گمنام

المطففين ٢٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۴٬۹۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[المؤمنون ١٠٨ | قَالَ‌ اخْسَئُوا فِيهَا وَ لاَ...]] (۰) [[المؤمنون ١٠٩ | إِنَّهُ‌ کَانَ‌ فَرِيقٌ‌ مِنْ‌...]] (۲) [[المؤمنون ١١١ | إِنِّي‌ جَزَيْتُهُمُ‌ الْيَوْمَ‌ بِمَا...]] (۰)   
[[المؤمنون ١٠٨ | قَالَ‌ اخْسَئُوا فِيهَا وَ لاَ...]] (۰) [[المؤمنون ١٠٩ | إِنَّهُ‌ کَانَ‌ فَرِيقٌ‌ مِنْ‌...]] (۲) [[المؤمنون ١١١ | إِنِّي‌ جَزَيْتُهُمُ‌ الْيَوْمَ‌ بِمَا...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از امام صادق علیه‌السلام نقل کند که این آیه تا آیه ۳۶ یعنى تا آخر سوره درباره امام على مرتضى علیه‌السلام نازل شده و نیز درباره کسانى از بنى‌امیه و منافقین که او را مسخره می‌کردند، نازل گردیده.
هنگامى که روزى على بر آن‌ها گذشته بود و او را به باد استهزاء گرفته بودند و نیز بعد از چند واسطه از ابومجاهد نقل نماید که افراد قریش از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله عیب‌جوئى می‌کردند و آن‌ها را مسخره می‌نمودند تا این که روزى على بن ابى‌طالب علیه‌السلام بر آن‌ها گذشت. بر او خندیدند و او را مسخره کردند و گفتند: این شخص برادر محمد است سپس این آیة نازل گردید.<ref> البرهان فى تفسیر القرآن.</ref>
مقاتل و کلبى گویند: این آیه درباره امیرالمؤمنین على علیه‌السلام نازل شده که یک روز با جماعتى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله رفته بودند. جماعت مشرکین وقتى ایشان را دیدند، شروع به خندیدن نمودند و گفتند: ما به این اصلع مى خندیم (اصلع به کسى گویند که جلو سر او مو نداشته باشد) سپس این آیه نازل گردید<ref> تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.</ref> و نیز گویند: خنده مشرکین قبل از رسیدن على علیه‌السلام نزد پیامبر بوده است.<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link262 | آيات ۲۲ - ۳۶، سوره مطففين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link262 | آيات ۲۲ - ۳۶، سوره مطففين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link263 | جلالت قدر ابرار و نعمت هاى بهشتى ايشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link263 | جلالت قدر ابرار و نعمت هاى بهشتى ايشان]]
خط ۳۹: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link267 | ( چند روايت حاكى از اينكه مراد از((الذين اجر موا)) منافقين و از((الذين آمنو)) اميرالمومنين (عليه السلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link267 | ( چند روايت حاكى از اينكه مراد از((الذين اجر موا)) منافقين و از((الذين آمنو)) اميرالمومنين (عليه السلام )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۳#link111 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۳#link111 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ «30» وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ «31» وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ «32» وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ «33» فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ «34» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «35» هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ «36»
همانا مجرمان پيوسته به اهل ايمان مى‌خنديدند. و هرگاه از كنارشان مرور مى‌كردند، (از روى تمسخر) با چشم و ابرو به يكديگر اشاره مى‌كردند. و هرگاه به سوى اهل خودشان (و همفكران منحرفشان) باز مى‌گشتند، (شادمان از تمسخر) طنزگونه و بذله‌گويان باز مى‌گشتند. و هرگاه اهل ايمان را مى‌ديدند، مى‌گفتند: شكّى نيست كه آنان گمراهند. در حالى كه آنان، رسالت نگهبانى بر مؤمنان را نداشتند. پس امروز، اهل ايمان بر اين كفّار مى‌خندند. در حالى كه بر تخت‌هاى بهشتى نظاره‌گرند.
كه آيا كافران كيفر عملكرد خود را ديده‌اند؟
===نکته ها===
«غَمز» به معناى عيب‌جويى از ديگران با اشاره چشم و ابرو است.
===پیام ها===
1- مؤمنان بايد آماده برخوردهاى نارواى گنهكاران و مجرمان باشند. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا»
2- خنده، غمزه، نيش و نوش‌هاى ديگران شما را دلسرد نكند، زيرا خود آنان مجرم هستند. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا»
3- تمسخر و تحقير، روش ديرينه مجرمان است. كانُوا ... يَضْحَكُونَ‌
جلد 10 - صفحه 422
4- مجرم به گناه خود قانع نيست، پاكان را تحقير مى‌كند و به آنان ضربه روحى مى‌زند. «يَضْحَكُونَ‌، يَتَغامَزُونَ»
5- ساختن طنز و فكاهى براى تمسخر مؤمنان از شيوه‌هاى مجرمان است.
«انْقَلَبُوا فَكِهِينَ»
6- اصرار بر گناه، ديد و قضاوت انسان را عوض مى‌كند. (جالب است كه مجرمان، مؤمنان را گمراه مى‌پندارند.) «قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ»
7- گنه‌پيشگان، لايق قضاوت و اظهار نظر درباره مؤمنان نيستند. «قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ»
8- مؤمنان، نبايد انتظار تأييد مخالفان را داشته باشند. «وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ»
9- گويا مجرمان، خود را قيّم مؤمنان مى‌دادند كه خداوند آن را نفى مى‌كند. «وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ»
10- مؤمنان در قيامت، عامل رنج روحى مجرمان هستند، زيرا در آنجا مؤمنان نيز به آنان خواهند خنديد. «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ»
11- كيفر در قيامت، با گناه در دنيا تناسب دارد. (كيفر خنده‌هاى تمسخرآميز در دنيا، مورد خنده قرار گرفتن در آخرت است.) الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا ... يَضْحَكُونَ‌- الَّذِينَ آمَنُوا ... يَضْحَكُونَ‌
12- كيفرهاى قيامت، بازتاب اعمال خود انسان است. «هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 424
سوره انشقاق‌
اين سوره بيست و پنج آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه اول و به معناى شكافته شدن است.
همانند ديگر سوره‌هاى مكّى، محور مباحث اين سوره، موضوع معاد و قيامت است.
از هم پاشيدن نظام موجود هستى و به هم خوردن نظم زمين و آسمان، خبر از برپاشدن قيامت و برقرار شدن نظامى ديگر در عالم مى‌دهد.
تلاش و كوشش انسان، در قيامت به بار مى‌نشيند و كارنامه عمل پاكان و ناپاكان به دست آنان داده مى‌شود تا بر اساس آن به پاداش يا كيفر برسند و اين سنّت پروردگار در طول تاريخ است و همه بر آن اساس محاسبه مى‌شوند.
در روايات آمده است، تلاوت همراه با تدبّر آيات اين سوره، انسان را از اينكه نامه عملش به دست چپش داده شود، حفظ كرده و درامان مى‌دارد. «1»
----
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 425
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
به نام خداوند بخشنده مهربان‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29»
----
«1» تفسير التبيان، چ نجف ج 10 ص 303.
«2» مجمع البيان، (چ 1403) ص 456.
«3» همان مدرك.
جلد 14 - صفحه 109
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا: به درستى كه آنان كه مشرك شدند و اجرام صحف اعمال را به جرايم شرك و عصيان سياه كردند، كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا: هستند از آنان كه ايمان آورده‌اند، يَضْحَكُونَ‌: مى‌خندند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)
ترجمه‌
نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است‌
و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه‌
آن نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌
مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌
همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند
نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند
مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را
نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر
مهر
----
جلد 5 صفحه 361
آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان‌
و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه‌
آن چشمه‌اى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌
همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند
و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند
و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند
و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند
با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند
پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند
با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند
آيا جزا داده شده‌اند كافران بر آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نموده‌اند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شده‌اند از آنچه آنها از آن خلق شده‌اند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس‌
----
جلد 5 صفحه 362
بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفته‌اند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نموده‌اند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بى‌زوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمه‌ئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مى‌آشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان‌
----
جلد 5 صفحه 363
را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمه‌اى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
----
جلد 5 صفحه 364
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِن‌َّ الَّذِين‌َ أَجرَمُوا كانُوا مِن‌َ الَّذِين‌َ آمَنُوا يَضحَكُون‌َ «29»
بدرستي‌ ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ مجرم‌ هستند ‌از‌ رفتار مؤمنين‌ بآنها ميخندند و ‌آنها‌ ‌را‌ مضحكه‌ ميكنند و سخريه‌ و استهزاء ميكنند بخصوص‌ بانبياء و بآيات‌ الهيه‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ لَقَدِ استُهزِئ‌َ بِرُسُل‌ٍ مِن‌ قَبلِك‌َ فَحاق‌َ بِالَّذِين‌َ سَخِرُوا مِنهُم‌ ما كانُوا بِه‌ِ يَستَهزِؤُن‌َ انبياء ‌آيه‌ 41، و ميفرمايد: وَ إِذا رَأَوا آيَةً يَستَسخِرُون‌َ صافات‌ ‌آيه‌ 14.
و امروز ‌هم‌ ‌اينکه‌ متجددين‌ و اروپا رفتگان‌ علماء و مؤمنين‌ ‌را‌ مسخره‌ و استهزاء ميكنند
جلد 18 - صفحه 45
و تقليد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ميآورند و ‌آنها‌ ‌را‌ امّل‌ و كهنه‌ پرست‌ ميشمارند و بآنها ميخندند و مضحكه‌ ميكنند و مصداق‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ميشوند:
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 29)
شأن نزول:
مفسران برای این آیه و هفت آیه بعد از آن دو شأن نزول نقل کرده‌اند نخست این که: روزی علی علیه السّلام و جمعی از مؤمنان از کنار جمعی از کفار «مکّه» گذشتند، آنها به علی علیه السّلام و مؤمنان خندیدند و استهزا کردند، آیات مورد بحث نازل شد و سرنوشت این گروه کافر استهزا کننده را در قیامت روشن ساخت.
دیگر این که آیات مورد بحث در باره افرادی همچون عمار، صهیب، خباب، بلال، و سایر فقرای مؤمنین که مورد استهزای مشرکان قریش همچون ابو جهل، و ولید بن مغیره، و عاص بن وائل، واقع می‌شدند نازل شده.
جمع میان این دو شأن نزول نیز کاملا ممکن است.
تفسیر: ص: 442
آن روز آنها مؤمنان را مسخره می‌کردند، اما امروز ...! در تعقیب آیات گذشته که سخن از نعمتها و پاداشهای عظیم ابرار و نیکان می‌گفت، در اینجا به گوشه‌ای از مصائب و زحمات آنها که در این جهان به خاطر ایمان و تقوا با آن رو به رو می‌شوند اشاره می‌کند، تا روشن شود که آن پاداشهای بزرگ بی‌حساب نیست.
نخست می‌فرماید: «بدکاران (در دنیا) پیوسته به مؤمنان می‌خندیدند» (ان الذین اجرموا کانوا من الذین آمنوا یضحکون).
خنده‌ای تمسخر آمیز و تحقیر کننده، خنده‌ای که از روح طغیان و کبر و غرور و غفلت ناشی می‌شود، و همیشه افراد سبک‌سر و مغرور در برابر مؤمنان باتقوا چنین خنده‌های مستانه داشته‌اند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس