الدّهْر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الدّهْر]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۳
در بعضى از تعبیرات «دهر» به معناى «ابناء روزگار» و «مردم زمانه» به کار رفته، که بزرگان از بىوفایى آنها شکوه کرده اند.
ریشه کلمه
- دهر (۲ بار)
قاموس قرآن
زمان. چنانكه در صحاح و قاموس گفته است. ابن اثير و اقرب الموارد آن را زمان طويل گفتهاند، مجمع گذشتن شب و روز گفته كه همان زمان باشد. راغب مىگويد: دهر در اصل تا آخر سپس هر مدّت كثير را دهر گفتهاند و آن بر خلاف زمان است كه زمان بر قليل و كثير گفته مىشود . در نهج البلاغه خطبه 32 آمده «اَصْبَحْنا فى دَهْرٍ عَنُودٍ...» يعنى در زمانى عنود و چمودش واقع شديم. نا گفته نماند دهر را زمان مطلق معنى كردن بهتر است چنانكه از صحاح و قامكوس و مجمع نقل شد [جاثية:24 ]يعنى گفتند نيست زندگى مگر فقط اين زندگى مگر فقط اين زندگى ما، مىميريم و عدهاى متولّد مىشوند. ما را فانى و هلاك نمىكند مگر گذشت زمان و توالى شب و روز. * [انسان:1] آيا آمد بر انسان مدّتى از روزگار كه چيزى ياد شده نبود به نظر مىآيد الف و لام الدَّهر در هر دو آيه براى عهد است يعنى دهر معلوم در مجمع البيان ذيل آيه اوّل نقل شده در حديث از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم روايت است «لا تَسُبُّوا الدَّهْرِ فَاِنَّ اللّهَ هُوَ الدَّهْرُ» يعنى: زمانه را فحش ندهيد زيرا خدا همان زمان است . اين حديث در نهايه بدين صورت آمده «لا تَسُبُّوا الدَّهْرَ هُوَاللّهُ» در كشّاف نيز عين عبارت مجمع البيان نقل شده است. طبرسى فرموده: تأويل حديث آن است كه اهل جاهليّت حوادث و بلاها را به دهر نسبت داده و مىگفتند زمانه چنين چنان كرد حضرت فرمود: فاعل اين كارها خداست، فاعل آنها را سبّ نكنيد. بعضى گفتهاند: مقصود آن است: دهر را فحش ندهيد زيرا گرداننده و مدبّر دهر خداست ولى اوّل بهتر است زيرا كلام عرب پر است از اينكه نسبت افعال خدا را به دهر مىدادند اصمعى گويد: يك اعرابى كسى را مذمت مىكرد گفت «هُوَ اَكْثَرُ ذُنُوباً مِنَ الدَّهْرِ». در نهايه وجه دوّم را گفته است و مىگويد: معنى حديث آن است كه اگر شما زمانه را بد گوئى آن به خدا مىرسد زيرا آورنده اين حوادث خداست و نيز گفته در روايات ديگر آمده «فان اللّه هو الدهر». در الميزان ذيل آيه اوّل از در منثور از ابو هريره حديثى نقل شده كه مؤيّد وجه ثانى است حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: خدا فرموده: ابن آدم آنگاه كه دهر را سبّ مىكند نگويد زيانكار باد دهر زيرا دهر منم، شب و روز را مىفرستم و چون بخواهم نگاه مىدارم. در تفسير ابم كثير چند روايت در همين مضمون نقل شده است. نا گفته نماند روايت فوق در جامع الصغير سيوطى باب لا و در مجمع البحرين نيز نقل شده است. در قاموس مىگويد: دهر گاهى از اسماء حسنى شمرده مىشود. به گمانم علّت اين سخن همان حديث فوق باشد كه فكر كرده دهر از نامهاى خداوندى است.