گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
==مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان ==
==مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان ==
و مراد از ((به ياد آوردن نعمت رب بعد از استواء بر پشت حيوان يا كشتى (( اين است كه به ياد نعمت هايى بيفتى كه خدا آنها را مسخر انسان كرده ، و انسان از آنها استفاده مى كند مثلا از يك محل به محل ديگر مى رود، و بار و بنه خود را حمل مى كند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((و سخر لكم الفلك لتجرى فى البحر بامره (( و نيز فرموده : ((و الانعام خلقها... و تحمل اثقالكم الى بلد لم تكونوا بالغيه الا بشق الانفس ((.
و مراد از ((به ياد آوردن نعمت رب بعد از استواء بر پشت حيوان يا كشتى (( اين است كه به ياد نعمت هايى بيفتى كه خدا آنها را مسخر انسان كرده ، و انسان از آنها استفاده مى كند مثلا از يك محل به محل ديگر مى رود، و بار و بنه خود را حمل مى كند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((و سخر لكم الفلك لتجرى فى البحر بامره (( و نيز فرموده : ((و الانعام خلقها... و تحمل اثقالكم الى بلد لم تكونوا بالغيه الا بشق الانفس ((.
و ممكن هم هست مراد از يادآورى نعمت ، يادآورى مطلق نعمت ها باشد، چون معمولا آدمى از ياد يك نعمت به ياد نعمت هاى ديگر نيز منتقل مى شود.
و ممكن هم هست مراد از يادآورى نعمت ، يادآورى مطلق نعمت ها باشد، چون معمولا آدمى از ياد يك نعمت به ياد نعمت هاى ديگر نيز منتقل مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۳۰ </center>
((و تقولوا سبحان الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين (( - كلمه ((مقرنين (( به معناى ((مطيقين (( است چون مصدر ((اقران (( به معناى اطاقه است .
((و تقولوا سبحان الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين (( - كلمه ((مقرنين (( به معناى ((مطيقين (( است چون مصدر ((اقران (( به معناى اطاقه است .
و ظاهر ذكر نعمت در موقع به كار بستن و انتفاع از آن اين است كه شكر منعم را بجا آورد. و لازمه آن اين است كه ذكر نعمت غير از گفتن ((سبحان الذى ...(( بوده باشد، چون اين كلمه تسبيح و تنزيه خدا است از هر چيزى كه لايق ساحت كبريايى او نباشد، از قبيل شريك داشتن در ربوبيت و الوهيت . و معلوم است كه ذكر نعمت و شكر منعم - همان طور كه گفتيم - غير از تنزيه است .
و ظاهر ذكر نعمت در موقع به كار بستن و انتفاع از آن اين است كه شكر منعم را بجا آورد. و لازمه آن اين است كه ذكر نعمت غير از گفتن ((سبحان الذى ...(( بوده باشد، چون اين كلمه تسبيح و تنزيه خدا است از هر چيزى كه لايق ساحت كبريايى او نباشد، از قبيل شريك داشتن در ربوبيت و الوهيت . و معلوم است كه ذكر نعمت و شكر منعم - همان طور كه گفتيم - غير از تنزيه است .
مؤ يد اين معنا رواياتى است كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده كه : در هنگام سوار شدن بر مركب بگوييد: ((الحمد لله الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين (( با اينكه در آيه آمده : ((سبحان الذى ...((
مؤ يد اين معنا رواياتى است كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده كه : در هنگام سوار شدن بر مركب بگوييد: ((الحمد لله الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين (( با اينكه در آيه آمده : ((سبحان الذى ...((
و در كشاف از حسن بن على (عليهماالسلام ) روايت كرده كه مردى را ديد بر حيوان خود سوار مى شود، و مى گويد: ((سبحان الذى سخر لنا هذا((. حضرت پرسيد آيا ماءمور شده ايد اين چنين بگوييد؟ عرضه داشت : پس ماءمور شده ايم چه بگوييم ؟ فرمود: اينكه به ياد نعمت پروردگار خود بيفتيد.
و در كشاف از حسن بن على (عليهماالسلام ) روايت كرده كه مردى را ديد بر حيوان خود سوار مى شود، و مى گويد: ((سبحان الذى سخر لنا هذا((. حضرت پرسيد آيا ماءمور شده ايد اين چنين بگوييد؟ عرضه داشت : پس ماءمور شده ايم چه بگوييم ؟ فرمود: اينكه به ياد نعمت پروردگار خود بيفتيد.
((و انا الى ربنا لمنقلبون (( - اين جمله شهادت به حقانيت معاد است ، مى گويند ما گواهى مى دهيم كه به سوى پروردگار خود برمى گرديم .
((و انا الى ربنا لمنقلبون (( - اين جمله شهادت به حقانيت معاد است ، مى گويند ما گواهى مى دهيم كه به سوى پروردگار خود برمى گرديم .


۱۶٬۲۸۴

ویرایش