گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۹}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
پس اجمال قصه سه ركن دارد كه هر يك از اين آيات سه گانه يكى را بيان نموده است . وبر همين منوال است آيات بعدى كه تفصيل داستان را بيان مى كند، جز اينكه آن آيات مطلب ديگرى را هم اضافه مى كند، وآن پاره اى از جزئيات است كه پس از علنى شدن داستان ايشان رخ داده ، و آيه ((كذلك اعثرنا عليهم ...(( - تا آخر آيات قصه - متضمن آن جزئيات است .
پس اجمال قصه سه ركن دارد كه هر يك از اين آيات سه گانه يكى را بيان نموده است . وبر همين منوال است آيات بعدى كه تفصيل داستان را بيان مى كند، جز اينكه آن آيات مطلب ديگرى را هم اضافه مى كند، وآن پاره اى از جزئيات است كه پس از علنى شدن داستان ايشان رخ داده ، و آيه ((كذلك اعثرنا عليهم ...(( - تا آخر آيات قصه - متضمن آن جزئيات است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۴۸ </center>
نحْنُ نَقُص عَلَيْك نَبَأَهُم بِالْحَقِّ...
نحْنُ نَقُص عَلَيْك نَبَأَهُم بِالْحَقِّ...
از اينجا تفصيل نكات مهم داستان شروع مى شود، ومعناى اينكه فرمود: ((انّهم فتيه آمنوا بربّهم (( اين است كه اصحاب كهف جوانانى بودند كه به پروردگار خود ايمانى آوردند كه مورد رضايت اوبود. واگر منظور افاده چنين ايمانى نبود مسلما ايمان را به آنان نسبت نمى داد و نمى فرمود: ايمان آوردند به پروردگارشان .
از اينجا تفصيل نكات مهم داستان شروع مى شود، ومعناى اينكه فرمود: ((انّهم فتيه آمنوا بربّهم (( اين است كه اصحاب كهف جوانانى بودند كه به پروردگار خود ايمانى آوردند كه مورد رضايت اوبود. واگر منظور افاده چنين ايمانى نبود مسلما ايمان را به آنان نسبت نمى داد و نمى فرمود: ايمان آوردند به پروردگارشان .
((وزدناهم هدى (( - هدايت بعد از اصل ايمان ملازم با ارتقاى درجه ايمانى است كه باعث مى شود انسان به سوى هر چيزى كه منتهى به خشنودى خدا است هدايت گردد، همچنانكه فرموده : ((يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللّه وآمنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمته ويجعل لكم نورا تمشون به ((
((وزدناهم هدى (( - هدايت بعد از اصل ايمان ملازم با ارتقاى درجه ايمانى است كه باعث مى شود انسان به سوى هر چيزى كه منتهى به خشنودى خدا است هدايت گردد، همچنانكه فرموده : ((يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللّه وآمنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمته ويجعل لكم نورا تمشون به ((
وَ رَبَطنَا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا... عَلى اللَّهِ كَذِباً(۱۵)
وَ رَبَطنَا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا... عَلى اللَّهِ كَذِباً(۱۵)
كلمه ((ربط(( به معناى محكم بستن است . و((ربط بر دلها(( كنايه از سلب اضطراب وقلق از آنها است . وكلمه ((شطط(( به معناى خروج از حد وتجاوز از حق است . وكلمه ((سلطان (( به معناى حجت وبرهان است .
كلمه ((ربط(( به معناى محكم بستن است . و((ربط بر دلها(( كنايه از سلب اضطراب وقلق از آنها است . وكلمه ((شطط(( به معناى خروج از حد وتجاوز از حق است . وكلمه ((سلطان (( به معناى حجت وبرهان است .
<span id='link231'><span>
<span id='link231'><span>
خط ۳۳: خط ۳۵:
وچه بسا احتمال داده اند، كه مراد از قيام اصحاب كهف قيامشان براى يارى حق بوده ، واينكه گفته اند ((ربنا رب السموات والارض (( گفتارى بوده كه در دل زمزمه مى كرده اند. وجمله ((واذ اعتزلتموهم (( گفتار ايشان در هنگام خروجشان از شهر بوده . ويا ممكن است مقصود از قيامشان قيام براى خدا باشد، وهمه اقوالى كه از ايشان نقل شده گفتگوهايى بوده ميان خودشان كه بعد از بيرون شدن از شهر ودور شدن از مردم به ميان آورده اند. وبنابر دووجهى كه ذكر شد منظور از ربط بر قلوب ايشان ، اين است كه ايشان از عاقبت بيرون شدن از ميان مردم وفرار از شهر ودورى از مردم نهراسيده اند.
وچه بسا احتمال داده اند، كه مراد از قيام اصحاب كهف قيامشان براى يارى حق بوده ، واينكه گفته اند ((ربنا رب السموات والارض (( گفتارى بوده كه در دل زمزمه مى كرده اند. وجمله ((واذ اعتزلتموهم (( گفتار ايشان در هنگام خروجشان از شهر بوده . ويا ممكن است مقصود از قيامشان قيام براى خدا باشد، وهمه اقوالى كه از ايشان نقل شده گفتگوهايى بوده ميان خودشان كه بعد از بيرون شدن از شهر ودور شدن از مردم به ميان آورده اند. وبنابر دووجهى كه ذكر شد منظور از ربط بر قلوب ايشان ، اين است كه ايشان از عاقبت بيرون شدن از ميان مردم وفرار از شهر ودورى از مردم نهراسيده اند.
وليكن از دووجه مذكور وجه اولى روشن تر است .
وليكن از دووجه مذكور وجه اولى روشن تر است .
وَ إِذِ اعْتزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ إِلااللَّهَ فَأْوُا إِلى الْكَهْفِ...
وَ إِذِ اعْتزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ إِلااللَّهَ فَأْوُا إِلى الْكَهْفِ...
كلمه ((اعتزال (( وهمچنين ((تعزل (( به معناى دورى از چيزى است ، وكلمه ((نشر(( به معناى گستردن است و((مرفق (( - به كسره ميم وفتحه فاء، وهمچنين بالعكس ، ونيز به فتحه هر دوحرف - به معناى رفتار به نرمى ومعامله به لطف است .
كلمه ((اعتزال (( وهمچنين ((تعزل (( به معناى دورى از چيزى است ، وكلمه ((نشر(( به معناى گستردن است و((مرفق (( - به كسره ميم وفتحه فاء، وهمچنين بالعكس ، ونيز به فتحه هر دوحرف - به معناى رفتار به نرمى ومعامله به لطف است .
اين آيه فراز دوم از محاوره آنان را بعد از بيرون شدن از ميان مردم و اعتزالشان از آنان واز خدايان آنان حكايت مى كند، كه بعضى از ايشان پيشنهاد كرده كه داخل غار شوند وخود را از دشمنان دين پنهان كنند. و اينكه اين پيشنهاد خود الهامى الهى بوده كه به دل ايشان انداخته كه اگر چنين كنند خدا به لطف ورحمت خود با آنان معامله مى كند، وراهى كه منتهى به نجاتشان از زورگوئيهاى قوم وستمهاى ايشان باشد پيش ‍ پايشان مى گذارد. وما اين معنا را از جمله ((فاووا الى الكهف ينشر لكم ربكم من رحمته ...(( استفاده كرديم ، چون اصحاب كهف در اين جمله به طور جزم گفتند: ((پروردگارتان از رحمتش براى شما مى گستراند((، ونگفتند ((اميد است پروردگارتان چنين كند(( و نيز نگفتند ((شايد پروردگارتان چنين كند(( واين دومژده ، يعنى نشر رحمت وتهيه مرفق ، كه بدان ملهم شدند همان دوخواهشى بود كه بعد از دخول در كهف از درگاه خداى خود نموده - وبه حكايت قرآن كريم - گفتند: ((ربنا آتنا من لدنك رحمه وهيى ء لنا من امرنا رشدا((
اين آيه فراز دوم از محاوره آنان را بعد از بيرون شدن از ميان مردم و اعتزالشان از آنان واز خدايان آنان حكايت مى كند، كه بعضى از ايشان پيشنهاد كرده كه داخل غار شوند وخود را از دشمنان دين پنهان كنند. و اينكه اين پيشنهاد خود الهامى الهى بوده كه به دل ايشان انداخته كه اگر چنين كنند خدا به لطف ورحمت خود با آنان معامله مى كند، وراهى كه منتهى به نجاتشان از زورگوئيهاى قوم وستمهاى ايشان باشد پيش ‍ پايشان مى گذارد. وما اين معنا را از جمله ((فاووا الى الكهف ينشر لكم ربكم من رحمته ...(( استفاده كرديم ، چون اصحاب كهف در اين جمله به طور جزم گفتند: ((پروردگارتان از رحمتش براى شما مى گستراند((، ونگفتند ((اميد است پروردگارتان چنين كند(( و نيز نگفتند ((شايد پروردگارتان چنين كند(( واين دومژده ، يعنى نشر رحمت وتهيه مرفق ، كه بدان ملهم شدند همان دوخواهشى بود كه بعد از دخول در كهف از درگاه خداى خود نموده - وبه حكايت قرآن كريم - گفتند: ((ربنا آتنا من لدنك رحمه وهيى ء لنا من امرنا رشدا((
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۵۲ </center>
استثناء در جمله ((وما يعبدون الااللّه (( استثناء منقطع است ، زيرا وثنى ها، خدا را با ساير خدايان خود نمى پرستيدند تا در نتيجه استثناء متصل باشد، وبعضى افرادى كه داخل در مستثنى منه بوده بيرون كند. پس اينكه بعضى از مفسرين گفته اند كه مردم آن روز مثل ساير مشركين هم خدا را مى پرستيده اند وهم آلهه را. وهمچنين اينكه بعضى ديگر گفته اند ممكن است كه در ميان آن مردم بعضى بوده اند كه خدا را با آلهه مى پرستيدند، وبدين جهت استثناء در آيه متصل است ، سخنى بيجا است ، زيرا هيچ وقت سابقه نداشته ومعهود نبوده كه وثنى ها خداى سبحان را با بتهاى خود پرستيده باشند. واصولافلسفه وثنيت چنين اجازه اى نمى دهد، وما در صفحات گذشته به فلسفه وحجت آنها اشاره كرديم .
استثناء در جمله ((وما يعبدون الااللّه (( استثناء منقطع است ، زيرا وثنى ها، خدا را با ساير خدايان خود نمى پرستيدند تا در نتيجه استثناء متصل باشد، وبعضى افرادى كه داخل در مستثنى منه بوده بيرون كند. پس اينكه بعضى از مفسرين گفته اند كه مردم آن روز مثل ساير مشركين هم خدا را مى پرستيده اند وهم آلهه را. وهمچنين اينكه بعضى ديگر گفته اند ممكن است كه در ميان آن مردم بعضى بوده اند كه خدا را با آلهه مى پرستيدند، وبدين جهت استثناء در آيه متصل است ، سخنى بيجا است ، زيرا هيچ وقت سابقه نداشته ومعهود نبوده كه وثنى ها خداى سبحان را با بتهاى خود پرستيده باشند. واصولافلسفه وثنيت چنين اجازه اى نمى دهد، وما در صفحات گذشته به فلسفه وحجت آنها اشاره كرديم .
وَ تَرَى الشمْس إِذَا طلَعَت تَّزَوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَات الْيَمِينِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضهُمْ ذَات الشمَالِ...
وَ تَرَى الشمْس إِذَا طلَعَت تَّزَوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَات الْيَمِينِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضهُمْ ذَات الشمَالِ...
كلمه ((تزاور(( به معناى تمايل است كه از ماده ((زور(( به معناى ميل گرفته شده . وكلمه ((قرض (( به معناى قطع وبريدن است . و كلمه ((فجوه (( به معناى زمين پهناور ووسيع وفضاى خانه است ، و مراد از ((ذات اليمين وذات الشمال (( طرف دست راست وطرف دست چپ است ، ويا طرفى است كه به خود آن راست وچپ گفته مى شود، وبه هر حال همين طرف راست وچپ معروف است .
كلمه ((تزاور(( به معناى تمايل است كه از ماده ((زور(( به معناى ميل گرفته شده . وكلمه ((قرض (( به معناى قطع وبريدن است . و كلمه ((فجوه (( به معناى زمين پهناور ووسيع وفضاى خانه است ، و مراد از ((ذات اليمين وذات الشمال (( طرف دست راست وطرف دست چپ است ، ويا طرفى است كه به خود آن راست وچپ گفته مى شود، وبه هر حال همين طرف راست وچپ معروف است .
<span id='link233'><span>
<span id='link233'><span>
خط ۹۷: خط ۹۹:
ولى بعضى از مفسرين گفته اند دوجواب است . برخى از آنها نظرشان اين بوده كه يك روز در خواب بوده اند وبرخى ديگر آن شق ديگر را تشخيص داده اند، دليل اين مفسرين اين است كه اگر جواب يكى بوده به آن بيانى كه گذشت بايد گفته باشند كه ما پاره اى از روز خواب بوده ايم و يا يك روز واندى ، نه يك روز، به همين دليل كلمه اوبايد براى تفصيل باشد نه ترديد، يعنى از آن فهميده مى شود كه يكى از آنان گفته يك روز در خواب بوده ايم ، وديگران گفته اند بعضى از يك روز را.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند دوجواب است . برخى از آنها نظرشان اين بوده كه يك روز در خواب بوده اند وبرخى ديگر آن شق ديگر را تشخيص داده اند، دليل اين مفسرين اين است كه اگر جواب يكى بوده به آن بيانى كه گذشت بايد گفته باشند كه ما پاره اى از روز خواب بوده ايم و يا يك روز واندى ، نه يك روز، به همين دليل كلمه اوبايد براى تفصيل باشد نه ترديد، يعنى از آن فهميده مى شود كه يكى از آنان گفته يك روز در خواب بوده ايم ، وديگران گفته اند بعضى از يك روز را.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۹}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش