الأحزاب ٥٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[البقرة ١٢٥ | وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً...]] (۴) [[الرحمن ٤٤ | يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ...]] (۱) | [[البقرة ١٢٥ | وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً...]] (۴) [[الرحمن ٤٤ | يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ...]] (۱) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
«شیخ طوسى» گویند: درباره این قسمت آیه «وَلا أَنْ تَنْکحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ» عده اى میگفتند: اگر پیامبر بمیرد ما بعد از او با زنان او ازدواج خواهیم کرد سپس این آیه نازل گردید.<ref> صاحب تفسیر کشف الاسرار گوید: علت نزول آیه چنین بوده که پیامبر به خاطر ازدواج با زینب دختر جحش جمعى از یاران را دعوت کرده بود. انس مالک گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من دستور داد که بروم تا هر که از اصحاب و یاران را ببینم به ولیمه دعوت نمایم من هم رفتم و گفتم و دسته دسته مردم مى آمدند و غذا میخوردند و بازمى گشتند تا این که گفتم یا رسول اللّه کسى نمانده است که به او نگفته باشم و هر کسى که طعام میخورد، بیرون میرفت و متفرق مى گشت تا این که سه نفر از آنها ماندند در حالتى که پاهاى خویش را دراز نموده و تکیه داده بودند و از هر درى سخن میراندند. پیامبر میخواست که آنها بیرون بروند ولى شرم میکرد تا این که یکى دو بار میرفت و باز میآمد و به خانه عائشه میرفت و برمى گشت تا شاید آنها بیرون روند. در آن حال جبرئیل آمد این آیه را براى او نازل کرد. در صحیح مسلم و مسند احمد و سنن نسائى چنین آمده که وقتى که زینب عده طلاق او از زید تمام شد. پیامبر به زید گفت: نزد زینب برود و قضیه ازدواج او را با پیامبر در میان گذارد (و البته این قضیه با شرح جریان کشته شدن زید در جنگ و ازدواج پیامبر با زینب بعد از کشته شدن زید چنان که صاحب کشف الاسرار و دیگران ذکر نموداند منافات دارد) و نیز در صحیح بخارى و صحیح مسلم موضوع ولیمه دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز مذکور گردیده است. صاحب مجمع البیان نیز بعد از ذکر ولیمه دادن پیامبر به نقل از ابن رزین چنین گوید که آیه حجاب در این مهمانى نازل گردید بدین توضیح که در موقع اطعام که شخصاً خود پیامبر به این کار مبادرت جسته بود و با دست خود غذا را میان آنها تقسیم مینمود. در این میان دست یکى از صحابه به دست عائشه اصابت نمود زیرا عائشه نیز در آن میان به خدمت مشغول بود. این موضوع بر رسول خدا گران آمد و آیه «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» نازل گردید چنان که از مجاهد روایت گردیده است. طبرانى از عامه در تفسیر خود نقل نماید که عائشه گفت: با پیامبر مشغول خوردن غذا بودیم در این میان عمر پیدا شد، پیامبر به او فرمود: بیاید غذا بخورد. در این بین براى دادن غذا انگشتان من به انگشت عمر برخورد کرد. پیامبر به من فرمود: اى کاش هیچ چشمى به شما نگاه نمى کرد سپس این آیه نازل گردید. و نیز صاحب مجمع البیان از ابن عباس نقل نماید که مردى از صحابه گفته بود اگر پیامبر از دنیا برود من عائشه دختر ابوبکر را به زوجیت خواهم گرفت و مقاتل گوید: این مرد طلحة بن عبدالله بوده است چنان که ابن ابى حاتم نیز در تفسیر خود آن را از ابن عباس ذکر نموده است و نیز صاحب مجمع البیان از ابوحمزه ثمالى نقل کند که دو نفر از مسلمین مى گفتند، چطور است که محمد زنان ما را به زوجیت مى گیرد ولى ما نمى توانیم زنان او را بعد از مردن وى به زوجیت بگیرم و البته چنین کارى خواهیم کرد و منظور آن دو نفر دو زوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله عائشه و امسلمة بوده است و نیز جویبر از ابن عباس روایت کند که مردى نزد یک نفر از زوجات پیامبر که پسرعموى او بود رفت و با وى شروع به صحبت کردن نمود در این میان رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به آن مرد فرمود: از این به بعد نباید در اینجا قدم بنهى. آن مرد گفت: یا رسول الله این زوجه شما دخترعموى من است به خدا قسم که صحبت بدى میان ما دو نفر رد و بدل نگردید. پیامبر فرمود: باید بدانى که غیرت دارتر از خداوند موجودى نیست و بعد از خدا کسى از من با غیرت تر نمى باشد سپس رفت آن مرد پیش خود گفت: مرا از صحبت دخترعموى من بازمیدارد بالاخره بعد از خودش با دخترعموى خود ازدواج خواهم نمود سپس این آیه نازل شد، ابن عباس گوید: وقتى که آن مرد این آیه را شنید پشیمان شد و براى کفاره این کار و عمل خود یک برده آزاد کرده و ده بار شتر در راه خدا انفاق و بخشش نمود و یک سفر حج پیاده طى نمود آن هم به خاطر توبه از کلماتى که بر زبان رانده بود.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۰#link318 | آيات ۴۹ - ۶۲ سوره احزاب]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۰#link318 | آيات ۴۹ - ۶۲ سوره احزاب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۰#link319 | بيان آيات مربوط به نكاح و طلاق كه بعضى مخصوص پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و برخى راجع به همه مسلمانان است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۰#link319 | بيان آيات مربوط به نكاح و طلاق كه بعضى مخصوص پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و برخى راجع به همه مسلمانان است]] | ||
خط ۴۶: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۱#link331 | دو روايت در ذيل آيه مربوط به حجاب زنان و درذيل آيه متضمن تهديد منافقان و بيمار دلان و شايعه پراكنان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۱#link331 | دو روايت در ذيل آيه مربوط به حجاب زنان و درذيل آيه متضمن تهديد منافقان و بيمار دلان و شايعه پراكنان]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۹#link172 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۹#link172 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً «53» | |||
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن كه به شما اجازه داده شود براى خوردن غذا، (به شرط آن كه قبل از موعد نياييد) و در انتظار وقت غذا نباشيد؛ ولى هرگاه دعوت شديد پس داخل شويد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از خوردن غذا) به گفتگو نپردازيد؛ همانا اين (گفتگوهاى پس از غذا) پيامبر را آزار مىدهد، امّا او از شما شرم مىكند (و چيزى نمىگويد) ولى خداوند از (گفتن) حقّ شرم ندارد. و هرگاه از همسران پيامبر چيزى از وسايل زندگى (به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين رفتار براى دلهاى شما و | |||
جلد 7 - صفحه 390 | |||
دلهاى آنان به پاكى و پاكدامنى است و شما حقّ نداريد كه رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج كنيد كه اين كار نزد خداوند (گناهى) بزرگ است. | |||
===نکته ها=== | |||
اجازه گرفتن براى ورود به خانهى ديگران، مخصوص خانهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيست، همان گونه كه در سورهى نور مىخوانيم: «لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا» «1» | |||
در اين آيه قسمتهايى از آداب مهمانى مطرح شده، و در آيات ديگر بخشهاى ديگرى از آن آمده است: | |||
* هنگام ورود، سلام كنيد. «فَسَلِّمُوا» «2» | |||
* اگر جواب ردّ دادند ناراحت نشويد و برگرديد. «إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» «3» | |||
* نوع پذيرايى به خصوص اگر دعوت كردهايد، خوب باشد. و «جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ» «4» | |||
* سفره را نزد مهمان ببريد، نه آنكه مهمان را به محل پذيرايى ببريد. «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ» «5» | |||
در روايات نيز دهها نكته و دستور پيرامون آن وارد شده است. | |||
«إِناهُ» به معناى پخته شدن غذاست و «غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ» يعنى مهمان زودتر از وقت پذيرايى نيايد تا منتظر پخته شدن غذا بماند. | |||
خانهى پيامبر، اتاقهاى متعدّد داشته و هريك از همسران در اتاقى زندگى مىكردند. | |||
«بُيُوتَ النَّبِيِّ» | |||
خطابهايى كه در اين آيه درباره زنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است، در حقيقت مربوط به همهى زنان مسلمان است، به دليل «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» كه خداوند دربارهى هر زن و مردى پاكدلى را مىخواهد. | |||
چون خطر سوء استفاده از همسران پيامبر، مهمتر از حقّ شخصى آنهاست، بايد بعد از | |||
---- | |||
«1». نور، 27. | |||
«2». نور، 61. | |||
«3». نور، 28. | |||
«4». هود، 69. | |||
«5». ذاريات، 27. | |||
جلد 7 - صفحه 391 | |||
پيامبر حقّ ازدواج با ديگران از آنان سلب شود. «وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- ايمان، مستلزم رعايت ادب و آداب اجتماعى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا ... | |||
2- حقّ آرامش در مسكن براى همگان محترم است، خصوصاً براى رسولخدا صلى الله عليه و آله. «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ» | |||
3- بهتر آن است كه مهمانى در منزل باشد. (نه در مهمانسرا و هتل) بُيُوتَ النَّبِيِ ... | |||
إِلى طَعامٍ | |||
4- صاحب خانه حقّ دارد به كسى اذن ورود ندهد. «إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» | |||
5- اجازه براى ورود به خانه ديگران، به هر صورت كافى است و لازم نيست خود او شخصاً اجازه بدهد. ( «يُؤْذَنَ» به صورت مجهول آمده، يعنى اجازه صاحبخانه از هر طريقى حاصل شود.) | |||
6- پذيرايى از مهمان، از سيرهى پيامبر اكرم است. إِلى طَعامٍ ... دُعِيتُمْ | |||
7- اصل مهمانى مهم است، نه نوع غذا. إِلى طَعامٍ ... دُعِيتُمْ | |||
8- دين جامع آن است كه هم براى مسايل جزيى همچون پذيرايى از مهمان و هم بزرگترين مسايل رحكومتى برنامه داشته باشد. يُؤْذَنَ لَكُمْ- غَيْرَ ناظِرِينَ- فَانْتَشِرُوا ... | |||
9- بى دعوت به مهمانى نرويد. «إِذا دُعِيتُمْ» | |||
10- در اسلام، مردم عادّى مىتوانند به خانه اول شخصيّت دينى رفت و آمد كرده و حتّى مهمان شوند. بُيُوتَ النَّبِيِ ... دُعِيتُمْ | |||
11- از آداب مهمانى آن است كه بعد از خوردن غذا خانه را ترك كنيد. «فَانْتَشِرُوا» و منزل ميزبان را محلّ گفت وشنود قرار ندهيد. «وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ» | |||
12- اذيّت كردن ميزبان ممنوع است. «يُؤْذِي النَّبِيَّ» (گرچه با بردن فرزندان و يا همراهان باشد. تحقير غذا وناچيز شمردن آن نيز مصداق اذيّت ميزبان است.) | |||
جلد 7 - صفحه 392 | |||
13- پيامبر، از اتلاف وقت در گفتگوهاى بىمورد رنج مىبرد. «لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ» | |||
14- رنجاندن لازم نيست ظاهرى و جسمى باشد، فشار اخلاقى و روحى نيز نوعى آزار دادن است. «ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي» | |||
15- صاحبخانه را در بنبست و رودربايستى قرار ندهيد. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ» | |||
16- سكوتى كه بر اساس حيا و رودربايستى باشد، علامت رضايت نيست. | |||
«فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ» | |||
17- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شخص با حيايى بود. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ» | |||
18- اگر به دليلى شخصى از روى حيا سكوت كرد، ديگران سكوت را بشكنند و حقّ را بيان كنند و بار خجالت را از دوش او بردارند. «وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ» | |||
19- ارتباط با ديگران و داد و ستد زنان، با حفظ حجاب مانعى ندارد. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» | |||
20- زنان پيامبر محصور نبوده و با بيرون از منزل در ارتباط بودند. «1» «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» | |||
21- در استدلال بر لزوم حجاب زن، دليلى بياوريد كه مورد اتّفاق همه باشد. | |||
«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ» | |||
22- در نحوهى ارتباط زنان و مردان، بايد محور كارها تقوا و پاكدلى باشد. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» | |||
23- نگاه نامحرمان به يكديگر، در دل آنان تأثير گذار است. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» | |||
ز دست ديده و دل هر دو فرياد | |||
هر آنچه ديده بيند دل كند ياد | |||
24- حجاب به نفع زن و مرد هر دو است. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» | |||
25- رابطه با نامحرم بدون حفظ حجاب، سبب رنجاندن رسول اكرم صلى الله عليه و آله است. | |||
«وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ» | |||
26- آزار پيامبر از گناهان كبيره است. «كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً (53) | |||
---- | |||
«1» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 367. | |||
جلد 10 - صفحه 474 | |||
شأن نزول: چون حضرت، زينب را به حكم حق تعالى قبول نمود وليمهاى ترتيب، مردم را طلبيد، چون طعام خوردند مشغول صحبت شدند، آخر حضرت از مجلس برخاست، اكثر صحابه تبعيت نموده برخاستند، سه نفر ماندند. سخن مىگفتند؛ حضرت شرم داشت كه ايشان را عذر خواهد، بعد از انتظار بسيار كه خلوت شد، به حجره زينب درآمد. انس خواست داخل شود، حضرت پرده حجره فروگذاشت آيه حجاب نازل شد: | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول، لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِ: داخل نشويد به خانههاى پيغمبر، إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ: مگر در وقتى كه اجازه داده شود براى شما، يعنى شما را دعوت كنند، إِلى طَعامٍ: به خوردن طعام، غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ: درآييد در خانه پيغمبر در حالتى كه غير منتظر باشيد وقت طعام را، يا آنكه اذن دهند شما را در حالتى كه انتظار وقت طعام نكشيد، يا منتظر رسيدن وقت آن نباشيد؛ چه مروى است جمعى محافظت وقت طعام مىكردند، چون آن وقت مىرسيد و اثر دود از مطبخ ظاهر مىشد، مىآمدند و مىنشستند؛ حكم شد چون اذن داده شد منتظر نباشيد وقت آن برسد «1». | |||
تنبيه: آيه شريفه دستور اخلاقى بزرگى را فرمايد كه: نيكو نيست داخل شدن شخص به طعامى بدون دعوت. و لذا در وصاياى حضرت نبوى به حضرت علوى صلوات اللّه عليهما فرمايد: هشت نفرند كه اگر اهانت شوند البته ملامت نكنند | |||
---- | |||
«1» تفسير منهج الصادقين، ج 7 ص 352- 351. | |||
جلد 10 - صفحه 475 | |||
مگر خود را: كسى كه برود به سفرهاى كه دعوت نشده به آن ... «1» وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ: و لكن چون دعوت شويد، فَادْخُلُوا: پس داخل شويد، فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا: پس چون طعام خوريد، پس پراكنده شويد و مكث مكنيد. آيه خطاب است به كسانى كه منتظر رسول بودند و به جهت آن در خانه مىنشستند، و الّا هيچكس را جايز نبود كه به جهت غير طعام، بدون اذن داخل شوند و مكث كنند. وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ: (عطف بر «ناظرين» يا به فعل مقدر) يعنى داخل مشويد و تمكن نيابيد در خانه رسول در حالتى كه آرام يافتگان باشيد براى سخن يكديگر، يا براى سخن اهل بيت به طريق استماع آن. | |||
بعد علت عدم مكث طويل را فرمايد: إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَ: | |||
بدرستى كه اين درنگ شما بعد از طعام و استيناس به كلام هست كه مىرنجاند پيغمبر را، فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ: پس شرم مىدارد از شما كه گويد بيرون رويد، وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِ: و خداى تعالى شرم نمىدارد از گفتن حق، يعنى خروج شما حق است، پس سزاوار آنست كه به جهت حيا ترك كرده نشود، چنانچه حق تعالى ترك اظهار حق نفرمود به جهت حيا، و امر نمود به خروج شما و براى تعظيم رسول نهى دخول شما نمود به خانه او بدون اذن، و منع فرمود شما را از آنچه موجب اذيت آن حضرت شود. | |||
بعضى از علماء فرمودهاند: (هذا ادب ادّب اللّه الثّقلاء) اين ادبى است كه حق تعالى به آن تأديب كسانى نموده كه در مجلس سنگين شوند و دير برخيزند «2». | |||
وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً: و هرگاه خواهيد از زنان پيغمبر كه بدان انتفاع يابيد از امتعه خانه؛ فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: پس سؤال كنيد ايشان را از پس پرده و حجاب، ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ: اين پرسش از پس پرده، پاك و پاكيزهتر است براى قلبهاى شما، وَ قُلُوبِهِنَ: و دلهاى ايشان را از ريب و تهمت و از خواطر شيطانيه و هواجس نفسانيه. | |||
---- | |||
«1» كتاب الخصال، چاپ حيدرى، باب الثمانيه، ص 410، روايت 12. | |||
«2» تفسير مجمع البيان، ج 4 ص 368. | |||
جلد 10 - صفحه 476 | |||
تنبيه: اين مطلب محقق است كه آيات قرآنى عبرت و اعتبار به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين گرچه آيه در خصوص زنان حضرت نازل شده و لكن حكمش عام است نسبت به تمام زنان امت، كه در صورت احتياج مخاطبه و خواستن چيزى از آنان، از پس پرده و حجاب با آنها مكالمه نمايند؛ و از اين آيه استدلال حجاب براى زنان لازم آيد. وجه استدلال آنكه: وقتى زن موظف باشد به پوشش تمام اندام و حجم بدن در موقع تكلم با اجنبى، البته به طريق اولى موظف باشد به حجاب سر و صورت نسبت به مردان؛ و ايضا اگر چنانچه حجاب واجب نبودى، امر به حجاب در وقت تخاطب هم لغو بودى؛ و اگر مناط عدم حجاب، ظهور مفسده باشد، همين مناط، در عدم حجاب صورت نيز مو به مو بود بلكه اشدّ و اكدّ باشد. | |||
ابو حمزه ثمالى فرموده: دو مرد از اصحاب گفتند: آيا پيغمبر زنان ما را نكاح كند و ما زنان او را نتوانيم نكاح كنيم، به خدا قسم اگر بميرد ما زنان او را نكاح كنيم؛ مراد ايشان يكى عايشه و ديگرى ام سلمه بود «1». حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود: | |||
وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ: و نرسد و نشايد و سزاوار نيست اينكه اذيت كنيد رسول خدا را و بجا آوريد آنچه از آن كراهت دارد، وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ: و نشايد مر شما را اينكه نكاح كنيد زنان او را، مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً: از بعد وفات او يا طلاق دادن او هرگز و هيچوقت. اين از جمله اختصاصات رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله باشد. إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً: بدرستى كه ايذاى آن حضرت و نكاح ازواج او، نزد خداى تعالى گناه بزرگ است، زيرا پاس احترام حضرت لازم است در حيات و بعد از وفات او، چه حق شناسى و تعظيم سپاس دارى آن حضرت در هر دو حال يكسان است. | |||
---- | |||
«1» همان مدرك، ص 366 و منهج الصادقين، ج 7، ص 353. | |||
جلد 10 - صفحه 477 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً (51) لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً (52) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً (53) | |||
ترجمه | |||
دور ميكنى از خود آنرا كه ميخواهى از آنها و جاى ميدهى بسوى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 333 | |||
خود آنرا كه ميخواهى و آنرا كه خواستى از آنانكه كناره كردى پس نيست گناهى بر تو اين نزديكتر است بآنكه خوشحال شوند و غمگين نشوند و خوشنود گردند بآنچه دادى بآنها همگيشان و خدا ميداند آنچه در دلهاى شما است و بوده است خدا داناى بردبار | |||
حلال نيستند براى تو زنها بعد از اين و نه آنكه تبديل كنى آنها را بجفتهائى و اگر چه بشگفت آورد ترا نيكوئى آنها جز آنچه مالك شد دستت و بوده است خدا بر همه چيز نگهبان | |||
اى كسانيكه ايمان آورديد داخل نشويد در خانههاى پيغمبر مگر آنكه اذن و دعوت حاصل شود براى شما بسوى غذائى با آنكه منتظر نباشيد آماده شدنش را و امّا چون خوانده شويد پس در آئيد و چون خورديد پس پراكنده شويد و با آنكه انس گيرنده نباشيد براى صحبتى همانا اين كار شما آزار ميكند پيغمبر را پس شرم ميكند از شما و خدا شرم نميكند از سخن راست درست و چون بخواهيد از آنها چيزى از امتعه پس بخواهيد از آنها از پشت پرده اين پاكيزه تر است براى دلهاى شما و دلهاى آنها و نبوده است براى شما كه آزار كنيد پيغمبر خدا را و نه آنكه نكاح كنيد زنهايش را بعد از او هرگز همانا اين كار شما بوده است نزد خدا بزرگ. | |||
تفسير | |||
خداوند منّان بعد از كنارهگيرى پيغمبر خود از زنانش و بيان اختصاص آنحضرت با حكامى در ازدواج كه سابقا ذكر شد امتياز ديگرى براى او مقرّر فرموده و آن اختيار متاركه و تأخير در آشتى نمودن با آنها است به اين معنى كه حق دارد هر زنى را نخواهد بمتاركه خود با او ادامه دهد و با او همبستر نشود يا او را طلاق دهد و هر زنى را كه بخواهد در كنار خود جاى دهد و بلوازم زناشوئى در باره او عمل نمايد و اگر با زنى متاركه كرد و پس از چندى مايل بمخالطه با او شد حق دارد باو رجوع كند و اين در واقع هم سياستى است نسبت بآنها كه بدانند اختيارات تامّه از جانب خدا با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مانند سابق توقّع زيادى نداشته باشند و راضى باشند بهمان نفقه و كسوهاى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم بآنها همگى مىدهد و خوشنود باشند كه حضرت بكلّى آنها را از زير سايه خود بيرون نكرده و اگر وقتى با بعضى متاركه فرمود ممكن است باز رجوع كند نه آنكه ديگر بآنها رجوع نميفرمايد و اين موجب تسليت خاطر و رفع اندوه آنها | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 334 | |||
گردد و بدانند اين بحكم الهى است و تحمّل آن موجب اجر است و خداوند در باره زنان پيغمبرش بمساوات حكم فرموده و خصوصا بعضى را بر بعضى ترجيح نداده و هم توسعه است نسبت به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه با آن همه تحمّل ناملائمات خارجى در خانه مجبور نباشد بر خلاف طبع رفتار نمايد و خدا ميداند كه در دل پيغمبر خود و بندگان چه جاى گرفته از محبّت و ميل ببعضى از زنان و بىميلى و كراهت از بعضى و رضاى بحكم الهى و نارضايتى از آن و غير اينها و ميداند مصلحت آنها را و بردبار است در عقوبتشان و فرموده حلال نميباشد بر تو زنها بعد از آنچه ذكر شد در آيه تحليل سابق و آنچه ذكر شده در آيه تحريم زنان در سوره نساء بهيچ عنوانى از عناوين و نه آنكه تبديل نمائى يكى از آنها را بيكى از زنانى كه در آن آيه بتحريمشان تصريح شده اگر چه بشگفت آورد ترا حسن آنها مگر كنيزى را كه مالك شوى و از او خوشت بيايد كه ميتوانى با او هم بستر شوى و فائده زناشوئى از آن ببرى خلاصه آنكه عناوين محلّله در اين آيه بطورى كه ذكر شد كه زنان و كنيزان فعلى و بنات اعمام و اخوال و عمّات و خالات و زن واهبه مؤمنه باشد حلال و عناوين محرّمه در آن آيه حرام و تبديل افراد داخل در اين آيه بافراد داخل در آن نيز حرام است مگر كنيز اگر چه ابتياعى باشد كه داخل در عناوين مذكور در آيه تحليل نيست و ميشود عنوان استخدام را در آن تبديل بزناشوئى نمود ولى نميتوان تبديل نمود زن مؤمنه واهبه را بكافره چون نكاح كوافر حرام است خصوصا بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله پس نميتواند آنرا طلاق دهد و اين را بگيرد آنچه ذكر شد بنظر حقير حاصل جمع بين ظاهر آيه دوّم و روايات مستفيضه از ائمه اطهار در اينمقام است ولى نميدانم كسى قائل بآن شده باتمام خصوصيّات يا نه بلى گفته شده در تفسير اين آيه كه مراد آنستكه حلال نيست براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از اجناس مذكوره كه تنصيص بحلّيّت آنها براى او شده زنانى و نه آنكه تبديل نمايد آنها را به ازواجى از اجناس ديگر ولى ظاهرا مشهور در تفسير آن اينست كه غير از همان نه زن معروفه كه عايشه و حفصه و امّ حبيبه دختران ابو بكر و عمر و ابو سفيان و امّ سلمه و زينب و ميمونه و صفيّه و سوده و جويريه باشد زن ديگر بعد از اين آيه بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم حلال نبوده و تبديل آنها بزنان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 335 | |||
ديگر كه حضرت يكى را طلاق دهد و بجاى او زن ديگرى بگيرد هم جايز نبوده اگر چه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فريفته او شده باشد مگر آنكه كنيز باشد و اين حكم را خداوند براى قدردانى از امّهات مؤمنات فرموده كه بعد از آيه تخيير اختيار كردند صحبت با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بر متاع دنيا و گفتهاند بعد از شهادت جعفر بن أبي طالب عليه السّلام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم خواهان زوجهاش اسماء بنت عميس شد و خواست او را بگيرد خداوند نهى فرمود و نگرفت و ابو بكر او را اختيار نمود و انصافا اين معنى با ظاهر آيه منطبق است ولى در روايات متعدّده از صادقين عليهما السّلام صريحا از آن تكذيب شده و فرمودهاند چگونه مردم باراده خودشان ميتوانند تبديل نمايند و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم نميتواند مراد آنست كه حلال نيست بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از آيه تحريم در سوره نساء كه تزويج فرمايد يكى از مذكورات در آن آيه را و حلال است كه تزويج فرمايد هر كه را بخواهد غير از آنها لذا بعضى قائل شدهاند كه اين آيه منسوخ شده بآيه تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ و از عايشه نقل نمودهاند كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله از دنيا نرفت تا حلال شد براى او از زنان آنچه را بخواهد و بعضى گفتهاند كه منسوخ است اين آيه بآيه إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ و نسبت داده شده است اين قول باصحاب اماميّه رضوان اللّه عليهم و منافات ندارد با تقدّم آندو چون آيات بر حسب نزول مرتّب نشده است و بنابر آنچه مستفاد از روايات است ظاهرا خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در آيه از قبيل ساير خطابات قرآنيّه است بآنحضرت كه مقصود عموم است و اختصاصى باو ندارد و بنابر آنچه حقير بيان نمودم در جمع بين ظاهر آيه و روايات وارده اختصاص دارد حليّت براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعناوين مذكوره در آيه تحليل مثلا نكاح كتابيّه براى آنحضرت جائز نيست و جائز نيست براى او كه مردى را وادار كند زنش را طلاق دهد براى آنكه آن زن را بگيرد اگر چه فريفته او شده باشد و آنمرد با رضايت اين كار را بكند چون در آيه تحليل كتابيّه ذكر نشده و نكاح محصنات حرام است و تبديل عنوان آن بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز حرام چون شأن او اجلّ از اينهاست و شايد بر مردم ديگر حلال باشد و به اين معانى در فرمايش قمّى ره و بعضى از روايات اشاره شده است و خدا مراقب احوال | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 336 | |||
بندگان است هر كس را بمناسبت حالش تكليف ميكند و مراقب اطاعت و معصيت آنان است تا پاداش دهد و بكيفر برساند و گفتهاند بعضى از مسلمانان براى خوردن غذا بدون اجازه بخانه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ميرفتند و اگر غذا آماده نشده بود مىنشستند تا مهيّا شود و بياورند و بعد از صرف غذا باز هم مىنشستند و صحبت ميكردند و اين موجب تضييع وقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و زحمت اهل منزل او بود لذا خداوند آنها را از اين عمل منع فرمود براى آنكه موجب تصديع خاطر و آزار حضرت نشود و او شرم ميفرمود از آنها كه اظهار كند ولى خداوند از حق گوئى شرم نميكند و چون براى گرفتن امتعه و اثاثيّه بعاريت از زنان پيغمبر (ص) بخانه او ميرفتند با آنها رو برو ميشدند لذا خداوند بمردها دستور داده كه از پس پرده سؤال كنند و جواب بگيرند چون اين براى پاك داشتن دل آنها و زنان از خيالات شيطانى بهتر است و قمّى ره راجع باين موضوع كه مربوط بآيه سوّم است فرموده پيغمبر (ص) در شب زفاف با زينب بنت جحش وليمه داد و بعد از صرف طعام اصحاب مايل بودند بنشينند صحبت كنند و حضرت مايل بود با زينب خلوت كند پس اين آيه نازل شد و راجع بذيل آيه نقل نموده كه وقتى آيه النّبى اولى بالمؤمنين نازل شد و زنان آنحضرت بمنزله مادران اهل ايمان شدند طلحه در غضب شد و گفت محمّد صلى اللّه عليه و اله و سلم زنان خود را بر ما حرام ميكند و خودش زنان ما را ميگيرد اگر خدا او را مرگ دهد ما در ميان پاى زنان او در آئيم چنانچه او در ميان پاى زنان ما در آمد پس نازل شد وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ تا آخر آيه ولى اهل سنّت نقل نمودهاند كه او گفت من عايشه را ميگيرم در هر حال اذيّت نمودند بدست و زبان او و آل اطهارش را و گرفتند بعضى از زنانش را و در دنيا بغضب الهى گرفتار شدند و ذكرش مناسب نيست و آن نزد خدا گناه بزرگى بود كه فوق آن تصوّر نميشود و ترجئ با همزه و لا تحلّ با تاء نيز قرائت شده است. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 337 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاّ أَن يُؤذَنَ لَكُم إِلي طَعامٍ غَيرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِن إِذا دُعِيتُم فَادخُلُوا فَإِذا طَعِمتُم فَانتَشِرُوا وَ لا مُستَأنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُم كانَ يُؤذِي النَّبِيَّ فَيَستَحيِي مِنكُم وَ اللّهُ لا يَستَحيِي مِنَ الحَقِّ وَ إِذا سَأَلتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسئَلُوهُنَّ مِن وَراءِ حِجابٍ ذلِكُم أَطهَرُ لِقُلُوبِكُم وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُم أَن تُؤذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَن تَنكِحُوا أَزواجَهُ مِن بَعدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُم كانَ عِندَ اللّهِ عَظِيماً (53) | |||
جلد 14 - صفحه 521 | |||
اي كساني که ايمان آوردهايد داخل بيوت پيغمبر نشويد مگر آنكه اذن دخول بگيريد بسوي طعام بدون اينكه نظر كنيد و انتظار طعام داشته باشيد يعني تا طعام مهيا نشده وارد نشويد و لكن موقعي که دعوت شديد پس داخل شويد و زماني که طعام اكل كرديد پس بيرون رويد و مكث نكنيد و نباشيد انس گير بصحبت و مكالمه محققا آن جلوس شما اذيت به رسول اللّه است پس حيا ميكند بشما بفرمايد بيرون رويد ولي خداوند در بيان وظائف شما خودداري نميكند و اگر متاعي از زوجات نبي (ص) طلب نموديد از پس حجاب سؤال كنيد اينکه پاكيزهتر است براي شما و براي آنها و نيست از براي شما اينكه نكاح كنيد ازواج او را بعد از رحلت او هرگز بدرستي که اينکه عمل از شما نزد خداوند گناه بزرگيست و عقوبت شديد دارد. | |||
مسئله: اغلب اينکه احكام اختصاص به نبي (ص) ندارد تمام مسلمين نسبت بيكديگر اينکه حكم را دارند بدون اذن داخل منزل احدي نميشود رفت در منزل كسي با كراهت مالك نميتوان نشست از زنهاي منزل متاعي طلبيد بايد از وراء حجاب باشد اذيت به احدي جايز نيست فقط عدم جواز نكاح زنها پس از فوت شوهر اختصاص به نبي (ص) دارد چنانچه مي فرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدخُلُوا بُيُوتاً غَيرَ بُيُوتِكُم- الي قوله تعالي- وَ إِن قِيلَ لَكُمُ ارجِعُوا فَارجِعُوا- الايه (نور آيه 27 و 28) لكن براي اهميت حضرت رسالت و امتياز زوجات او بر ساير نساء و ساير خصوصيات، خداوند اينکه آيه شريفه را نازل فرمود و چون حضرت بسيار حيا ميكرد که بفرمايد داخل نشويد يا بيرون رويد و مؤمنين هم انس زياد داشتند که در خدمت او باشند و با او صحبت نمايند اينکه دستورات نازل شد و در اخبار و كلمات مفسرين در شأن نزول اينکه آيه بياناتي دارند لكن چون آيه مطلق است صرف نظر ميكنيم و چون مطلب واضح روشنيست احتياج بشرح ندارد. | |||
522 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
اشاره | |||
(آیه 53) | |||
شأن نزول: | |||
هنگامی که رسول خدا با «زینب بنت جحش» ازدواج کرد، ولیمه نسبتا مفصلی به مردم داد. | |||
انس که خادم مخصوص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود میگوید: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم، من همه را دعوت کردم، دسته دسته میآمدند و غذا میخوردند و از اتاق خارج میشدند، تا این که عرض کردم: ای پیامبر خدا! کسی باقی نمانده که من او را دعوت نکرده باشم، فرمود: اکنون که چنین است سفره را جمع کنید، سفره را برداشتند و جمعیت پراکنده شدند، اما سه نفر همچنان در اتاق پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند. | |||
آیه نازل شد و دستورات لازم را بیان کرد و نیز از بعضی قرائن استفاده میشود که گاهی همسایگان و سایر مردم طبق معمول برای عاریت گرفتن اشیائی نزد بعضی از زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میآمدند برای حفظ حیثیت همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آیه نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هرگاه میخواهند چیزی از آنها بگیرند از پشت پرده بگیرند. | |||
ج3، ص626 | |||
در روایت دیگری آمده است که بعضی از مخالفان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما با همسران او ازدواج خواهیم کرد! آیه نازل شد و ازدواج با زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را بعد از او بکلی ممنوع ساخت، و به این توطئه نیز پایان داد. | |||
تفسیر: | |||
باز روی سخن در این آیه به مؤمنان است و بخشی دیگر از احکام اسلام مخصوصا آنچه مربوط به آداب معاشرت با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و خانواده نبوت بوده است ضمن جملههای کوتاه و گویا و صریح بیان میکند. | |||
نخست میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگز در اتاقهای پیامبر سر زده داخل نشوید، مگر این که برای صرف غذا به شما اجازه داده شود، (آن هم مشروط به این که به موقع وارد شوید) نه این که از مدتی قبل بیایید و در انتظار وقت غذا بنشینید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ). | |||
مسلما این حکم اختصاص به پیامبر ندارد، در هیچ مورد بدون اجازه نباید وارد خانه کسی شد. به علاوه به هنگامی که دعوت به طعام میشوند باید وقت شناس باشند و مزاحمت بیموقع برای صاحب خانه فراهم نکنند. | |||
سپس به دومین حکم پرداخته، میگوید: «ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید، و هنگامی که غذا خوردید پراکنده شوید» (وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا). | |||
در سومین حکم میفرماید: پس از صرف غذا «مجلس انس و گفتگو (در خانه پیامبر و هیچ میزبان دیگری) تشکیل ندهید» (وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ). | |||
البته ممکن است میزبان خواهان چنین مجلس انسی باشد در این صورت مستثناست. | |||
سپس علت این حکم را چنین بیان میکند: «این کار پیامبر را آزار میداد، اما او از شما شرم میکرد، ولی خداوند از بیان حق شرم نمیکند و ابا ندارد» (إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ). | |||
ج3، ص627 | |||
البته پیامبر خدا نیز از بیان حق در مواردی که جنبه شخصی و خصوصی نداشت هیچ ابا نمیکرد ولی بیان حق اشخاص از ناحیه خودشان زیبا نیست اما از ناحیه کسان دیگر جالب و زیباست. | |||
سپس چهارمین حکم را در زمینه «حجاب» چنین بیان میدارد: «و هنگامی که چیزی از متاع و وسائل زندگی از همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بخواهید از پشت حجاب (پرده) بخواهید» (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ). | |||
روشن است قرار گرفتن همسران پیامبر در معرض دید مردم (هر چند با حجاب اسلامی باشد) کار خوبی نبود لذا دستور داده شده که از پشت پرده یا پشت در بگیرند. | |||
قرآن بعد از این دستور فلسفه آن را چنین بیان میفرماید: «این برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است» (ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ). | |||
پنجمین حکم را به این صورت بیان میفرماید: «شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید» (وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ). | |||
گرچه عمل ایذائی در خود این آیه منعکس است ولی مفهوم آیه عام است و هر گونه اذیت و آزار را شامل میشود. | |||
سر انجام ششمین و آخرین حکم را در زمینه حرمت ازدواج با همسران پیامبر بعد از او چنین بیان میکند: «شما هرگز حق ندارید که همسران او را بعد از او به همسری خویش در آورید که این کار در نزد خدا عظیم است» (وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۷
ترجمه
الأحزاب ٥٢ | آیه ٥٣ | الأحزاب ٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُؤْذَنَ»: در اینجا اذن علاوه از معنی اجازه، متضمّن معنی دعوت نیز هست. «إِلی طَعَامٍ»: (إِلی) متعلّق به (یُؤْذَنَ) است، و بیانگر این واقعیّت است که اگر اجازه هم باشد، بدون دعوت نباید به منازل مردم رفت و طفیلیگری حرام است (نگا: تفسیر قاسمی). «إِنی»: پخت و پز غذا. زمان آماده شدن غذا برای تناول نمودن. «غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ»: مراد این است که نباید زودتر از وقت خود به خانه مردم رفت و منتظر پختن غذا و چیدن سفره نشست و مزاحم میزبان شد. واژه (غَیْرَ) حال ضمیر (و) در (تَدْخُلُوا) است. واژه (نَاظِرِین) هم به معنی (مُنتَظِرِینَ) است. «لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ»: مراد این است که بعد از صرف غذا جا خوش نکنید و منزل میزبان را محلّ انس و نقّالی نسازید و مجلس را طول ندهید. «مَتَاعاً»: کالا و وسائل امانتی منزل، از قبیل ظروف و بیل و کلنگ و جارو و غیره. «حِجَاب»: پرده. حائل و مانع (نگا: اسراء ، ص / ، شوری / ). «مَا کَانَ لَکُمْ»: شما را نرسد. شما حق ندارید. این آیه هر چند درباره خانه پیغمبر است، ولی روی سخن به مؤمنان است و آموزنده برخی از آداب معاشرت و مهمانی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ... (۹) وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ... (۸) عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَ... (۲) وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً... (۴) يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ... (۱)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: درباره این قسمت آیه «وَلا أَنْ تَنْکحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ» عده اى میگفتند: اگر پیامبر بمیرد ما بعد از او با زنان او ازدواج خواهیم کرد سپس این آیه نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۶۲ سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به نكاح و طلاق كه بعضى مخصوص پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و برخى راجع به همه مسلمانان است
- بيان هفت طائفه از زنان كه خدا در پيامبر(ص )حلال كرده است
- دستور به مسلمانان كه از وراى حجاب با همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )ملاقات كنند
- معناى صلات خدا و ملائكه و مؤ منين بر پيامبر اكرم (ص )
- معناى اينكه خدا آزاردهندگان پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) را در دنيا و آخرت لعنتكرده است
- وجه اينكه آزار مؤ منين را ((بهتان )) و ((اثم مبين )) خواند
- تهديد منافقين و بيماردلان و شايعه پرااكنان به اخراج از شهر و مدور ساختن خونشان ،اگر از فساد دست نكشند
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و احكاممربوط به همسران آن جناب (صلى الله عليه و آله و سلم )
- شاءن نزول آيه ((و امراء مؤ منة ان وهبت نفسها للنبى ...))بنقل از كتاب شريف كافى
- شاءن نزول آيه (يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبى ...)
- چند روايت درباره معناى صلوات خدا و ملائكه و مؤ منين بر پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و كيفيت صلوات فرستادن بر آن حضرت
- دو روايت در ذيل آيه مربوط به حجاب زنان و درذيل آيه متضمن تهديد منافقان و بيمار دلان و شايعه پراكنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً «53»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن كه به شما اجازه داده شود براى خوردن غذا، (به شرط آن كه قبل از موعد نياييد) و در انتظار وقت غذا نباشيد؛ ولى هرگاه دعوت شديد پس داخل شويد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از خوردن غذا) به گفتگو نپردازيد؛ همانا اين (گفتگوهاى پس از غذا) پيامبر را آزار مىدهد، امّا او از شما شرم مىكند (و چيزى نمىگويد) ولى خداوند از (گفتن) حقّ شرم ندارد. و هرگاه از همسران پيامبر چيزى از وسايل زندگى (به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين رفتار براى دلهاى شما و
جلد 7 - صفحه 390
دلهاى آنان به پاكى و پاكدامنى است و شما حقّ نداريد كه رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج كنيد كه اين كار نزد خداوند (گناهى) بزرگ است.
نکته ها
اجازه گرفتن براى ورود به خانهى ديگران، مخصوص خانهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيست، همان گونه كه در سورهى نور مىخوانيم: «لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا» «1»
در اين آيه قسمتهايى از آداب مهمانى مطرح شده، و در آيات ديگر بخشهاى ديگرى از آن آمده است:
- هنگام ورود، سلام كنيد. «فَسَلِّمُوا» «2»
- اگر جواب ردّ دادند ناراحت نشويد و برگرديد. «إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» «3»
- نوع پذيرايى به خصوص اگر دعوت كردهايد، خوب باشد. و «جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ» «4»
- سفره را نزد مهمان ببريد، نه آنكه مهمان را به محل پذيرايى ببريد. «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ» «5»
در روايات نيز دهها نكته و دستور پيرامون آن وارد شده است.
«إِناهُ» به معناى پخته شدن غذاست و «غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ» يعنى مهمان زودتر از وقت پذيرايى نيايد تا منتظر پخته شدن غذا بماند.
خانهى پيامبر، اتاقهاى متعدّد داشته و هريك از همسران در اتاقى زندگى مىكردند.
«بُيُوتَ النَّبِيِّ»
خطابهايى كه در اين آيه درباره زنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است، در حقيقت مربوط به همهى زنان مسلمان است، به دليل «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» كه خداوند دربارهى هر زن و مردى پاكدلى را مىخواهد.
چون خطر سوء استفاده از همسران پيامبر، مهمتر از حقّ شخصى آنهاست، بايد بعد از
«1». نور، 27.
«2». نور، 61.
«3». نور، 28.
«4». هود، 69.
«5». ذاريات، 27.
جلد 7 - صفحه 391
پيامبر حقّ ازدواج با ديگران از آنان سلب شود. «وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ»
پیام ها
1- ايمان، مستلزم رعايت ادب و آداب اجتماعى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا ...
2- حقّ آرامش در مسكن براى همگان محترم است، خصوصاً براى رسولخدا صلى الله عليه و آله. «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ»
3- بهتر آن است كه مهمانى در منزل باشد. (نه در مهمانسرا و هتل) بُيُوتَ النَّبِيِ ...
إِلى طَعامٍ
4- صاحب خانه حقّ دارد به كسى اذن ورود ندهد. «إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»
5- اجازه براى ورود به خانه ديگران، به هر صورت كافى است و لازم نيست خود او شخصاً اجازه بدهد. ( «يُؤْذَنَ» به صورت مجهول آمده، يعنى اجازه صاحبخانه از هر طريقى حاصل شود.)
6- پذيرايى از مهمان، از سيرهى پيامبر اكرم است. إِلى طَعامٍ ... دُعِيتُمْ
7- اصل مهمانى مهم است، نه نوع غذا. إِلى طَعامٍ ... دُعِيتُمْ
8- دين جامع آن است كه هم براى مسايل جزيى همچون پذيرايى از مهمان و هم بزرگترين مسايل رحكومتى برنامه داشته باشد. يُؤْذَنَ لَكُمْ- غَيْرَ ناظِرِينَ- فَانْتَشِرُوا ...
9- بى دعوت به مهمانى نرويد. «إِذا دُعِيتُمْ»
10- در اسلام، مردم عادّى مىتوانند به خانه اول شخصيّت دينى رفت و آمد كرده و حتّى مهمان شوند. بُيُوتَ النَّبِيِ ... دُعِيتُمْ
11- از آداب مهمانى آن است كه بعد از خوردن غذا خانه را ترك كنيد. «فَانْتَشِرُوا» و منزل ميزبان را محلّ گفت وشنود قرار ندهيد. «وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ»
12- اذيّت كردن ميزبان ممنوع است. «يُؤْذِي النَّبِيَّ» (گرچه با بردن فرزندان و يا همراهان باشد. تحقير غذا وناچيز شمردن آن نيز مصداق اذيّت ميزبان است.)
