نتایج جستجو

شده كه گفت يا رسول اللّه درباره شعر چه ميفرمائيد؟ فرمود: مؤمن با شمشير و زبان خويش جهاد مى‏كند به خدائيكه جانم در دست اوست گويا (با شعر گفتن) آنها را تير

چوب نصب شده مى‏رود تا خود را به آن بپيچد اين هم علم و شعور نيلوفر است با زبان تكلم نمى‏كند ولى با عمل مى‏فهماند كه من نيز نسبت به خودم شعور و درك دارم

بشری او را آموزش می‌دهد [حاشا، چرا که‌] زبان کسی که اینان کژاندیشانه ادعا می‌کنند، گنگ و بیگانه است و این زبان [زبان قرآن‌] عربی [شیوا و] روشن است‌ و هر آينه

ذوالقرنین، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند. (قومًا لایکادون یفقهون قولاً) نفى درک همه زبان ها، حاکى از این است که زبان مادرى کوه نشینان عصر ذى القرنین،

می‌رساند و او خدای مقتدر داناست. و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [بتواند به وسیله آن زبان، پیام وحی را به روشنی] برای آنان بیان کند. پس خدا هر

خوشرویى حورالعین ۱; زبان حورالعین ۵; سن حورالعین ۳; علاقه حورالعین ۱; ویژگیهاى حورالعین ۱، ۳; همسردارى حورالعین ۱; همسنى حورالعین ۲ عربى: زبان عربى ۵ الدرّالمنثور،

لسن‌ (۲۵ بار) زبان. لغت. مثل [بلد:9-8]. [قيامة:16]. كه مراد از هر دو زبان است و مثل [ابراهيم:4]. [نحل:103]. كه مراد لغت است مثل زبان عربى، زبان فارسى و غيره

آیات شامل این کلمه «أَلْسِنَة حِداد»، به معناى زبان هاى تیز و تند است; و در اینجا کنایه از خشونت در سخن مى باشد. ب‌ (۲۶۴۹ بار) لسن‌ (۲۵ بار) حِدَاد سَلَقُوکُم

معناى وسیعى دارد که هر گونه طلب و خواستن را شامل مى شود، اعم از این که با زبان بخواهد، و یا عملاً براى به دست آوردن چیزى به پا خیزد، تلاش و کوشش کند. دعو

این کلمه «دعا» معناى هر گونه طلب و خواستن را شامل مى شود، اعم از این که با زبان بخواهد، و یا عملاً براى به دست آوردن چیزى به پا خیزد، تلاش و کوشش کند. دعو

«ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده؛ این فضیلت آشکاری است.» |و سليمان وارث داود شد، و گفت: اى مردم! ما زبان پرندگان

دارد. بعضى نیز گفته اند: «سینین» به معناى پر برکت و زیبا است، و لغتى است به زبان اهل حبشه (روح المعانى، جلد 30، صفحه 173). سينين‌ (۱ بار) وَ طُور هٰذَا الْبَلَد

در اصل، به معناى گشودن چیزى با خشم و عصبانیت است; خواه گشودن دست باشد، یا زبان. این تعبیر در مورد کسانى که با لحنى آمرانه و طلبکارانه فریاد مى کشند و چیزى

اند، ممکن است از این نظر باشد که «القاء» به معناى «ایجاد» نیز آمده است در زبان روزمره خود نیز مى گوئیم که ما براى فلان زمین طرحى ریختیم و چند اطاق در آن

اشاره به لکنت زبان موسی پیش از پیغمبری است (نگا: طه / - ، قصص / ). و یا این که اشاره به اختلاف زبان عبری و قبطی است. چرا که موسی دارای زبان عبری و فرعون

و عدم برخورد جدى آمده است، و نیز از آنجا که افراد منافق و دروغگو، غالباً زبان هاى نرم و ملایمى دارند، این واژه احیاناً به معناى تکذیب و انکار نیز به کار

معناى عدم فصاحت و ابهام در سخن است. و «عجم» را به غیر عرب مى گویند چرا که زبان آنها را به خوبى نمى فهمند; و «أَعْجَم» به کسى گفته مى شود که مطالب را خوب

«عَبْرَة» (بر وزن حسرت) مى گویند; زیرا از چشم عبور مى کند و به کلمات که از زبان ها و گوش ها مى گذرد نیز عبارت مى گویند، و عبرت گرفتن از حوادث نیز به خاطر

سپس به سؤال کننده اى که به سراغ انسان مى آید و تقاضاى کمک مى کند (و اى بسا زبان به اعتراض مى گشاید) «معترّ» گفته شده است. عرر (۲ بار) (به ضمّ و فتح اول)

محبوبان خدا :۴ محمد(ص): تداوم وحى به محمد(ص) ۱; زمینه زخم زبان به محمد(ص) ۹; زمینه زخم زبان دشمنان محمد(ص) ۹; عوامل اطمینان محمد(ص) ۳; عوامل نگرانى محمد(ص)