۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۳}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۷: | خط ۱۹: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center> | ||
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است ، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند. | يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است ، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند. | ||
وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم | وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ | ||
اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است . | اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است . | ||
قَالُوا يَوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن | قَالُوا يَوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ | ||
كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود. | كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود. | ||
<span id='link95'><span> | <span id='link95'><span> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۸ </center> | ||
چهارم اينكه : جمله ((هذا ما وعد الرّحمن (( جمله اى است مركب از مبتدا و خبر. و اينكه بعضى گفته اند: ((كلمه ((هذا(( صفت است براى مرقد، چون گاهى اسم اشاره تاءويل به مشتق مى شود، و كلمه ((ما(( مبتدا و خبرش محذوف اس ت و تقديرش چنين است : چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت ، آنچه رحمان وعده داده حق است (( دور از فهم است . | چهارم اينكه : جمله ((هذا ما وعد الرّحمن (( جمله اى است مركب از مبتدا و خبر. و اينكه بعضى گفته اند: ((كلمه ((هذا(( صفت است براى مرقد، چون گاهى اسم اشاره تاءويل به مشتق مى شود، و كلمه ((ما(( مبتدا و خبرش محذوف اس ت و تقديرش چنين است : چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت ، آنچه رحمان وعده داده حق است (( دور از فهم است . | ||
إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ | إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا محْضرُونَ | ||
در اين جمله اسم ((كانت (( حذف شده ، و تقدير كلام چنين است ((ان كانت الصيحة الا صيحة واحدة (( يعنى آن صيحه و نفخه اى كه ايشان را ناگهانى رسيد، و بدون درنگ و مهلت همه را نزد ما حاضر ساخت ، نبود مگر يك نفخه و صيحه . | در اين جمله اسم ((كانت (( حذف شده ، و تقدير كلام چنين است ((ان كانت الصيحة الا صيحة واحدة (( يعنى آن صيحه و نفخه اى كه ايشان را ناگهانى رسيد، و بدون درنگ و مهلت همه را نزد ما حاضر ساخت ، نبود مگر يك نفخه و صيحه . | ||
و تعبير به ((لدينا : نزد ما(( بدين جهت است كه روز قيامت روز حضور نزد خدا است براى فصل قضا و رسيدگى به حساب اعمال و حقوقى كه مردم از يكديگر ضايع كرده اند. | و تعبير به ((لدينا : نزد ما(( بدين جهت است كه روز قيامت روز حضور نزد خدا است براى فصل قضا و رسيدگى به حساب اعمال و حقوقى كه مردم از يكديگر ضايع كرده اند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۷: | ||
<span id='link97'><span> | <span id='link97'><span> | ||
==وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين == | ==وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين == | ||
إِنَّ أَصحَب الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فى شغُلٍ فَكِهُونَ | |||
كلمه ((شغل (( به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد و از كارهاى ديگر باز بدارد. و كلمه ((فاكه (( اسم فاعل از مصدر ((فكاهت (( است كه به معناى گفت و شنودى است كه مايه خوشحالى باشد و ممكن هم هست به معناى تمتع و لذت بردن باشد، و - به طورى كه گفته شده - از مصدر مزبور غير از اسم فاعل هيچ فعلى مشتق نشده است . | كلمه ((شغل (( به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد و از كارهاى ديگر باز بدارد. و كلمه ((فاكه (( اسم فاعل از مصدر ((فكاهت (( است كه به معناى گفت و شنودى است كه مايه خوشحالى باشد و ممكن هم هست به معناى تمتع و لذت بردن باشد، و - به طورى كه گفته شده - از مصدر مزبور غير از اسم فاعل هيچ فعلى مشتق نشده است . | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: معناى ((فاكه (( صاحب ميوه است ، همان طور كه مى گوييم ((لابن و تامر : فلانى داراى لبن و تمر است (( ولى اين معنى را يك نكته بعيد مى سازد، و آن اين است كه در اين آيات سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اينكه كلمه مذكور را به معناى گفت و شنود بگيريم كه ديگر تكرارى لازم نمى آيد. | بعضى از مفسرين گفته اند: معناى ((فاكه (( صاحب ميوه است ، همان طور كه مى گوييم ((لابن و تامر : فلانى داراى لبن و تمر است (( ولى اين معنى را يك نكته بعيد مى سازد، و آن اين است كه در اين آيات سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اينكه كلمه مذكور را به معناى گفت و شنود بگيريم كه ديگر تكرارى لازم نمى آيد. | ||
