ریشه عضل: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه عضل‌ را به ریشه عضل منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
بفشار گذاشتن و منع. «عضل عليه عضلاً: ضيّق عليه» راغب گويد: عضله هر گوشت محكم رگدار است و مجازاً به هر منع شديد گفته مى‏شود:[نساء:19]. گفته‏اند: مردم جاهليت به زنان ظلم مى‏كردند و اگر شخصى مى‏مرد بعضى از اقوام او لباسى به روى زن وى مى‏انداخت و زن را به ارث مى‏برد. لذا فرموده: «لايَحِلُّ لَكُمْ اَنْ تَرِثوُا النِّساءَ كَرْهاً» ولى ظهور آيه در آن است كه انسان به اجبار وارث زن باشد نه اينكه خود زن را به ارث ببرد در تفسير عياشى از امام صادق «عليه‏السلام» درباره «لايَحِلُّ...» روايت شده كه فرمود: دختر يتيمى در خانه مردى مى‏شود او وى را از تزويج بازمى دارد و ضرر مى‏زند در صورتى كه آن دختر يتيم از اقوام اوست (و مى‏خواهد پس از مرگ وارث دختر باشد). آرى ظهور آيه در اين زمينه است يعنى: بر شما حلال نيست كه به اجبار وارث زنان باشيد و نيز زنان را به فشار نگذاريد تا قسمتى از مهرى كه داده‏ايد ببريد (و آنها در مقابل طلاق از مهر خود صرف نظر كنند) مگر آنكه كار بدى مرتكب شوند. فاحشه را در آيه نشوز و بدزبانى و ايذاء گفته‏اند كه در اين صورت مى‏توان زن را به فشار گذاشت و به طلاق خلعى وادار كرد. [بقره:232]. اين آيه خطاب به شوهران است كه مى‏گويد: چون زنان خويش را طلاق داديد و عدّه‏شان منقضى گرديد ديگر آنها را (با تهديد يا عدم اخراج از منزل) منع نكنيد كه با مردان ديگر ازدواج كنند. و يا خطاب به كسان زن است (كه مثلا پدر و مادر نگذارند بار ديگر با مردانى كه طلاق داده‏اند ازدواج كنند). ناگفته نماند كلمه «ازْوْاجَهُنَّ» مخالف احتمال اول است زيرا به مردان آينده نمى‏شود ازواج گفت مگر به اعتبار مايؤل اليه و جمله «اذا طَلَّقْتُمْ...» خلاف احتمال دوم را مى‏رساند كه مى‏رساند خطاب «لاتعضلوهنّ»به ازواج است نا به اولياء و خطابات آيه قبل نيز راجع به ازواج است. ولى باز احتمال دوم قوى است كه خطاب «لاتَعْضُلُوهُنَّ» راجع به كسانى باشد كه زن نتواند با آنها مخالفت كند. بسيار اتفاق مى‏افتد كه مرد پس از طلاق نادم مى‏شود و مي خواهد زن را به عقد جديد تزويج كند ولى اقوام زن روى عناد زن را از ازدواج مجدد باز مى دارند. باز جاى گفتگو است كه شرط «اِذا» خطاب به گروهى و جواب آن خطاب به گروه ديگر است به نظر بعضى مخاطب مطلق مسلمين است يعنى: اين عمل در ميان شما نباشد كه زنان را طلاق مى‏دهيد و سپس مانع از ازدواج مجدد آنها با شوهران اول مى‏شويد.در اين صورت هر چند طلاق دهنده غير از مانعين است ولى عمومى بودن اين خطاب اشكال را برطرف مى‏كند واللَّه‏العالم.
بفشار گذاشتن و منع. «عضل عليه عضلاً: ضيّق عليه» راغب گويد: عضله هر گوشت محكم رگدار است و مجازاً به هر منع شديد گفته مى‏شود:[نساء:19]. گفته‏اند: مردم جاهليت به زنان ظلم مى‏كردند و اگر شخصى مى‏مرد بعضى از اقوام او لباسى به روى زن وى مى‏انداخت و زن را به ارث مى‏برد. لذا فرموده: «لايَحِلُّ لَكُمْ اَنْ تَرِثوُا النِّساءَ كَرْهاً» ولى ظهور آيه در آن است كه انسان به اجبار وارث زن باشد نه اينكه خود زن را به ارث ببرد در تفسير عياشى از امام صادق «عليه‏السلام» درباره «لايَحِلُّ...» روايت شده كه فرمود: دختر يتيمى در خانه مردى مى‏شود او وى را از تزويج بازمى دارد و ضرر مى‏زند در صورتى كه آن دختر يتيم از اقوام اوست (و مى‏خواهد پس از مرگ وارث دختر باشد). آرى ظهور آيه در اين زمينه است يعنى: بر شما حلال نيست كه به اجبار وارث زنان باشيد و نيز زنان را به فشار نگذاريد تا قسمتى از مهرى كه داده‏ايد ببريد (و آنها در مقابل طلاق از مهر خود صرف نظر كنند) مگر آنكه كار بدى مرتكب شوند. فاحشه را در آيه نشوز و بدزبانى و ايذاء گفته‏اند كه در اين صورت مى‏توان زن را به فشار گذاشت و به طلاق خلعى وادار كرد. [بقره:232]. اين آيه خطاب به شوهران است كه مى‏گويد: چون زنان خويش را طلاق داديد و عدّه‏شان منقضى گرديد ديگر آنها را (با تهديد يا عدم اخراج از منزل) منع نكنيد كه با مردان ديگر ازدواج كنند. و يا خطاب به كسان زن است (كه مثلا پدر و مادر نگذارند بار ديگر با مردانى كه طلاق داده‏اند ازدواج كنند). ناگفته نماند كلمه «ازْوْاجَهُنَّ» مخالف احتمال اول است زيرا به مردان آينده نمى‏شود ازواج گفت مگر به اعتبار مايؤل اليه و جمله «اذا طَلَّقْتُمْ...» خلاف احتمال دوم را مى‏رساند كه مى‏رساند خطاب «لاتعضلوهنّ»به ازواج است نا به اولياء و خطابات آيه قبل نيز راجع به ازواج است. ولى باز احتمال دوم قوى است كه خطاب «لاتَعْضُلُوهُنَّ» راجع به كسانى باشد كه زن نتواند با آنها مخالفت كند. بسيار اتفاق مى‏افتد كه مرد پس از طلاق نادم مى‏شود و مي خواهد زن را به عقد جديد تزويج كند ولى اقوام زن روى عناد زن را از ازدواج مجدد باز مى دارند. باز جاى گفتگو است كه شرط «اِذا» خطاب به گروهى و جواب آن خطاب به گروه ديگر است به نظر بعضى مخاطب مطلق مسلمين است يعنى: اين عمل در ميان شما نباشد كه زنان را طلاق مى‏دهيد و سپس مانع از ازدواج مجدد آنها با شوهران اول مى‏شويد.در اين صورت هر چند طلاق دهنده غير از مانعين است ولى عمومى بودن اين خطاب اشكال را برطرف مى‏كند واللَّه‏العالم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هن:100, لا:59, ف:45, ان:42, نسو:36, ل:36, ذهب:30, کره:30, نکح:27, اجل:25, ورث:25, ب:25, زوج:25, اذا:22, بعض:22, ارث:22, بلغ:19, ما:19, رضو:16, اتى:16, بين:13, طلق:13, کم:13, الا:10, هم:10, حلل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۷

تکرار در قرآن: ۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

بفشار گذاشتن و منع. «عضل عليه عضلاً: ضيّق عليه» راغب گويد: عضله هر گوشت محكم رگدار است و مجازاً به هر منع شديد گفته مى‏شود:[نساء:19]. گفته‏اند: مردم جاهليت به زنان ظلم مى‏كردند و اگر شخصى مى‏مرد بعضى از اقوام او لباسى به روى زن وى مى‏انداخت و زن را به ارث مى‏برد. لذا فرموده: «لايَحِلُّ لَكُمْ اَنْ تَرِثوُا النِّساءَ كَرْهاً» ولى ظهور آيه در آن است كه انسان به اجبار وارث زن باشد نه اينكه خود زن را به ارث ببرد در تفسير عياشى از امام صادق «عليه‏السلام» درباره «لايَحِلُّ...» روايت شده كه فرمود: دختر يتيمى در خانه مردى مى‏شود او وى را از تزويج بازمى دارد و ضرر مى‏زند در صورتى كه آن دختر يتيم از اقوام اوست (و مى‏خواهد پس از مرگ وارث دختر باشد). آرى ظهور آيه در اين زمينه است يعنى: بر شما حلال نيست كه به اجبار وارث زنان باشيد و نيز زنان را به فشار نگذاريد تا قسمتى از مهرى كه داده‏ايد ببريد (و آنها در مقابل طلاق از مهر خود صرف نظر كنند) مگر آنكه كار بدى مرتكب شوند. فاحشه را در آيه نشوز و بدزبانى و ايذاء گفته‏اند كه در اين صورت مى‏توان زن را به فشار گذاشت و به طلاق خلعى وادار كرد. [بقره:232]. اين آيه خطاب به شوهران است كه مى‏گويد: چون زنان خويش را طلاق داديد و عدّه‏شان منقضى گرديد ديگر آنها را (با تهديد يا عدم اخراج از منزل) منع نكنيد كه با مردان ديگر ازدواج كنند. و يا خطاب به كسان زن است (كه مثلا پدر و مادر نگذارند بار ديگر با مردانى كه طلاق داده‏اند ازدواج كنند). ناگفته نماند كلمه «ازْوْاجَهُنَّ» مخالف احتمال اول است زيرا به مردان آينده نمى‏شود ازواج گفت مگر به اعتبار مايؤل اليه و جمله «اذا طَلَّقْتُمْ...» خلاف احتمال دوم را مى‏رساند كه مى‏رساند خطاب «لاتعضلوهنّ»به ازواج است نا به اولياء و خطابات آيه قبل نيز راجع به ازواج است. ولى باز احتمال دوم قوى است كه خطاب «لاتَعْضُلُوهُنَّ» راجع به كسانى باشد كه زن نتواند با آنها مخالفت كند. بسيار اتفاق مى‏افتد كه مرد پس از طلاق نادم مى‏شود و مي خواهد زن را به عقد جديد تزويج كند ولى اقوام زن روى عناد زن را از ازدواج مجدد باز مى دارند. باز جاى گفتگو است كه شرط «اِذا» خطاب به گروهى و جواب آن خطاب به گروه ديگر است به نظر بعضى مخاطب مطلق مسلمين است يعنى: اين عمل در ميان شما نباشد كه زنان را طلاق مى‏دهيد و سپس مانع از ازدواج مجدد آنها با شوهران اول مى‏شويد.در اين صورت هر چند طلاق دهنده غير از مانعين است ولى عمومى بودن اين خطاب اشكال را برطرف مى‏كند واللَّه‏العالم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تَعْضُلُوهُنَ‌ ۲

ریشه‌های مرتبط