن‌گاه سخن به درازا كشيد و درشت گفتارى پديد آمد، نزديك بود كار به نزاع و خصومت كشانيده شود. خبر به رسول خدا دادند. پيامبر سوار بر استرى شد و نزد آنان آمد و اين آيات درباره آن‌ها نازل گرديد.<ref> تفاسير مجمع البيان و كشف الاسرار و روض الجنان.</ref><ref> ابن اسحق و ابوالشيخ موضوع اوس و خزرج مندرج در آيات ۱.۱ و ۱.۲ را از زيد بن اسلم روايت كرده اند.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۴۵#link406 | آيات ۱۱۰ - ۱۰۲، سوره آل عمران<br> ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۴۵#link406 | آيات ۱۱۰ - ۱۰۲، سوره آل عمران<br> ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۴۵#link407 | ((حق التقوى )) غرض و مقصد نهايى است و دستور ((فاتقوا اللّه ما استطعم )) راهرسيدن به آن هدف را نشان مى دهد<br> ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۴۵#link407 | ((حق التقوى )) غرض و مقصد نهايى است و دستور ((فاتقوا اللّه ما استطعم )) راهرسيدن به آن هدف را نشان مى دهد<br> ]]
خط ۵۳: خط ۷۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۴۷#link424 | سه روايت درباره ((كنتم خير امة ...))<br> ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۴۷#link424 | سه روايت درباره ((كنتم خير امة ...))<br> ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link19 | آيه ۱۰۲-۱۰۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link19 | آيه ۱۰۲-۱۰۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link20 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link20 | آيه و ترجمه]]
خط ۶۴: خط ۸۹:
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link27 | اعتراف مورخان و دانشمندان]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link27 | اعتراف مورخان و دانشمندان]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link28 | نقش اتحاد در بقاى ملتها]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۰#link28 | نقش اتحاد در بقاى ملتها]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«102» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خداوند پروا كنيد آن گونه كه سزاوار تقواى اوست و نميريد مگر اين‌كه مسلمان باشيد.
===نکته ها===
هر كمالى مثل ايمان، علم و تقوا، داراى مراحلى است. مرحله‌ى ابتدايى ومراحل بالاتر، تا مرحله كمال مطلق. در قرآن مى‌خوانيم: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» «1» خدايا! دانش مرا زياد كن.
و يا در دعاى مكارم‌الاخلاق مى‌خوانيم: «بلّغ بايمانى أكمل الايمان» خداوندا! ايمان مرا به كمال برسان.
در اين آيه نيز مى‌خوانيم: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» عالى‌ترين درجه‌ى تقوا را پيشه كنيد.
===پیام ها===
1- مؤمن، هر روز بايد مرحله‌ى بالاترى را بپيمايد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»
2- تقواى واقعى، در سايه ايمان به مبدأ ومعاد است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»
3- تقوا، رمز حسن عاقبت است. «اتَّقُوا اللَّهَ ... تَمُوتُنَّ ... مُسْلِمُونَ»
4- ايمان آوردن كافى نيست، با ايمان ماندن لازم است. پايان كار از شروع آن مهم‌تر است. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
5- اسلام، نه تنها چگونه زيستن را به ما مى‌آموزد، بلكه چگونه مردن را نيز به ما آموزش مى‌دهد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
6- انسان در سرنوشت وعاقبت خود نقش دارد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
7- اسلام، هم به كيفيّت تقوا توجّه دارد وهم به تداوم آن تا پايان عمر. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
----
«1». طه، 114.
تفسير نور(10جلدى)    ج‌1    576     سوره آل‌عمران، آيه 103 ..... ص : 576
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102)
----
«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 63، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 192
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد به خدا و پيغمبر و معتقدات ايمانيه، اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ‌: بترسيد و بيانديشيد خدا را از مخالفت، چنانچه سزاوار ترسيدن است از او.
بيان: مفسرين را در اين آيه وجوهى است: 1- تفسير برهان- به سند صحيح و عياشى، از حضرت صادق عليه السّلام سؤال شد از اين آيه، قال يطاع و لا يعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر فلا يكفر. «1» فرمود: اطاعت نمائيد و به هيچ وجه در حق او عصيان نورزيد و پيوسته به ياد او باشيد و در هيچ زمانى او را فراموش نكنيد و به شكر گزارى او اشتغال و در هيچ وقت كفران منمائيد. 2- پرهيز از جميع معاصى است. 3- قيام به واجبات و اجتناب از محرمات. 4- مجاهده در راه خدا و مبالات نداشتن از ملامت ملامت كنندگان و قيام به قسط و عدل در تمام احوال. 5- نسخ آيه شريفه، چنانچه از حضرت باقر و صادق عليهما السّلام مروى است بعد از نزول اين آيه، صحابه عرض كردند. يا رسول اللّه كيست كه قوه و طاقت اين داشته باشد، زيرا حق تقوا مقدور هيچكس نيست؛ عنايت الهى شامل، و آيه شريفه نازل شد: فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ‌: پس بپرهيزيد خدا را بقدرى كه مى‌توانيد ... «2» وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌: و البته البته بايد نميريد، مگر در حالى كه شما مسلمان باشيد.
بيان: مفسرين را در اين آيه وجوهى است: 1- دوام اتصاف به عقايد اسلاميه تا وقت موت، و از اينگونه است اطاعت پيغمبر و اطاعت كسانى كه امر فرموده به موالات آنها و تمسك به ولايت ايشان يعنى ائمه معصومين عليهم السّلام، چنانچه در روايت برهان اشاره شده. 2- مباشيد بر هيچ حالى از
----
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 304. حديث اوّل ذيل آيه.
«2» تفسير برهان جلد اوّل، صفحه 305، حديث 6 و 7- مجمع البيان جلد اوّل صفحه 482.
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 193
احوال، سواى حال اسلام در وقتى كه موت، شما را دريابد. 3- ترك اسلام منمائيد، بلكه بر حال اسلام باشيد تا آنكه موت وارد شود به اسلام تصادف نمايد. 4- تفسير اسلام به حسن ظن، يعنى البته نميريد مگر آنكه به حالت حسن ظن به خداى تعالى. ابن عباس روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول آيه شريفه فرمود: فلو انّ قطرة من الزّقّوم قطرت فى الارض لامّرت على وجه الارض معيشتهم فكيف بمن هو طعامه‌ «2». پس اگر قطره‌اى از زقوم بر زمين ريزد، هر آينه زندگانى بروى زمين تلخ شود. پس چگونه است حال كسى كه طعام او از زقوم باشد. اشاره است به آنكه هر كس به غير اسلام بميرد، زقوم طعام او باشد در جهنم.
تبصره: آيه شريفه ترغيب و تحريص است به تقوى و ملازمت به طاعت الهى و دوام و استمرار آن تا وقت موت. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در بعضى از خطب فرمايد: و اعتصموا بتقوى اللّه فانّ لها حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته و بادروا الموت غمراته و امهدوا له قبل حلوله و اعدّوا له قبل نزوله، فانّ الغاية القيامة و كفى بذلك واعظا لمن عقل و معتبرا لمن جهل. «1» (الخطبه) يعنى: و متمسك شويد به پرهيزكارى و ترس از خدا، پس بدرستى كه براى تقوى رشته‌اى است، به غايت محكم است گوشه آن ريسمان، و جاى پناهى است كه پايدار است بلندى او. و سبقت گيريد بر موت به طاعت، و بشتابيد به تهيه اسباب عبادت به واسطه استراحت در سختيهاى آن. و بگسترانيد به معونت عبادت جاى آن را در زمان اختيار پيش از وارد شدن آن به اضطرار. و آماده شويد براى آن قبل از نزول آن. پس بدرستى كه غايت كار خلايق، قيامت است. و كافى است موت يا قيامت پند دهنده است مر كسى را كه عاقل باشد، نه غافل، و محل عبرت براى كسى كه جاهل باشد. (در خانه اگر كس است يك حرف بس است.)
----
«2» بحار الانوار، جلد 8، صفحه 302، حديث 61 (روايت از امير المؤمنين عليه السّلام با مضمون مشابه)
«1» نهج البلاغه، خطبه 192.
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 194
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102)
ترجمه‌
اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خداوند حق ترسيدن از او و نميريد مگر آنكه شما مسلمان باشيد..
تفسير
تقاة مصدر است بمعنى تقوى كه پرهيزكارى است و حق آن اجتناب از محرمات و قيام بواجبات است و اين درجه اول تقوى است و درجه فوق آن آنستكه بعلاوه مستحبات را بجا آورد و مكروهات را ترك نمايد و درجه اعلى از اين آنست كه مباحات را هم مرتكب نشود بلكه تمام اعمالش يا واجب باشد يا مستحب مثل آنكه غذا بقدرى صرف نمايد كه براى قوت بدن در عبادات لازمست و لباس بمقدارى به پوشد كه حفظ بدن منوط بآن است بقصد تقرب بخدا و در معانى و عياشى از حضرت صادق (ع) در تفسير اين آيه روايت نموده است كه حق تقوى آنستكه اطاعت كند و معصيت ننمايد و متذكر باشد و فراموش نكند و شكر نمايد و كفران نورزد و نيز عياشى از آنحضرت روايت نموده كه فرمود اين آيه منسوخ است بآيه ديگر كه فرموده است از خداوند بپرهيزيد بقدر استطاعت خودتان و ثابت بدين اسلام باشيد تا زمان موت و در مجمع از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه مسلمون با تشديد است و معنى آن آنستكه تسليم نمائيد آنچه را پيغمبر (ص) آورده و انقياد داشته باشيد نسبت بآنحضرت و عياشى از حضرت كاظم (ع) روايت نموده كه ايمان فوق اسلام است آيا خداوند بمومنين‌
----
جلد 1 صفحه 467
خطاب فرموده و آنها را دعوت باسلام نموده نه چنين است بلكه قرائت امير المؤمنين كه قرآن منزل از آسمان بر محمد است الا و انتم مسلّمون لرسول اللّه ثم الامام من بعده است بنظر حقير مراد مصحف مفسّر است كه در اوايل اين كتاب اشاره بآن نمودم و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه‌َ حَق‌َّ تُقاتِه‌ِ وَ لا تَمُوتُن‌َّ إِلاّ وَ أَنتُم‌ مُسلِمُون‌َ (102)
اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديد بايمان‌ تنها قناعت‌ نكنيد بلكه‌ تقوي‌ و پرهيز كنيد ‌از‌ ‌براي‌ خداوند حق‌ّ تقوي‌ ‌را‌ و ثابت‌ باشيد ‌بر‌ اسلام‌ ‌تا‌ آخر عمر ‌که‌ مسلمان‌ ‌از‌ دنيا برويد.
حق‌ّ تقوي‌ مرتبه‌ اعلاي‌ تقوي‌ ‌است‌ و ‌در‌ اول‌ سوره‌ بقره‌ ‌در‌ كلمه‌ هُدي‌ً لِلمُتَّقِين‌َ مراتب‌ تقوي‌ ذكر شد و خلاصه‌ ‌آن‌ اينست‌.
1‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ عقائد باطله‌ و مسالك‌ سخيفه‌ ‌که‌ موجب‌ كفر و ضلالت‌ ميشود.
2‌-‌ ‌از‌ ترك‌ واجبات‌ و فعل‌ كبائري‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ دين‌ ميشود ‌در‌ حين‌ موت‌ 3‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌که‌ موجب‌ فسق‌ و زوال‌ عدالت‌ ميشود.
4‌-‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ ‌حتي‌ صغائر. 5‌-‌ ‌از‌ ملكات‌ رذايل‌ اخلاقي‌.
6‌-‌ ‌از‌ مكروهات‌. 7‌-‌ ‌از‌ مباحات‌ زائد ‌بر‌ مقدار ضرورت‌ عرفي‌.
8‌-‌ ‌از‌ غفلت‌ ‌از‌ ‌خدا‌ و روز جزاء و البته‌ اعلاي‌ ‌اينکه‌ مراتب‌ خاص‌ معصومين‌ ‌است‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ معني‌ اخبار داريم‌.
‌در‌ برهان‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ جمله‌ فرموده‌
(يطاع‌ و ‌لا‌ يعصي‌ و يذكر ‌فلا‌ ينسي‌ و يشكر ‌فلا‌ يكفر)
و ‌از‌ ‌إبن‌ شهرآشوب‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ فرمود
(و اللّه‌ ‌ما عمل‌ بها ‌غير‌ بيت‌ ‌رسول‌ اللّه‌ نحن‌ ذكرناه‌ و ‌لا‌ ننساه‌ و نحن‌ شكرناه‌ فلن‌ نكفره‌ و نحن‌ اطعناه‌ فلم‌ نعصيه‌)
و معلوم‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ امر ‌براي‌ رجحان‌ ‌است‌ اعم‌ ‌از‌ واجب‌ و مستحب‌ّ، ‌در‌ واجبات‌ و محرمات‌ تقوي‌ واجب‌ و ‌در‌ ‌غير‌ ‌آنها‌ مستحب‌ّ.
و بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفتند ‌اينکه‌ جمله‌ منسوخ‌ ‌شده‌ بآيه‌ شريفه‌ فَاتَّقُوا اللّه‌َ مَا استَطَعتُم‌ سوره‌ ‌آيه‌، و ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ دو حديث‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌
جلد 4 - صفحه 302
و حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نقل‌ كرده‌اند لكن‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نسخ‌ ‌غير‌ ‌از‌ نسخ‌ مصطلح‌ ‌است‌ زيرا لسان‌ ‌آيه‌ آبي‌ ‌از‌ تخصيص‌ و نسخ‌ ‌است‌ چون‌ حسن‌ ذاتي‌ دارد بلكه‌ مراد تخفيف‌ ‌است‌ باين‌ معني‌ كانّه‌ ميفرمايد اتقوا اللّه‌ حق‌ تقاته‌ و ‌ان‌ ‌لم‌ تقدروا فاتقوا اللّه‌ ‌ما استطعتم‌.
و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌در‌ حديث‌ سابق‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود
(فلمّا نزلت‌ ‌هذه‌ ‌الآية‌ ‌قال‌ الصحابة ‌لا‌ نطيق‌ ‌ذلک‌ فانزل‌ اللّه‌ ‌تعالي‌ فاتقوا اللّه‌ ‌ما استطعتم‌)
و ‌اينکه‌ خطاب‌ مخصوص‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه‌َ حَق‌َّ تُقاتِه‌ِ و ‌از‌ ‌اينکه‌ دو نكته‌ استفاده‌ ميشود يكي‌ آنكه‌ ايمان‌ تنها كافي‌ نيست‌ بلكه‌ تقوي‌ ‌هم‌ لازم‌ ‌است‌ ‌تا‌ رستگار شويد لذا ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ تقوي‌ ‌را‌ قرين‌ ايمان‌ قرار داده‌.
ديگر آنكه‌ ‌غير‌ مؤمن‌ و ‌لو‌ اعلي‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ مورث‌ نجات‌ نميشود و ‌لو‌ موجب‌ تخفيف‌ ‌در‌ عذاب‌ ‌باشد‌.
وَ لا تَمُوتُن‌َّ إِلّا وَ أَنتُم‌ مُسلِمُون‌َ ‌اينکه‌ نهي‌ نهي‌ ‌از‌ موت‌ نيست‌ چون‌ اختياري‌ نيست‌ بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا نرويد ‌يعني‌ ‌بر‌ ايمان‌ ثابت‌ باشيد ‌تا‌ زمان‌ موت‌ ‌که‌ تعبير ‌از‌ ‌آن‌ بموافات‌ ميكنند زيرا ‌اگر‌ كسي‌ عمر نوح‌ كند و تمام‌ عمر ‌را‌ ‌در‌ ايمان‌ و تقوي‌ بسر برد و ‌در‌ آخر عمر بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا رود نجاتي‌ ندارد بلكه‌ كليه‌ اعمال‌ ‌او‌ باطل‌ ميشود، همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ايمان‌ شرط صحت‌ كليه‌ اعمال‌ ‌است‌ موافات‌ ‌هم‌ شرط ‌است‌.
اشكال‌‌-‌ شرط متأخّر معني‌ ندارد.
جواب‌‌-‌ بي‌ايمان‌ رفتن‌ كاشف‌ ‌از‌ اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ ابتداء عمل‌ ‌او‌ صحيح‌ نبوده‌.
و موافات‌ نداشته‌ و ‌اينکه‌ شرط متأخر نيست‌.
و مراد ‌از‌ مسلمون‌ نه‌ اسلام‌ مقابل‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا اسلام‌ بدون‌ ايمان‌
جلد 4 - صفحه 303
ابدا موجب‌ نجات‌ نيست‌ بلكه‌ ‌ يا ‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بمعني‌ تسليم‌ اوامر و نواهي‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مراد تسليم‌ بتقديرات‌ الهيست‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 102)
شأن نزول:
در شأن نزول این آیه و آیه بعد گفته‌اند: روزی دو نفر از قبیله «اوس» و «خرزج» به نام «ثعلبة بن غنم» و «اسعد بن زراره» در برابر یکدیگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتی را که بعد از اسلام نصیب قبیله او شده بود بر می‌شمرد، «ثعلبه» گفت: خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) و حنظله (غسیل الملائکة) که هر کدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنین عاصم بن ثابت، و سعد بن معاذ از ما می‌باشند.
در برابر او «اسعد بن زراره» که از طایفه خزرج بود گفت: چهار نفر از قبیله ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگی انجام دادند: ابی بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و أبو زید، به علاوه «سعد بن عباده» رئیس و خطیب مردم مدینه از ماست.
کم کم کار به جای باریک کشید، و قبیله دو طرف از جریان آگاه شدند، و دست به اسلحه کرده، در برابر یکدیگر قرار گرفتند، بیم آن می‌رفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعله‌ور گردد و زمین از خون آنها رنگین شود! خبر به پیامبر رسید، حضرت فورا به محل حادثه آمد، و با بیان و تدبیر خاص خود به آن وضع خطرناک پایان داد، و صلح و صفا را در میان آنها برقرار نمود. آیه نازل گردید و به صورت یک حکم عمومی همه مسلمانان را با بیان مؤثر و مؤکدی دعوت به اتحاد نمود.
تفسیر:
دعوت به تقوی- در این آیه نخست دعوت به تقوی شده است تا مقدمه‌ای برای دعوت به سوی اتحاد باشد، در حقیقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از یک ریشه اخلاقی و عقیده‌ای بی‌اثر و یا بسیار کم‌اثر است، به همین دلیل در این آیه کوشش شده است تا عوامل ایجاد کننده اختلاف و پراکندگی در پرتو ایمان و تقوی تضعیف گردند. لذا افراد با ایمان را مخاطب ساخته، می‌گوید:
ج1، ص315
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوی و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ).
«حق تقوی» آخرین و عالیترین درجه پرهیزکاری است، که پرهیز از هر گونه گناه و عصیان و تعدی و انحراف از حق و نیز اطاعت از فرمان خداوند و شکر نعمتهای او را شامل می‌شود.
در پایان آیه به طایفه اوس و خزرج و همه مسلمانان جهان هشدار می‌دهد که به هوش باشند، تا عاقبت و پایان کار آنها به بدبختی نگراید، لذا با تأکید می‌فرماید:
«و از دنیا نروید مگر این که مسلمان باشید» باید گوهر ایمان را تا پایان عمر حفظ کنید (وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۱۸: خط ۳۴۱:
[[رده:اجتناب از اختلاف]][[رده:اطاعت از خدا]][[رده:اطاعت از کافران]][[رده:اعتصام به خدا]][[رده:زمینه ایمان]][[رده:مراتب ایمان]][[رده:ترس از خدا]][[رده:ترس پسندیده]][[رده:اهمیت تسلیم]][[رده:زمینه هاى تسلیم]][[رده:اهمیت تقوا]][[رده:زمینه تقوا]][[رده:فضیلت تقوا]][[رده:مراتب تقوا]][[رده:نشانه‌هاى تقوا]][[رده:پاسدارى دین]][[رده:ذکر خدا]][[رده:شکر]][[رده:کافران]][[رده:تقواى مؤمنان]][[رده:مسؤولیت مؤمنان]]
[[رده:اجتناب از اختلاف]][[رده:اطاعت از خدا]][[رده:اطاعت از کافران]][[رده:اعتصام به خدا]][[رده:زمینه ایمان]][[رده:مراتب ایمان]][[رده:ترس از خدا]][[رده:ترس پسندیده]][[رده:اهمیت تسلیم]][[رده:زمینه هاى تسلیم]][[رده:اهمیت تقوا]][[رده:زمینه تقوا]][[رده:فضیلت تقوا]][[رده:مراتب تقوا]][[رده:نشانه‌هاى تقوا]][[رده:پاسدارى دین]][[رده:ذکر خدا]][[رده:شکر]][[رده:کافران]][[رده:تقواى مؤمنان]][[رده:مسؤولیت مؤمنان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره آل عمران ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره آل عمران ]]
{{#seo:
|title=آیه 102 سوره آل عمران
|title_mode=replace
|keywords=آیه 102 سوره آل عمران,آل عمران 102,يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌ حَقَ‌ تُقَاتِهِ‌ وَ لاَ تَمُوتُنَ‌ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌,اجتناب از اختلاف,اطاعت از خدا,اطاعت از کافران,اعتصام به خدا,زمینه ایمان,مراتب ایمان,ترس از خدا,ترس پسندیده,اهمیت تسلیم,زمینه هاى تسلیم,اهمیت تقوا,زمینه تقوا,فضیلت تقوا,مراتب تقوا,نشانه‌هاى تقوا,پاسدارى دین,ذکر خدا,شکر,کافران,تقواى مؤمنان,مسؤولیت مؤمنان,آیات قرآن سوره آل عمران
|description=يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌ حَقَ‌ تُقَاتِهِ‌ وَ لاَ تَمُوتُنَ‌ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۷

کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌ حَقَ‌ تُقَاتِهِ‌ وَ لاَ تَمُوتُنَ‌ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چنان كه سزاوار خداست تقوا پيشه كنيد، و زينهار كه بميريد و مسلمان نباشيد
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست، پروا كنيد؛ و زينهار، جز مسلمان نميريد.
ای اهل ایمان، از خدا بترسید چنانچه شایسته خدا ترس بودن است، و نمیرید جز به دین اسلام.
ای اهل ایمان! از خدا آن گونه که شایسته پروای از اوست، پروا کنید، و نمیرید مگر در حالی که [در برابر او و فرمان ها و احکامش] تسلیم باشید.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، آنچنان كه شايسته ترس از خداست از او بترسيد و جز در مسلمانى نميريد.
ای مؤمنان از خداوند چنانکه سزاوار پروای اوست، پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، ترس از خداى را چنانكه شايسته ترس از اوست پيشه كنيد و مميريد مگر در حالى كه مسلمان باشيد.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنان که باید از خدا ترسید از خدا بترسید (و با انجام واجبات و دوری از منهیّات گوهر تقوا را به دامان گیرید) و شما (سعی کنید غافل نباشید تا چون مرگتان به ناگاه در رسد) نمیرید مگر آن که مسلمان باشید.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا -آن گونه که حق پروا کردن از اوست- پروا کنید و زنهار، جز به حالت تسلیم نمیرید.
ای گروه مؤمنان بترسید خدا را حقّ ترسیدنش و نمیرید جز آنکه باشید مسلمانان‌

O you who believe! Revere Allah with due reverence, and do not die except as Muslims.
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ١٠١ آیه ١٠٢ آل عمران ١٠٣
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ»: مراد این است که انسان باید پیوسته متمسّک به اسلام و مراقب اعمال خود باشد تا به ناگاه چون پیک اجل در رسید، با ایمان استوار دار فانی را وداع گوید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

مقاتل حيان چنين روايت كند كه ميان دو طائفه اوس و خزرج در زمان جاهليت اغلب جنگ و نزاع می‌بود. وقتى كه مسلمان شدند به نعمت اسلام به صلح و صفا گرائيدند تا اين كه ميان دو نفر آنان تفاخر و مفاخره پيش آمد. آن دو نفر ثعلبة بن غنم از اوس و سعد بن زرارة از خزرج بود.

ثعلبة گفت: خزيمة بن ثابت كه ذوالشهادتين بود از ماست و حنظلة غسيل الملائكة از ما است و سعد بن معاذ كه به خاطر او عرش رحمن به لرزه درآمد نيز از ماست همچنين عاصم بن ثابت سردار لشكر اسلام از ما است.

اسعد بن زرارة در جواب گفت: چهار تن از بزرگان صحابه كه حافظين قرآن بوده و اسامى آن‌ها بدين شرح است: ابى‌ بن كعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابوزيد از ماست و نيز سعد بن عبادة كه خطيب و رئيس انصار است از ماست. آن‌گاه سخن به درازا كشيد و درشت گفتارى پديد آمد، نزديك بود كار به نزاع و خصومت كشانيده شود. خبر به رسول خدا دادند. پيامبر سوار بر استرى شد و نزد آنان آمد و اين آيات درباره آن‌ها نازل گرديد.[۳][۴]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«102» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خداوند پروا كنيد آن گونه كه سزاوار تقواى اوست و نميريد مگر اين‌كه مسلمان باشيد.

نکته ها

هر كمالى مثل ايمان، علم و تقوا، داراى مراحلى است. مرحله‌ى ابتدايى ومراحل بالاتر، تا مرحله كمال مطلق. در قرآن مى‌خوانيم: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» «1» خدايا! دانش مرا زياد كن.

و يا در دعاى مكارم‌الاخلاق مى‌خوانيم: «بلّغ بايمانى أكمل الايمان» خداوندا! ايمان مرا به كمال برسان.

در اين آيه نيز مى‌خوانيم: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» عالى‌ترين درجه‌ى تقوا را پيشه كنيد.

پیام ها

1- مؤمن، هر روز بايد مرحله‌ى بالاترى را بپيمايد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»

2- تقواى واقعى، در سايه ايمان به مبدأ ومعاد است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»

3- تقوا، رمز حسن عاقبت است. «اتَّقُوا اللَّهَ ... تَمُوتُنَّ ... مُسْلِمُونَ»

4- ايمان آوردن كافى نيست، با ايمان ماندن لازم است. پايان كار از شروع آن مهم‌تر است. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

5- اسلام، نه تنها چگونه زيستن را به ما مى‌آموزد، بلكه چگونه مردن را نيز به ما آموزش مى‌دهد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

6- انسان در سرنوشت وعاقبت خود نقش دارد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

7- اسلام، هم به كيفيّت تقوا توجّه دارد وهم به تداوم آن تا پايان عمر. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»


«1». طه، 114.

تفسير نور(10جلدى)    ج‌1    576     سوره آل‌عمران، آيه 103 ..... ص : 576

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102)


«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 63، حديث اوّل.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 192

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد به خدا و پيغمبر و معتقدات ايمانيه، اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ‌: بترسيد و بيانديشيد خدا را از مخالفت، چنانچه سزاوار ترسيدن است از او.

بيان: مفسرين را در اين آيه وجوهى است: 1- تفسير برهان- به سند صحيح و عياشى، از حضرت صادق عليه السّلام سؤال شد از اين آيه، قال يطاع و لا يعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر فلا يكفر. «1» فرمود: اطاعت نمائيد و به هيچ وجه در حق او عصيان نورزيد و پيوسته به ياد او باشيد و در هيچ زمانى او را فراموش نكنيد و به شكر گزارى او اشتغال و در هيچ وقت كفران منمائيد. 2- پرهيز از جميع معاصى است. 3- قيام به واجبات و اجتناب از محرمات. 4- مجاهده در راه خدا و مبالات نداشتن از ملامت ملامت كنندگان و قيام به قسط و عدل در تمام احوال. 5- نسخ آيه شريفه، چنانچه از حضرت باقر و صادق عليهما السّلام مروى است بعد از نزول اين آيه، صحابه عرض كردند. يا رسول اللّه كيست كه قوه و طاقت اين داشته باشد، زيرا حق تقوا مقدور هيچكس نيست؛ عنايت الهى شامل، و آيه شريفه نازل شد: فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ‌: پس بپرهيزيد خدا را بقدرى كه مى‌توانيد ... «2» وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌: و البته البته بايد نميريد، مگر در حالى كه شما مسلمان باشيد.

بيان: مفسرين را در اين آيه وجوهى است: 1- دوام اتصاف به عقايد اسلاميه تا وقت موت، و از اينگونه است اطاعت پيغمبر و اطاعت كسانى كه امر فرموده به موالات آنها و تمسك به ولايت ايشان يعنى ائمه معصومين عليهم السّلام، چنانچه در روايت برهان اشاره شده. 2- مباشيد بر هيچ حالى از


«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 304. حديث اوّل ذيل آيه.

