النساء ١٠٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۷: خط ۲۷:


</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۳۷.</ref>
«شیخ طوسی» گوید: در سبب نزول اين آيه چنين گويند: وقتى كه آيه ۹۷ نازل گرديد مسلمين اين آيات را نوشتند و براى دوستان و برادران خود در مكه فرستادند در اين موقع عده اى از آن‌ها بيرون آمدند و گفتند: از براى ما عذرى باقى نمانده است سپس مهاجرت كردند، سعيد بن جبير و عكرمة و ضحاك و سدى و ابن زيد و ابن عباس و همچنين ابوالجارود از امام باقر|امام محمدباقر عليه‌السلام روايت كنند و گويند كه اين آيه درباره ضمرة بن العيص بن ضمرة بن زنباع يا عيص بن ضمرة نازل گرديد كه مريض بود و باهل خود دستور داد فرشى از براى او بر روى تخت بيندازند و آن را به طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله حمل كنند، چنين كردند و در اين ميان وفات يافت و اين آيه نازل گرديد و نيز قتادة هم روايت كرده و اضافه نموده كه ضمرة گفته است من راه را مي‌دانم و مى شناسم و داراى وسعت مال هستم، مرا از خانه ام بيرون ببريد. او را بيرون آوردند سپس وفات يافت.<ref> ابن ابى‌حاتم در تفسير خود و نيز ابو يعلى از ابن عباس موضوع ضمرة بن جندب را روايت كرده اند و طبرى نيز در تفسير خود از سعيد بن جبير و عكرمة و قتادة و سدى و ضحاك بنام ضمرة بن العيص يا عيص بن ضمرة يا جندب بن ضمرة الجندعى نقل كرده اند و همچنين باز ابن ابى‌حاتم در تفسير خود و نيز ابن منده و بارودى از هشام بن عروة او از پدرش روايت كنند كه زبير بن العوام گفته خالد بن حزام به سرزمين حبشه مهاجرت كرده بود در بين راه وفات يافت و اين آية نازل گرديد.</ref>
عمر بن شبه گويد: اين شخص ابواميّة ضمرة بن جندب الخزاعى بوده است و زبير بن بكار گويد: او خالد بن حزام برادر حكيم بن حزام بوده كه از خانه خويش به عنوان مهاجرت بيرون آمد و سپس در بين راه وفات يافت.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۵#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۵#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link83 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۲#link83 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «100»
و هر كه در راه خداوند هجرت كند، اقامتگاه‌هاى بسيار همراه با گشايش خواهد يافت و هر كه از خانه‌اش هجرت‌كنان به سوى خدا و پيامبرش خارج شود، سپس مرگ، او را دريابد حتماً پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزنده‌ى مهربان است.
----
«1». تفسير صافى.
«2». نورالثقلين، ج 1، ص 537؛ معانى الاخبار، ص 201.
جلد 2 - صفحه 143
===نکته ها===
يكى از مسلمانان مكّه بيمار شد گفت مرا از مكّه بيرون ببريد تا جزء مهاجران باشم. همين كه او را بيرون بردند، در راه درگذشت. سپس اين آيه نازل شد.
همه‌ى هجرت‌هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصيل علم، تبليغ و ... مصداق اين آيه است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصاديق اين آيه است. «1»
===پیام ها===
1- هجرت، زمينه‌ساز گشايش و توسعه است. مَنْ يُهاجِرْ ... يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً نابرده رنج، گنج ميسّر نمى‌شود.
2- ما مكلّف به وظيفه‌ايم، نه نتيجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ»
3- راه خدا و رسول را برويد، نگران مرگ و حيات نباشيد. «ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ»
4- پاداش «مهاجر» با خدا و بالاتر از بهشت است. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (100)
شأن نزول: عمر بن دينار از عكرمه روايت كند كه در مكه بسيار كس اسلام آورده بودند و استطاعت هجرت نداشتند. چون آيه تهديد ترك هجرت نازل شد و خبر به مستضعفان مكه رسيد، جندع بن ضمره پسران را گفت: هر چند من پير و بيمارم، اما از جمله مستضعفان نيستم كه حق تعالى استثناى ايشان نموده، چه چاره رفتن و راه مى‌دانم، مى‌ترسم كه ناگاه بدست اجل درمانم و به سبب ترك هجرت، ايمان من زوال يابد. مرا بر همين سرير كه خفته‌ام بيرون بريد. فرزندان امر پدر را منقاد شده، استعداد راه مهيا كردند. و به منزل تنعيم كه وارد شدند، اثر موت بر جندع ظاهر شد. دست راست بر دست چپ نهاد و گفت: اللّهمّ هذه لك: خدايا اين دست از آن توست، و هذه لرسولك: و اين دست ديگر از آن رسول تو. ابايعنّك على ما بايع عليه رسولك:
بيعت مى‌كنم تو را به آنچه بيعت كرده است رسول تو با تو. اين بگفت و درگذشت. خبر او به مدينه رسيد. بعضى اصحاب گفتند: اگر به مدينه رسيدى، اسلام او كامل‌تر و مزد او شامل‌تر بودى، چه با وجود ايمان، مزد مهاجران يافتى؛ آيه شريفه نازل شد:
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 552
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و هر كه هجرت كند در راه طاعت خدا و مفارقت مى‌كند از اهل شرك، و فرار نمايد براى دينش از وطن خود به دار الاسلام، يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً: مى‌يابد در زمين موضع تحول بسيار، يعنى آرامگاه‌ها كه به آن نقل نمايد، و مكان بسيار در زمين يابد كه به آن متحول شود. و گويند مراد طريقه‌اى است كه به جهت توجه نمودن به آن، مراغمت كند با قوم خود، يعنى به كراهت از ايشان مفارقت كند بر رغم انف آنها. وَ سَعَةً: و فراخى در روزى يا گشادگى در اظهار دين و اعلاى كلمه. نزد مجاهد و قتاده «مراغم» به معنى خروج است از مكروهات و «سعه» به معنى خلاصى از تنگناى ضلالت به فضاى وسيع هدايت. و يا مراد مهاجر فسيح و متسع است از آنچه در آن بوده باشد از تضيق مشركان بر آن. وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ‌: و هر كه بيرون آيد از خانه خود، مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‌: در حالتى كه هجرت كننده باشد به خدا و رسول او، يعنى خاصه براى رضاى ايشان باشد بدون غرضى از اغراض دنيويه يا شهوات نفسانيه، ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ‌: پس دريابد او را مرگ در اثناى طريق و به هجرتگاه نرسد، فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ‌: پس بتحقيق كه ثابت باشد مزد او نزد خدا، و وقوع آن بر او واجب است.
و وقوع و وجوب مستعار باشد، اى ثبت اجره عند اللّه بثبوت الامر الواجب، يعنى:
اجر مهاجر نزد خدا ثابت است مانند ثبوت امرى كه واجب باشد، كه اگر اجر به او نرساند، خلاف حكمت و مصلحت است؛ و ترك حكمت و مصلحت، ذات مقدس الهى را جايز نيست؛ چه آن مستلزم نقص و عيب است؛ تعالى اللّه عن ذلك علوّا كبيرا.
وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: و هست خداوند آمرزنده گناهان تأخيرى كه در هجرت كرده، مهربان است در وعده مثوبت او به حسن نيت او، يا غفور است گناهان را كه قبل از مهاجرت در حال شرك كرده، و رحيم در آنچه در حال اسلام كرده. «زمخشرى» گويد: كلّ هجرة لغرض دينى من طلب علم او حجّ او جهاد او فرار الى بلد يزاد فيه طاعة او زهدا فى الدّنيا او ابتغاء رزق الحلال فهى‌
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 553
هجرة الى اللّه و رسوله. علماى اخلاق فرموده‌اند. المجاهد من جاهد هواه و المهاجر من هجر المعاصى، پس در اين صورت اگر مرگ او را دريابد، هر آينه اجر او ثابت است نزد خداوند متعال. و هر كس مهاجرت كند از شرك به توحيد، از كفر به ايمان و از معصيت به طاعت، نيز در آيه داخل است، زيرا در زمره مهاجرين الى اللّه و رسول باشد، و بر عموم مكلفين واجب باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (100)
----
جلد 2 صفحه 112
ترجمه‌
و كسيكه هجرت نمايد در راه خدا مى‌يابد در زمين آسايش گاه بسيار و وسعت را و كسيكه بيرون آيد از خانه خود كه هجرت كننده باشد بسوى خدا و پيغمبرش پس دريابد او را مرگ پس بتحقيق لازم شده است مزد او بر خدا و باشد خدا آمرزنده مهربان.
تفسير
در مجمع از ابو حمزه ثمالى نقل نموده كه چون آيه هجرت نازل شد مردى از مسلمانان كه جندع يا جندب بن حمزه نام داشت و در مكّه بود شنيد و او مريض سخت بود به فرزندان خود گفت من راه مدينه را ميدانم لذا از آنانكه در آيه استثناء شده‌اند نيستم ميترسم بميرم و اللّه يكشب در مكّه نميمانم بايد مرا به مدينه هجرت دهيد فرزندانش او را در تخت روان گذارده به مدينه هجرت دادند چون به منزل تنعيم رسيدند وفات يافت و اين آيه در شأن او نازل شد و عياشى از محمد بن ابى عمير نقل نموده كه زرارة بن اعين پسر خود عبيد اللّه را به مدينه فرستاد براى تحقيق امامت حضرت موسى بن جعفر (ع) و قبل از مراجعت پسرش وفات يافت و چون اين خبر بحضرت رسيد فرمود اميدوارم كه زراره از مصاديق اين آيه باشد حقير عرض مى‌كنم معلوم ميشود خروج از بيت اعم است از مسافرت و طلب علم و معرفت بخدا و پيغمبر و امام و احكام آنها و كسيكه از محل خود حركت نمايد براى تحصيل رضاى خدا و رسول بمنازل پر نعمت و راحت كه موجب رغم انف شيطان و اعداء شود ميرسد و در وسعت رزق و وسعت دين زندگانى مينمايد و اگر بمقصود رسد فنعم المطلوب و اگر در راه بميرد بعهده خداوند است كه همان اجريرا كه در صورت نيل بمقصود داشت باو عنايت فرمايد تا معاندين نگويند رفت و به مقصود نرسيد و بدانند كه نتيجه مقصود را بدست آورده است و اگر در اين امر هم قصور و فتورى براى او روى داده است چون خداوند غفور است و رحيم از او ميگذرد و او را برحمت خود واصل مى‌فرمايد انشاء اللّه تعالى بنابر اين كسيكه در سفر زيارت بميرد نبايد گفت سعادت نداشت و بمقصود نرسيد بلكه بمقتضاى اين آيه اجر زيارت براى او ثابت و در زمره زوار محسوب است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَن‌ يُهاجِر فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ يَجِد فِي‌ الأَرض‌ِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَن‌ يَخرُج‌ مِن‌ بَيتِه‌ِ مُهاجِراً إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ ثُم‌َّ يُدرِكه‌ُ المَوت‌ُ فَقَد وَقَع‌َ أَجرُه‌ُ عَلَي‌ اللّه‌ِ وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً رَحِيماً (100)
و كسي‌ ‌که‌ هجرت‌ كند و ‌از‌ وطن‌ ‌خود‌ خارج‌ شود ‌در‌ طريق‌ ‌الي‌ اللّه‌ ميبايد ‌در‌ روي‌ زمين‌ راه‌هاي‌ بسياري‌ و توسعه‌ ‌در‌ اموري‌ و كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ منزلش‌ بيرون‌ رود و رو بخدا و ‌رسول‌ رود ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ مرگ‌ ‌او‌ ‌را‌ دريابد ‌پس‌ اجر ‌او‌ نزد ‌خدا‌ ثابت‌ و محفوظ ميشود و خداوند آمرزنده‌ و مهربان‌ ‌است‌.
وَ مَن‌ يُهاجِر فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ منحصر نيست‌ بمهاجرين‌ ‌در‌ زمان‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌که‌ ‌از‌ اوطان‌ ‌خود‌ آمدند مدينه‌ و تشرف‌ پيدا كردند بلكه‌ ‌هر‌ مسافرتي‌ ‌که‌ ‌براي‌ امر دين‌ ‌باشد‌ مثل‌ تشرّف‌ بحج‌ و زيارت‌ ائمه‌ طاهرين‌ (ع‌) و تحصيل‌ علم‌ دين‌ و امثال‌ اينها ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ و دليل‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مدّعي‌ اطلاق‌ ‌آيه‌ شريفه‌ و تمسّك‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌در‌ موارد خاصه‌ مثل‌ اينكه‌ ‌در‌ حق‌ زرارة ‌که‌ فرستاده‌ ‌بود‌ فرزند ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ تشرف‌ پيدا كند خدمت‌ موسي‌ ‌بن‌ جعفر (ع‌) و معرفت‌ پيدا كند و قبل‌ ‌از‌ وصول‌ خبر باو وفات‌ نمود حضرت‌ فرمود
(انّي‌ لارجو ‌ان‌ ‌يکون‌ زرارة ممن‌ ‌قال‌ اللّه‌ فيهم‌ وَ مَن‌ يَخرُج‌ مِن‌ بَيتِه‌ِ مُهاجِراً إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ
الاية و مفصل‌ ‌است‌ رجوع‌ ببرهان‌ كنيد، و ‌در‌ مجمع‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نقل‌ ميكند رواية حسن‌ ‌که‌ فرمود
(‌من‌ فرّ بدينه‌ ‌من‌ ارض‌ ‌الي‌ ارض‌ و ‌ان‌ ‌کان‌ شبرا ‌من‌ الارض‌ استوجب‌ الجنة و ‌کان‌ رفيق‌ ابراهيم‌ و محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌)
و ‌غير‌ اينها.
يَجِد فِي‌ الأَرض‌ِ مُراغَماً كَثِيراً ‌از‌ تفسير ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ اي‌ خيرا كثيرا رغم‌ بمعني‌ خاك‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ ارغام‌ انف‌ ‌در‌ حال‌ سجده‌ دماغ‌ بخاك‌ ماليدن‌، و انسان‌ ‌اگر‌ عملي‌ كرد ‌که‌ موجب‌ سركوبي‌ كسي‌ ‌باشد‌ و خفة و ذلة
جلد 5 - صفحه 184
‌او‌ شود ميگويند رغم‌ انف‌ فلان‌ چنانچه‌ سجده‌ موجب‌ رغم‌ انف‌ شيطان‌ ميشود و اسلام‌ موجب‌ رغم‌ انف‌ مشركين‌ ميگردد و نحو اينها، و مراغم‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ ‌از‌ دار ذلة و هوان‌ خارج‌ شود و بدار عزّت‌ و رفعت‌ برود و سعة وسعت‌ روزي‌ و آسايش‌ و راحتي‌ خيال‌ و ‌بر‌ طرف‌ شدن‌ اضطراب‌ و توحّش‌ ‌است‌.
وَ مَن‌ يَخرُج‌ مِن‌ بَيتِه‌ِ تعبير ببيت‌ ‌يعني‌ محل‌ سكونت‌ ‌او‌ مُهاجِراً إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ و هجرت‌ بسوي‌ امام‌ (ع‌) و علماء دين‌ ‌براي‌ اخذ علوم‌ و احكام‌ و هجرت‌ ‌براي‌ اقامه‌ وظائف‌ مشروعه‌ ‌هم‌ هجرت‌ ‌الي‌ اللّه‌ و رسوله‌ ‌است‌.
ثُم‌َّ يُدرِكه‌ُ المَوت‌ُ اجل‌ رسيد و ‌لو‌ بمقصد نرسد ‌در‌ سفر بميرد فَقَد وَقَع‌َ أَجرُه‌ُ عَلَي‌ اللّه‌ِ چون‌ سير ‌در‌ طريق‌ حق‌ بوده‌ بمثوبات‌ الهي‌ نائل‌ خواهد شد و ممكن‌ ‌است‌ گفته‌ شود كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ مقام‌ پيدايش‌ دين‌ حق‌ كوشش‌ ميكنند و مسامحه‌ و تقصير نميكنند ‌اگر‌ بميرند مشمول‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ميشوند.
وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً ‌از‌ گناهان‌ قبلي‌ ‌آنها‌ گذشت‌ ميكند رَحِيماً برحمت‌ واسعه‌ ‌خود‌ نائل‌ ميفرمايد و ‌از‌ مثوبات‌ ‌او‌ ‌را‌ محروم‌ نميفرمايد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۶


ترجمه

کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گسترده‌ای در زمین می‌یابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين سرپناه بسيار و گشايشى [در كار] مى‌يابد و هر كه از خانه‌اش به منظور مهاجرت به سوى خدا و رسول او خارج شود و آن‌گاه مرگ او را دريابد، قطعا پاداش او بر عهده‌ى خداست و خداوند آمرزنده‌ى مهربان است
و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين اقامتگاه‌هاى فراوان و گشايشها خواهد يافت؛ و هر كس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پيامبر او، از خانه‌اش به درآيد، سپس مرگش دررسد، پاداش او قطعاً بر خداست، و خدا آمرزنده مهربان است.
و هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است.
و هر کس در راه خدا هجرت کند، اقامت گاه های فراوان و فراخیِ معیشت خواهد یافت. و کسی که از خانه خود به قصد مهاجرت به سوی خدا و پیامبرش بیرون رود، سپس مرگ او را دریابد، مسلماً پاداشش بر خداست؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
آن كس كه در راه خدا مهاجرت كند در روى زمين برخورداريهاى بسيار و گشايشها خواهد يافت. و هر كس كه از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند و آنگاه مرگ او را دريابد، مزدش بر عهده خداست، و خدا آمرزنده و مهربان است.
و هر کس که در راه خدا هجرت کند، در روی زمین سرپناه بسیار و گشایش [در کار] می‌یابد و هرکس که از خانه و کاشانه خویش به عزم هجرت در راه خدا و پیامبرش بیرون رود، سپس مرگش فرارسد، حقا که پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزگار مهربان است‌
و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين هجرتگاه بسيار و فراخى و گشايشى يابد، و هر كه از خانه خويش هجرت كنان به سوى خدا و پيامبرش بيرون آيد سپس مرگ او را دريابد، همانا مزدش بر خدا باشد، و خدا آمرزگار و مهربان است.
کسی که در راه خدا هجرت کند، سرزمینهای فراخ و آزادی فراوان می‌بیند که بینی دشمنان را به خاک مذلّت می‌مالد، و گشایش و آسایش خواهد یافت. و هر که از خانه‌ی خود بیرون آید و به سوی (سرزمینهای اسلامیِ) خدا و رسول هجرت کند، و سپس مرگ او را دریابد، اجر او بر عهده‌ی خدا است، و خداوند بسی آمرزنده و مهربان است.
و هر که در راه خدا هجرت کند، در زمین (و زمینه‌ی هجرتش) جایگاهی آرام و بی‌خطر (و) فراوانی و گشایشی خواهد یافت و هر کس به حالت مهاجرت در راه خدا و پیامبرش از خانه‌اش به درآید، سپس مرگش در رسد، همانا پاداش او همواره بر خداست. و خدا بسی پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان بوده است.
و کسی که هجرت کند در راه خدا بیابد در زمین هجرتگاه‌هائی بسیار و گشایشی و کسی که برون آید از خانه خویش حالی که هجرت‌کننده است به سوی خدا و پیمبرش پس دریابدش مرگ همانا مزدش بر خدا افتاد و خدا است آمرزنده مهربان‌


النساء ٩٩ آیه ١٠٠ النساء ١٠١
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُراغَماً»: سرزمینهای هجرت فراوانی که در آنجاها گشایش و آسایش مادی و معنوی است و مایه حسرت و ذلّت دشمنان دین می‌شود. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللهِ»: پاداش او در پیشگاه خدا ثابت می‌شود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: در سبب نزول اين آيه چنين گويند: وقتى كه آيه ۹۷ نازل گرديد مسلمين اين آيات را نوشتند و براى دوستان و برادران خود در مكه فرستادند در اين موقع عده اى از آن‌ها بيرون آمدند و گفتند: از براى ما عذرى باقى نمانده است سپس مهاجرت كردند، سعيد بن جبير و عكرمة و ضحاك و سدى و ابن زيد و ابن عباس و همچنين ابوالجارود از امام باقر|امام محمدباقر عليه‌السلام روايت كنند و گويند كه اين آيه درباره ضمرة بن العيص بن ضمرة بن زنباع يا عيص بن ضمرة نازل گرديد كه مريض بود و باهل خود دستور داد فرشى از براى او بر روى تخت بيندازند و آن را به طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله حمل كنند، چنين كردند و در اين ميان وفات يافت و اين آيه نازل گرديد و نيز قتادة هم روايت كرده و اضافه نموده كه ضمرة گفته است من راه را مي‌دانم و مى شناسم و داراى وسعت مال هستم، مرا از خانه ام بيرون ببريد. او را بيرون آوردند سپس وفات يافت.[۳]

عمر بن شبه گويد: اين شخص ابواميّة ضمرة بن جندب الخزاعى بوده است و زبير بن بكار گويد: او خالد بن حزام برادر حكيم بن حزام بوده كه از خانه خويش به عنوان مهاجرت بيرون آمد و سپس در بين راه وفات يافت.

