يَعْصِرُون
ریشه کلمه
- عصر (۵ بار)
قاموس قرآن
فشردن. «عَصَرَ الْعِنَبَ: اِسْتَخْرَجَ مائَهُ» [يوسف:36]. يكى از آن دو گفت من خودم را در خواب مىبينم كه انگور مىفشارم به قولى انگور به اعتبار مايؤل اليه خمر خوانده شده از زجاج و ابن انبارى نقل شده: عرب آن گاه كه معنى واضح باشد شىء را به اسم مايؤل اليه مىخواند مثل آجر مىپزم حال آنكه خشت مىپزد تا آجر باشد. [يوسف:49]. پس از آن سالى مىآيد كه در آن مردم باران داده مىشوند و مىفشارند. آنچه احتياج به فشردن و آب گرفتن داشته باشد از قبيل انگور و زيتون و غيره. بعضى «يعصرون» را به صيغه مجهول خواندهاند. [بقره:266]. اعصار را گردباد. بادى كه غبار بلند مىكند گفتهاند ولى بايد اعصار به معنى فشار و به هم سائيدن باشد امروز در علل آتش سوزى جنگلها روشن شده كه شدت باد يا گردباد باعث به هم سائيدن درختان جنگل مىشود و در اثر آن آتش سوزى ايجاد شده و قسمت اعظمى از جنگل مىسوزد و اين از امتيازات قرآن مجيد است كه به علت آتشسوزى اشاره كرده است يعنى: آيا يكى از شما دوست مىدارد كه باغى از خرما و انگور داشته باشد و نهرها از زير آن روان گردد... پس فشارى كه توليد آتش مىكند به آن رسيده و بسوزد. [نباء:14]. از مجمعالبيان روشن مىشود كه «مُعْصِرات» را همه به صيغه فاعل خواندهاند، ابنزبير، قتاده و ابن عباس آن را به باء «بالْمُعْصِراتِ» خواندهاند. پس معصرات به معنى فشارندههاست در اين صورت آيا مراد از معصرات ابرهااند كه در اثر باد يا عامل ديگر، همديگر را مىفشارند؟ و يا مراد از آن بادهاست كه ابرها را مىفشارند؟ و اگر مراد بادها باشند بايد «من» در منالمعصرات به معنى باء باشد چنانكه ابن عباس و غيره خواندهاند. به نظر نگارنده «من» در معنى اصلى خود مىباشد و «معصرات» وصف ابرهاست و ابرها يكديگر را مىفشارند و توليد باران مىكنند. آقاى مهندس بازرگان در كتاب باد و باران در قرآن ص 127 علل علمى آن را چنين بيان مىكند: در ترموديناميك و فيزيك نشان داده شد كه اشباع و تقطير بخار آب بالنسبة به سائر بخارها يك وضع استثنائى داشته انبساط آدياباتيك آن كه عادتاً بايد سبب تبخير گردد موجب تقطير مىشود انبساط آدياباتيك... بنا به معادله اصل اول ترموديناميك... ازخود ايجاد حرارت مىنمايد...اين ايجاد حرارت با عمل تقطير...انجام مىپذيرد. [عصر:1-3]. عصر به معنى فشردن، روزگار و آخر روز به كار رفته و چون به معنى دهر و روزگار باشد جمع آن عصور آيد. به نظر نگارنده مراد از عصر دهر و روزگار است در اين صورت قسم با مقسم به كه خسران باشد كاملاً متناسباند زيرا تفكر در روزگار و تغيير و گذشت آن روشن مىكند كه انسان در كم شدن است رجوع شود به «خسر». بعضى آن را به معنى وقت عصر گرفته كه وقت رسيدگى به سود و زيان روزانه است. الميزان مناسب مىداند كه مراد عصر رسول خدا«صلىاللَّهوعليهوآله» و عصر طلوع اسلام باشد ولى نگارنده به احتمال خويش دلگرم هستم. در صافى از كمال الدين از امام صادق «عليهالسلام» نقل شده مراد از عصر، عصر ظهور المهدى «عليهالسلام» است. شايد روايت از باب تطبيق باشد و اللَّهالعالم.