عَدُوّا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مى‏كند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مى‏شود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مى‏كرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مى‏رسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مى‏كند كه هر تجاوز را مى‏توان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمى‏شود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مى‏دهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمى‏رسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذات‏السلاسل فرستاد بى‏نتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذات‏السلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّ‏اى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيده‏ايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبرده‏اند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مى‏شود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بى‏شك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكى‏اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شده‏اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مى‏دهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مى‏كند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مى‏شود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مى‏كرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مى‏رسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مى‏كند كه هر تجاوز را مى‏توان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمى‏شود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مى‏دهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمى‏رسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذات‏السلاسل فرستاد بى‏نتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذات‏السلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّ‏اى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيده‏ايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبرده‏اند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مى‏شود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بى‏شك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكى‏اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شده‏اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مى‏دهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عَدُوّا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۸

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مى‏كند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مى‏شود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مى‏كرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مى‏رسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مى‏كند كه هر تجاوز را مى‏توان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمى‏شود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مى‏دهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمى‏رسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذات‏السلاسل فرستاد بى‏نتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذات‏السلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّ‏اى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيده‏ايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبرده‏اند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مى‏شود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بى‏شك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكى‏اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شده‏اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مى‏دهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.


در حال بارگیری...