۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۲ | بعدی = تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۴}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۸: | خط ۱۰: | ||
==آيه و ترجمه == | ==آيه و ترجمه == | ||
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسوِس بِهِ نَفْسهُ وَ نحْنُ أَقْرَب إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(۱۶) | وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسوِس بِهِ نَفْسهُ وَ نحْنُ أَقْرَب إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(۱۶) | ||
إِذْ | إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشمَالِ قَعِيدٌ(۱۷) | ||
مَّا يَلْفِظ مِن قَوْلٍ إِلا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ(۱۸) | |||
ترجمه : | ترجمه : | ||
۱۶ - ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم ، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم ! | ۱۶ - ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم ، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم ! | ||
خط ۸۹: | خط ۹۱: | ||
<span id='link113'><span> | <span id='link113'><span> | ||
==آيه و ترجمه == | ==آيه و ترجمه == | ||
وَ جَاءَت سكْرَةُ الْمَوْتِ | وَ جَاءَت سكْرَةُ الْمَوْتِ بِالحَْقِّ ذَلِك مَا كُنت مِنْهُ تحِيدُ(۱۹) | ||
وَ نُفِخَ فى الصورِ ذَلِك يَوْمُ الْوَعِيدِ(۲۰) | وَ نُفِخَ فى الصورِ ذَلِك يَوْمُ الْوَعِيدِ(۲۰) | ||
وَ جَاءَت | وَ جَاءَت كلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سائقٌ وَ شهِيدٌ(۲۱) | ||
لَّقَدْ كُنت فى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشفْنَا عَنك غِطاءَك فَبَصرُك الْيَوْمَ حَدِيدٌ(۲۲) | |||
ترجمه : | ترجمه : | ||
۱۹ - و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا مى رسد (و به انسان گفته مى شود) اين همان چيزى است كه از آن مى گريختى ! | ۱۹ - و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا مى رسد (و به انسان گفته مى شود) اين همان چيزى است كه از آن مى گريختى ! | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۶: | ||
جالب اينكه در حديثى آمده است : «'''مردى نزد عمر آمد'''»، و گفت : من فتنه را دوست دارم ! و از حق بيزارم ! و به چيزى گواهى مى دهم كه هرگز نديده ام ! عمر او را به زندان افكند اين سخن به گوش على (عليه السلام ) رسيد، فرمود: اى عمر! زندان كردن اين مرد ظلم است و تو مرتكب ستم شدى گفت چرا؟ فرمود: زيرا او مال و فرزند خود را دوست مى دارد كه خدا در يكى از آيات قرآن از آن تعبير به «'''فتنه '''» كرده است : انما اموالكم و اولادكم فتنه او از مرگ بيزار است و در قرآن از آن تعبير به «'''حق '''» شده و جاءت سكرة الموت بالحق او شهادت به يكتائى خداوندى مى دهد كه هرگز او را نديده است ، در اينجا عمر گفت : لو لا على لهلك عمر: ((اگر على (عليه السلام ) نبود عمر هلاك مى شد)). | جالب اينكه در حديثى آمده است : «'''مردى نزد عمر آمد'''»، و گفت : من فتنه را دوست دارم ! و از حق بيزارم ! و به چيزى گواهى مى دهم كه هرگز نديده ام ! عمر او را به زندان افكند اين سخن به گوش على (عليه السلام ) رسيد، فرمود: اى عمر! زندان كردن اين مرد ظلم است و تو مرتكب ستم شدى گفت چرا؟ فرمود: زيرا او مال و فرزند خود را دوست مى دارد كه خدا در يكى از آيات قرآن از آن تعبير به «'''فتنه '''» كرده است : انما اموالكم و اولادكم فتنه او از مرگ بيزار است و در قرآن از آن تعبير به «'''حق '''» شده و جاءت سكرة الموت بالحق او شهادت به يكتائى خداوندى مى دهد كه هرگز او را نديده است ، در اينجا عمر گفت : لو لا على لهلك عمر: ((اگر على (عليه السلام ) نبود عمر هلاك مى شد)). | ||
'''{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۲ | بعدی = تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۴}} | |||
[[رده:تفسیر نمونه]] | [[رده:تفسیر نمونه]] |
ویرایش