جلد 7 - صفحه 392
13- پيامبر، از اتلاف وقت در گفتگوهاى بىمورد رنج مىبرد. «لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ»
14- رنجاندن لازم نيست ظاهرى و جسمى باشد، فشار اخلاقى و روحى نيز نوعى آزار دادن است. «ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي»
15- صاحبخانه را در بنبست و رودربايستى قرار ندهيد. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
16- سكوتى كه بر اساس حيا و رودربايستى باشد، علامت رضايت نيست.
«فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
17- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شخص با حيايى بود. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
18- اگر به دليلى شخصى از روى حيا سكوت كرد، ديگران سكوت را بشكنند و حقّ را بيان كنند و بار خجالت را از دوش او بردارند. «وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ»
19- ارتباط با ديگران و داد و ستد زنان، با حفظ حجاب مانعى ندارد. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
20- زنان پيامبر محصور نبوده و با بيرون از منزل در ارتباط بودند. «1» «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
21- در استدلال بر لزوم حجاب زن، دليلى بياوريد كه مورد اتّفاق همه باشد.
«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ»
22- در نحوهى ارتباط زنان و مردان، بايد محور كارها تقوا و پاكدلى باشد. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
23- نگاه نامحرمان به يكديگر، در دل آنان تأثير گذار است. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
هر آنچه ديده بيند دل كند ياد
24- حجاب به نفع زن و مرد هر دو است. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
25- رابطه با نامحرم بدون حفظ حجاب، سبب رنجاندن رسول اكرم صلى الله عليه و آله است.
«وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ»
26- آزار پيامبر از گناهان كبيره است. «كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً (53)
«1» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 367.
جلد 10 - صفحه 474
شأن نزول: چون حضرت، زينب را به حكم حق تعالى قبول نمود وليمهاى ترتيب، مردم را طلبيد، چون طعام خوردند مشغول صحبت شدند، آخر حضرت از مجلس برخاست، اكثر صحابه تبعيت نموده برخاستند، سه نفر ماندند. سخن مىگفتند؛ حضرت شرم داشت كه ايشان را عذر خواهد، بعد از انتظار بسيار كه خلوت شد، به حجره زينب درآمد. انس خواست داخل شود، حضرت پرده حجره فروگذاشت آيه حجاب نازل شد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول، لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِ: داخل نشويد به خانههاى پيغمبر، إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ: مگر در وقتى كه اجازه داده شود براى شما، يعنى شما را دعوت كنند، إِلى طَعامٍ: به خوردن طعام، غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ: درآييد در خانه پيغمبر در حالتى كه غير منتظر باشيد وقت طعام را، يا آنكه اذن دهند شما را در حالتى كه انتظار وقت طعام نكشيد، يا منتظر رسيدن وقت آن نباشيد؛ چه مروى است جمعى محافظت وقت طعام مىكردند، چون آن وقت مىرسيد و اثر دود از مطبخ ظاهر مىشد، مىآمدند و مىنشستند؛ حكم شد چون اذن داده شد منتظر نباشيد وقت آن برسد «1».
تنبيه: آيه شريفه دستور اخلاقى بزرگى را فرمايد كه: نيكو نيست داخل شدن شخص به طعامى بدون دعوت. و لذا در وصاياى حضرت نبوى به حضرت علوى صلوات اللّه عليهما فرمايد: هشت نفرند كه اگر اهانت شوند البته ملامت نكنند
«1» تفسير منهج الصادقين، ج 7 ص 352- 351.
جلد 10 - صفحه 475
مگر خود را: كسى كه برود به سفرهاى كه دعوت نشده به آن ... «1» وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ: و لكن چون دعوت شويد، فَادْخُلُوا: پس داخل شويد، فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا: پس چون طعام خوريد، پس پراكنده شويد و مكث مكنيد. آيه خطاب است به كسانى كه منتظر رسول بودند و به جهت آن در خانه مىنشستند، و الّا هيچكس را جايز نبود كه به جهت غير طعام، بدون اذن داخل شوند و مكث كنند. وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ: (عطف بر «ناظرين» يا به فعل مقدر) يعنى داخل مشويد و تمكن نيابيد در خانه رسول در حالتى كه آرام يافتگان باشيد براى سخن يكديگر، يا براى سخن اهل بيت به طريق استماع آن.
بعد علت عدم مكث طويل را فرمايد: إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَ:
بدرستى كه اين درنگ شما بعد از طعام و استيناس به كلام هست كه مىرنجاند پيغمبر را، فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ: پس شرم مىدارد از شما كه گويد بيرون رويد، وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِ: و خداى تعالى شرم نمىدارد از گفتن حق، يعنى خروج شما حق است، پس سزاوار آنست كه به جهت حيا ترك كرده نشود، چنانچه حق تعالى ترك اظهار حق نفرمود به جهت حيا، و امر نمود به خروج شما و براى تعظيم رسول نهى دخول شما نمود به خانه او بدون اذن، و منع فرمود شما را از آنچه موجب اذيت آن حضرت شود.
بعضى از علماء فرمودهاند: (هذا ادب ادّب اللّه الثّقلاء) اين ادبى است كه حق تعالى به آن تأديب كسانى نموده كه در مجلس سنگين شوند و دير برخيزند «2».
وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً: و هرگاه خواهيد از زنان پيغمبر كه بدان انتفاع يابيد از امتعه خانه؛ فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: پس سؤال كنيد ايشان را از پس پرده و حجاب، ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ: اين پرسش از پس پرده، پاك و پاكيزهتر است براى قلبهاى شما، وَ قُلُوبِهِنَ: و دلهاى ايشان را از ريب و تهمت و از خواطر شيطانيه و هواجس نفسانيه.
«1» كتاب الخصال، چاپ حيدرى، باب الثمانيه، ص 410، روايت 12.
«2» تفسير مجمع البيان، ج 4 ص 368.
جلد 10 - صفحه 476
تنبيه: اين مطلب محقق است كه آيات قرآنى عبرت و اعتبار به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين گرچه آيه در خصوص زنان حضرت نازل شده و لكن حكمش عام است نسبت به تمام زنان امت، كه در صورت احتياج مخاطبه و خواستن چيزى از آنان، از پس پرده و حجاب با آنها مكالمه نمايند؛ و از اين آيه استدلال حجاب براى زنان لازم آيد. وجه استدلال آنكه: وقتى زن موظف باشد به پوشش تمام اندام و حجم بدن در موقع تكلم با اجنبى، البته به طريق اولى موظف باشد به حجاب سر و صورت نسبت به مردان؛ و ايضا اگر چنانچه حجاب واجب نبودى، امر به حجاب در وقت تخاطب هم لغو بودى؛ و اگر مناط عدم حجاب، ظهور مفسده باشد، همين مناط، در عدم حجاب صورت نيز مو به مو بود بلكه اشدّ و اكدّ باشد.
ابو حمزه ثمالى فرموده: دو مرد از اصحاب گفتند: آيا پيغمبر زنان ما را نكاح كند و ما زنان او را نتوانيم نكاح كنيم، به خدا قسم اگر بميرد ما زنان او را نكاح كنيم؛ مراد ايشان يكى عايشه و ديگرى ام سلمه بود «1». حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود:
وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ: و نرسد و نشايد و سزاوار نيست اينكه اذيت كنيد رسول خدا را و بجا آوريد آنچه از آن كراهت دارد، وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ: و نشايد مر شما را اينكه نكاح كنيد زنان او را، مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً: از بعد وفات او يا طلاق دادن او هرگز و هيچوقت. اين از جمله اختصاصات رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله باشد. إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً: بدرستى كه ايذاى آن حضرت و نكاح ازواج او، نزد خداى تعالى گناه بزرگ است، زيرا پاس احترام حضرت لازم است در حيات و بعد از وفات او، چه حق شناسى و تعظيم سپاس دارى آن حضرت در هر دو حال يكسان است.
«1» همان مدرك، ص 366 و منهج الصادقين، ج 7، ص 353.
جلد 10 - صفحه 477
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً (51) لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً (52) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً (53)
ترجمه
دور ميكنى از خود آنرا كه ميخواهى از آنها و جاى ميدهى بسوى
جلد 4 صفحه 333
خود آنرا كه ميخواهى و آنرا كه خواستى از آنانكه كناره كردى پس نيست گناهى بر تو اين نزديكتر است بآنكه خوشحال شوند و غمگين نشوند و خوشنود گردند بآنچه دادى بآنها همگيشان و خدا ميداند آنچه در دلهاى شما است و بوده است خدا داناى بردبار
حلال نيستند براى تو زنها بعد از اين و نه آنكه تبديل كنى آنها را بجفتهائى و اگر چه بشگفت آورد ترا نيكوئى آنها جز آنچه مالك شد دستت و بوده است خدا بر همه چيز نگهبان
اى كسانيكه ايمان آورديد داخل نشويد در خانههاى پيغمبر مگر آنكه اذن و دعوت حاصل شود براى شما بسوى غذائى با آنكه منتظر نباشيد آماده شدنش را و امّا چون خوانده شويد پس در آئيد و چون خورديد پس پراكنده شويد و با آنكه انس گيرنده نباشيد براى صحبتى همانا اين كار شما آزار ميكند پيغمبر را پس شرم ميكند از شما و خدا شرم نميكند از سخن راست درست و چون بخواهيد از آنها چيزى از امتعه پس بخواهيد از آنها از پشت پرده اين پاكيزه تر است براى دلهاى شما و دلهاى آنها و نبوده است براى شما كه آزار كنيد پيغمبر خدا را و نه آنكه نكاح كنيد زنهايش را بعد از او هرگز همانا اين كار شما بوده است نزد خدا بزرگ.
تفسير
خداوند منّان بعد از كنارهگيرى پيغمبر خود از زنانش و بيان اختصاص آنحضرت با حكامى در ازدواج كه سابقا ذكر شد امتياز ديگرى براى او مقرّر فرموده و آن اختيار متاركه و تأخير در آشتى نمودن با آنها است به اين معنى كه حق دارد هر زنى را نخواهد بمتاركه خود با او ادامه دهد و با او همبستر نشود يا او را طلاق دهد و هر زنى را كه بخواهد در كنار خود جاى دهد و بلوازم زناشوئى در باره او عمل نمايد و اگر با زنى متاركه كرد و پس از چندى مايل بمخالطه با او شد حق دارد باو رجوع كند و اين در واقع هم سياستى است نسبت بآنها كه بدانند اختيارات تامّه از جانب خدا با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مانند سابق توقّع زيادى نداشته باشند و راضى باشند بهمان نفقه و كسوهاى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم بآنها همگى مىدهد و خوشنود باشند كه حضرت بكلّى آنها را از زير سايه خود بيرون نكرده و اگر وقتى با بعضى متاركه فرمود ممكن است باز رجوع كند نه آنكه ديگر بآنها رجوع نميفرمايد و اين موجب تسليت خاطر و رفع اندوه آنها
جلد 4 صفحه 334
گردد و بدانند اين بحكم الهى است و تحمّل آن موجب اجر است و خداوند در باره زنان پيغمبرش بمساوات حكم فرموده و خصوصا بعضى را بر بعضى ترجيح نداده و هم توسعه است نسبت به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه با آن همه تحمّل ناملائمات خارجى در خانه مجبور نباشد بر خلاف طبع رفتار نمايد و خدا ميداند كه در دل پيغمبر خود و بندگان چه جاى گرفته از محبّت و ميل ببعضى از زنان و بىميلى و كراهت از بعضى و رضاى بحكم الهى و نارضايتى از آن و غير اينها و ميداند مصلحت آنها را و بردبار است در عقوبتشان و فرموده حلال نميباشد بر تو زنها بعد از آنچه ذكر شد در آيه تحليل سابق و آنچه ذكر شده در آيه تحريم زنان در سوره نساء بهيچ عنوانى از عناوين و نه آنكه تبديل نمائى يكى از آنها را بيكى از زنانى كه در آن آيه بتحريمشان تصريح شده اگر چه بشگفت آورد ترا حسن آنها مگر كنيزى را كه مالك شوى و از او خوشت بيايد كه ميتوانى با او هم بستر شوى و فائده زناشوئى از آن ببرى خلاصه آنكه عناوين محلّله در اين آيه بطورى كه ذكر شد كه زنان و كنيزان فعلى و بنات اعمام و اخوال و عمّات و خالات و زن واهبه مؤمنه باشد حلال و عناوين محرّمه در آن آيه حرام و تبديل افراد داخل در اين آيه بافراد داخل در آن نيز حرام است مگر كنيز اگر چه ابتياعى باشد كه داخل در عناوين مذكور در آيه تحليل نيست و ميشود عنوان استخدام را در آن تبديل بزناشوئى نمود ولى نميتوان تبديل نمود زن مؤمنه واهبه را بكافره چون نكاح كوافر حرام است خصوصا بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله پس نميتواند آنرا طلاق دهد و اين را بگيرد آنچه ذكر شد بنظر حقير حاصل جمع بين ظاهر آيه دوّم و روايات مستفيضه از ائمه اطهار در اينمقام است ولى نميدانم كسى قائل بآن شده باتمام خصوصيّات يا نه بلى گفته شده در تفسير اين آيه كه مراد آنستكه حلال نيست براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از اجناس مذكوره كه تنصيص بحلّيّت آنها براى او شده زنانى و نه آنكه تبديل نمايد آنها را به ازواجى از اجناس ديگر ولى ظاهرا مشهور در تفسير آن اينست كه غير از همان نه زن معروفه كه عايشه و حفصه و امّ حبيبه دختران ابو بكر و عمر و ابو سفيان و امّ سلمه و زينب و ميمونه و صفيّه و سوده و جويريه باشد زن ديگر بعد از اين آيه بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم حلال نبوده و تبديل آنها بزنان
جلد 4 صفحه 335
ديگر كه حضرت يكى را طلاق دهد و بجاى او زن ديگرى بگيرد هم جايز نبوده اگر چه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فريفته او شده باشد مگر آنكه كنيز باشد و اين حكم را خداوند براى قدردانى از امّهات مؤمنات فرموده كه بعد از آيه تخيير اختيار كردند صحبت با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بر متاع دنيا و گفتهاند بعد از شهادت جعفر بن أبي طالب عليه السّلام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم خواهان زوجهاش اسماء بنت عميس شد و خواست او را بگيرد خداوند نهى فرمود و نگرفت و ابو بكر او را اختيار نمود و انصافا اين معنى با ظاهر آيه منطبق است ولى در روايات متعدّده از صادقين عليهما السّلام صريحا از آن تكذيب شده و فرمودهاند چگونه مردم باراده خودشان ميتوانند تبديل نمايند و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم نميتواند مراد آنست كه حلال نيست بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از آيه تحريم در سوره نساء كه تزويج فرمايد يكى از مذكورات در آن آيه را و حلال است كه تزويج فرمايد هر كه را بخواهد غير از آنها لذا بعضى قائل شدهاند كه اين آيه منسوخ شده بآيه تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ و از عايشه نقل نمودهاند كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله از دنيا نرفت تا حلال شد براى او از زنان آنچه را بخواهد و بعضى گفتهاند كه منسوخ است اين آيه بآيه إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ و نسبت داده شده است اين قول باصحاب اماميّه رضوان اللّه عليهم و منافات ندارد با تقدّم آندو چون آيات بر حسب نزول مرتّب نشده است و بنابر آنچه مستفاد از روايات است ظاهرا خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در آيه از قبيل ساير خطابات قرآنيّه است بآنحضرت كه مقصود عموم است و اختصاصى باو ندارد و بنابر آنچه حقير بيان نمودم در جمع بين ظاهر آيه و روايات وارده اختصاص دارد حليّت براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعناوين مذكوره در آيه تحليل مثلا نكاح كتابيّه براى آنحضرت جائز نيست و جائز نيست براى او كه مردى را وادار كند زنش را طلاق دهد براى آنكه آن زن را بگيرد اگر چه فريفته او شده باشد و آنمرد با رضايت اين كار را بكند چون در آيه تحليل كتابيّه ذكر نشده و نكاح محصنات حرام است و تبديل عنوان آن بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز حرام چون شأن او اجلّ از اينهاست و شايد بر مردم ديگر حلال باشد و به اين معانى در فرمايش قمّى ره و بعضى از روايات اشاره شده است و خدا مراقب احوال
جلد 4 صفحه 336
بندگان است هر كس را بمناسبت حالش تكليف ميكند و مراقب اطاعت و معصيت آنان است تا پاداش دهد و بكيفر برساند و گفتهاند بعضى از مسلمانان براى خوردن غذا بدون اجازه بخانه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ميرفتند و اگر غذا آماده نشده بود مىنشستند تا مهيّا شود و بياورند و بعد از صرف غذا باز هم مىنشستند و صحبت ميكردند و اين موجب تضييع وقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و زحمت اهل منزل او بود لذا خداوند آنها را از اين عمل منع فرمود براى آنكه موجب تصديع خاطر و آزار حضرت نشود و او شرم ميفرمود از آنها كه اظهار كند ولى خداوند از حق گوئى شرم نميكند و چون براى گرفتن امتعه و اثاثيّه بعاريت از زنان پيغمبر (ص) بخانه او ميرفتند با آنها رو برو ميشدند لذا خداوند بمردها دستور داده كه از پس پرده سؤال كنند و جواب بگيرند چون اين براى پاك داشتن دل آنها و زنان از خيالات شيطانى بهتر است و قمّى ره راجع باين موضوع كه مربوط بآيه سوّم است فرموده پيغمبر (ص) در شب زفاف با زينب بنت جحش وليمه داد و بعد از صرف طعام اصحاب مايل بودند بنشينند صحبت كنند و حضرت مايل بود با زينب خلوت كند پس اين آيه نازل شد و راجع بذيل آيه نقل نموده كه وقتى آيه النّبى اولى بالمؤمنين نازل شد و زنان آنحضرت بمنزله مادران اهل ايمان شدند طلحه در غضب شد و گفت محمّد صلى اللّه عليه و اله و سلم زنان خود را بر ما حرام ميكند و خودش زنان ما را ميگيرد اگر خدا او را مرگ دهد ما در ميان پاى زنان او در آئيم چنانچه او در ميان پاى زنان ما در آمد پس نازل شد وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ تا آخر آيه ولى اهل سنّت نقل نمودهاند كه او گفت من عايشه را ميگيرم در هر حال اذيّت نمودند بدست و زبان او و آل اطهارش را و گرفتند بعضى از زنانش را و در دنيا بغضب الهى گرفتار شدند و ذكرش مناسب نيست و آن نزد خدا گناه بزرگى بود كه فوق آن تصوّر نميشود و ترجئ با همزه و لا تحلّ با تاء نيز قرائت شده است.
جلد 4 صفحه 337
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاّ أَن يُؤذَنَ لَكُم إِلي طَعامٍ غَيرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِن إِذا دُعِيتُم فَادخُلُوا فَإِذا طَعِمتُم فَانتَشِرُوا وَ لا مُستَأنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُم كانَ يُؤذِي النَّبِيَّ فَيَستَحيِي مِنكُم وَ اللّهُ لا يَستَحيِي مِنَ الحَقِّ وَ إِذا سَأَلتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسئَلُوهُنَّ مِن وَراءِ حِجابٍ ذلِكُم أَطهَرُ لِقُلُوبِكُم وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُم أَن تُؤذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَن تَنكِحُوا أَزواجَهُ مِن بَعدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُم كانَ عِندَ اللّهِ عَظِيماً (53)
جلد 14 - صفحه 521
اي كساني که ايمان آوردهايد داخل بيوت پيغمبر نشويد مگر آنكه اذن دخول بگيريد بسوي طعام بدون اينكه نظر كنيد و انتظار طعام داشته باشيد يعني تا طعام مهيا نشده وارد نشويد و لكن موقعي که دعوت شديد پس داخل شويد و زماني که طعام اكل كرديد پس بيرون رويد و مكث نكنيد و نباشيد انس گير بصحبت و مكالمه محققا آن جلوس شما اذيت به رسول اللّه است پس حيا ميكند بشما بفرمايد بيرون رويد ولي خداوند در بيان وظائف شما خودداري نميكند و اگر متاعي از زوجات نبي (ص) طلب نموديد از پس حجاب سؤال كنيد اينکه پاكيزهتر است براي شما و براي آنها و نيست از براي شما اينكه نكاح كنيد ازواج او را بعد از رحلت او هرگز بدرستي که اينکه عمل از شما نزد خداوند گناه بزرگيست و عقوبت شديد دارد.
مسئله: اغلب اينکه احكام اختصاص به نبي (ص) ندارد تمام مسلمين نسبت بيكديگر اينکه حكم را دارند بدون اذن داخل منزل احدي نميشود رفت در منزل كسي با كراهت مالك نميتوان نشست از زنهاي منزل متاعي طلبيد بايد از وراء حجاب باشد اذيت به احدي جايز نيست فقط عدم جواز نكاح زنها پس از فوت شوهر اختصاص به نبي (ص) دارد چنانچه مي فرمايد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدخُلُوا بُيُوتاً غَيرَ بُيُوتِكُم- الي قوله تعالي- وَ إِن قِيلَ لَكُمُ ارجِعُوا فَارجِعُوا- الايه (نور آيه 27 و 28) لكن براي اهميت حضرت رسالت و امتياز زوجات او بر ساير نساء و ساير خصوصيات، خداوند اينکه آيه شريفه را نازل فرمود و چون حضرت بسيار حيا ميكرد که بفرمايد داخل نشويد يا بيرون رويد و مؤمنين هم انس زياد داشتند که در خدمت او باشند و با او صحبت نمايند اينکه دستورات نازل شد و در اخبار و كلمات مفسرين در شأن نزول اينکه آيه بياناتي دارند لكن چون آيه مطلق است صرف نظر ميكنيم و چون مطلب واضح روشنيست احتياج بشرح ندارد.
522
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 53)
شأن نزول:
هنگامی که رسول خدا با «زینب بنت جحش» ازدواج کرد، ولیمه نسبتا مفصلی به مردم داد.
انس که خادم مخصوص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود میگوید: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم، من همه را دعوت کردم، دسته دسته میآمدند و غذا میخوردند و از اتاق خارج میشدند، تا این که عرض کردم: ای پیامبر خدا! کسی باقی نمانده که من او را دعوت نکرده باشم، فرمود: اکنون که چنین است سفره را جمع کنید، سفره را برداشتند و جمعیت پراکنده شدند، اما سه نفر همچنان در اتاق پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند.
آیه نازل شد و دستورات لازم را بیان کرد و نیز از بعضی قرائن استفاده میشود که گاهی همسایگان و سایر مردم طبق معمول برای عاریت گرفتن اشیائی نزد بعضی از زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میآمدند برای حفظ حیثیت همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آیه نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هرگاه میخواهند چیزی از آنها بگیرند از پشت پرده بگیرند.
ج3، ص626
در روایت دیگری آمده است که بعضی از مخالفان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما با همسران او ازدواج خواهیم کرد! آیه نازل شد و ازدواج با زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را بعد از او بکلی ممنوع ساخت، و به این توطئه نیز پایان داد.
تفسیر:
باز روی سخن در این آیه به مؤمنان است و بخشی دیگر از احکام اسلام مخصوصا آنچه مربوط به آداب معاشرت با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و خانواده نبوت بوده است ضمن جملههای کوتاه و گویا و صریح بیان میکند.
نخست میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگز در اتاقهای پیامبر سر زده داخل نشوید، مگر این که برای صرف غذا به شما اجازه داده شود، (آن هم مشروط به این که به موقع وارد شوید) نه این که از مدتی قبل بیایید و در انتظار وقت غذا بنشینید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ).
مسلما این حکم اختصاص به پیامبر ندارد، در هیچ مورد بدون اجازه نباید وارد خانه کسی شد. به علاوه به هنگامی که دعوت به طعام میشوند باید وقت شناس باشند و مزاحمت بیموقع برای صاحب خانه فراهم نکنند.
سپس به دومین حکم پرداخته، میگوید: «ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید، و هنگامی که غذا خوردید پراکنده شوید» (وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا).
در سومین حکم میفرماید: پس از صرف غذا «مجلس انس و گفتگو (در خانه پیامبر و هیچ میزبان دیگری) تشکیل ندهید» (وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ).
البته ممکن است میزبان خواهان چنین مجلس انسی باشد در این صورت مستثناست.
سپس علت این حکم را چنین بیان میکند: «این کار پیامبر را آزار میداد، اما او از شما شرم میکرد، ولی خداوند از بیان حق شرم نمیکند و ابا ندارد» (إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ).
ج3، ص627
البته پیامبر خدا نیز از بیان حق در مواردی که جنبه شخصی و خصوصی نداشت هیچ ابا نمیکرد ولی بیان حق اشخاص از ناحیه خودشان زیبا نیست اما از ناحیه کسان دیگر جالب و زیباست.
سپس چهارمین حکم را در زمینه «حجاب» چنین بیان میدارد: «و هنگامی که چیزی از متاع و وسائل زندگی از همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بخواهید از پشت حجاب (پرده) بخواهید» (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ).
روشن است قرار گرفتن همسران پیامبر در معرض دید مردم (هر چند با حجاب اسلامی باشد) کار خوبی نبود لذا دستور داده شده که از پشت پرده یا پشت در بگیرند.
قرآن بعد از این دستور فلسفه آن را چنین بیان میفرماید: «این برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است» (ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ).
پنجمین حکم را به این صورت بیان میفرماید: «شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید» (وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ).
گرچه عمل ایذائی در خود این آیه منعکس است ولی مفهوم آیه عام است و هر گونه اذیت و آزار را شامل میشود.
سر انجام ششمین و آخرین حکم را در زمینه حرمت ازدواج با همسران پیامبر بعد از او چنین بیان میکند: «شما هرگز حق ندارید که همسران او را بعد از او به همسری خویش در آورید که این کار در نزد خدا عظیم است» (وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً).
نکات آیه
۱ - مؤمنان، مجاز نیستند بدون اجازه، وارد خانه هاى پیامبر(ص) شوند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتدخلوا بیوت النبى إلاّ أن یؤذن لکم)
۲ - مؤمنان، تنها با اجازه، مجاز به وارد شدن در خانه پیامبر(ص) هستند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتدخلوا بیوت النبىّ إلاّ أن یؤذن لکم)
۳ - خانه هاى پیامبر(ص) - از جهت وارد شدن در آنها - همانند خانه هاى سایر مردم نیست و آداب خاصى دارد. (لاتدخلوا بیوت النبىّ إلاّ أن یؤذن لکم)
۴ - پیامبر(ص) خانه هاى (اتاق) متعددى داشته است. (لاتدخلوا بیوت النبىّ)
۵ - حضور افرادى خاص در مکانى، آن را داراى آداب و احکامى ویژه مى کند. (لاتدخلوا بیوت النبىّ إلاّ أن یؤذن لکم)
۶ - مؤمنان، در صورتى که وارد خانه پیامبر(ص) شدند، نباید منتظر صرف غذا در آنجا باشند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتدخلوا بیوت النبىّ إلاّ أن یؤذن لکم إلى طعام غیر نظرین إنیه) «إناء» در لغت به معناى «وقت و ساعت» است (مفردات راغب). مراد از «غیر ناظرین إناه» منتظر بودن براى فرارسیدن وقت غذا است.
۷ - اذن ورود به خانه پیامبراکرم(ص) به هر صورتى به دست آید کافى است. (لاتدخلوا بیوت النبىّ إلاّ أن یؤذن لکم) مجهول آورده شدن فعل «یُؤذن» مى تواند اشاره به این نکته باشد که لازم نیست اذن، از سوى خود آن حضرت و با لفظ خاصى باشد، لذا چنان چه تحصیل رضایت به هر نحو شد، اذن تلقى مى شود و ورود به خانه، جایز مى گردد.
۸ - پیامبر(ص)، به مؤمنان اطعام مى کرد و براى آنان، میهمانى ترتیب مى داد. (و لکن إذا دعیتم فادخلوا فإذا طعمتم فانتشروا)
۹ - در صورت دعوت شدن مؤمنان به میهمانى پیامبر(ص) باید در آن میهمانى شرکت مى کردند. (و لکن إذا دعیتم فادخلوا)
۱۰ - مؤمنان، موظف بودند پس از صرف غذا در میهمانى پیامبر(ص)، از خانه آن حضرت پراکنده شوند. (فإذا طعمتم فانتشروا)
۱۱ - مؤمنان، نباید میهمانى در خانه پیامبر(ص) را طولانى مى کردند و به گفت و گو و مذاکره مى پرداختند. (فإذا طعمتم فانتشروا ... و لامستئنسین لحدیث)
۱۲ - حضور در میهمانى پیامبر(ص) آداب ویژه اى داشت که باید مؤمنان آن را رعایت مى کردند. (إلى طعام غیر نظرین إنیه ... إذا دعیتم فادخلوا فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسین لحدیث)
۱۳ - اقامت طولانى در میهمانى پیامبر(ص)، موجب آزار و اذیت زیاد آن حضرت (فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ) آوردن فعل مضارع «یؤذى» براى بیان اذیت شدن آن حضرت، به جاى آوردن اسم فاعل و یا امثال آن، مى تواند به خاطر بیان تکرار آن - که کنایه از شدت و زیادى است - باشد.
۱۴ - فلسفه فرمان به زود پراکنده شدن از میهمانى پیامبر(ص)، رفع زحمت و اذیت از آن حضرت است. (و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ) بنابراین که مشارالیه «ذلکم» همین جمله «و لامستئنسین لحدیث» باشد، نکته بالا، قابل استفاده است.
۱۵ - میهمانان پیامبر(ص) پس از صرف غذا، نباید به انتظار گفت وگو با اهل خانه آن حضرت، مجلس را طولانى مى کردند. (فانتشروا و لامستئنسین لحدیث) برداشت بالا، بنابراین احتمال است که سرگرم شدن به گفت وگو، مربوط به اهل خانه باشد و نه گفت وگو با هم. لازم به ذکر است که فراز «و إذا سألتموهنّ...» مؤید این برداشت است.
۱۶ - وارد شدن بدون اجازه به خانه پیامبر(ص) و به انتظار غذا نشستن بدون دعوت قبلى، موجب اذیت آن حضرت بود و باید از آن پرهیز مى شد. (لاتدخلوا بیوت النبىّ إلاّ أن یؤذن لکم إلى طعام غیر نظرین إنیه و لکن إذا دعیتم فادخلوا فإذا طعمتم فانتشروا ... إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ) برداشت بالا بنابراین احتمال است که مشارالیه «ذلکم» نهى «لاتدخلوا» و «غیر ناظرین» باشد.
۱۷ - خداوند، به پیامبر(ص) و حفظ حریم و حرمت او، عنایت ویژه داشت. (لاتدخلوا بیوت النبىّ ... فإذا طعمتم فانتشروا ... إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ)
۱۸ - مسلمانان صدراسلام، در ورود وقت و بىوقت به خانه پیامبر(ص) و طولانى کردن میهمانى، مراعات حال آن حضرت را نمى کردند. (یأیّها الذین ءامنوا لاتدخلوا بیوت النبىّ ... غیر نظرین إنیه ... فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ)
۱۹ - پیامبر(ص)، شخصیتى با حیا بود. (فیستحیى منکم)
۲۰ - حیاى پیامبر(ص)، او را از اخراج میهمانان اش باز مى داشت. (فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ فیستحیى منکم) جمله «فیستحیى منکم» تعلیل براى محذوفى است که سیاق بر آن دلالت مى کند و آن محذوف، چیزى مانند «اخراج» است.
۲۱ - حیاى آدمى، مانع انجام برخى کارها است. (إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ فیستحیى منکم)
۲۲ - مؤمنان، با توجه به حیاى پیامبر(ص) خود، باید به گونه اى عمل مى کردند که موجبات آزار آن حضرت را فراهم نمى آوردند. (إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ فیستحیى منکم)
۲۳ - خداوند، هیچ گونه ملاحظه اى براى بیان حق ندارد. (و اللّه لایستحیى من الحقّ)
۲۴ - فرمان به خروج از خانه پیامبر(ص) پس از صرف غذا، سخن و فرمان حق است. (فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسین لحدیث إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ فیستحیى منکم و اللّه لایستحیى من الحقّ)
۲۵ - در بیان حق، نباید شرم و حیا داشت. (و اللّه لایستحیى من الحقّ)
۲۶ - مؤمنان، موظف بودند که در صورتى که از همسران پیامبر چیزى را مى خواستند، از پشت پرده مطالبه کنند. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب) مرجع ضمیر «هنّ»، واژه «ازواج» است که در آیات پیش آمده است. لازم به ذکر است که برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مراد از سؤال، به قرینه مقام، خواستن «متاع» باشد.
۲۷ - همسران پیامبر، موظف به حفظ حجاب و پوشش مناسب و نگهدارى خود از نگاه نامحرمان بودند. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب)
۲۸ - حفظ طهارت قلب، امرى لازم و بایسته است. (فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ)
۲۹ - اجتناب از مطالبه کردن چیزى از همسران پیامبر، به صورت رو در رو، به خاطر حفظ طهارت قلب مؤمنان و همسران پیامبر است. (فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ)
۳۰ - قلب آدمى، محل لغزش است و باید از مقدمات لغزیدن آن، جلوگیرى کرد. (فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ)
۳۱ - رویارویى مستقیم زنان و مردان نامحرم، لغزش آفرین است و باید از آن اجتناب کرد. (فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ)
۳۲ - همسران پیامبر مانند سایر زنان، در معرض لغزش بودند. (فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ)
۳۳ - همسران پیامبر، مجاز بودند در کارهاى اجتماعى - با رعایت ضوابط - شرکت کنند و پرده نشین صرف نبودند. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب)
۳۴ - مؤمنان، در صورتى که مى خواستند با همسران پیامبر گفت وگو کنند، باید از پشت پرده گفت وگو مى کردند. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب) بنابراین که سؤال، در آیه کنایه از سخن گفتن و چیزى پرسیدن باشد، نکته یاد شده به دست مى آید.
۳۵ - بى پرده و رودررو سخن گفتن با همسران پیامبر و یا مطالبه کردن چیزى از آنان، موجب آزار و اذیت آن حضرت مى شد. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب ... و ما کان لکم أن تؤذوا رسول اللّه) بنابراین احتمال که حکم «و ما کان لکم أن تؤذوا...» پس از بیان «إذا سألتموهنّ...» به منزله بیان فلسفه حکم باشد که در قالب نهى بیان شده، نکته بالا به دست مى آید.
۳۶ - هیچ مؤمنى حق نداشت پیامبر(ص) را آزار و اذیت کند. (إنّ ذلکم کان یؤذى النبىّ ... و ما کان لکم أن تؤذوا رسول اللّه)
۳۷ - لزوم حفظ حجاب بر همسران پیامبر (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب)
۳۸ - خانه هاى پیامبر داراى پوشش و پرده بود. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب)
۳۹ - ازدواج با همسران پیامبر، پس از آن حضرت، براى همیشه حرام است. (و ما کان لکم ... و لا أن تنکحوا أزوجه من بعده أبدًا) احتمال دارد که مراد از «من بعده» بعد از جدایى از آن حضرت و یا بعد از رحلت آن حضرت باشد. برداشت بنابر احتمال دوم است.
۴۰ - جایگاه همسرى پیامبر، جایگاهى ویژه است و حرمت و احکام خاصى دارد. (و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب ... و لا أن تنکحوا أزوجه من بعده أبدًا)
۴۱ - موقعیت و جایگاه افراد، گاهى در تکلیف شان نقش دارد. (و لا أن تنکحوا أزوجه من بعده أبدًا)
۴۲ - ازدواج با همسران پیامبر، پس از آن حضرت امرى بس ناگوار در پیش گاه خداوند است. (و لا أن تنکحوا أزوجه من بعده أبدًا إنّ ذلکم کان عند اللّه عظیمًا)
۴۳ - هر چه که در نزد خداوند، ناگوار است، باید از آن اجتناب کرد. (و ما کان لکم أن تؤذوا رسول اللّه ... إنّ ذلکم کان عند اللّه عظیمًا) فراز «إنّ ذلکم...» به منزله تعلیل براى نهى هاى سابق است و در صدد بیان کبرایى کلى است آن کبرا، نکته یاد شده است و از جمله مصداق هاى آن، آزار و اذیت پیامبر(ص) است.
۴۴ - اذیت پیامبر(ص)، امرى بس ناگوار در پیش گاه خداوند (و ما کان لکم أن تؤذوا رسول اللّه ... إنّ ذلکم کان عند اللّه عظیمًا) مشارالیه «ذلکم» مى تواند فراز «و ما کان...» و یا فراز «و لا أن تنکحوا...» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.
روایات و احادیث
۴۵ - «عن أبى جعفر(ع) إنّه قال: ... لو سألتهم عن رجل تزوّج إمرأة فطلّقها قبل أن یدخل بها أتحلّ لإبنه، لقالوا: لا، فرسول اللّه أعظم حرمة من آبائهم;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: ... اگر از آنان بپرسى که: اگر مردى، زنى را به ازدواج خود درآورد و پیش از تماس با او، وى را طلاق دهد، آیا آن زن بر پسر این زوج حلال است یا نه؟ مى گویند: نه پس رسول خدا حرمت اش، از پدران مردم عظیم تر است». (بنابراین همسران رسول خدا بر دیگران حرام اند، اگرچه پیغمبر با آنان آمیزشى نداشت)
موضوعات مرتبط
- ازدواج: احکام ازدواج ۳۹، ۴۵; ازدواج هاى حرام ۳۹
- اماکن: عوامل قداست اماکن ۵
- تکلیف: زمینه تکلیف ۴۱
- حق: بیان حق ۲۳، ۲۵
- حیا: آثار حیا ۲۱; حیاى بیجا ۲۵
- خدا: اجتناب از مبغوض خدا ۴۳; حیاى خدا ۲۳
- قلب: اجتناب از لغزش قلب ۳۰; اهمیت طهارت قلب ۲۸; طهارت قلب ۲۹; لغزش قلب ۳۰
- لغزش: عوامل لغزش ۳۱
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱، ۶، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۲۲، ۲۶، ۳۶
- محمد(ص): آثار حیاى محمد(ص) ۲۰; آداب حضور در خانه محمد(ص) ۱۵; آداب گفتگو با همسران محمد(ص) ۳۴; آداب مهمانى محمد(ص) ۶، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۲۴; آداب ورود به خانه محمد(ص) ۳; اجازه از محمد(ص) ۲; اجازه ورود به خانه محمد(ص)۷، ۱۶; اجتناب از اذیت محمد(ص) ۲۲، ۳۶; احکام همسرى محمد(ص) ۴۰; اطعام محمد(ص) ۸; اهمیت احترام محمد(ص) ۱۷; تعدد اتاقهاى محمد(ص) ۴; حجاب همسران محمد(ص) ۲۷، ۳۷; حرمت ازدواج با همسران محمد(ص) ۳۹، ۴۵; حضور در مهمانى محمد(ص) ۹; حفاظ خانه هاى محمد(ص) ۳۸; حیاى محمد(ص) ۱۹، ۲۲; درخواست متاع از همسران محمد(ص) ۲۶، ۲۹ ، ۳۵; رفع اذیت محمد(ص) ۱۴; روش برخورد با محمد(ص) ۲۲; صرف غذا در خانه محمد(ص) ۶، ۱۰، ۱۵، ۱۶، ۲۴; عوامل اذیت محمد(ص) ۱۳، ۱۶، ۳۵; فعالیت اجتماعى همسران محمد(ص) ۳۳; گفتگو با همسران محمد(ص) ۳۵; گفتگو در خانه محمد(ص) ۱۱، ۱۵; لغزش همسران محمد(ص) ۳۲; مبغوضیت اذیت محمد(ص) ۴۴; مسؤولیت همسران محمد(ص) ۲۷، ۳۷; مقامات محمد(ص) ۱۷; مهمانى محمد(ص) ۸، ۱۳، ۱۸، ۲۰; ناپسندى ازدواج با همسران محمد(ص) ۴۲; نقش همسرى محمد(ص) ۴۰; ورود به خانه محمد(ص) ۱، ۲، ۱۸; ویژگى خانه محمد(ص) ۳
- مسلمانان: مسلمانان و خانه محمد(ص) ۱۸
- موقعیت اجتماعى: نقش موقعیت اجتماعى ۴۱
- نامحرم: آثار تماس با نامحرم ۳۱; اجتناب از نامحرم ۲۷
منابع
- ↑ صاحب تفسیر کشف الاسرار گوید: علت نزول آیه چنین بوده که پیامبر به خاطر ازدواج با زینب دختر جحش جمعى از یاران را دعوت کرده بود. انس مالک گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من دستور داد که بروم تا هر که از اصحاب و یاران را ببینم به ولیمه دعوت نمایم من هم رفتم و گفتم و دسته دسته مردم مى آمدند و غذا میخوردند و بازمى گشتند تا این که گفتم یا رسول اللّه کسى نمانده است که به او نگفته باشم و هر کسى که طعام میخورد، بیرون میرفت و متفرق مى گشت تا این که سه نفر از آنها ماندند در حالتى که پاهاى خویش را دراز نموده و تکیه داده بودند و از هر درى سخن میراندند. پیامبر میخواست که آنها بیرون بروند ولى شرم میکرد تا این که یکى دو بار میرفت و باز میآمد و به خانه عائشه میرفت و برمى گشت تا شاید آنها بیرون روند. در آن حال جبرئیل آمد این آیه را براى او نازل کرد. در صحیح مسلم و مسند احمد و سنن نسائى چنین آمده که وقتى که زینب عده طلاق او از زید تمام شد. پیامبر به زید گفت: نزد زینب برود و قضیه ازدواج او را با پیامبر در میان گذارد (و البته این قضیه با شرح جریان کشته شدن زید در جنگ و ازدواج پیامبر با زینب بعد از کشته شدن زید چنان که صاحب کشف الاسرار و دیگران ذکر نموداند منافات دارد) و نیز در صحیح بخارى و صحیح مسلم موضوع ولیمه دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز مذکور گردیده است. صاحب مجمع البیان نیز بعد از ذکر ولیمه دادن پیامبر به نقل از ابن رزین چنین گوید که آیه حجاب در این مهمانى نازل گردید بدین توضیح که در موقع اطعام که شخصاً خود پیامبر به این کار مبادرت جسته بود و با دست خود غذا را میان آنها تقسیم مینمود. در این میان دست یکى از صحابه به دست عائشه اصابت نمود زیرا عائشه نیز در آن میان به خدمت مشغول بود. این موضوع بر رسول خدا گران آمد و آیه «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» نازل گردید چنان که از مجاهد روایت گردیده است. طبرانى از عامه در تفسیر خود نقل نماید که عائشه گفت: با پیامبر مشغول خوردن غذا بودیم در این میان عمر پیدا شد، پیامبر به او فرمود: بیاید غذا بخورد. در این بین براى دادن غذا انگشتان من به انگشت عمر برخورد کرد. پیامبر به من فرمود: اى کاش هیچ چشمى به شما نگاه نمى کرد سپس این آیه نازل گردید. و نیز صاحب مجمع البیان از ابن عباس نقل نماید که مردى از صحابه گفته بود اگر پیامبر از دنیا برود من عائشه دختر ابوبکر را به زوجیت خواهم گرفت و مقاتل گوید: این مرد طلحة بن عبدالله بوده است چنان که ابن ابى حاتم نیز در تفسیر خود آن را از ابن عباس ذکر نموده است و نیز صاحب مجمع البیان از ابوحمزه ثمالى نقل کند که دو نفر از مسلمین مى گفتند، چطور است که محمد زنان ما را به زوجیت مى گیرد ولى ما نمى توانیم زنان او را بعد از مردن وى به زوجیت بگیرم و البته چنین کارى خواهیم کرد و منظور آن دو نفر دو زوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله عائشه و امسلمة بوده است و نیز جویبر از ابن عباس روایت کند که مردى نزد یک نفر از زوجات پیامبر که پسرعموى او بود رفت و با وى شروع به صحبت کردن نمود در این میان رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به آن مرد فرمود: از این به بعد نباید در اینجا قدم بنهى. آن مرد گفت: یا رسول الله این زوجه شما دخترعموى من است به خدا قسم که صحبت بدى میان ما دو نفر رد و بدل نگردید. پیامبر فرمود: باید بدانى که غیرت دارتر از خداوند موجودى نیست و بعد از خدا کسى از من با غیرت تر نمى باشد سپس رفت آن مرد پیش خود گفت: مرا از صحبت دخترعموى من بازمیدارد بالاخره بعد از خودش با دخترعموى خود ازدواج خواهم نمود سپس این آیه نازل شد، ابن عباس گوید: وقتى که آن مرد این آیه را شنید پشیمان شد و براى کفاره این کار و عمل خود یک برده آزاد کرده و ده بار شتر در راه خدا انفاق و بخشش نمود و یک سفر حج پیاده طى نمود آن هم به خاطر توبه از کلماتى که بر زبان رانده بود.
- ↑ کافى، ج ۵، ص ۴۲۱، ح ۳; نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۹۸، ح ۲۰۸.