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «100»

و هر كه در راه خداوند هجرت كند، اقامتگاه‌هاى بسيار همراه با گشايش خواهد يافت و هر كه از خانه‌اش هجرت‌كنان به سوى خدا و پيامبرش خارج شود، سپس مرگ، او را دريابد حتماً پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزنده‌ى مهربان است.


«1». تفسير صافى.

«2». نورالثقلين، ج 1، ص 537؛ معانى الاخبار، ص 201.

جلد 2 - صفحه 143

نکته ها

يكى از مسلمانان مكّه بيمار شد گفت مرا از مكّه بيرون ببريد تا جزء مهاجران باشم. همين كه او را بيرون بردند، در راه درگذشت. سپس اين آيه نازل شد.

همه‌ى هجرت‌هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصيل علم، تبليغ و ... مصداق اين آيه است.

امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصاديق اين آيه است. «1»

پیام ها

1- هجرت، زمينه‌ساز گشايش و توسعه است. مَنْ يُهاجِرْ ... يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً نابرده رنج، گنج ميسّر نمى‌شود.

2- ما مكلّف به وظيفه‌ايم، نه نتيجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ»

3- راه خدا و رسول را برويد، نگران مرگ و حيات نباشيد. «ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ»

4- پاداش «مهاجر» با خدا و بالاتر از بهشت است. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (100)

شأن نزول: عمر بن دينار از عكرمه روايت كند كه در مكه بسيار كس اسلام آورده بودند و استطاعت هجرت نداشتند. چون آيه تهديد ترك هجرت نازل شد و خبر به مستضعفان مكه رسيد، جندع بن ضمره پسران را گفت: هر چند من پير و بيمارم، اما از جمله مستضعفان نيستم كه حق تعالى استثناى ايشان نموده، چه چاره رفتن و راه مى‌دانم، مى‌ترسم كه ناگاه بدست اجل درمانم و به سبب ترك هجرت، ايمان من زوال يابد. مرا بر همين سرير كه خفته‌ام بيرون بريد. فرزندان امر پدر را منقاد شده، استعداد راه مهيا كردند. و به منزل تنعيم كه وارد شدند، اثر موت بر جندع ظاهر شد. دست راست بر دست چپ نهاد و گفت: اللّهمّ هذه لك: خدايا اين دست از آن توست، و هذه لرسولك: و اين دست ديگر از آن رسول تو. ابايعنّك على ما بايع عليه رسولك:

بيعت مى‌كنم تو را به آنچه بيعت كرده است رسول تو با تو. اين بگفت و درگذشت. خبر او به مدينه رسيد. بعضى اصحاب گفتند: اگر به مدينه رسيدى، اسلام او كامل‌تر و مزد او شامل‌تر بودى، چه با وجود ايمان، مزد مهاجران يافتى؛ آيه شريفه نازل شد:

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 552

وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و هر كه هجرت كند در راه طاعت خدا و مفارقت مى‌كند از اهل شرك، و فرار نمايد براى دينش از وطن خود به دار الاسلام، يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً: مى‌يابد در زمين موضع تحول بسيار، يعنى آرامگاه‌ها كه به آن نقل نمايد، و مكان بسيار در زمين يابد كه به آن متحول شود. و گويند مراد طريقه‌اى است كه به جهت توجه نمودن به آن، مراغمت كند با قوم خود، يعنى به كراهت از ايشان مفارقت كند بر رغم انف آنها. وَ سَعَةً: و فراخى در روزى يا گشادگى در اظهار دين و اعلاى كلمه. نزد مجاهد و قتاده «مراغم» به معنى خروج است از مكروهات و «سعه» به معنى خلاصى از تنگناى ضلالت به فضاى وسيع هدايت. و يا مراد مهاجر فسيح و متسع است از آنچه در آن بوده باشد از تضيق مشركان بر آن. وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ‌: و هر كه بيرون آيد از خانه خود، مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‌: در حالتى كه هجرت كننده باشد به خدا و رسول او، يعنى خاصه براى رضاى ايشان باشد بدون غرضى از اغراض دنيويه يا شهوات نفسانيه، ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ‌: پس دريابد او را مرگ در اثناى طريق و به هجرتگاه نرسد، فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ‌: پس بتحقيق كه ثابت باشد مزد او نزد خدا، و وقوع آن بر او واجب است.

و وقوع و وجوب مستعار باشد، اى ثبت اجره عند اللّه بثبوت الامر الواجب، يعنى:

اجر مهاجر نزد خدا ثابت است مانند ثبوت امرى كه واجب باشد، كه اگر اجر به او نرساند، خلاف حكمت و مصلحت است؛ و ترك حكمت و مصلحت، ذات مقدس الهى را جايز نيست؛ چه آن مستلزم نقص و عيب است؛ تعالى اللّه عن ذلك علوّا كبيرا.

وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: و هست خداوند آمرزنده گناهان تأخيرى كه در هجرت كرده، مهربان است در وعده مثوبت او به حسن نيت او، يا غفور است گناهان را كه قبل از مهاجرت در حال شرك كرده، و رحيم در آنچه در حال اسلام كرده. «زمخشرى» گويد: كلّ هجرة لغرض دينى من طلب علم او حجّ او جهاد او فرار الى بلد يزاد فيه طاعة او زهدا فى الدّنيا او ابتغاء رزق الحلال فهى‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 553

هجرة الى اللّه و رسوله. علماى اخلاق فرموده‌اند. المجاهد من جاهد هواه و المهاجر من هجر المعاصى، پس در اين صورت اگر مرگ او را دريابد، هر آينه اجر او ثابت است نزد خداوند متعال. و هر كس مهاجرت كند از شرك به توحيد، از كفر به ايمان و از معصيت به طاعت، نيز در آيه داخل است، زيرا در زمره مهاجرين الى اللّه و رسول باشد، و بر عموم مكلفين واجب باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (100)


جلد 2 صفحه 112

ترجمه‌

و كسيكه هجرت نمايد در راه خدا مى‌يابد در زمين آسايش گاه بسيار و وسعت را و كسيكه بيرون آيد از خانه خود كه هجرت كننده باشد بسوى خدا و پيغمبرش پس دريابد او را مرگ پس بتحقيق لازم شده است مزد او بر خدا و باشد خدا آمرزنده مهربان.

تفسير

در مجمع از ابو حمزه ثمالى نقل نموده كه چون آيه هجرت نازل شد مردى از مسلمانان كه جندع يا جندب بن حمزه نام داشت و در مكّه بود شنيد و او مريض سخت بود به فرزندان خود گفت من راه مدينه را ميدانم لذا از آنانكه در آيه استثناء شده‌اند نيستم ميترسم بميرم و اللّه يكشب در مكّه نميمانم بايد مرا به مدينه هجرت دهيد فرزندانش او را در تخت روان گذارده به مدينه هجرت دادند چون به منزل تنعيم رسيدند وفات يافت و اين آيه در شأن او نازل شد و عياشى از محمد بن ابى عمير نقل نموده كه زرارة بن اعين پسر خود عبيد اللّه را به مدينه فرستاد براى تحقيق امامت حضرت موسى بن جعفر (ع) و قبل از مراجعت پسرش وفات يافت و چون اين خبر بحضرت رسيد فرمود اميدوارم كه زراره از مصاديق اين آيه باشد حقير عرض مى‌كنم معلوم ميشود خروج از بيت اعم است از مسافرت و طلب علم و معرفت بخدا و پيغمبر و امام و احكام آنها و كسيكه از محل خود حركت نمايد براى تحصيل رضاى خدا و رسول بمنازل پر نعمت و راحت كه موجب رغم انف شيطان و اعداء شود ميرسد و در وسعت رزق و وسعت دين زندگانى مينمايد و اگر بمقصود رسد فنعم المطلوب و اگر در راه بميرد بعهده خداوند است كه همان اجريرا كه در صورت نيل بمقصود داشت باو عنايت فرمايد تا معاندين نگويند رفت و به مقصود نرسيد و بدانند كه نتيجه مقصود را بدست آورده است و اگر در اين امر هم قصور و فتورى براى او روى داده است چون خداوند غفور است و رحيم از او ميگذرد و او را برحمت خود واصل مى‌فرمايد انشاء اللّه تعالى بنابر اين كسيكه در سفر زيارت بميرد نبايد گفت سعادت نداشت و بمقصود نرسيد بلكه بمقتضاى اين آيه اجر زيارت براى او ثابت و در زمره زوار محسوب است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يُهاجِر فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ يَجِد فِي‌ الأَرض‌ِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَن‌ يَخرُج‌ مِن‌ بَيتِه‌ِ مُهاجِراً إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ ثُم‌َّ يُدرِكه‌ُ المَوت‌ُ فَقَد وَقَع‌َ أَجرُه‌ُ عَلَي‌ اللّه‌ِ وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً رَحِيماً (100)

و كسي‌ ‌که‌ هجرت‌ كند و ‌از‌ وطن‌ ‌خود‌ خارج‌ شود ‌در‌ طريق‌ ‌الي‌ اللّه‌ ميبايد ‌در‌ روي‌ زمين‌ راه‌هاي‌ بسياري‌ و توسعه‌ ‌در‌ اموري‌ و كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ منزلش‌ بيرون‌ رود و رو بخدا و ‌رسول‌ رود ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ مرگ‌ ‌او‌ ‌را‌ دريابد ‌پس‌ اجر ‌او‌ نزد ‌خدا‌ ثابت‌ و محفوظ ميشود و خداوند آمرزنده‌ و مهربان‌ ‌است‌.

وَ مَن‌ يُهاجِر فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ منحصر نيست‌ بمهاجرين‌ ‌در‌ زمان‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌که‌ ‌از‌ اوطان‌ ‌خود‌ آمدند مدينه‌ و تشرف‌ پيدا كردند بلكه‌ ‌هر‌ مسافرتي‌ ‌که‌ ‌براي‌ امر دين‌ ‌باشد‌ مثل‌ تشرّف‌ بحج‌ و زيارت‌ ائمه‌ طاهرين‌ (ع‌) و تحصيل‌ علم‌ دين‌ و امثال‌ اينها ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ و دليل‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مدّعي‌ اطلاق‌ ‌آيه‌ شريفه‌ و تمسّك‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌در‌ موارد خاصه‌ مثل‌ اينكه‌ ‌در‌ حق‌ زرارة ‌که‌ فرستاده‌ ‌بود‌ فرزند ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ تشرف‌ پيدا كند خدمت‌ موسي‌ ‌بن‌ جعفر (ع‌) و معرفت‌ پيدا كند و قبل‌ ‌از‌ وصول‌ خبر باو وفات‌ نمود حضرت‌ فرمود

(انّي‌ لارجو ‌ان‌ ‌يکون‌ زرارة ممن‌ ‌قال‌ اللّه‌ فيهم‌ وَ مَن‌ يَخرُج‌ مِن‌ بَيتِه‌ِ مُهاجِراً إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ

الاية و مفصل‌ ‌است‌ رجوع‌ ببرهان‌ كنيد، و ‌در‌ مجمع‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نقل‌ ميكند رواية حسن‌ ‌که‌ فرمود

(‌من‌ فرّ بدينه‌ ‌من‌ ارض‌ ‌الي‌ ارض‌ و ‌ان‌ ‌کان‌ شبرا ‌من‌ الارض‌ استوجب‌ الجنة و ‌کان‌ رفيق‌ ابراهيم‌ و محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌)

و ‌غير‌ اينها.

يَجِد فِي‌ الأَرض‌ِ مُراغَماً كَثِيراً ‌از‌ تفسير ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ اي‌ خيرا كثيرا رغم‌ بمعني‌ خاك‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ ارغام‌ انف‌ ‌در‌ حال‌ سجده‌ دماغ‌ بخاك‌ ماليدن‌، و انسان‌ ‌اگر‌ عملي‌ كرد ‌که‌ موجب‌ سركوبي‌ كسي‌ ‌باشد‌ و خفة و ذلة

جلد 5 - صفحه 184

‌او‌ شود ميگويند رغم‌ انف‌ فلان‌ چنانچه‌ سجده‌ موجب‌ رغم‌ انف‌ شيطان‌ ميشود و اسلام‌ موجب‌ رغم‌ انف‌ مشركين‌ ميگردد و نحو اينها، و مراغم‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ ‌از‌ دار ذلة و هوان‌ خارج‌ شود و بدار عزّت‌ و رفعت‌ برود و سعة وسعت‌ روزي‌ و آسايش‌ و راحتي‌ خيال‌ و ‌بر‌ طرف‌ شدن‌ اضطراب‌ و توحّش‌ ‌است‌.

وَ مَن‌ يَخرُج‌ مِن‌ بَيتِه‌ِ تعبير ببيت‌ ‌يعني‌ محل‌ سكونت‌ ‌او‌ مُهاجِراً إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ و هجرت‌ بسوي‌ امام‌ (ع‌) و علماء دين‌ ‌براي‌ اخذ علوم‌ و احكام‌ و هجرت‌ ‌براي‌ اقامه‌ وظائف‌ مشروعه‌ ‌هم‌ هجرت‌ ‌الي‌ اللّه‌ و رسوله‌ ‌است‌.

ثُم‌َّ يُدرِكه‌ُ المَوت‌ُ اجل‌ رسيد و ‌لو‌ بمقصد نرسد ‌در‌ سفر بميرد فَقَد وَقَع‌َ أَجرُه‌ُ عَلَي‌ اللّه‌ِ چون‌ سير ‌در‌ طريق‌ حق‌ بوده‌ بمثوبات‌ الهي‌ نائل‌ خواهد شد و ممكن‌ ‌است‌ گفته‌ شود كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ مقام‌ پيدايش‌ دين‌ حق‌ كوشش‌ ميكنند و مسامحه‌ و تقصير نميكنند ‌اگر‌ بميرند مشمول‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ميشوند.

وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً ‌از‌ گناهان‌ قبلي‌ ‌آنها‌ گذشت‌ ميكند رَحِيماً برحمت‌ واسعه‌ ‌خود‌ نائل‌ ميفرمايد و ‌از‌ مثوبات‌ ‌او‌ ‌را‌ محروم‌ نميفرمايد.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- مسلمانان، در صورت مهاجرت، على رغم پندار دشمنان، محیطهاى مناسبى براى زندگى خواهند یافت. (و من یهاجر فى سبیل اللّه یجد فى الارض مراغماً کثیراً وسعة) «مراغماً»، اسم مکان و به معناى سرزمین و راه است که با نظر به مادّه آن، «رغم» (خاک) این معنا در آن اشراب شده که یافتن سرزمین براى زندگى، على رغم موانع و تضییقاتى است که دشمنان در برابر هجرت مسلمانان ایجاد مى کردند.

۲- رهایى از تنگناها و دستیابى به توسعه در ابعاد مختلف زندگى، ثمره اى براى هجرت در راه خدا (و من یهاجر فى سبیل اللّه یجد فى الارض مراغماً کثیراً وسعة)

۳- ترغیب مسلمانان صدر اسلام به هجرت از مکّه (و من یهاجر فى سبیل اللّه یجد فى الارض مراغماً کثیراً وسعة ... فقد وقع اجره على اللّه)

۴- احتمال سرگردانى و گرفتار شدن به تنگناها، دلیل گروهى از مسلمانان براى ترک هجرت (و من یهاجر ... یجد فى الارض مراغماً کثیراً وسعة)

۵- وابستگى به خانه و سرزمین، از موانع هجرت در راه خدا (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله) تکیه بر خروج از خانه (یخرج من بیته)، اشاره به این دارد که وابستگى آدمیان به خانه و کاشانه، عامل ترک هجرت است.

۶- ارزش هجرت، در گرو خدایى بودن آن (و من یهاجر فى سبیل اللّه ... و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله)

۷- اهمیّت خاص ایجاد جامعه واحد اسلامى در لواى رهبرى الهى* (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله)

۸- مهاجرت به سوى پیامبر (ص)، هجرت در راه خداست. (و من یهاجر فى سبیل اللّه ... و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله)

۹- اهل ایمان، وظیفه دار مهاجرت به سوى رسول خدا (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله)

۱۰- خداوند، تضمین کننده پاداش کسانى که در مسیر هجرت با مرگ مواجه شوند. (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على اللّه)

۱۱- ترس از مواجهه با مرگ در مسیر هجرت، نباید مانع اقدام به آن گردد. (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على اللّه)

۱۲- هجرت به سوى خدا و رسول (ص)، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله ... فقد وقع اجره على اللّه)

۱۳- ایجاد روحیه امید به آینده و زندگى برتر معنوى و مادى، از روشهاى قرآن در ایجاد انگیزه براى عمل (و من یهاجر ... یجد مراغماً کثیراً وسعة ... فقد وقع اجره على اللّه)

۱۴- اقدام به عمل نیک، هر چند به انجام نرسد، موجب برخوردارى از پاداشهاى الهى است.* (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على اللّه)

۱۵- خداوند «غفور» (بسیار آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است. (و کان اللّه غفوراً رحیماً)

۱۶- خداوند، بخشنده اى مهربان است. (و کان اللّه غفوراً رحیماً)

۱۷- آمرزش گناهان، زمینه ساز برخوردار شدن از رحمت خاصّ خداوند* (و کان اللّه غفوراً رحیماً) تقدیم «غفورا» بر «رحیما»، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

۱۸- مهاجران به سوى خدا و رسول (ص)، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند. (و من یهاجر ... فقد وقع اجره على اللّه و کان اللّه غفوراً رحیماً)

روایات و احادیث

۱۹- سفر براى شناخت رهبر، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر، در پى دارنده پاداش الهى است. (و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على اللّه) امام صادق (ع) درباره کسى که در سفر براى شناخت رهبر از دنیا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل یقول: و من یخرج من بیته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على اللّه... . [۴]

موضوعات مرتبط

  • آمرزش: آثار آمرزش ۱۷ ; مشمولان آمرزش ۱۸ ارزش ملاک ارزش ۶
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۴
  • اسماء و صفات: رحیم ۱۵ ; غفور ۱۵
  • امیدوارى: اهمیّت امیدوارى ۱۳
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۳
  • ایمان: و عمل ۱۳
  • پاداش: تضمین پاداش ۱۰ ; موجبات پاداش ۱۲، ۱۴، ۱۹
  • تربیت: روش تربیت ۱۳
  • ترس: ناپسند ۱۱
  • جامعه: اهمیّت جامعه اسلامى ۷
  • حیات: آثار علاقه به حیات ۵ ; توسعه در حیات ۲
  • خدا: آمرزش خدا ۱۶ ; پاداش خدا ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۹ ; رحمت خدا ۱۸ ; موجبات رحمت خدا ۱۷ ; مهربانى خدا ۱۶
  • دشمنان: عقیده دشمنان ۱
  • رحمت: مشمولان رحمت ۱۸
  • رهبرشناسى: اهمیّت رهبرشناسى ۹
  • زندگى: توسعه زندگى ۲
  • سبیل اللّه:۲، ۵، ۸، ۱۳
  • سفر: با ارزش ۱۹
  • عقیده: باطل ۴
  • عمل: پاداش عمل صالح ۱۴
  • فقر: عوامل نجات از فقر ۲
  • گناه: آمرزش گناه ۱۷
  • محمّد (ص): هجرت به محمّد (ص) ۸، ۱۲، ۱۸
  • مرگ: ترس از مرگ ۱۱ ; مرگ در هجرت ۱۰، ۱۹
  • مسلمانان: صدر اسلام ۳، ۴ ; هجرت مسلمانان ۱
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۹
  • مهاجران: فضایل مهاجران ۱۸
  • وطن: آثار علاقه به وطن ۵
  • هجرت: آثار هجرت ۱، ۲ ; پاداش هجرت ۱۰، ۱۲، ۱۸، ۱۹ ; تشویق به هجرت ۳ ; هجرت در راه خدا ۸، ۹، ۱۲، ۱۸ ; سرزنش ترک هجرت ۴ ; فضیلت هجرت ۶ ; موانع هجرت ۵، ۱۱

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۳۷.
  3. ابن ابى‌حاتم در تفسير خود و نيز ابو يعلى از ابن عباس موضوع ضمرة بن جندب را روايت كرده اند و طبرى نيز در تفسير خود از سعيد بن جبير و عكرمة و قتادة و سدى و ضحاك بنام ضمرة بن العيص يا عيص بن ضمرة يا جندب بن ضمرة الجندعى نقل كرده اند و همچنين باز ابن ابى‌حاتم در تفسير خود و نيز ابن منده و بارودى از هشام بن عروة او از پدرش روايت كنند كه زبير بن العوام گفته خالد بن حزام به سرزمين حبشه مهاجرت كرده بود در بين راه وفات يافت و اين آية نازل گرديد.
  4. اصول کافى، ج ۱، ص ۳۷۸، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۴۰، ح ۵۲۲.