۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۹}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
و اما ملك اعتبارى كه يكى از آثارش جواز تصرفات است ، از متفرعات ملك حقيقى است . | و اما ملك اعتبارى كه يكى از آثارش جواز تصرفات است ، از متفرعات ملك حقيقى است . | ||
پس خداى تعالى مالك هر چيزى است ، نه از يك جهت و دو جهت ، بلكه از هر جهت ، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست ، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى شود، همچنان كه خودش فرمود: «'''و اللّه يحكم لا معقب حكمه '''»، و نيز فرمود: «'''و يفعل اللّه ما يشاء'''». | پس خداى تعالى مالك هر چيزى است ، نه از يك جهت و دو جهت ، بلكه از هر جهت ، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست ، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى شود، همچنان كه خودش فرمود: «'''و اللّه يحكم لا معقب حكمه '''»، و نيز فرمود: «'''و يفعل اللّه ما يشاء'''». | ||
فَأَنذَرْتُكمْ نَاراً تَلَظى لا يَصلَاهَا إِلا الاَشقَى | فَأَنذَرْتُكمْ نَاراً تَلَظى لا يَصلَاهَا إِلا الاَشقَى الَّذِى كَذَّب وَ تَوَلى | ||
اين قسمت از آيات به خاطر اينكه حرف «'''فاء'''» در آغازش آمده نتيجه گيرى از مطالب گذشته است مى فرمايد: حال كه معلوم شد هدايت به عهده ما است ، اينك من شما را از آتش جهنم انذار مى كنم ، با اين بيان نكته التفاتى هم كه در جمله «'''فانذرتكم '''» بكار رفته روشن مى شود، قبلا يعنى در جمله «'''ان علينا للهدى '''» هدايت را به خدا و كاركنان درگاهش نسبت داده ، مى فرمود «'''بر ما است '''»، و در اين جمله انذار را تنها به خود نسبت داده مى فرمايد: «'''من شما را انذار مى كنم '''» خواسته به اين نكته اشاره كند كه هدايت ، قضايى است حتمى ، و به همين جهت منذر حقيقى خداى تعالى است ، هر چند كه با زبان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انجام شود. | اين قسمت از آيات به خاطر اينكه حرف «'''فاء'''» در آغازش آمده نتيجه گيرى از مطالب گذشته است مى فرمايد: حال كه معلوم شد هدايت به عهده ما است ، اينك من شما را از آتش جهنم انذار مى كنم ، با اين بيان نكته التفاتى هم كه در جمله «'''فانذرتكم '''» بكار رفته روشن مى شود، قبلا يعنى در جمله «'''ان علينا للهدى '''» هدايت را به خدا و كاركنان درگاهش نسبت داده ، مى فرمود «'''بر ما است '''»، و در اين جمله انذار را تنها به خود نسبت داده مى فرمايد: «'''من شما را انذار مى كنم '''» خواسته به اين نكته اشاره كند كه هدايت ، قضايى است حتمى ، و به همين جهت منذر حقيقى خداى تعالى است ، هر چند كه با زبان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انجام شود. | ||
و «'''تلظى آتش '''» به معناى زبانه كشيدن شعله آتش است ، و مراد از «'''آتشى كه تلظى مى كند'''» آتش جهنم است ، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''كلا انها لظى '''». | و «'''تلظى آتش '''» به معناى زبانه كشيدن شعله آتش است ، و مراد از «'''آتشى كه تلظى مى كند'''» آتش جهنم است ، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''كلا انها لظى '''». | ||
خط ۳۵: | خط ۳۷: | ||
و مراد از «'''صلى نار'''» پيروى آن و ملازم آن بودن است ، پس اين كلمه معناى خلود را افاده مى كند، و اين خلود در آتش قضايى است كه خداى تعالى در حق كافر رانده و فرموده : «'''و الذين كفروا و كذبوا باياتنا اولئك اصحاب النارهم فيها خالدون '''». | و مراد از «'''صلى نار'''» پيروى آن و ملازم آن بودن است ، پس اين كلمه معناى خلود را افاده مى كند، و اين خلود در آتش قضايى است كه خداى تعالى در حق كافر رانده و فرموده : «'''و الذين كفروا و كذبوا باياتنا اولئك اصحاب النارهم فيها خالدون '''». | ||
با اين بيان استفاده اى كه بعضى از مفسرين از آيه مورد بحث كرده دفع مى شود، او از آيه «'''لا يصليها الا الاشقى '''» استفاده كرده كه به حكم اين آيه مؤ منين گنهكار و فاسق و فاجر داخل آتش دوزخ نمى شوند، براى اينكه اين آيه دخول در آتش را منحصر كرده در كسى كه كافر و اشقى باشد، وجه نادرستى اين سخن اين است كه : آيه شريفه تنها خلود در آتش را منحصر در كافر اشقى كرده ، نه اصل دخول در آتش را. | با اين بيان استفاده اى كه بعضى از مفسرين از آيه مورد بحث كرده دفع مى شود، او از آيه «'''لا يصليها الا الاشقى '''» استفاده كرده كه به حكم اين آيه مؤ منين گنهكار و فاسق و فاجر داخل آتش دوزخ نمى شوند، براى اينكه اين آيه دخول در آتش را منحصر كرده در كسى كه كافر و اشقى باشد، وجه نادرستى اين سخن اين است كه : آيه شريفه تنها خلود در آتش را منحصر در كافر اشقى كرده ، نه اصل دخول در آتش را. | ||
وَ | وَ سيُجَنَّبهَا الاَتْقَى الَّذِى يُؤْتى مَالَهُ يَتزَكى وَ مَا لاَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تجْزَى | ||
كلمه «'''تجنب '''» به معناى دور كردن است ، و ضمير در «'''سيجنبها'''» به آتش بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه : به زودى كسى كه مصداق «'''اتقى '''» باشد از آتش دور مى شود. | كلمه «'''تجنب '''» به معناى دور كردن است ، و ضمير در «'''سيجنبها'''» به آتش بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه : به زودى كسى كه مصداق «'''اتقى '''» باشد از آتش دور مى شود. | ||
<span id='link357'><span> | <span id='link357'><span> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۸: | ||
«'''الذى يوتى ماله يتزكى '''» - اين جمله صفت كلمه «'''اتقى '''» است ، مى فرمايد اتقى آن كسى است كه مال خود را مى دهد و انفاق مى كند، تا به اين وسيله مال خود را به نموى شايسته نمو دهد. | «'''الذى يوتى ماله يتزكى '''» - اين جمله صفت كلمه «'''اتقى '''» است ، مى فرمايد اتقى آن كسى است كه مال خود را مى دهد و انفاق مى كند، تا به اين وسيله مال خود را به نموى شايسته نمو دهد. | ||
«'''و ما لاحد عنده من نعمه تجزى '''» - اين آيه مضمون آيه قبلى را تثبيت مى كند، مى فرمايد و اتقى كسى است كه كسى از او طلبى ندارد، و نعمتى نداده ، تا به عنوان تلافى آن مال را كه وى انفاق كرده به او داده باشد، پس كسى كه مصداق اتقى است مال را براى رضاى خدا انفاق مى كند، مؤ يد اين معنا جمله بعدى است كه مى فرمايد: «'''الا ابتغاء وجه ربه الاعلى '''». | «'''و ما لاحد عنده من نعمه تجزى '''» - اين آيه مضمون آيه قبلى را تثبيت مى كند، مى فرمايد و اتقى كسى است كه كسى از او طلبى ندارد، و نعمتى نداده ، تا به عنوان تلافى آن مال را كه وى انفاق كرده به او داده باشد، پس كسى كه مصداق اتقى است مال را براى رضاى خدا انفاق مى كند، مؤ يد اين معنا جمله بعدى است كه مى فرمايد: «'''الا ابتغاء وجه ربه الاعلى '''». | ||
إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ | إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الاَعْلى | ||
اين استثناء منقطع و به معناى ليكن است ، و معناى آيه اين است كه : كسى طلبكار خدا نبوده ، و خدا مالى را كه به او داده به عنوان اداى دين نداده ، پس شخص انفاقگر مال خدا را در راه خدا انفاق مى كند تا رضاى پروردگار والاى خود را به دست آورد. | اين استثناء منقطع و به معناى ليكن است ، و معناى آيه اين است كه : كسى طلبكار خدا نبوده ، و خدا مالى را كه به او داده به عنوان اداى دين نداده ، پس شخص انفاقگر مال خدا را در راه خدا انفاق مى كند تا رضاى پروردگار والاى خود را به دست آورد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۷ </center> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۶: | ||
==آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى == | ==آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى == | ||
سوره ضحى ، مكى يا مدنى است و يازده آيه دارد | سوره ضحى ، مكى يا مدنى است و يازده آيه دارد | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | ||
وَ الضحَى (۱) | وَ الضحَى (۱) | ||
وَ | وَ الَّيْلِ إِذَا سجَى (۲) | ||
مَا | مَا وَدَّعَك رَبُّك وَ مَا قَلى (۳) | ||
وَ لَلاَخِرَةُ خَيرٌ | وَ لَلاَخِرَةُ خَيرٌ لَّك مِنَ الاُولى (۴) | ||
وَ لَسوْف يُعْطِيك | وَ لَسوْف يُعْطِيك رَبُّك فَترْضى (۵) | ||
أَ لَمْ يجِدْك يَتِيماً فَئَاوَى (۶) | أَ لَمْ يجِدْك يَتِيماً فَئَاوَى (۶) | ||
وَ وَجَدَك | وَ وَجَدَك ضالاًّ فَهَدَى (۷) | ||
وَ وَجَدَك عَائلاً فَأَغْنى (۸) | وَ وَجَدَك عَائلاً فَأَغْنى (۸) | ||
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ(۹) | |||
وَ | وَ أَمَّا السائلَ فَلا تَنهَرْ(۱۰) | ||
وَ | وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّك فَحَدِّث (۱۱) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. | به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۴: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
بعضى گفته اند: چند روزى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) وحى نشد، به طورى كه مردم گفتند خدا با او وداع كرده ، در پاسخشان اين سوره نازل شد و خداى تعالى به اين وسيله آن حضرت را شاد كرد، و در سوره مورد بحث ، هم احتمال مكى بودن هست و هم مدنى بودن . | بعضى گفته اند: چند روزى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) وحى نشد، به طورى كه مردم گفتند خدا با او وداع كرده ، در پاسخشان اين سوره نازل شد و خداى تعالى به اين وسيله آن حضرت را شاد كرد، و در سوره مورد بحث ، هم احتمال مكى بودن هست و هم مدنى بودن . | ||
وَ الضحَى وَ | وَ الضحَى وَ الَّيْلِ إِذَا سجَى | ||
اين دو آيه سوگند به ضحى و به ليل است ، و كلمه «'''ضحى '''» به طورى كه در مفردات آمده به معناى گسترده شدن نور خورشيد است . ولى بعدها آن زمانى را كه نور خورشيد گسترده مى شود نيز ضحى ناميدند، و مصدر «'''سجو'''» كه فعل سجى مشتق از آن است ، وقتى در كلمه ليل استعمال مى شود، معناى سكونت و آرامش شب را مى دهد، پس «'''سجوالليل '''» آن هنگامى است كه ظلمت شب همه جا را فرا گيرد. | اين دو آيه سوگند به ضحى و به ليل است ، و كلمه «'''ضحى '''» به طورى كه در مفردات آمده به معناى گسترده شدن نور خورشيد است . ولى بعدها آن زمانى را كه نور خورشيد گسترده مى شود نيز ضحى ناميدند، و مصدر «'''سجو'''» كه فعل سجى مشتق از آن است ، وقتى در كلمه ليل استعمال مى شود، معناى سكونت و آرامش شب را مى دهد، پس «'''سجوالليل '''» آن هنگامى است كه ظلمت شب همه جا را فرا گيرد. | ||
مَا | مَا وَدَّعَك رَبُّك وَ مَا قَلى | ||
«'''توديع '''» كه مصدر فعل «'''ودع '''» است به معناى ترك است ، و كلمه «'''قلى '''» - به كسره قاف - به معناى بغض و يا شدت بغض است ، و اين آيه جواب دو سوگند اول سوره است ، و مناسبت نور روز با مساءله وحى ، و تاريكى شب با انقطاع وحى بر كسى پوشيده نيست . | «'''توديع '''» كه مصدر فعل «'''ودع '''» است به معناى ترك است ، و كلمه «'''قلى '''» - به كسره قاف - به معناى بغض و يا شدت بغض است ، و اين آيه جواب دو سوگند اول سوره است ، و مناسبت نور روز با مساءله وحى ، و تاريكى شب با انقطاع وحى بر كسى پوشيده نيست . | ||
وَ لَلاَخِرَةُ خَيرٌ | وَ لَلاَخِرَةُ خَيرٌ لَّك مِنَ الاُولى | ||
اين آيه در معناى ترقى دادن مطلب نسبت به مفاد آيه قبل است ، و مفاد آيه قبلى موقف كرامت و عنايت الهى را براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اثبات مى كرد، در اين آيه مى فرمايد تازه زندگى دنياى تو با آن كرامت و بزرگى كه دارى ، و با آن عنايتى كه خداى تعالى به تو دارد در برابر زندگى آخرتت چيزى نيست ، و زندگى آخرت تو از دنيايت بهتر است . | اين آيه در معناى ترقى دادن مطلب نسبت به مفاد آيه قبل است ، و مفاد آيه قبلى موقف كرامت و عنايت الهى را براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اثبات مى كرد، در اين آيه مى فرمايد تازه زندگى دنياى تو با آن كرامت و بزرگى كه دارى ، و با آن عنايتى كه خداى تعالى به تو دارد در برابر زندگى آخرتت چيزى نيست ، و زندگى آخرت تو از دنيايت بهتر است . | ||
وَ لَسوْف يُعْطِيك | وَ لَسوْف يُعْطِيك رَبُّك فَترْضى | ||
اين آيه شريفه آيه قبل را تثبيت مى كند و مى فرمايد: در زندگى آخرت خداى تعالى آنقدر به تو عطا مى كند تا راضى شوى ، هم عطاى خدا را مطلق آورده ، و هم رضايت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را. | اين آيه شريفه آيه قبل را تثبيت مى كند و مى فرمايد: در زندگى آخرت خداى تعالى آنقدر به تو عطا مى كند تا راضى شوى ، هم عطاى خدا را مطلق آورده ، و هم رضايت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۲۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۲۳ </center> | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۸: | ||
اين آيه و دو آيه بعدش به بعضى از نعمت هاى بزرگى اشاره مى كند كه خداى تعالى به آن جناب انعام كرده بود، آرى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) هنوز در شكم مادر بود كه پدرش از دنيا رفت ، و دو سال بود كه مادرش درگذشت ، و هشت ساله بود كه كفيل و سرپرستش و جدش عبد المطلب از دنيا رفت ، كه از آن به بعد در تحت تكفل عمويش ابو طالب قرار گرفت . | اين آيه و دو آيه بعدش به بعضى از نعمت هاى بزرگى اشاره مى كند كه خداى تعالى به آن جناب انعام كرده بود، آرى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) هنوز در شكم مادر بود كه پدرش از دنيا رفت ، و دو سال بود كه مادرش درگذشت ، و هشت ساله بود كه كفيل و سرپرستش و جدش عبد المطلب از دنيا رفت ، كه از آن به بعد در تحت تكفل عمويش ابو طالب قرار گرفت . | ||
بعضى گفته اند: مراد از يتيم در اين آيه پدر مرده نيست ، بلكه منظور بى نظير بودن است همچنان كه در بى نظير را هم در يتيم مى گويند، و معناى اين آيه اين است كه : مگر نبود كه خدا تو را فردى بى نظير از بين مردم دانست ، و در نتيجه مردم را دور تو جمع كرد؟ | بعضى گفته اند: مراد از يتيم در اين آيه پدر مرده نيست ، بلكه منظور بى نظير بودن است همچنان كه در بى نظير را هم در يتيم مى گويند، و معناى اين آيه اين است كه : مگر نبود كه خدا تو را فردى بى نظير از بين مردم دانست ، و در نتيجه مردم را دور تو جمع كرد؟ | ||
وَ وَجَدَك | وَ وَجَدَك ضالاًّ فَهَدَى | ||
مراد از «'''ضلال '''» در اينجا گمراهى نيست بلكه مراد عدم هدايت است ، و منظور از هدايت نداشتن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، حال خود آن جناب است ، و يا صرفنظر از هدايت الهى مى خواهد بفرمايد اگر هدايت خدا نباشد تو و هيچ انسانى ديگر از پيش خود هدايت نداريد مگر به وسيله خداى سبحان ، پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) هم نفس شريفش با قطع نظر از هدايت خدا ضاله و بى راه بود، هر چند كه هيچ روزى از هدايت الهى جدا نبوده و از لحظه اى كه خلق شده بود ملازم با آن بود، در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير است ، كه مى فرمايد: «'''ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان '''»، و از همين باب است كلام موسى كه بنا به حكايت قرآن كريم از آن جناب گفته بود: «'''فعلتها اذا و انا من الضالين '''»، يعنى هنوز به هدايت رسالت اهتداء نشده بودم . | مراد از «'''ضلال '''» در اينجا گمراهى نيست بلكه مراد عدم هدايت است ، و منظور از هدايت نداشتن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، حال خود آن جناب است ، و يا صرفنظر از هدايت الهى مى خواهد بفرمايد اگر هدايت خدا نباشد تو و هيچ انسانى ديگر از پيش خود هدايت نداريد مگر به وسيله خداى سبحان ، پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) هم نفس شريفش با قطع نظر از هدايت خدا ضاله و بى راه بود، هر چند كه هيچ روزى از هدايت الهى جدا نبوده و از لحظه اى كه خلق شده بود ملازم با آن بود، در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير است ، كه مى فرمايد: «'''ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان '''»، و از همين باب است كلام موسى كه بنا به حكايت قرآن كريم از آن جناب گفته بود: «'''فعلتها اذا و انا من الضالين '''»، يعنى هنوز به هدايت رسالت اهتداء نشده بودم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۲۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۲۴ </center> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۵: | ||
==تو يتيم بودى و درد يتيمى كشيده اى ، پس بر يتيم قهر مكن . تهيدست بوده اى و طعمفقر چشيده اى ، پس سائل را از خود مران و... == | ==تو يتيم بودى و درد يتيمى كشيده اى ، پس بر يتيم قهر مكن . تهيدست بوده اى و طعمفقر چشيده اى ، پس سائل را از خود مران و... == | ||
ولى بعضى گفته اند: مراد از اغناء، استجابت دعاى آن حضرت است . | ولى بعضى گفته اند: مراد از اغناء، استجابت دعاى آن حضرت است . | ||
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ | |||
راغب مى گويد: كلمه «'''قهر'''» به معناى غلبه كردن بر كسى است ، اما نه تنها غلبه كردن ، بلكه غلبه توام با خوار كردن او، و قهر به يك يك اين دو معنا هم گفته مى شود. | راغب مى گويد: كلمه «'''قهر'''» به معناى غلبه كردن بر كسى است ، اما نه تنها غلبه كردن ، بلكه غلبه توام با خوار كردن او، و قهر به يك يك اين دو معنا هم گفته مى شود. | ||
وَ | وَ أَمَّا السائلَ فَلا تَنهَرْ | ||
كلمه «'''نهر'''» كه مصدر فعل نهى «'''لا تنهر'''» است ، به معناى زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است . | كلمه «'''نهر'''» كه مصدر فعل نهى «'''لا تنهر'''» است ، به معناى زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است . | ||
وَ | وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّك فَحَدِّث | ||
كلمه «'''تحديث '''» كه مصدر فعل امر «'''حدث '''» است ، وقتى در نعمت بكار رود تحديث نعمت به معناى ذكر و ياد آورى و نشاندادن آن است ، حال يا به زبان و يا به عمل ، و اين عمل شكر نعمت است ، و اوامر و نواهى اين چند آيه يعنى خوار نكردن يتيم ، و نرنجاندن فقير، و نشاندادن نعمت ، دستور به همه مردم است ، هر چند كه خطاب متوجه به شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) شده . | كلمه «'''تحديث '''» كه مصدر فعل امر «'''حدث '''» است ، وقتى در نعمت بكار رود تحديث نعمت به معناى ذكر و ياد آورى و نشاندادن آن است ، حال يا به زبان و يا به عمل ، و اين عمل شكر نعمت است ، و اوامر و نواهى اين چند آيه يعنى خوار نكردن يتيم ، و نرنجاندن فقير، و نشاندادن نعمت ، دستور به همه مردم است ، هر چند كه خطاب متوجه به شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) شده . | ||
و اين آيات سه گانه به خاطر اينكه حرف «'''فاء'''» در ابتداى آيه اولى در آمده نتيجه گيرى از آيه قبل است كه عنايات الهى نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را مى شمرد، گويا فرموده : تو طعم ذلتى را كه يتيم مى چشد چشيده اى ، و ذلت و شكسته شدن دل او را احساس كرده اى ، پس هيچ يتيمى را خوار مشمار، و مال او را هم خوار مدار و در آن تجاوز مكن ، و نيز تو تلخى گمراهى و احتياج به هدايت را، و تلخى فقر و تهى دستى را درك كرده اى ، پس هيچ سائلى را كه از تو مى خواهد حاجتش را بر آورى از خود مران ، حاجتش اگر هدايت است و اگر معاش است برآور، و تو طعم انعام خدا را بعد از فقر و تهى دستى چشيده اى ، و ارزش جود و كرم و رحمت خدا را مى دانى ، پس نعمت او را سپاس گوى ، و همه جا نعمتش را يادآور شو، و از مردم پنهانش مدار. | و اين آيات سه گانه به خاطر اينكه حرف «'''فاء'''» در ابتداى آيه اولى در آمده نتيجه گيرى از آيه قبل است كه عنايات الهى نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را مى شمرد، گويا فرموده : تو طعم ذلتى را كه يتيم مى چشد چشيده اى ، و ذلت و شكسته شدن دل او را احساس كرده اى ، پس هيچ يتيمى را خوار مشمار، و مال او را هم خوار مدار و در آن تجاوز مكن ، و نيز تو تلخى گمراهى و احتياج به هدايت را، و تلخى فقر و تهى دستى را درك كرده اى ، پس هيچ سائلى را كه از تو مى خواهد حاجتش را بر آورى از خود مران ، حاجتش اگر هدايت است و اگر معاش است برآور، و تو طعم انعام خدا را بعد از فقر و تهى دستى چشيده اى ، و ارزش جود و كرم و رحمت خدا را مى دانى ، پس نعمت او را سپاس گوى ، و همه جا نعمتش را يادآور شو، و از مردم پنهانش مدار. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۵: | ||
در تفسير قمى در ذيل آيه «'''و الضحى '''» امام فرموده : ضحى به معناى بلند شدن نور خورشيد است ، «'''و الليل اذا سجى '''» يعنى شب در هنگامى كه همه جارا تاريك كند. | در تفسير قمى در ذيل آيه «'''و الضحى '''» امام فرموده : ضحى به معناى بلند شدن نور خورشيد است ، «'''و الليل اذا سجى '''» يعنى شب در هنگامى كه همه جارا تاريك كند. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۹}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش