گمنام

البقرة ١٠٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۵٬۳۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[آل عمران ١٨٦ | لَتُبْلَوُنَ‌ فِي‌ أَمْوَالِکُمْ‌ وَ...]] (۵) [[التوبة ٥ | فَإِذَا انْسَلَخَ‌ الْأَشْهُرُ...]] (۲) [[التوبة ٢٩ | قَاتِلُوا الَّذِينَ‌ لاَ يُؤْمِنُونَ‌...]] (۴)   
[[آل عمران ١٨٦ | لَتُبْلَوُنَ‌ فِي‌ أَمْوَالِکُمْ‌ وَ...]] (۵) [[التوبة ٥ | فَإِذَا انْسَلَخَ‌ الْأَشْهُرُ...]] (۲) [[التوبة ٢٩ | قَاتِلُوا الَّذِينَ‌ لاَ يُؤْمِنُونَ‌...]] (۴)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۸.</ref>
«شیخ طوسی» گوید: حسن بصرى<ref> ابوسعيد حسن بن ابى‌الحسن يسارالبصرى از شاگردان عبدالله بن مسعود در عراق بود دو سال به آخر خلافت عمر بن الخطاب متولد شد و از تابعين مشهور و در فصاحت و زهد نيز شهرت فراوانى داشته است و در سال ۱۱. هجرى پس از ۸۸ سال زندگى وفات يافت شيخ بزرگوار ما وى را در رديف مفسرينى كه مورد ستايش است قرار داده است.</ref> گويد: اين آيه براى يهود و نصارى نازل گرديده است، قتاده و زهرى معتقدند كه درباره كعب بن الاشرف بوده است.
ابن عباس گويد: كه منظور آيه حيّى بن اخطب و برادرش ابوياسر بن اخطب بوده اند.<ref> صاحبان كشف الاسرار از عامه و روض الجنان از خاصه گويند: درباره فنحاص بن عازورا و زيد بن قيس نازل گرديد وقتى كه اين دو نفر به عمار یاسر و حذيفه يمانى پس از واقعه غزوه احد ملاقات كردند و گفتند: چرا از محمد برنمى گرديد اگر او حق مى بود شما در جنگ احد شكست نمى خورديد بنابراين به آئين ما برگرديد، عمار و حذيفه پايدارى خود را در دين اسلام و استوارى و وفادارى خويش را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مقدسات دينى به آنان گوشزد كردند و اين خبر وقتى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنان را تحسين فرمود و اين آيه نازل گرديد.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۲#link394 | آيات ۱۰۸ ۱۱۵ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۲#link394 | آيات ۱۰۸ ۱۱۵ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link396 | بيان جمله ((ولله المشرق و المغرب ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link396 | بيان جمله ((ولله المشرق و المغرب ))]]
خط ۳۷: خط ۵۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link398 | دو قاعده در موارد قرآنى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۳#link398 | دو قاعده در موارد قرآنى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link391 | آيه ۱۰۹ - ۱۱۰]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link391 | آيه ۱۰۹ - ۱۱۰]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link392 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link392 | آيه و ترجمه]]
خط ۴۶: خط ۶۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link397 | نكته : ۲]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link397 | نكته : ۲]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link398 | نكته : ۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۷#link398 | نكته : ۳]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«109» وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ
بسيارى از اهل كتاب (نه تنها خودشان ايمان نمى‌آورند، بلكه) از روى حسدى كه در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ايمانتان به كفر بازگردانند، با اينكه حقّ (بودن اسلام و قرآن،) براى آنان روشن شده است، ولى شما (در برابر حسادتى كه مى‌ورزند، آنها را) عفو كنيد و درگذريد تا خداوند فرمان خويش بفرستد، همانا خداوند بر هر كارى تواناست.
جلد 1 - صفحه 180
===نکته ها===
«عفو» بخشيدنِ خلاف و «صَفح» ناديده گرفتنِ خلاف است.
دشمن كه در دل آرزوى كفر شما را دارد، در عمل از هيچ توطئه و نقشه‌اى خوددارى نخواهد كرد. روشهاى اقدام آنها همان طرح سؤالات بى‌جا، وسوسه‌ها، القاى شبهات و ...
مى‌باشد كه بايد نسبت به آنها هشيار بود.
===پیام ها===
1- نسبت به روحيّات وبرنامه‌هاى دشمنان خود، مراقب و مواظب باشيد. «وَدَّ ... يَرُدُّونَكُمْ»
2- در برخورد با دشمن نيز بايد انصاف داشت. «وَدَّ كَثِيرٌ» (آيه مى‌فرمايد:
بسيارى از اهل كتاب چنين هستند، نه همه‌ى آنان.)
3- شعله‌ى حسادت، چنان خطرناك است كه بعد از علم و آگاهى نيز فرو نمى‌نشيند. «حَسَداً ... مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»
4- شما با ايمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتى مى‌يابيد كه دشمنان به شما رشك و حسد مى‌ورزند و مى‌خواهند شما به جهل، شرك و تفرقه‌ى زمان جاهليّت برگرديد. «وَدَّ كَثِيرٌ ... لَوْ يَرُدُّونَكُمْ»
5- با مخالفان نبايد فوراً به خشونت برخورد كرد، گاهى لازم است حتّى با علم به كينه و حسادت آنها، با ايشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا»
6- فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانى است كه مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى»
7- عفو، نشان ضعف نيست. خداوند بر انجام هر كارى تواناست و امروز نيز مى‌تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ اللَّهَ ... قَدِيرٌ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (109)
شأن نزول: چون در واقعه احد مسلمانان شكست خوردند، دو نفر يهودى‌
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 228
به عمار ياسر و حذيفه يمانى گفتند: اگر پيغمبر شما حق بودى شكست وارد نشدى، برگرديد و به دين ما درآيد. عمار گفت: شما تجويز مى‌كنيد نقض عهد را؟ گفتند: خير، نقض عهد امر عظيمى است. عمار گفت: ما عهد كرديم كه از دين اسلام برنگرديم. يهودى گفت: اين مرد به سبب كم عقلى دين ما را گذاشته تابع اسلام شده. عمار گفت: رضيت باللّه ربّا و بالإسلام دينا و بمحمّد نبيّا و بالقرآن كتابا و بالكعبة قبلة و بالمؤمنين اخوانا پس هر دو خدمت پيغمبر واقعه را خبر دادند، حضرت در حق آنها دعا و در حق كفار نفرين نمود؛ آيه شريفه نازل شد: «1» وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‌: دوست دارند بسيارى از اهل كتاب، مراد يهودند. لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً: برگردانند شما را اى مؤمنان بعد از ايمان آوردن شما به كفر. مراد عمار و خذيفه‌اند، يعنى مى‌خواهند شما را از ايمان به كفر برگردانند. حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‌: دوست داشتن آنها كفر شما را به جهت حسدى است كه بروز كرده از نفسهاى آنها، يعنى حسد به مقتضاى طبع آنها است نه به امر كسى؛ و علت حسد آنها به سبب انتقال نبوّت و رياست بود از ايشان به اولاد حضرت اسمعيل عليه السلام. و ندانستند كه حسد موجب سوزش جگر حاسد و رفع درجه محسود و شهرت فضل و مناقب او گردد نزد مردمان در وقت تذكر حاسدان آن را از روى غيظ و حرمان.
مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُ‌: بعد از آنكه روشن گشت براى ايشان آنچه راست و حق است، يعنى رسالت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلم و حقيقت قرآن و صحت دين اسلام به سبب معجزات باهرات و صفات مذكوره در تورات برايشان محقق و مبرهن گرديد، آنها به جهت حسد امتناع نموده و مى‌خواهند مؤمنين را هم به كفر برگردانند. فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا: پس عفو كنيد و درگذريد اى مسلمانان از عقوبت يهودان و
----
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 257.
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 229
قتال و جدال با آنان، و رو بگردانيد از تعرض آنها. حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ‌:
تا اينكه بياورد خدا امر خود را كه آن اذن است بر قتال آنها و جزيه گرفتن.
از ابن عباس منقول است كه اين آيه منسوخ است به آيه‌ قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ. و نزد بعضى به آيه قتال. و جمعى گفته‌اند: در منسوخيت آن تأمل است، زيرا امر به عفو صفح از ايشان مطلق نيست. إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ: بدرستى كه خداى تعالى بر همه چيز قادر است، پس قادر خواهد بود بر عذاب آنان.
تبصره: امر به عفو و صفح، ابتدا به جهت كثرت قبايل و عشاير و استيلاى كفار و ضعف و قلت مسلمانان بود؛ چون قضيه بعكس شد، آيه قتال نازل شد. از حضرت باقر عليه السلام مروى است كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم مأمور به قتال نشد تا آنكه جبرئيل نازل شد به آيه‌ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ، و تيغى از آسمان آورد و بر گردن پيغمبر نهاد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (109)
ترجمه‌
دوست دارند بسيارى از اهل كتاب آن كه بگردانند شما را بعد از ايمانتان كافران از راه حسد از نزد خودهاشان بعد از آن كه ظاهر شد از براى آنها حق پس‌
----
جلد 1 صفحه 158
عفو كنيد و صرف نظر نمائيد تا بياورد خدا فرمانش را همانا خدا بر هر چيزى توانا است.
تفسير
كفار در مقابل ادله واضحه بر حقيت دين اسلام شبهاتى مينمودند كه مسلمانان را از دين خارج كنند و اشتياق آنها باين امر نه از راه دين دارى و ميلشان برواج حق بود بلكه از نزد خودشان و بمقتضاى شهوات نفسانى اين عمل را مينمودند و بنابراين من عند انفسهم در آيه شريفه متعلق بود كه مفيد تمنى است ميباشد و ممكن است متعلق بحسدا باشد يعنى حسد آنها منبعث از اصل ذات و نفوس خبيثه خودشان بوده و داعى خارجى نداشتند و در هر حال محسود مسلمانان بودند كه گرامى شده بودند بوجود مبارك پيغمبر اكرم و على (ع) و آل اطهار اندو بزرگوار و اين بعد از آن بود كه واضح شد بر آنها حق بسبب معجزات داله بر صدق نبوت پيغمبر (ص) و ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و گفته شده است بسبب اوصاف مذكوره در تورية پس اهل ايمان بايد عفو كنند و صرف نظر نمايند از نادانى آنها و در مقابل شبهات آنها حجت‌هاى واضحه الهيه را اقامه نموده اغلوطه‌هاى آنانرا رفع و دفع نمايند و گفته شده است عفو ترك عقوبت بر گناه است و صفح ترك ملامت بر آن و اين مدارا را با كفار ادامه دهند تا امر خدا بنصرت اسلام و قتل آنها صادر شود در روز فتح مكه و خداوند بر هر امرى قادر است ميتواند قوى را ضعيف و ضعيف را قوى فرمايد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَدَّ كَثِيرٌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ لَو يَرُدُّونَكُم‌ مِن‌ بَعدِ إِيمانِكُم‌ كُفّاراً حَسَداً مِن‌ عِندِ أَنفُسِهِم‌ مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الحَق‌ُّ فَاعفُوا وَ اصفَحُوا حَتّي‌ يَأتِي‌َ اللّه‌ُ بِأَمرِه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ (109)
(آرزو ميكنند بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ كتاب‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ايمانتان‌ بكفر برگردانند ‌از‌ روي‌ حسدي‌ ‌که‌ ‌از‌ خودشان‌ نسبت‌ بشما دارند ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حق‌ ‌براي‌ آنان‌ آشكارا ‌شده‌، ‌پس‌ عفو كنيد و درگذشت‌ نمائيد ‌تا‌ امر ‌خدا‌ بيايد، همانا ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چيز تواناست‌)
جلد 2 - صفحه 147
«ودّ» بمعني‌ تمني‌ ‌است‌ و كَثِيرٌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ ‌را‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ يحيي‌ ‌إبن‌ اخطب‌ و برادرش‌ ابي‌ ياسر و ‌ يا ‌ بكعب‌ ‌بن‌ اشرف‌، و بعضي‌ بدو نفر ديگر ‌از‌ يهود تعبير نموده‌اند ولي‌ صدق‌ كثير ‌بر‌ اينها درست‌ نيايد مگر باعتبار مرءوسين‌ و همدستان‌ ‌آنها‌، و كلمه‌ ‌لو‌ ‌در‌ لَو يَرُدُّونَكُم‌ گفتند مصدريه‌ و بجاي‌ ‌ان‌ ‌است‌ زيرا چنانچه‌ ‌از‌ نحاة نقل‌ ‌شده‌ ‌لو‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ودّ و يود مصدريه‌ و بدل‌ ‌ان‌ ‌است‌ ولي‌ ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ مدخول‌ ‌آن‌ بعيد الحصول‌ و ‌ يا ‌ ممتنع‌ ‌في‌ نفسه‌، ‌ يا ‌ ممتنع‌ بحسب‌ عادت‌ ‌باشد‌ مانند همين‌ مورد و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ديگر، و كفارا مفعول‌ دوم‌ يردونكم‌ ميباشد و حسدا مفعول‌ ‌له‌ ‌براي‌ ودّ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ آرزو ‌از‌ روي‌ حسديست‌ ‌که‌ نسبت‌ بشما دارند و ‌اينکه‌ حسد ‌ يا ‌ نسبت‌ بنبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌براي‌ آنكه‌ ديدند مردم‌ باو گرويدند و قدرت‌ و سلطنت‌ ‌بر‌ يهود پيدا نمود ‌از‌ اينجهت‌ آرزو ميكردند ‌که‌ مسلمين‌ ‌از‌ دور ‌او‌ متفرق‌ شوند و ‌اينکه‌ قدرت‌ و سلطنت‌ ‌از‌ ‌او‌ سلب‌ شود و ‌ يا ‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ چرا نبوت‌ ‌از‌ ميان‌ ‌آنها‌ خارج‌ شد و ‌ يا ‌ نسبت‌ بمسلمين‌ ‌بود‌ ‌که‌ مورد عنايات‌ و الطاف‌ و نصرت‌ حق‌ واقع‌ ‌شده‌ و بعزت‌ و شرافت‌ و عظمت‌ و قدرت‌ رسيدند و يهود مقهور و ذليل‌ و خوار گرديدند، و حسد بمعني‌ اراده‌ زوال‌ نعمت‌ ‌از‌ محسود ‌است‌ اعم‌ ‌از‌ اينكه‌ حاسد ‌اينکه‌ نعمت‌ ‌را‌ ‌براي‌ ‌خود‌ بخواهد ‌ يا ‌ نخواهد و ‌اينکه‌ ‌از‌ صفات‌ بسيار بد ‌است‌ و آيات‌ و اخبار ‌در‌ ذم‌ّ ‌آن‌ بسيار ‌است‌ ‌که‌ بشمه ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ مجلد اول‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ صفحه‌ 338 اشاره‌ نموديم‌ و آنچه‌ ‌از‌ مجموع‌ ‌آنها‌ استفاده‌ ميشود شخص‌ حسود معترض‌ بخدا و مخالف‌ ‌با‌ قضاء و منكر عدل‌ الهي‌ ‌است‌ و انعام‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ خلاف‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ميداند و حسود نه‌ تنها ضرري‌ بمحسود ‌خود‌ نميتواند برساند بلكه‌ هميشه‌ مغموم‌ و محزون‌ بوده‌ و خودش‌ خودش‌ ‌را‌ مي‌خورد و موجب‌ ارتفاع‌ درجات‌ و ازدياد حسنات‌ محسود و حبط و ‌از‌ ‌بين‌ رفتن‌ عبادت‌ و حسنات‌ ‌خود‌ ميشود.
جلد 2 - صفحه 148
و قيد مِن‌ عِندِ أَنفُسِهِم‌ ظاهرا اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ منشأ ‌اينکه‌ حسد، حقد و عداوت‌ و عصبيت‌ و عناد و رذائل‌ نفساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوب‌ يهود مكمون‌ ‌است‌ و منشأ خارجي‌ ندارد، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ متعلق‌ بحسدا ميباشد نه‌ متعلق‌ بودّ چنانچه‌ بعضي‌ مفسرين‌ گفته‌اند، و بعضي‌ گفتند ‌اينکه‌ جمله‌ ردّ ‌بر‌ يهود ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ معاصي‌ ‌را‌ بخدا ميدهند و خداوند ‌در‌ مقام‌ تكذيب‌ آنان‌ ميفرمايد ‌اينکه‌ حسد منسوب‌ و مستند بخود آنهاست‌، و ‌اينکه‌ سخن‌ درست‌ نيست‌ زيرا يهود بنص‌ّ قرآن‌ تفويضي‌ هستند قالَت‌ِ اليَهُودُ يَدُ اللّه‌ِ مَغلُولَةٌ«1» و ‌اينکه‌ عقيده‌ جبريه‌ ‌است‌.
مِن‌ بَعدِ ما تَبَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الحَق‌ُّ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ آرزو و تمناي‌ ارتداد مسلمين‌ ‌را‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ميكنند ‌که‌ حق‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ثابت‌ ‌شده‌ و فهميده‌اند ‌که‌ رسالت‌ نبي‌ اكرم‌ و دين‌ اسلام‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌است‌ و البته‌ ‌تا‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ثابت‌ نشده‌ ‌باشد‌ جاي‌ حسد نيست‌ زيرا حسادت‌ ‌در‌ موقعي‌ صادق‌ آيد ‌که‌ به‌بيند محسودش‌ متنعم‌ بنعمتي‌ ‌است‌ و ‌او‌ تمناي‌ زوال‌ ‌آن‌ ‌را‌ بكند و ‌اگر‌ نعمتي‌ نه‌بيند حسد موردي‌ ندارد.
فَاعفُوا وَ اصفَحُوا حَتّي‌ يَأتِي‌َ اللّه‌ُ بِأَمرِه‌ِ مفسرين‌ گفتند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بآيات‌ قتال‌ منسوخ‌ ‌شده‌ مانند قاتِلُوا الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ لا بِاليَوم‌ِ الآخِرِ الاية«2» و فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌«3» و خبري‌ ‌در‌ مجمع‌ البيان‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرموده‌ «
‌لم‌ يؤمر ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بقتال‌ و ‌لا‌ اذن‌ ‌له‌ ‌فيه‌ ‌حتي‌ نزل‌ جبرئيل‌ بهذه‌ الاية (اذن‌ للذين‌ يقاتلون‌ بانهم‌ ظلموا) و قلّده‌ سيفا
» ولي‌ ظاهرا مفاد ‌آيه‌ بقرينه‌ حَتّي‌ يَأتِي‌َ اللّه‌ُ بِأَمرِه‌ِ نظر باين‌ معني‌ دارد
----
1‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 69
2‌-‌ سوره‌ توبه‌ ‌آيه‌ 29
3‌-‌ ‌سورة‌ التوبة ‌آيه‌ 5
جلد 2 - صفحه 149
فعلا ‌که‌ ‌شما‌ مسلمانان‌ ‌از‌ لحاظ عده‌ و عده‌ ضعيف‌ هستيد بايد نسبت‌ بفلتات‌ حسد اهل‌ كتاب‌ ‌در‌ خورد و گذشت‌ نموده‌ و ‌در‌ مقام‌ تلافي‌ برنيائيد ‌تا‌ خداوند قدرت‌ و شوكت‌ بشما عنايت‌ فرمايد و حكم‌ جهاد برسد و ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ بكشيد و خبر مروي‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ نيز بيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دلالت‌ ندارد بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نظير ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لا تَعجَل‌ بِالقُرآن‌ِ مِن‌ قَبل‌ِ أَن‌ يُقضي‌ إِلَيك‌َ وَحيُه‌ُ«1» مي‌باشد و عفو بمعني‌ ترك‌ مؤاخذه‌ و صفح‌ بمعني‌ گذشت‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دو قريب‌ المعني‌ هستند إِن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌در‌ مقام‌ تسليت‌ و دلداري‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند قادر ‌است‌ ‌به‌ اينكه‌ بشما نيرو و قوّت‌ عنايت‌ فرمايد و دفع‌ شرّ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌شما‌ بنمايد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 109)- حسودان لجوج! بسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود بودند که تنها به این قناعت نمی‌کردند که خود آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، قرآن به انگیزه آنان در این امر اشاره کرده می‌گوید:
«بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان به کفر باز گردانند با این که حق برای آنها کاملا آشکار شده است» (وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ).
در اینجا قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد که در برابر این تلاشهای انحرافی و ویرانگر «شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خدا فرمان خودش را بفرستد چرا که خداوند بر هر چیزی توانا است» (فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس