قَطِرَان: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/قَطِرَان | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/قَطِرَان | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«قَطِران» از مادّه «قُطْر» که گاهى در لغت به «فتح قاف و سکون طاء» و یا به «کسر قاف و سکون طاء» خوانده شده به معناى ماده اى است که از درختى به نام «اَبْهَل» مى گیرند آن را مى جوشانند تا سفت شود و به هنگام بیمارى «جَرَب» به بدن شتر مى مالند و معتقد بودند با سوزشى که دارد مادّه بیمارى «جَرَب» را از بین مى برد. | |||
به هر حال جسمى است چسبنده، بدبو و قابل اشتعال، «فرید وجدى» در «دائرة المعارف» در مادّه «قطران» مى گوید: مایعى است که هنگام تقطیر کردن زغال سنگ براى به دست آوردن گاز مخصوصى، از آن به دست مى آید و قطران نباتى از بعضى از درختان به دست مى آید. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه قطر | قطر]] (۵ بار) [[کلمه با ریشه:: قطر| ]] | *[[ریشه قطر | قطر]] (۵ بار) [[کلمه با ریشه:: قطر| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
[ابراهيم:50]. طبرسى فرموده:در آن سه وجه است. 1- به فتح قاف و كسرطاء. 2- به فتح قاف و سكون طاء. 3- به كسر قاف و سكون طاء. در اقرب نيز چنين آمده است. بعضى آن را «قِطْرٍ آنٍ» خواندهاند يعنى مس مذابيكه حرارتش به نهايت رسيده است. در مجمع فرموده:قطران چيزى است سياه، بدبو، چسبنده كه آن را بر شتر مىمالند يعنى پيراهن گناهكاران از اينگونه چيز است و روى بدنشان را پوشانده است. در كشاف گفته: آن صمغى است كه از درختى به نام ابهل ترشح مىكند آن را مىپزند و شتر آبله دار را روغن مالى مىكنند در حرارت آن دانههاى آبله حتى پوست شتر مىسوزد و گاهى به جوف آن هم مىرسد آن سياه رنگ و بدبو است. در مصباح و قاموس و اقرب نيز نظير كشّاف گفتهاند. ناگفته نماند: قطران فقط يكبار در قرآن مجيد آمده و نكره است يعنى پيراهن آنها از قطران بخصوصى است در روايت ابى الجارود از حضرت باقر«عليه السلام» قطران مس مذاب شديدالحراره معنى شده ولى سند آن درست نيست. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, مِن:100, تَغْشَى:85, الْأَصْفَاد:85, سَرَابِيلُهُم:85, وُجُوهَهُم:70, فِي:70, لِيَجْزِي:55, مُقَرّنِين:55, النّار:55, يَوْمَئِذ:40, اللّه:40, کُل:25, الْمُجْرِمِين:25, نَفْس:10, تَرَى:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::قَطِرَان]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۱
«قَطِران» از مادّه «قُطْر» که گاهى در لغت به «فتح قاف و سکون طاء» و یا به «کسر قاف و سکون طاء» خوانده شده به معناى ماده اى است که از درختى به نام «اَبْهَل» مى گیرند آن را مى جوشانند تا سفت شود و به هنگام بیمارى «جَرَب» به بدن شتر مى مالند و معتقد بودند با سوزشى که دارد مادّه بیمارى «جَرَب» را از بین مى برد.
به هر حال جسمى است چسبنده، بدبو و قابل اشتعال، «فرید وجدى» در «دائرة المعارف» در مادّه «قطران» مى گوید: مایعى است که هنگام تقطیر کردن زغال سنگ براى به دست آوردن گاز مخصوصى، از آن به دست مى آید و قطران نباتى از بعضى از درختان به دست مى آید.
ریشه کلمه
- قطر (۵ بار)
قاموس قرآن
[ابراهيم:50]. طبرسى فرموده:در آن سه وجه است. 1- به فتح قاف و كسرطاء. 2- به فتح قاف و سكون طاء. 3- به كسر قاف و سكون طاء. در اقرب نيز چنين آمده است. بعضى آن را «قِطْرٍ آنٍ» خواندهاند يعنى مس مذابيكه حرارتش به نهايت رسيده است. در مجمع فرموده:قطران چيزى است سياه، بدبو، چسبنده كه آن را بر شتر مىمالند يعنى پيراهن گناهكاران از اينگونه چيز است و روى بدنشان را پوشانده است. در كشاف گفته: آن صمغى است كه از درختى به نام ابهل ترشح مىكند آن را مىپزند و شتر آبله دار را روغن مالى مىكنند در حرارت آن دانههاى آبله حتى پوست شتر مىسوزد و گاهى به جوف آن هم مىرسد آن سياه رنگ و بدبو است. در مصباح و قاموس و اقرب نيز نظير كشّاف گفتهاند. ناگفته نماند: قطران فقط يكبار در قرآن مجيد آمده و نكره است يعنى پيراهن آنها از قطران بخصوصى است در روايت ابى الجارود از حضرت باقر«عليه السلام» قطران مس مذاب شديدالحراره معنى شده ولى سند آن درست نيست.