«2» تفسير برهان جلد اوّل، صفحه 305، حديث 6 و 7- مجمع البيان جلد اوّل صفحه 482.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 193

احوال، سواى حال اسلام در وقتى كه موت، شما را دريابد. 3- ترك اسلام منمائيد، بلكه بر حال اسلام باشيد تا آنكه موت وارد شود به اسلام تصادف نمايد. 4- تفسير اسلام به حسن ظن، يعنى البته نميريد مگر آنكه به حالت حسن ظن به خداى تعالى. ابن عباس روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول آيه شريفه فرمود: فلو انّ قطرة من الزّقّوم قطرت فى الارض لامّرت على وجه الارض معيشتهم فكيف بمن هو طعامه‌ «2». پس اگر قطره‌اى از زقوم بر زمين ريزد، هر آينه زندگانى بروى زمين تلخ شود. پس چگونه است حال كسى كه طعام او از زقوم باشد. اشاره است به آنكه هر كس به غير اسلام بميرد، زقوم طعام او باشد در جهنم.

تبصره: آيه شريفه ترغيب و تحريص است به تقوى و ملازمت به طاعت الهى و دوام و استمرار آن تا وقت موت. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در بعضى از خطب فرمايد: و اعتصموا بتقوى اللّه فانّ لها حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته و بادروا الموت غمراته و امهدوا له قبل حلوله و اعدّوا له قبل نزوله، فانّ الغاية القيامة و كفى بذلك واعظا لمن عقل و معتبرا لمن جهل. «1» (الخطبه) يعنى: و متمسك شويد به پرهيزكارى و ترس از خدا، پس بدرستى كه براى تقوى رشته‌اى است، به غايت محكم است گوشه آن ريسمان، و جاى پناهى است كه پايدار است بلندى او. و سبقت گيريد بر موت به طاعت، و بشتابيد به تهيه اسباب عبادت به واسطه استراحت در سختيهاى آن. و بگسترانيد به معونت عبادت جاى آن را در زمان اختيار پيش از وارد شدن آن به اضطرار. و آماده شويد براى آن قبل از نزول آن. پس بدرستى كه غايت كار خلايق، قيامت است. و كافى است موت يا قيامت پند دهنده است مر كسى را كه عاقل باشد، نه غافل، و محل عبرت براى كسى كه جاهل باشد. (در خانه اگر كس است يك حرف بس است.)


«2» بحار الانوار، جلد 8، صفحه 302، حديث 61 (روايت از امير المؤمنين عليه السّلام با مضمون مشابه)

«1» نهج البلاغه، خطبه 192.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 194


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102)

ترجمه‌

اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خداوند حق ترسيدن از او و نميريد مگر آنكه شما مسلمان باشيد..

تفسير

تقاة مصدر است بمعنى تقوى كه پرهيزكارى است و حق آن اجتناب از محرمات و قيام بواجبات است و اين درجه اول تقوى است و درجه فوق آن آنستكه بعلاوه مستحبات را بجا آورد و مكروهات را ترك نمايد و درجه اعلى از اين آنست كه مباحات را هم مرتكب نشود بلكه تمام اعمالش يا واجب باشد يا مستحب مثل آنكه غذا بقدرى صرف نمايد كه براى قوت بدن در عبادات لازمست و لباس بمقدارى به پوشد كه حفظ بدن منوط بآن است بقصد تقرب بخدا و در معانى و عياشى از حضرت صادق (ع) در تفسير اين آيه روايت نموده است كه حق تقوى آنستكه اطاعت كند و معصيت ننمايد و متذكر باشد و فراموش نكند و شكر نمايد و كفران نورزد و نيز عياشى از آنحضرت روايت نموده كه فرمود اين آيه منسوخ است بآيه ديگر كه فرموده است از خداوند بپرهيزيد بقدر استطاعت خودتان و ثابت بدين اسلام باشيد تا زمان موت و در مجمع از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه مسلمون با تشديد است و معنى آن آنستكه تسليم نمائيد آنچه را پيغمبر (ص) آورده و انقياد داشته باشيد نسبت بآنحضرت و عياشى از حضرت كاظم (ع) روايت نموده كه ايمان فوق اسلام است آيا خداوند بمومنين‌


جلد 1 صفحه 467

خطاب فرموده و آنها را دعوت باسلام نموده نه چنين است بلكه قرائت امير المؤمنين كه قرآن منزل از آسمان بر محمد است الا و انتم مسلّمون لرسول اللّه ثم الامام من بعده است بنظر حقير مراد مصحف مفسّر است كه در اوايل اين كتاب اشاره بآن نمودم و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه‌َ حَق‌َّ تُقاتِه‌ِ وَ لا تَمُوتُن‌َّ إِلاّ وَ أَنتُم‌ مُسلِمُون‌َ (102)

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديد بايمان‌ تنها قناعت‌ نكنيد بلكه‌ تقوي‌ و پرهيز كنيد ‌از‌ ‌براي‌ خداوند حق‌ّ تقوي‌ ‌را‌ و ثابت‌ باشيد ‌بر‌ اسلام‌ ‌تا‌ آخر عمر ‌که‌ مسلمان‌ ‌از‌ دنيا برويد.

حق‌ّ تقوي‌ مرتبه‌ اعلاي‌ تقوي‌ ‌است‌ و ‌در‌ اول‌ سوره‌ بقره‌ ‌در‌ كلمه‌ هُدي‌ً لِلمُتَّقِين‌َ مراتب‌ تقوي‌ ذكر شد و خلاصه‌ ‌آن‌ اينست‌.

1‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ عقائد باطله‌ و مسالك‌ سخيفه‌ ‌که‌ موجب‌ كفر و ضلالت‌ ميشود.

2‌-‌ ‌از‌ ترك‌ واجبات‌ و فعل‌ كبائري‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ دين‌ ميشود ‌در‌ حين‌ موت‌ 3‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌که‌ موجب‌ فسق‌ و زوال‌ عدالت‌ ميشود.

4‌-‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ ‌حتي‌ صغائر. 5‌-‌ ‌از‌ ملكات‌ رذايل‌ اخلاقي‌.

6‌-‌ ‌از‌ مكروهات‌. 7‌-‌ ‌از‌ مباحات‌ زائد ‌بر‌ مقدار ضرورت‌ عرفي‌.

8‌-‌ ‌از‌ غفلت‌ ‌از‌ ‌خدا‌ و روز جزاء و البته‌ اعلاي‌ ‌اينکه‌ مراتب‌ خاص‌ معصومين‌ ‌است‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ معني‌ اخبار داريم‌.

‌در‌ برهان‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ جمله‌ فرموده‌

(يطاع‌ و ‌لا‌ يعصي‌ و يذكر ‌فلا‌ ينسي‌ و يشكر ‌فلا‌ يكفر)

و ‌از‌ ‌إبن‌ شهرآشوب‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ فرمود

(و اللّه‌ ‌ما عمل‌ بها ‌غير‌ بيت‌ ‌رسول‌ اللّه‌ نحن‌ ذكرناه‌ و ‌لا‌ ننساه‌ و نحن‌ شكرناه‌ فلن‌ نكفره‌ و نحن‌ اطعناه‌ فلم‌ نعصيه‌)

و معلوم‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ امر ‌براي‌ رجحان‌ ‌است‌ اعم‌ ‌از‌ واجب‌ و مستحب‌ّ، ‌در‌ واجبات‌ و محرمات‌ تقوي‌ واجب‌ و ‌در‌ ‌غير‌ ‌آنها‌ مستحب‌ّ.

و بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفتند ‌اينکه‌ جمله‌ منسوخ‌ ‌شده‌ بآيه‌ شريفه‌ فَاتَّقُوا اللّه‌َ مَا استَطَعتُم‌ سوره‌ ‌آيه‌، و ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ دو حديث‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌

جلد 4 - صفحه 302

و حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نقل‌ كرده‌اند لكن‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نسخ‌ ‌غير‌ ‌از‌ نسخ‌ مصطلح‌ ‌است‌ زيرا لسان‌ ‌آيه‌ آبي‌ ‌از‌ تخصيص‌ و نسخ‌ ‌است‌ چون‌ حسن‌ ذاتي‌ دارد بلكه‌ مراد تخفيف‌ ‌است‌ باين‌ معني‌ كانّه‌ ميفرمايد اتقوا اللّه‌ حق‌ تقاته‌ و ‌ان‌ ‌لم‌ تقدروا فاتقوا اللّه‌ ‌ما استطعتم‌.

و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌در‌ حديث‌ سابق‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود

(فلمّا نزلت‌ ‌هذه‌ ‌الآية‌ ‌قال‌ الصحابة ‌لا‌ نطيق‌ ‌ذلک‌ فانزل‌ اللّه‌ ‌تعالي‌ فاتقوا اللّه‌ ‌ما استطعتم‌)

و ‌اينکه‌ خطاب‌ مخصوص‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه‌َ حَق‌َّ تُقاتِه‌ِ و ‌از‌ ‌اينکه‌ دو نكته‌ استفاده‌ ميشود يكي‌ آنكه‌ ايمان‌ تنها كافي‌ نيست‌ بلكه‌ تقوي‌ ‌هم‌ لازم‌ ‌است‌ ‌تا‌ رستگار شويد لذا ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ تقوي‌ ‌را‌ قرين‌ ايمان‌ قرار داده‌.

ديگر آنكه‌ ‌غير‌ مؤمن‌ و ‌لو‌ اعلي‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ مورث‌ نجات‌ نميشود و ‌لو‌ موجب‌ تخفيف‌ ‌در‌ عذاب‌ ‌باشد‌.

وَ لا تَمُوتُن‌َّ إِلّا وَ أَنتُم‌ مُسلِمُون‌َ ‌اينکه‌ نهي‌ نهي‌ ‌از‌ موت‌ نيست‌ چون‌ اختياري‌ نيست‌ بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا نرويد ‌يعني‌ ‌بر‌ ايمان‌ ثابت‌ باشيد ‌تا‌ زمان‌ موت‌ ‌که‌ تعبير ‌از‌ ‌آن‌ بموافات‌ ميكنند زيرا ‌اگر‌ كسي‌ عمر نوح‌ كند و تمام‌ عمر ‌را‌ ‌در‌ ايمان‌ و تقوي‌ بسر برد و ‌در‌ آخر عمر بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا رود نجاتي‌ ندارد بلكه‌ كليه‌ اعمال‌ ‌او‌ باطل‌ ميشود، همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ايمان‌ شرط صحت‌ كليه‌ اعمال‌ ‌است‌ موافات‌ ‌هم‌ شرط ‌است‌.

اشكال‌‌-‌ شرط متأخّر معني‌ ندارد.

جواب‌‌-‌ بي‌ايمان‌ رفتن‌ كاشف‌ ‌از‌ اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ ابتداء عمل‌ ‌او‌ صحيح‌ نبوده‌.

و موافات‌ نداشته‌ و ‌اينکه‌ شرط متأخر نيست‌.

و مراد ‌از‌ مسلمون‌ نه‌ اسلام‌ مقابل‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا اسلام‌ بدون‌ ايمان‌

جلد 4 - صفحه 303

ابدا موجب‌ نجات‌ نيست‌ بلكه‌ ‌ يا ‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بمعني‌ تسليم‌ اوامر و نواهي‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مراد تسليم‌ بتقديرات‌ الهيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 102)

شأن نزول:

در شأن نزول این آیه و آیه بعد گفته‌اند: روزی دو نفر از قبیله «اوس» و «خرزج» به نام «ثعلبة بن غنم» و «اسعد بن زراره» در برابر یکدیگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتی را که بعد از اسلام نصیب قبیله او شده بود بر می‌شمرد، «ثعلبه» گفت: خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) و حنظله (غسیل الملائکة) که هر کدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنین عاصم بن ثابت، و سعد بن معاذ از ما می‌باشند.

در برابر او «اسعد بن زراره» که از طایفه خزرج بود گفت: چهار نفر از قبیله ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگی انجام دادند: ابی بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و أبو زید، به علاوه «سعد بن عباده» رئیس و خطیب مردم مدینه از ماست.

کم کم کار به جای باریک کشید، و قبیله دو طرف از جریان آگاه شدند، و دست به اسلحه کرده، در برابر یکدیگر قرار گرفتند، بیم آن می‌رفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعله‌ور گردد و زمین از خون آنها رنگین شود! خبر به پیامبر رسید، حضرت فورا به محل حادثه آمد، و با بیان و تدبیر خاص خود به آن وضع خطرناک پایان داد، و صلح و صفا را در میان آنها برقرار نمود. آیه نازل گردید و به صورت یک حکم عمومی همه مسلمانان را با بیان مؤثر و مؤکدی دعوت به اتحاد نمود.

تفسیر:

دعوت به تقوی- در این آیه نخست دعوت به تقوی شده است تا مقدمه‌ای برای دعوت به سوی اتحاد باشد، در حقیقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از یک ریشه اخلاقی و عقیده‌ای بی‌اثر و یا بسیار کم‌اثر است، به همین دلیل در این آیه کوشش شده است تا عوامل ایجاد کننده اختلاف و پراکندگی در پرتو ایمان و تقوی تضعیف گردند. لذا افراد با ایمان را مخاطب ساخته، می‌گوید:

ج1، ص315

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوی و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ).

«حق تقوی» آخرین و عالیترین درجه پرهیزکاری است، که پرهیز از هر گونه گناه و عصیان و تعدی و انحراف از حق و نیز اطاعت از فرمان خداوند و شکر نعمتهای او را شامل می‌شود.

در پایان آیه به طایفه اوس و خزرج و همه مسلمانان جهان هشدار می‌دهد که به هوش باشند، تا عاقبت و پایان کار آنها به بدبختی نگراید، لذا با تأکید می‌فرماید:

«و از دنیا نروید مگر این که مسلمان باشید» باید گوهر ایمان را تا پایان عمر حفظ کنید (وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).

نکات آیه

۱ - لزوم رعایت تقواى الهى به شایستگى تمام، براى اهل ایمان (یا ایها الذین امنوا اتقوا اللّه حق تقاته)

۲ - پرهیز از اطاعت کافران و بر حذر بودن از نزاع و تفرقه، نشانه تقواى اهل ایمان (ان تطیعوا فریقاً من الذین اُوتوا الکتاب ... اتقوا اللّه حق تُقاته) پرهیز از تفرقه و نزاع، از شأن نزول آیه «ان تطیعوا ... » استفاده شده است.

۳ - تقواى کامل و شایسته، مرتبه اى برتر از ایمان (یا ایها الذین امنوا اتقوا اللّه حق تقاته)

۴ - رعایت تقواى کامل و شایسته و تسلیم همه جانبه در برابر خداوند، اعتصام و تمسک به اوست. (و من یعتصم باللّه ... اتقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون) گویا آیه مورد بحث بیانى است براى شیوه تحقق و عینیّت یافتن اعتصام به خداوند.

۵ - لزوم تداوم تسلیم در برابر خداوند و فرمانبرى از او تا لحظه مرگ (و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون)

۶ - ترس از خدا و رعایت تقوا، زمینه ساز تسلیم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند (اتقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون) جمله «و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون»، دالّ بر دوام است و حذف متعلق «مسلمون»، دلالت بر همه جانبه بودن تسلیم دارد.

۷ - لزوم پاسدارى اهل ایمان از اسلام خویش تا لحظه مرگ، در برابر هجوم کفر و ارتداد (ان تطیعوا فریقاً من الذین اوتوا الکتاب یردّوکم ... و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون)

۸ - رعایت تقواپیشگى به شایستگى تمام، تسلیم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند است. (اتّقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون) بنابراینکه جمله «و لا تموتنّ» که دلالت بر دوام تسلیم همه جانبه دارد، تفسیر «حق تقاته» باشد.

روایات و احادیث

۹ - اطاعت از خدا و یاد و سپاسگزارى از او، تقواى کامل و شایسته (اتّقوا اللّه حقّ تقاته) امام صادق (ع) در معناى آیه فوق چنین فرمود: یطاع فلا یعصى و یذکر فلا ینسى و یشکر فلا یکفر.[۵]

موضوعات مرتبط

  • اختلاف: اجتناب از اختلاف ۲
  • اطاعت: اطاعت از خدا ۵، ۹ ; اطاعت از کافران ۲
  • اعتصام: اعتصام به خدا ۴
  • ایمان: زمینه ایمان ۶ ; مراتب ایمان ۳
  • ترس: ترس از خدا ۶ ; ترس پسندیده ۶
  • تسلیم: اهمیّت تسلیم ۴، ۵ ; زمینه هاى تسلیم ۴، ۶، ۸
  • تقوا: ۲ اهمیّت تقوا ۱، ۴، ۸ ; زمینه تقوا ۴، ۹ ; فضیلت تقوا ۳ ; مراتب تقوا ۳ ; نشانه‌هاى تقوا ۲
  • دین: پاسدارى دین ۷
  • ذکر: ذکر خدا ۹
  • شکر: ۹
  • کافران: ۲
  • مؤمنان: تقواى مؤمنان ۲ ; مسؤولیت مؤمنان ۱، ۷

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۳۷.
  3. تفاسير مجمع البيان و كشف الاسرار و روض الجنان.
  4. ابن اسحق و ابوالشيخ موضوع اوس و خزرج مندرج در آيات ۱.۱ و ۱.۲ را از زيد بن اسلم روايت كرده اند.
  5. معانى الاخبار، ص ۲۴۰، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۶، ح ۲۹۹.