کَادُوا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
از افعال مقاربه و به معنى نزديكى است «كادَيَفْعَلُ» يعنى نزديك است بكند و هنوز نكرده است اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد [اعراف:150]. نزديك بود مرا بكشند. راغب گفته اگر حرف نفى با آن باشد اشاره است كه چيزى واقع شده ولى نزديك بود كه واقع نشود مثل [بقره:71]. يعنى آن را ذبح كردند و نزديك نبودند كه بكنند (به اكراه و ناراحتى انجام دادند) و مثل [زخرف:52]. در قاموس گويد: كاد به معنى اراده آيد [طه:15]. يعنى قيامت آمدنى است مىخواهم آن را مخفى دارم و مثل «عَرَفَ مايَكادُ مِنْهُ» يعنى آنچه از او اراده مىشود دانسته است. در اقرب الموارد آن را از معانى «كادَ» شمرده است در صحاح نيز آن را از بعضى نقل كرده است. اين معنى مورد تصديق طبرسى است و در ذيل آيه فوق آن را اراده معنى كرده و گويد: ثعلب گفته اين اجود اقوال و قول اخفش است. * [نور:40]. بعضىها گفتهاند «يَكَد» در آيه صله و زايد است و تقدير آن «لَمْ يَرَها» است چنانكه در قاموس و اقرب هست در مجمع آن را از فراء نقل كرده و گويد: حسن و اكثر مفسران گفتهاند: آن نفى رؤيت و نفى قرب رؤيت است يعنى چون دستش را بيرون آورد آن را نمىبيند و به ديدن آن نزديك نمىشود. به نظر نگارنده: اين معنى بهتر است. كاد در قرآن مجيد به صيغه مضارع از قبيل يكاد، تكاد، يكادون و غيره نيز آمده است. | از افعال مقاربه و به معنى نزديكى است «كادَيَفْعَلُ» يعنى نزديك است بكند و هنوز نكرده است اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد [اعراف:150]. نزديك بود مرا بكشند. راغب گفته اگر حرف نفى با آن باشد اشاره است كه چيزى واقع شده ولى نزديك بود كه واقع نشود مثل [بقره:71]. يعنى آن را ذبح كردند و نزديك نبودند كه بكنند (به اكراه و ناراحتى انجام دادند) و مثل [زخرف:52]. در قاموس گويد: كاد به معنى اراده آيد [طه:15]. يعنى قيامت آمدنى است مىخواهم آن را مخفى دارم و مثل «عَرَفَ مايَكادُ مِنْهُ» يعنى آنچه از او اراده مىشود دانسته است. در اقرب الموارد آن را از معانى «كادَ» شمرده است در صحاح نيز آن را از بعضى نقل كرده است. اين معنى مورد تصديق طبرسى است و در ذيل آيه فوق آن را اراده معنى كرده و گويد: ثعلب گفته اين اجود اقوال و قول اخفش است. * [نور:40]. بعضىها گفتهاند «يَكَد» در آيه صله و زايد است و تقدير آن «لَمْ يَرَها» است چنانكه در قاموس و اقرب هست در مجمع آن را از فراء نقل كرده و گويد: حسن و اكثر مفسران گفتهاند: آن نفى رؤيت و نفى قرب رؤيت است يعنى چون دستش را بيرون آورد آن را نمىبيند و به ديدن آن نزديك نمىشود. به نظر نگارنده: اين معنى بهتر است. كاد در قرآن مجيد به صيغه مضارع از قبيل يكاد، تكاد، يكادون و غيره نيز آمده است. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::کَادُوا]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۷
ریشه کلمه
- کود (۲۴ بار)
قاموس قرآن
از افعال مقاربه و به معنى نزديكى است «كادَيَفْعَلُ» يعنى نزديك است بكند و هنوز نكرده است اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد [اعراف:150]. نزديك بود مرا بكشند. راغب گفته اگر حرف نفى با آن باشد اشاره است كه چيزى واقع شده ولى نزديك بود كه واقع نشود مثل [بقره:71]. يعنى آن را ذبح كردند و نزديك نبودند كه بكنند (به اكراه و ناراحتى انجام دادند) و مثل [زخرف:52]. در قاموس گويد: كاد به معنى اراده آيد [طه:15]. يعنى قيامت آمدنى است مىخواهم آن را مخفى دارم و مثل «عَرَفَ مايَكادُ مِنْهُ» يعنى آنچه از او اراده مىشود دانسته است. در اقرب الموارد آن را از معانى «كادَ» شمرده است در صحاح نيز آن را از بعضى نقل كرده است. اين معنى مورد تصديق طبرسى است و در ذيل آيه فوق آن را اراده معنى كرده و گويد: ثعلب گفته اين اجود اقوال و قول اخفش است. * [نور:40]. بعضىها گفتهاند «يَكَد» در آيه صله و زايد است و تقدير آن «لَمْ يَرَها» است چنانكه در قاموس و اقرب هست در مجمع آن را از فراء نقل كرده و گويد: حسن و اكثر مفسران گفتهاند: آن نفى رؤيت و نفى قرب رؤيت است يعنى چون دستش را بيرون آورد آن را نمىبيند و به ديدن آن نزديك نمىشود. به نظر نگارنده: اين معنى بهتر است. كاد در قرآن مجيد به صيغه مضارع از قبيل يكاد، تكاد، يكادون و غيره نيز آمده است.