الكهف ٩١: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۹#link333 | آيات ۸۳ -۱۰۲، سوره كهف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۹#link333 | آيات ۸۳ -۱۰۲، سوره كهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۹#link334 | معناى ((عين حمئة (( وبيان موقعيت جغرافيائى آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۹#link334 | معناى ((عين حمئة (( وبيان موقعيت جغرافيائى آن]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۴۳#link351 | بحث مفسرين ومورخين پيرامون قوم ياءجوج وماءجوج وحوادث مربوط به آنها]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۴۳#link351 | بحث مفسرين ومورخين پيرامون قوم ياءجوج وماءجوج وحوادث مربوط به آنها]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۹#link159 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۹#link159 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً «91» | |||
و ما اينگونه به آنچه از امكانات و برنامه نزد او (ذوالقرنين) بود، احاطه داشتيم (و كارهايش زير نظر ما بود). | |||
===نکته ها=== | |||
ذوالقرنين، پس از سفرى به سوى غرب واقامهى نظام عادلانه دينى در ميان ساحلنشينان، سفرى نيز به شرق كرد. | |||
مراد از اينكه جز خورشيد، سايهبانى نداشتند، زندگى ابتدايى وبدون امكانات است. به | |||
جلد 5 - صفحه 222 | |||
فرموده امام صادق عليه السلام: نه خانهسازى مىدانستند، نه خيّاطى. خورشيد، بىمانع بر آنان مىتابيد به گونهاى كه صورتهاى آنان سياه شده بود. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- افراد صالح و متعهّد، پيگيرى و پشتكار دارند. «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً» | |||
2- مردان خدا، با داشتن همه نوع امكانات رفاهى، براى نجات محرومان و گسترش عدالت حركت مىكنند. ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ... | |||
3- بازگو كردن سفرهاى مردان خدا و بركات مترتّب بر آن، ارزش و مايهى درس و عبرت است. أَتْبَعَ سَبَباً حَتَّى إِذا ... | |||
4- آنچه مهم است؛ هدايت و خدمت به مردم است، چه درشرق باشد چه در غرب. ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ... | |||
5- خداوند به افراد و نعمتهاى ويژهاى كه به آنان عطا فرموده، آگاهى كامل دارد. «أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً» (بازگويى سفرهاى ذوالقرنين و حوادث و گفتگوهاى او با مردم، نمونهاى از احاطهى علمى خداوند است.) | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً (91) | |||
چون ذو القرنين را به مغرب رسانيديم: | |||
كَذلِكَ: همچنين او را به مشرق رسانديم، يا چنانچه در مغرب جمعى را يافت در مشرق نيز قومى را يافت. يا چنانچه در آنها حكم نمود، در اينان حكم | |||
---- | |||
«1» عياشى، ج 2، ص 342 ضمن حديث طولانى 79. | |||
جلد 8 - صفحه 116 | |||
كرد. يا اينچنين است خبر ايشان كه ما بيان فرموديم. وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً: و بتحقيق احاطه داشتيم به علم خود به آنچه نزد او بود از جهت آگاهى، يعنى به جميع لشكر و ادوات حرب و جهانگيرى او و به ظواهر و بواطن آن تماما را عالم بوديم. | |||
غريبة عجيبه (تتمه سابقه)- ذو القرنين چهل شبانه روز در آن ظلمات سير كرد تا به ريگستانى سرخ رسيد. ناگاه قصرى وسيع مشاهده كرد، وارد شد. | |||
قفس آهنى ديد طولانى، دو طرفش بر دو طرف قصر، و مرغ سياهى در آن آويخته ميان آسمان و زمين، شبيه پرستو، به صداى پا نطق آمد گفت: كافى نبود تو را آنچه در عقب خود گذاشته از زمين با وسعت كه به در قصر من آمدى؟ ذو القرنين را وحشتى پيدا شد، مرغ گفت: مترس، مرا خبر ده از آنچه پرسم. گفت: آيا بناى گچ و آجر زياد شده؟ گفت: بلى. مرغ لرزيده، بزرگ شد، و ثلث قفس را گرفت، پرسيد: آيا سازها ميان مردم بسيار شده؟ گفت: بلى، باز لرزيده بزرگ شد، دو ثلث را گرفت. پرسيد: آيا شهادت ناحق زياد است؟ گفت: بلى، باز بزرگ شد تا تمامى قفس را پر نمود. ذو القرنين وحشت نموده، مرغ گفت: | |||
نترس، جواب ده. آيا شهادت توحيد ترك شده؟ گفت: نه، مرغ ثلثش كوچك گرديد. پرسيد: آيا نماز ترك شده؟ گفت: نه، ثلث دومش كم شد. پرسيد: آيا غسل جنابت را ترك كردهاند؟ گفت: نه، به حالت اوّل برگشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89) حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (90) كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً (91) | |||
ترجمه | |||
پس توسل جست بوسيلهاى | |||
تا وقتى كه رسيد بجاى بيرون آمدن آفتاب يافت آنرا كه ميتابيد بر گروهى كه قرار نداده بوديم براى آنها از زير آن پوششى | |||
اينچنين بود و بتحقيق احاطه داشتيم بآنچه نزد او بود بآگاهى. | |||
تفسير | |||
جناب ذو القرنين پس از فراغت از امر بلاد مغرب اراده مسافرت بمشرق نمود پس پيروى و متابعت و اتّخاذ نمود براى نيل بمقصود سبب و وسيلهاى را از ميان آن وسائل و اسباب كه بخواست خدا براى او آماده شده بود تا رسيد بمنتهاى آبادى مشرق و يافت آفتابرا كه از بدو طلوع تا غروب ميتابد بر گروهى كه حاجب و ساترى ميان آنها و آفتاب خداوند قرار نداده نه كوهى است نه درهاى نه درختى است نه بنائى در مجمع و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها نياموخته بودند صنعت بنّائى را و قمّى ره نقل نموده كه فرمود نياموخته بودند صنعت لباس را و عياشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه ذو القرنين وارد شد بر قوميكه سوزانده بود آنها را آفتاب و تغيير داده بود اجساد و الوان آنها را تا حدّيكه شده بودند مانند شب تار چنين بود حكايت ذو القرنين و كيفيت احاطه او بمغرب و مشرق كه بيان شد يا سلوك او با اهل مشرق مانند سلوك او با اهل مغرب بود و خداوند احاطه داشت بر او و لشكر و حشم و خدم و مهمّات جنگى و اسباب و | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 451 | |||
آلات و ادوات و وسايل حركت و سكون و پيشرفت او بعلم و اراده و تدبير و تقدير بطوريكه هيچ يك از آنها در هيچ آنى بيرون از علم و بصر و خارج از اطلاع و خبر خداوند نبود و بنابر آنچه تاكنون بتبع آقايان مفسّرين ذكر شد كلمه كذالك در كلام خداوند متمّم آيه سابقه، و جمله و قد احطنا ابتداء كلام است ولى بنظر حقير محتمل است كذالك ابتداء كلام لا حق باشد باين تقريب كه خدا ميفرمايد اين چنين با عظمت و مفصّل بود دستگاه و وسائل و اسباب پيشرفت كار او در مغرب و مشرق با اينحال از محيط علم و اطلاع ما خارج نبود و ما از تمام جزئيات آن دستگاه باخبر بوديم .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذلِكَ وَ قَد أَحَطنا بِما لَدَيهِ خُبراً (91) | |||
همين نحو بود و حال آنكه بتحقيق ما احاطه داديم بآنچه نزد او بود خبير و بينا را كذلك يعني اينکه نحوه که ذي القرنين مشي ميكرد از سير در اطراف زمين از مشرق تا مغرب از جنوب تا شمال تمام صفحه زمين را و تصرف و ترتيب و تنظيم مملكت و ترتيب قشون و اجراء احكام همين نحوه ادامه داشت مشي او تا آخر عمر وَ قَد أَحَطنا اينکه مشي او بواسطه اينکه بود که باو تعليم نموديم و احاطه داديم | |||
جلد 12 - صفحه 398 | |||
و وحي نموديم. | |||
بِما لَدَيهِ خُبراً بآنچه نزد او بود خبر داشت و بر طبق سياست و صحت و قوت و قدرت بامور مملكت و اصلاح امور رعيت و هدايت و ارشاد عباد رفتار مينمود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 91)- آری! «این چنین بود کار ذو القرنین، و ما به خوبی میدانیم او چه امکاناتی برای (پیشبرد اهداف خود) در اختیار داشت» (کَذلِکَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||