گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:


==آشکار شدن حقایق در روز قيامت، براى همگان==
==آشکار شدن حقایق در روز قيامت، براى همگان==
وليكن دقت و تدبر در امثال آيه «لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد» و آيه «ربّنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحا انا موقنون» كه حكايت كلام گنهكاران است ، و آيه و «يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للّذين اشركوا مكانكم انتم و شركاؤ كم فزيلنا بينهم ... هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت و ردوا الى اللّه موليهم الحقّ وضل عنهم ما كانوا يفترون» اين معنا را به دست مى دهد كه:
وليكن دقت و تدبر در امثال آيه: «لَقَد كُنتَ فِى غَفلَةٍ مِن هَذَا فَكَشَفنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ اليَومَ حَدِيدٌ»، و آيه: «رَبَّنَا أبصَرنَا وَ سَمِعنَا فَارجِعنَا نَعمَل صَالِحاً إنّا مُوقِنُونَ»، كه حكايت كلام گنهكاران است، و آيه: «وَ يَومَ نَحشُرُهُم جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أشرَكُوا مَكَانَكُم أنتُم وَ شَرُكَاؤُكُم فَزَيَّلنَا بَينَهُم ... هُنَالِكَ تَبلُوا كُلُّ نَفسٍ مَا أسلَفَت وَ رُدُّوا إلَى اللّهِ مَولَيهُمُ الحَقُّ وَ ضَلَّ عَنهُم مَا كَانُوا يَفتَرُونَ»، اين معنا را به دست مى دهد كه:


روز قيامت روزى است كه خداوند بندگان را جمع نموده ، حجاب و پرده ها را از جلو ديدگان و حواسشان بر مى دارد در نتيجه حقايق بطور تام و كامل برايشان ظاهر مى گردد، و آنچه در اين نشاءه دنيا بر ايشان مستور و در پس پرده غيب بود، در آنجا برايشان مشهود مى شود.
روز قيامت، روزى است كه خداوند، بندگان را جمع نموده، حجاب و پرده ها را از جلو ديدگان و حواسشان بر مى دارد. در نتيجه، حقايق به طور تامّ و كامل برايشان ظاهر مى گردد، و آنچه در اين نشئه دنيا بر ايشان مستور و در پس پرده غيب بود، در آن جا برايشان مشهود مى شود.


در اين موقع است كه ديگر شك و ترديدى بر دلى راه نيافته و دلى را به وسوسه نمى اندازد، و همه به معاينه درك مى كنند كه خدا حق مبين است و مشاهده مى كنند كه تمام قدرتها براى او و ملك و عصمت و امر و قهر، تنها شايسته اوست و شريكى براى او نيست.
در اين موقع است كه ديگر شك و ترديدى بر دلى راه نيافته و دلى را به وسوسه نمى اندازد، و همه به معاينه درك مى كنند كه خدا، «حقّ مبين» است و مشاهده مى كنند كه تمام قدرت ها، براى او و ملك و عصمت و امر و قهر، تنها شايسته اوست و شريكى براى او نيست.


و آن استقلالى كه در دنيا براى اسباب پنداشته مى شد از بين رفته و روابط تاءثيرى كه ميان اشياء بود زايل مى گردد، در اين هنگام است كه ستارگان اسباب فرو ريخته ، اخترانى كه اوهام را در ظلمات راهنمايى مى كرد خاموش مى شود و ديگر براى هيچ دارنده اى ملكى بطور استقلال نمى ماند.  
و آن استقلالى كه در دنيا براى اسباب پنداشته مى شد، از بين رفته و روابط تأثيرى كه ميان اشياء بود، زايل مى گردد، در اين هنگام است كه ستارگان اسباب فرو ريخته، اخترانى كه اوهام را در ظلمات راهنمايى مى كرد، خاموش مى شود و ديگر براى هيچ دارنده اى، ملكى به طور استقلال نمى ماند.  


ديگر براى هيچ قدرتمندى قدرتى كه با آن ، عزت به خرج دهد نمانده ، براى هيچ چيز ملجا و پناهگاهى كه بدان پناهنده شود و به وسيله عصمتش خود را حفظ نمايد باقى نمى ماند و ديگر پرده اى نخواهد ماند كه چيزى را از چيز ديگرى محجوب و پوشيده بدارد، و امر همه اش براى خداى واحد قهار است ، و جز او كسى مالك چيزى نيست ، (و در اين اوصاف كه برشمرديم آيات بسيارى در قرآن كريم است كه بر كسى كه در كلام خداى تعالى تدبر كند مخفى نمى ماند).
ديگر براى هيچ قدرتمندى، قدرتى كه با آن، عزّت به خرج دهد، نمانده. براى هيچ چيز، ملجأ و پناهگاهى كه بدان پناهنده شود و به وسيله عصمتش خود را حفظ نمايد، باقى نمى ماند و ديگر پرده اى نخواهد ماند كه چيزى را از چيز ديگرى محجوب و پوشيده بدارد، و امر، همه اش براى خداى واحد قهار است، و جز او، كسى مالك چيزى نيست.
 
(و در اين اوصاف كه برشمرديم، آيات بسيارى در قرآن كريم است كه بر كسى كه در كلام خداى تعالى تدبّر كند، مخفى نمى ماند).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۳ </center>
و اين است معناى جمله «يوم هم بارزون لا يخفى على اللّه منهم شئ» و جمله «ما لكم من اللّه من عاصم» و جمله «يوم لا يملك نفس لنفس شيئا و الامر يومئذ للّه»، و همچنين آيات و جملات بسيار ديگرى كه همه در اين صدد هستند كه نفى كنند آنچه را كه اوهام در اين نشاءه دنيوى - كه جز لهو و لعب چيز ديگرى نيست - مى آرايد.  
و اين است معناى جملۀ «يَومَ هُم بَارِزُونَ لَا يَخفَى عَلَى اللّهِ مِنهُم شَئٌ»، و جملۀ «مَا لَكُم مِنَ اللّهِ مِن عَاصِمٍ»، و جملۀ «يَومَ لَا يَملِكُ نَفسٌ لِنَفسٍ شَيئاٌ وَ الأمرُ يَومَئِذٍ لِلّهِ»، و همچنين آيات و جملات بسيار ديگرى، كه همه در اين صدد هستند كه نفى كنند آنچه را كه اوهام در اين نشئه دنيوى - كه جز لهو و لعب، چيز ديگرى نيست - مى آرايد.  


و چنين وانمود مى كند كه اين اسباب ظاهرى هر يك براى خود سببى است مستقل درتاءثير و هر كدام به صفتى از اوصاف ملك ، سلطنت ، قوت ، عزت و كرامت متّصف است ، و اتصافش هم بطور حقيقت است و اين خود اينهايند كه يكى مى دهد و آن ديگرى منع مى كند يكى نافع است و ديگرى مضر، و در غير اين اسباب ظاهرى سود و زيانى نيست.
و چنين وانمود مى كند كه اين اسباب ظاهرى، هر يك براى خود سببى است مستقل در تأثير و هر كدام به صفتى از اوصاف ملك، سلطنت، قوّت، عزّت و كرامت متّصف است، و اتصافش هم، به طور حقيقت است و اين خود اين هايند كه يكى مى دهد و آن ديگرى منع مى كند. يكى نافع است و ديگرى مضرّ، و در غير اين اسباب ظاهرى سود و زيانى نيست.


==معناى جمله: «يوم يأت لاتكلم نفس الّا باذنه» و معناى تكلم در قيامت==
==معناى جمله: «يوم يأت لاتكلم نفس الّا باذنه» و معناى تكلم در قيامت==
۱۶٬۲۸۴

ویرایش