تفسیر:نمونه جلد۲۶ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۳۰


تفسير نمونه جلد ۲۶ صفحه ۴۷۵

ََآيه ۲۷ - ۳۰

آيه و ترجمه

يَأَيَّتهَا النَّفْس الْمُطمَئنَّةُ(۲۷) ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً(۲۸) فَادْخُلى فى عِبَدِى (۲۹) وَ ادْخُلى جَنَّتى (۳۰) ترجمه : ۲۷ - تو اى روح آرام يافته ! ۲۸ - به سوى پروردگارت بازگرد در حالى هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است . ۲۹ - و در سلك بندگانم داخل شو. ۳۰ - و در بهشتم ورود كن . تفسير : اى صاحب نفس مطمئنه ! بعد از ذكر عذاب وحشتناكى كه دامان طغيانگران و دنياپرستان را در قيامت مى گيرد، در آيات مورد بحث به نقطه مقابل آن پرداخته ، و از «نفوس مطمئنه » و مؤ منانى كه در ميان اين طوفان عظيم از آرامش ‍ كامل برخوردارند پرداخته ، و آنها را با يك دنيا لطف و محبت مخاطب ساخته مى گويد: «اى نفس مطمئنه »! (يا ايتها النفس ‍ المطمئنة ).

تفسير نمونه جلد ۲۶ صفحه ۴۷۶

«به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است »! (ارجعى الى ربك راضية مرضية ). «و در سلك بندگانم داخل شو» (فادخلى فى عبادى ). «و در بهشتم وارد شو» (و ادخلى جنتى ). چه تعبيرات جالب و دل انگيز و روحپرورى ؟ كه لطف و صفا و آرامش و اطمينان از آن مى بارد! دعوت مستقيم پروردگار، از نفوسى كه در پرتو ايمان به حالت اطمينان و آرامش رسيده اند. دعوت از آنها براى بازگشت به سوى پروردگارشان به سوى مالك و مربى و مصلحشان . دعوتى كه آميخته با رضايت طرفينى است ، رضايت عاشق دلداده از معشوق ، و رضايت محبوب و معبود حقيقى . و به دنبال آن تاج افتخار عبوديت را بر سر او نهادن ، و به لباس بندگى مفتخرش كردن ، و در سلك خاصان درگاه او را جاى دادن ! و سپس دعوت از او براى ورود در بهشت ، آنهم با تعبير «وارد بهشتم شو» كه نشان مى دهد ميزبان اين ميهمانى تنها و تنها ذات مقدس او است ، عجب دعوتى ! عجب ميزبانى ! و عجب ميهمانى ! منظور از «نفس » در اينجا همان روح آدمى است . و تعبير به «مطمئنة » اشاره به آرامشى است كه در پرتو ايمان پيدا و حاصل شده ، چنانكه قرآن مى گويد: الا بذكر الله تطمئن القلوب .

تفسير نمونه جلد ۲۶ صفحه ۴۷۷

«بدانيد تنها با ذكر خدا دلها آرام مى گيرد» (رعد - ۲۸). چنين نفسى هم اطمينان به وعده هاى الهى دارد، و هم به راه و روشى كه برگزيده مطمئن است ، هم در اقبال دنيا و هم در ادبار دنيا، هم در طوفانها، و هم در حوادث و بلاها، و از همه بالاتر در آن هول و وحشت و اضطراب عظيم قيامت نيز آرام است . منظور از بازگشت به سوى پروردگار به عقيده جمعى از مفسران بازگشت به ثواب و رحمت او است ، ولى بهتر آن است كه گفته شود بازگشت به سوى خود او است ، يعنى در جوار قرب او جاى گرفتن ، بازگشتى معنوى و روحانى نه مكانى و جسمانى . آيا اين دعوت به بازگشت به سوى پروردگار تنها در قيامت است ، و يا از لحظه جان دادن و پايان گرفتن عمر؟ سياق آيات البته مربوط به قيامت است ، هر چند تعبير خود اين آيه مطلق و گسترده است . تعبير به «راضيه » به خاطر آن است كه تمام وعده هاى پاداش الهى را بيش از آنچه تصور مى كرد قرين واقعيت مى بيند، و آنچنان فضل و رحمت خدا شامل حال او مى گردد كه يكپارچه رضا و خشنودى مى شود و اما تعبير به «مرضية » به خاطر اين است كه مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است . چنين بنده اى ، با چنان اوصاف ، و با رسيدن به مقام رضا و تسليم كامل ، حقيقت عبوديت را كه گذشتن از همه چيز در طريق معبود است دريافته ، و در سلك بندگان خاص خدا گام نهاده ، و مسلما جايى جز بهشت براى او نيست . در بعضى از تفاسير آمده است كه اين آيات در مورد «حمزه ((سيد الشهداء» نازل شده ، ولى با توجه به اينكه اين سوره مكى است اين در حقيقت نوعى

تفسير نمونه جلد ۲۶ صفحه ۴۷۸

تطبيق است نه شاءن نزول ، همانگونه كه درباره امام حسين نيز در آغاز سوره خوانديم . جالب اينكه در روايتى كه در كافى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده مى خوانيم : كه يكى از يارانش پرسيد آيا ممكن است مؤ من از قبض ‍ روحش ناراضى باشد؟! فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روحش ‍ مى آيد اظهار ناراحتى مى كند، فرشته مرگ مى گويد: اى ولى خدا ناراحت نباش ! سوگند به آنكس كه محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را مبعوث كرده من بر تو مهربانترم از پدر مهربان ، درست چشمهايت را بگشا و ببين ، او نگاه مى كند، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و امير مؤ منان (عليه السلام ) و فاطمه (عليهاالسلام ) و حسن (عليه السلام ) و حسين (عليه السلام ) و امامان از ذريه او (عليهم السلام ) را مى بيند، فرشته به او مى گويد نگاه كن اين رسول خدا و امير مؤ منان و فاطمه و حسن و حسين و امامان (عليهم السلام ) دوستان تواند. او چشمانش را باز مى كند و نگاه مى كند، ناگهان گوينده اى از سوى پروردگار بزرگ ندا مى دهد، و مى گويد: يا ايتها النفس المطمئنة : ((اى كسى كه به محمد و خاندانش اطمينان داشتى ! بازگرد به سوى پروردگارت ، در حالى كه تو به ولايت آنها راضى هستى ، و او با ثوابش از تو خشنود است ، داخل شو در ميان بندگانم يعنى محمد و اهلبيتش ‍ (عليهم السلام ) و داخل شو در بهشتم ، در اين هنگام چيزى براى انسان محبوبتر از آن نيست كه هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به اين منادى بپيوندد))!. خداوندا! ما را به چنان آرامشى مفتخر فرما كه شايسته اين خطاب بزرگ شويم .

تفسير نمونه جلد ۲۶ صفحه ۴۷۹

پروردگارا! رسيدن به اين مقام جز به لطف و عنايتت ممكن نيست ، ما را مشمول الطافت فرما. خداوندا! مسلما چيزى از كرمت كم نمى شود اگر ما را از صاحبان نفوس مطمئنه قرار دهى ، بيا و بر ما منت گذار و كرم كن . بار الها! مى دانيم كه اين آرامش جز در سايه ذكر تو ممكن نيست توفيق ذكر را خودت عنايت فرما. آمين يا رب العالمين