۱۶٬۲۸۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<span id='link134'><span> | <span id='link134'><span> | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == | ||
رواياتى در | رواياتى در شأن نزول «مَا أنزلنَا القُرآنَ لِتَشقَى» و معناى «طه» | ||
در مجمع | در مجمع البيان، در ذيل آيه: «مَا أنزَلنَا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقَى» گفته است: روايت شده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» همواره در نماز يك پاى خود را بلند مى كرد، تا سنگينی اش بر پاى ديگر افتد و خسته تر شود، كه خداى تعالى فرمود: «طه * مَا أنزَلنَا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقَى»، نظير اين روايت از امام صادق «عليه السلام» نيز رسيده. | ||
مؤلف: اين روايت را، الدرالمنثور از عبداللّه بن حميد و ابن منذر، از ربيع بن انس، و نيز از ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۷۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۷۳ </center> | ||
و در تفسير | و در تفسير قمى، به سند خود، از ابوبصير، از ابى جعفر و ابى عبد اللّه «عليهما السلام» روايت كرده كه هر دو امام فرمودند: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، همواره وقتى به نماز مى ايستاد، روى انگشتان پا تكيه مى كرد، تا در نتيجه پاهايش (و يا انگشتانش) ورم كرد. خداى تعالى، براى جلوگيرى از اين كار، اين آيه را فرستاد: «طه * مَا أنزَلنَا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقَى * إلّا تَذكِرَةً لِمَن يَخشَى». و كلمۀ «طه»، به لغت قبيله «طَى»، به معناى محمّد است. | ||
مؤلف: در اين معنا، در كافى، به سند خود، از ابوبصير، از امام باقر «عليه السلام»، و در احتجاج، از موسى بن جعفر، از آباء گرامش، از على «عليه السلام» روايت شده، و نيز در الدر المنثور، از ابن منذر و ابن مردويه و بيهقى، از ابن عباس آورده. | |||
و در الدر المنثور است كه ابن | و در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از على «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: | ||
وقتى آيه «يَا أيُّهَا المُزَّمِّل قُمِّ اللَّيلَ إلّا قَلِيلاً» نازل شد، همه شب ها، تمامى شب را به عبادت پرداخت، تا آن جا كه پاهايش متورم شد. ناگزير، يك پا را بلند مى كرد تا خستگی اش رفع شود. بار ديگر آن را به زمين مى گذاشت، پاى ديگر را بلند مى كرد تا آن كه جبرئيل نازل شد و گفت: «طه». يعنى: هر دو پايت را به زمين بگذار اى محمّد. «مَا أنزَلنَا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقَى». و نيز اين آيه را آورد: «فَاقرَؤُا مَا تَيَسَّرَ مِنَ القُرآن». | |||
<span id='link135'><span> | <span id='link135'><span> | ||
==نقد و بررسى روايات فوق و بيان عدم سازگارى آنها با يكديگر == | ==نقد و بررسى روايات فوق و بيان عدم سازگارى آنها با يكديگر == | ||
مؤ لف : احتمالى كه مطابق با اعتبار است اين است كه اصل داستان و ريشه آن همين روايت باشد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) آنقدر بر پاهاى خود مى ايستاد تا متورم مى گرديد و ناچار يكى را بر مى داشت و ديگرى را مى گذاشت ، و يا سينه كف پا و يا انگشتان پا را به زمين مى گذاشته ، چيزى كه هست در هر روايتى يك قسمتش نقل شده و هر روايتى بعضى از داستان شان نزول را بيان مى كند، گو اينكه بعضى از اين روايات با اين احتمال ما سازگارى ندارد. | مؤ لف : احتمالى كه مطابق با اعتبار است اين است كه اصل داستان و ريشه آن همين روايت باشد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) آنقدر بر پاهاى خود مى ايستاد تا متورم مى گرديد و ناچار يكى را بر مى داشت و ديگرى را مى گذاشت ، و يا سينه كف پا و يا انگشتان پا را به زمين مى گذاشته ، چيزى كه هست در هر روايتى يك قسمتش نقل شده و هر روايتى بعضى از داستان شان نزول را بيان مى كند، گو اينكه بعضى از اين روايات با اين احتمال ما سازگارى ندارد. |
ویرایش