گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
و بعد از همه اين حرفها وجه اول بهترين وجه است .
و بعد از همه اين حرفها وجه اول بهترين وجه است .


وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فى الاَرْضِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا نَصِيرٍ
«'''وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فى الاَرْضِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا نَصِيرٍ'''»:


معناى اين آيه شريفه روشن است ، و با در نظر داشتن اتصالش به آيات قبل اين نكته را مى فهماند كه : شما مردم نمى توانيد خدا را عاجز كنيد تا از رسيدن مصائبى كه مولود گناهان شما است جلوگيرى به عمل بياوريد، و شما به جز او وليى كه متولى امورتان شود، و بلاها و مصائب را از شما برگرداند نداريد، و نيز ناصرى كه شما را در دفع آن مصائب يارى كند نخواهيد داشت .
معناى اين آيه شريفه روشن است ، و با در نظر داشتن اتصالش به آيات قبل اين نكته را مى فهماند كه : شما مردم نمى توانيد خدا را عاجز كنيد تا از رسيدن مصائبى كه مولود گناهان شما است جلوگيرى به عمل بياوريد، و شما به جز او وليى كه متولى امورتان شود، و بلاها و مصائب را از شما برگرداند نداريد، و نيز ناصرى كه شما را در دفع آن مصائب يارى كند نخواهيد داشت .
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
بيان آيات ((و من آياته الجوار فى البحر...(( كه كشتى ها را به عنوان يكى از آياتخداوند به ياد مى آورد
بيان آيات ((و من آياته الجوار فى البحر...(( كه كشتى ها را به عنوان يكى از آياتخداوند به ياد مى آورد


وَ مِنْ ءَايَتِهِ الجَْوَارِ فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ
«'''وَ مِنْ ءَايَاتِهِ الجَْوَارِ فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ'''»:


كلمه ((جوارى (( جمع ((جاريه (( است كه به معناى كشتى است . و كلمه ((اعلام (( جمع ((علم (( است كه به معناى علامت است . و كوه را (از آن جهت كه علامت راه ها است ) علم مى گويند، و اگر كشتى را به كوه تشبيه كرده به منظور افاده بزرگى آن بوده و بقيه الفاظ آيه روشن است .
كلمه ((جوارى (( جمع ((جاريه (( است كه به معناى كشتى است . و كلمه ((اعلام (( جمع ((علم (( است كه به معناى علامت است . و كوه را (از آن جهت كه علامت راه ها است ) علم مى گويند، و اگر كشتى را به كوه تشبيه كرده به منظور افاده بزرگى آن بوده و بقيه الفاظ آيه روشن است .
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
ضمير در كلمه ((يشا(( به خداى تعالى برمى گردد، مى فرمايد: اگر خدا بخواهد باد را فرو مى نشاند. و كلمه ((رواكد(( جمع ((راكده (( به معنى ثابت و پا بر جا است . و معناى آيه اين است كه : اگر خدا بخواهد باد را كه وسيله حركت كشتى ها است فرو مى نشاند و كشتى ها در وسط اقيانوسها از حركت باز مى ايستد.
ضمير در كلمه ((يشا(( به خداى تعالى برمى گردد، مى فرمايد: اگر خدا بخواهد باد را فرو مى نشاند. و كلمه ((رواكد(( جمع ((راكده (( به معنى ثابت و پا بر جا است . و معناى آيه اين است كه : اگر خدا بخواهد باد را كه وسيله حركت كشتى ها است فرو مى نشاند و كشتى ها در وسط اقيانوسها از حركت باز مى ايستد.


((ان فى ذلك للايات لكل صبار شكور(( - كلمه ((صبر(( در اصل به معناى ((حبس (( است . و كلمه ((شكر(( هم در اصل به معناى اظهار نعمت ولى نعمت به زبان يا به عمل است . و معناى جمله اين است : آنچه كه در باره كشتى هاى حركت كننده بر پشت دريا به وسيله بادها گفتيم كه مردم و مال التجاره آنان را از ساحل اين دريا به ساحل آن دريا مى برد، خود آياتى است براى هر كسى كه نفس خود را از اشتغال به چيزهايى كه به دردش نمى خورد حبس مى كند، و به تفكر در نعمتهاى خدا مى پردازد، چون تفكر در نعمتها يكى از مصاديق شكر نعمت است .
«'''ان فى ذلك للايات لكل صبار شكور'''» - كلمه ((صبر(( در اصل به معناى ((حبس (( است . و كلمه ((شكر(( هم در اصل به معناى اظهار نعمت ولى نعمت به زبان يا به عمل است . و معناى جمله اين است : آنچه كه در باره كشتى هاى حركت كننده بر پشت دريا به وسيله بادها گفتيم كه مردم و مال التجاره آنان را از ساحل اين دريا به ساحل آن دريا مى برد، خود آياتى است براى هر كسى كه نفس خود را از اشتغال به چيزهايى كه به دردش نمى خورد حبس مى كند، و به تفكر در نعمتهاى خدا مى پردازد، چون تفكر در نعمتها يكى از مصاديق شكر نعمت است .


بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((كل صبار شكور(( مؤ من است ، چون هيچ مؤ منى خالى از دو حال نيست ، حال ضراء و حال سراء، اگر در حال ضراء و شدت قرار گيرد، صبر مى كند و از صابران است ، و اگر در حال سراء و رفاه باشد، از شاكران خواهد بود.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((كل صبار شكور(( مؤ من است ، چون هيچ مؤ منى خالى از دو حال نيست ، حال ضراء و حال سراء، اگر در حال ضراء و شدت قرار گيرد، صبر مى كند و از صابران است ، و اگر در حال سراء و رفاه باشد، از شاكران خواهد بود.


أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسبُوا وَ يَعْف عَن كَثِيرٍ
«'''أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسبُوا وَ يَعْف عَن كَثِيرٍ'''»:


كلمه ((يوبقهن (( مضارع از باب افعال يعنى از ((ايباق (( است ، و ((ايباق (( به معناى ((اهلاك - نابود كردن است ((، و ضمير مونث در آخر اين كلمه به كلمه ((جوارى (( بر مى گردد. و ضمير مذكر در ((كسبوا(( به مردم عود مى كند، و دو كلمه ((يوبقهن (( و ((يعف (( عطفند بر جمله ((يسكن (( و معناى آيه اين است : اگر خدا بخواهد كشتى ها را به وسيله غرق هلاك مى كند، و به كيفر گناهان مردم از بين مى برد، و از بسيارى از گناهان ايشان در مى گذرد. و خلاصه مى خواهد بفرمايد: بعضى از گناهان مردم كافى است در اينكه مستحق غرق و هلاكت شوند، و خدا از بسيارى از گناهان ايشان درمى گذرد.
كلمه ((يوبقهن (( مضارع از باب افعال يعنى از ((ايباق (( است ، و ((ايباق (( به معناى ((اهلاك - نابود كردن است ((، و ضمير مونث در آخر اين كلمه به كلمه ((جوارى (( بر مى گردد. و ضمير مذكر در ((كسبوا(( به مردم عود مى كند، و دو كلمه ((يوبقهن (( و ((يعف (( عطفند بر جمله ((يسكن (( و معناى آيه اين است : اگر خدا بخواهد كشتى ها را به وسيله غرق هلاك مى كند، و به كيفر گناهان مردم از بين مى برد، و از بسيارى از گناهان ايشان در مى گذرد. و خلاصه مى خواهد بفرمايد: بعضى از گناهان مردم كافى است در اينكه مستحق غرق و هلاكت شوند، و خدا از بسيارى از گناهان ايشان درمى گذرد.
<span id='link64'><span>
<span id='link64'><span>
==دو تفسير ديگر در معنا مى آيد كه هر دو بى مورد و داراى تكلف اند ==
==دو تفسير ديگر در معنا مى آيد كه هر دو بى مورد و داراى تكلف اند ==
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اهلاك كشتى ها، اهلاك مردم است كه سوار بر آنهايند كه يا مجازا نسبت اهلاك را به خود كشتى ها داده ، و يا مضافى در تقدير است ، و تقدير كلام ((يرسل الريح العاصفه فيوبقهم (( مى باشد. و معنايش اين است كه : اگر خدا بخواهد باد را ساكن و آرام مى كند و مردم در وسط دريا راكد و بى حركت مى مانند، و اگر بخواهد باد را به شدت مى فرستد تا با غرق كردن كشتى ايشان را هلاك كند. و بسيارى را مشمول عفو خود قرار داده نجات دهد. و حاصل كلام اينكه : اگر بخواهد باد را ساكن مى كند و يا آن را مى فرستد تا مردمى را به جرم گناهانشان هلاك نموده و مردمى ديگر را به عفو از گناهانشان نجات بدهد. و خواننده خود به خوبى مى داند كه چقدر اين تفسير بى مورد است .
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اهلاك كشتى ها، اهلاك مردم است كه سوار بر آنهايند كه يا مجازا نسبت اهلاك را به خود كشتى ها داده ، و يا مضافى در تقدير است ، و تقدير كلام ((يرسل الريح العاصفه فيوبقهم (( مى باشد. و معنايش اين است كه : اگر خدا بخواهد باد را ساكن و آرام مى كند و مردم در وسط دريا راكد و بى حركت مى مانند، و اگر بخواهد باد را به شدت مى فرستد تا با غرق كردن كشتى ايشان را هلاك كند. و بسيارى را مشمول عفو خود قرار داده نجات دهد. و حاصل كلام اينكه : اگر بخواهد باد را ساكن مى كند و يا آن را مى فرستد تا مردمى را به جرم گناهانشان هلاك نموده و مردمى ديگر را به عفو از گناهانشان نجات بدهد. و خواننده خود به خوبى مى داند كه چقدر اين تفسير بى مورد است .
۱۶٬۲۸۸

ویرایش