۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۳}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۷: | خط ۹: | ||
==آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن == | ==آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن == | ||
سوره الرحمن مكّى است و هفتاد و هشت آيه دارد | سوره الرحمن مكّى است و هفتاد و هشت آيه دارد | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | ||
الرَّحْمَنُ(۱) | |||
عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲) | |||
خَلَقَ الانسنَ(۳) | خَلَقَ الانسنَ(۳) | ||
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ(۴) | |||
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(۵) | الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(۵) | ||
وَ | وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ يَسجُدَانِ(۶) | ||
وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِيزَانَ(۷) | وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِيزَانَ(۷) | ||
أَلا تَطغَوْا فى الْمِيزَانِ(۸) | أَلا تَطغَوْا فى الْمِيزَانِ(۸) | ||
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسطِ وَ لا تخْسِرُوا الْمِيزَانَ(۹) | وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسطِ وَ لا تخْسِرُوا الْمِيزَانَ(۹) | ||
وَ الاَرْض وَضعَهَا لِلاَنَامِ(۱۰) | وَ الاَرْض وَضعَهَا لِلاَنَامِ(۱۰) | ||
فِيهَا فَكِهَةٌ وَ | فِيهَا فَكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَكْمَامِ(۱۱) | ||
وَ | وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّيحَانُ(۱۲) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۳) | ||
خَلَقَ الانسنَ مِن صلْصلٍ | خَلَقَ الانسنَ مِن صلْصلٍ كالْفَخَّارِ(۱۴) | ||
وَ خَلَقَ | وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ(۱۵) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۶) | ||
رَب | رَب المَْشرِقَينِ وَ رَب المَْغْرِبَينِ(۱۷) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۸) | ||
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ(۱۹) | مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ(۱۹) | ||
بَيْنهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ(۲۰) | بَيْنهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ(۲۰) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۱) | ||
يخْرُجُ مِنهُمَا | يخْرُجُ مِنهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ(۲۲) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۳) | ||
وَ لَهُ | وَ لَهُ الجَْوَارِ المُْنشئَات فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ(۲۴) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۵) | ||
كلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ(۲۶) | |||
وَ يَبْقَى وَجْهُ | وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّك ذُو الجَْلَلِ وَ الاكْرَامِ(۲۷) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۸) | ||
يَسئَلُهُ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ | يَسئَلُهُ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ كلَّ يَوْمٍ هُوَ فى شأْنٍ(۲۹) | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۳۰) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۴ </center> | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۸۴: | خط ۸۶: | ||
سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور از بيهقى از على (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نقل كرده . | سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور از بيهقى از على (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نقل كرده . | ||
معناى «'''الرحمن '''» و اشاره به وجه اينكه در آغاز شمارش نعمت هاى مادى و معنوى ، تعليمقرآن را ذكر فرمود | معناى «'''الرحمن '''» و اشاره به وجه اينكه در آغاز شمارش نعمت هاى مادى و معنوى ، تعليمقرآن را ذكر فرمود | ||
الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْءَانَ | |||
كلمه «'''الرحمن '''» همان طور كه در تفسير سوره حمد گفتيم صيغه مبالغه از رحمت است ، و بر زيادى رحمت دلالت مى كند، رحمت به وسيله بذل نعمت ، و به همين جهت مناسب آمد كه در اين سوره نعمت هاى عمومى را به رخ بكشد، چه نعمت هاى دنيايى مؤ من و كافر را و چه نعمت هاى آخرتى مؤ من را، و چون نام رحمان دلالت بر رحمت عمومى خدا داشت در اول اين سوره واقع شد كه در آن انواع نعمتهاى دنيوى و اخروى كه مايه انتظام عالم انس و عالم جن است ذكر شده است . | كلمه «'''الرحمن '''» همان طور كه در تفسير سوره حمد گفتيم صيغه مبالغه از رحمت است ، و بر زيادى رحمت دلالت مى كند، رحمت به وسيله بذل نعمت ، و به همين جهت مناسب آمد كه در اين سوره نعمت هاى عمومى را به رخ بكشد، چه نعمت هاى دنيايى مؤ من و كافر را و چه نعمت هاى آخرتى مؤ من را، و چون نام رحمان دلالت بر رحمت عمومى خدا داشت در اول اين سوره واقع شد كه در آن انواع نعمتهاى دنيوى و اخروى كه مايه انتظام عالم انس و عالم جن است ذكر شده است . | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: نام رحمان از اسامى خاص به خداى تعالى است ، غير خدا را رحمان نمى نامند، به خلاف نام رحيم و راحم ، كه بر ديگران نيز نهاده مى شود. | بعضى از مفسرين گفته اند: نام رحمان از اسامى خاص به خداى تعالى است ، غير خدا را رحمان نمى نامند، به خلاف نام رحيم و راحم ، كه بر ديگران نيز نهاده مى شود. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۷ </center> | ||
بعضى هم گفته اند: مفعول اول آن كه گفتيم حذف شده رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا جبرئيل است ، يعنى خدا قرآن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا به جبرئيل آموخته . ولى آنچه به نظر ما رسيد سياق آيه نزديك تر است . | بعضى هم گفته اند: مفعول اول آن كه گفتيم حذف شده رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا جبرئيل است ، يعنى خدا قرآن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا به جبرئيل آموخته . ولى آنچه به نظر ما رسيد سياق آيه نزديك تر است . | ||
خَلَقَ الانسنَ | خَلَقَ الانسنَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ | ||
در اين جمله از ميان همه مخلوقات نخست خلقت انسان را ذكر كرده ، انسانى كه در آيات بعد خصوصيت خلقتش را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''خلق الانسان من صلصال كالفخار'''» و اين به خاطر اهميتى است كه انسان بر ساير مخلوقات دارد، آرى انسان يا يكى از عجيب ترين مخلوقات است ، و يا از تمامى مخلوقات عجيب تر است ، كه البته اين عجيب تر بودن وقتى كاملا روشن مى شود كه خلقت او را با خلقت ساير مخلوقات مقايسه كنى ، و در طريق كمالى كه براى خصوص او ترسيم كرده اند دقت به عمل آورى ، طريق كمالى كه از باطنش شروع شده ، به ظاهرش منتهى مى گردد، از دنيايش آغاز شده به آخرتش ختم مى گردد، همچنان كه خود قرآن درباره فرمود: «'''لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين امنوا و عملوا الصالحات '''» | در اين جمله از ميان همه مخلوقات نخست خلقت انسان را ذكر كرده ، انسانى كه در آيات بعد خصوصيت خلقتش را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''خلق الانسان من صلصال كالفخار'''» و اين به خاطر اهميتى است كه انسان بر ساير مخلوقات دارد، آرى انسان يا يكى از عجيب ترين مخلوقات است ، و يا از تمامى مخلوقات عجيب تر است ، كه البته اين عجيب تر بودن وقتى كاملا روشن مى شود كه خلقت او را با خلقت ساير مخلوقات مقايسه كنى ، و در طريق كمالى كه براى خصوص او ترسيم كرده اند دقت به عمل آورى ، طريق كمالى كه از باطنش شروع شده ، به ظاهرش منتهى مى گردد، از دنيايش آغاز شده به آخرتش ختم مى گردد، همچنان كه خود قرآن درباره فرمود: «'''لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين امنوا و عملوا الصالحات '''» | ||
مقصود از اينكه خداوند به انسان «'''بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر | مقصود از اينكه خداوند به انسان «'''بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۶: | ||
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ | الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ | ||
كلمه «'''حسبان '''» مصدر و به معناى حساب كردن است ، و كلمه «'''الشمس '''» مبتداء و كلمه «'''قمر'''» عطف است بر آن ، و آن نيز مبتداء و كلمه «'''بحسبان '''» خبر آن است ، و اين جمله يعنى اين دو مبتدا يا خبرش خبر دومى است براى «'''الرحمن '''»، و تقدير كلام چنين است : خورشيد و ماه با حسابى از خداى تعالى در حركتند، يعنى در مسيرى و به نحوى حركت مى كنند كه خداى تعالى براى آن دو تقدير فرموده . | كلمه «'''حسبان '''» مصدر و به معناى حساب كردن است ، و كلمه «'''الشمس '''» مبتداء و كلمه «'''قمر'''» عطف است بر آن ، و آن نيز مبتداء و كلمه «'''بحسبان '''» خبر آن است ، و اين جمله يعنى اين دو مبتدا يا خبرش خبر دومى است براى «'''الرحمن '''»، و تقدير كلام چنين است : خورشيد و ماه با حسابى از خداى تعالى در حركتند، يعنى در مسيرى و به نحوى حركت مى كنند كه خداى تعالى براى آن دو تقدير فرموده . | ||
وَ | وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ يَسجُدَانِ | ||
مى گويند: مراد از «'''نجم '''» هر روييدنى است كه از زمين سر بر مى آورد و ساقه ندارد، و كلمه «'''شجر'''» به معناى روييدنيهايى است كه ساقه دارند، و اين معناى خوبى است ، مويدش اين است كه كلمه «'''نجم '''» را با كلمه شجر جمع كرده ، هر چند كه آمدن نام شمس و قمر قبل از اين آيه چه بسا آدمى را به اين توهم مى اندازد كه نكند مراد از نجم ستاره باشد. | مى گويند: مراد از «'''نجم '''» هر روييدنى است كه از زمين سر بر مى آورد و ساقه ندارد، و كلمه «'''شجر'''» به معناى روييدنيهايى است كه ساقه دارند، و اين معناى خوبى است ، مويدش اين است كه كلمه «'''نجم '''» را با كلمه شجر جمع كرده ، هر چند كه آمدن نام شمس و قمر قبل از اين آيه چه بسا آدمى را به اين توهم مى اندازد كه نكند مراد از نجم ستاره باشد. | ||
<span id='link111'><span> | <span id='link111'><span> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۵۱: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۶۴ </center> | ||
بود به رفع ، خواست تا بفهماند زمين پايين و آسمان بالا است ، چون در عرب هر افتاده و پست را وضيع مى گويند، و اين خود لطافتى در تعبير است . | بود به رفع ، خواست تا بفهماند زمين پايين و آسمان بالا است ، چون در عرب هر افتاده و پست را وضيع مى گويند، و اين خود لطافتى در تعبير است . | ||
فِيهَا فَكِهَةٌ وَ | فِيهَا فَكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَكْمَامِ | ||
مراد از «'''فاكهة '''» ميوه هاى غير خرما است ، و كلمه «'''اكمام '''» جمع «'''كم '''» - به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم - است كه منظور از آن غلاف خرما است ، كه آن را طلع نيز مى گويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مى گويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مى شود، و به كسره كاف به اين معنا نمى آيد - اينطور گفته اند. | مراد از «'''فاكهة '''» ميوه هاى غير خرما است ، و كلمه «'''اكمام '''» جمع «'''كم '''» - به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم - است كه منظور از آن غلاف خرما است ، كه آن را طلع نيز مى گويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مى گويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مى شود، و به كسره كاف به اين معنا نمى آيد - اينطور گفته اند. | ||
وَ | وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّيحَانُ | ||
كلمه «'''حب - دانه '''» عطف است بر كلمه «'''فاكهة '''» و تقدير كلام «'''و فيها الحب و الريحان '''» است ، يعنى در زمين دانه و ريحان نيز هست ، و منظور از دانه هر چيزى است كه قوت و غذا از آن درست شود، مانند گندم و جو و برنج و غيره ، و كلمه «'''عصف '''» به معناى غلاف و پوسته دانه هاى مذكور است ، كه فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى ديگر به برگ خشك زراعت تفسير كرده اند، و كلمه «'''ريحان '''» به معناى همه گياهان معطر (چون نعناء و مرزه و ريحان فارسى و آويشن و پونه و امثال اينها) است . | كلمه «'''حب - دانه '''» عطف است بر كلمه «'''فاكهة '''» و تقدير كلام «'''و فيها الحب و الريحان '''» است ، يعنى در زمين دانه و ريحان نيز هست ، و منظور از دانه هر چيزى است كه قوت و غذا از آن درست شود، مانند گندم و جو و برنج و غيره ، و كلمه «'''عصف '''» به معناى غلاف و پوسته دانه هاى مذكور است ، كه فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى ديگر به برگ خشك زراعت تفسير كرده اند، و كلمه «'''ريحان '''» به معناى همه گياهان معطر (چون نعناء و مرزه و ريحان فارسى و آويشن و پونه و امثال اينها) است . | ||
مخاطب در آيه : «'''فباءى الاء ربكما تكذبان '''» جن و انس است | مخاطب در آيه : «'''فباءى الاء ربكما تكذبان '''» جن و انس است | ||
فَبِأَى ءَالاءِ | فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ | ||
كلمه «'''آلاء'''» جمع الى (بر وزن شنى ) است ، كه به معناى نعمت است ، و خطاب در آيه متوجه عموم جن و انس است ، به دليل اين كه در آيات بعد كه مى فرمايد: «'''سنفرغ لكم ايّها الثّقلان '''» و «'''يا معشر الجنّ و الانس ...'''»، و «'''يرسل عليكما شواظ...'''»، صريحا خطاب را متوجه جن و انس كرده . | كلمه «'''آلاء'''» جمع الى (بر وزن شنى ) است ، كه به معناى نعمت است ، و خطاب در آيه متوجه عموم جن و انس است ، به دليل اين كه در آيات بعد كه مى فرمايد: «'''سنفرغ لكم ايّها الثّقلان '''» و «'''يا معشر الجنّ و الانس ...'''»، و «'''يرسل عليكما شواظ...'''»، صريحا خطاب را متوجه جن و انس كرده . | ||
پس نبايد به گفته بعضى از مفسرين گوش داد كه گفته اند: خطاب در آيه متوجه مرد و زن از بنى آدم است . و يا بعضى ديگر گفته اند: خطاب در «'''ربكما'''» در حقيقت دو خطاب به يك طايفه است ، و دو بار انسان را خطاب كرده فرموده «'''ربّك ربّك '''» يعنى اى انسان به كدام يك از نعمت پروردگارت پروردگارت تكذيب مى كنى . مثل اين كه به دو پليس دستور دهند: «'''اضربا عنقه - بزنيد گردنش را'''» كه در حقيقت به منزله آنكه گفته باشى : «'''اضرب عنقه اضرب عنقه '''». | پس نبايد به گفته بعضى از مفسرين گوش داد كه گفته اند: خطاب در آيه متوجه مرد و زن از بنى آدم است . و يا بعضى ديگر گفته اند: خطاب در «'''ربكما'''» در حقيقت دو خطاب به يك طايفه است ، و دو بار انسان را خطاب كرده فرموده «'''ربّك ربّك '''» يعنى اى انسان به كدام يك از نعمت پروردگارت پروردگارت تكذيب مى كنى . مثل اين كه به دو پليس دستور دهند: «'''اضربا عنقه - بزنيد گردنش را'''» كه در حقيقت به منزله آنكه گفته باشى : «'''اضرب عنقه اضرب عنقه '''». | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۳}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش