عَدُوّا: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه عدو | عدو]] (۱۰۶ بار) [[کلمه با ریشه:: عدو| ]] | *[[ریشه عدو | عدو]] (۱۰۶ بار) [[کلمه با ریشه:: عدو| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مىكند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مىرسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مىكند كه هر تجاوز را مىتوان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمىشود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مىدهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمىرسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذاتالسلاسل فرستاد بىنتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذاتالسلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّاى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيدهايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبردهاند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مىشود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بىشك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكىاند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شدهاند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مىدانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مىدهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۰۷
ریشه کلمه
- عدو (۱۰۶ بار)
قاموس قرآن
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مىكند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مىرسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مىكند كه هر تجاوز را مىتوان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمىشود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مىدهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمىرسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذاتالسلاسل فرستاد بىنتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذاتالسلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّاى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيدهايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبردهاند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مىشود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بىشك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكىاند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شدهاند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مىدانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مىدهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.