و معناى آيه اين ا ست كه : اصحاب بهشت در آن روز در كارى هستند كه توجهشان را از هر چيز ديگرى قطع مى كند و آن كار عبارت است از گفت و شنودهاى لذت بخش ، و يا عبارت است از تنعم در بهشت . | و معناى آيه اين ا ست كه : اصحاب بهشت در آن روز در كارى هستند كه توجهشان را از هر چيز ديگرى قطع مى كند و آن كار عبارت است از گفت و شنودهاى لذت بخش ، و يا عبارت است از تنعم در بهشت . | ||
هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فى ظِلَلٍ عَلى الاَرَائكِ | هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فى ظِلَلٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ | ||
كلمه ((ظلال (( جمع ((ظل (( است كه به معناى سايه است . بعضى گفته اند: جمع ظله - به ضمه ظاء - است ، كه به معناى سايبان (و چتر) يا سقف يا درخت و يا امثال اينها است كه مانع از نفوذ نور خورشيد مى شود. و كلمه ((ارائك (( جمع ((اريكه (( است كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند؛ مانند پشتى و متكا و امثال آن . | كلمه ((ظلال (( جمع ((ظل (( است كه به معناى سايه است . بعضى گفته اند: جمع ظله - به ضمه ظاء - است ، كه به معناى سايبان (و چتر) يا سقف يا درخت و يا امثال اينها است كه مانع از نفوذ نور خورشيد مى شود. و كلمه ((ارائك (( جمع ((اريكه (( است كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند؛ مانند پشتى و متكا و امثال آن . | ||
و معناى آيه اين است كه : ايشان يعنى اهل بهشت و همسرانشان كه در دنيا محرم ايشان بودند و از مومنات بودند، و يا حور العين كه همسران بهشتى ايشانند، در سايه ها و يا در زير سايبانهايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است ، قرار دارند، و بر پشتى ها به عزت تكيه مى كنند. | و معناى آيه اين است كه : ايشان يعنى اهل بهشت و همسرانشان كه در دنيا محرم ايشان بودند و از مومنات بودند، و يا حور العين كه همسران بهشتى ايشانند، در سايه ها و يا در زير سايبانهايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است ، قرار دارند، و بر پشتى ها به عزت تكيه مى كنند. | ||
لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم | لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُونَ | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۱ </center> | ||
كلمه ((فاكهه (( به معناى مطلق ميوه ها است ، مانند: سيب ، پرتقال و امثال آن . و كلمه ((يدعون (( از مصدر ((ادعاء(( است كه به معناى تمنى و خواستن است . يعنى مردم در بهشت ميوه و نيز هر چه را تمنا و اشتها كنند و بطلبند در اختيار دارند. | كلمه ((فاكهه (( به معناى مطلق ميوه ها است ، مانند: سيب ، پرتقال و امثال آن . و كلمه ((يدعون (( از مصدر ((ادعاء(( است كه به معناى تمنى و خواستن است . يعنى مردم در بهشت ميوه و نيز هر چه را تمنا و اشتها كنند و بطلبند در اختيار دارند. | ||
سلَمٌ قَوْلاً | سلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍ رَّحِيمٍ | ||
كلمه ((سلام (( مبتدايى است كه خبرش حذف شده . و اگر آن را نكره آورد و نفرمود: ((السلام (( به منظور اين است كه بفهماند سلامى است كه از عظمت نمى توان تعريفش كرد. و خبر ى كه از آن حذف شده عبارت است از ((عليكم (( و يا ((لكم ((. و كلمه ((قولا(( مفعول مطلق است براى فعل محذوف ، و تقديرش اين است كه : ((اقوله قولا من رب رحيم : من اين سلام را مى گويم ، گفتنى از پروردگار رحيم ((. | كلمه ((سلام (( مبتدايى است كه خبرش حذف شده . و اگر آن را نكره آورد و نفرمود: ((السلام (( به منظور اين است كه بفهماند سلامى است كه از عظمت نمى توان تعريفش كرد. و خبر ى كه از آن حذف شده عبارت است از ((عليكم (( و يا ((لكم ((. و كلمه ((قولا(( مفعول مطلق است براى فعل محذوف ، و تقديرش اين است كه : ((اقوله قولا من رب رحيم : من اين سلام را مى گويم ، گفتنى از پروردگار رحيم ((. | ||
از ظاهر كلام برمى آيد كه اين سلام از خداى تعالى باشد، و اين غير از آن سلامى است كه ملائكه به بهشتيان مى گويند و قرآن چنين حكايتش كرده : ((و الملائكه يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار((. | از ظاهر كلام برمى آيد كه اين سلام از خداى تعالى باشد، و اين غير از آن سلامى است كه ملائكه به بهشتيان مى گويند و قرآن چنين حكايتش كرده : ((و الملائكه يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار((. | ||
((و امتازوا اليوم ايها المجرمون (( | ((و امتازوا اليوم ايها المجرمون (( | ||
يعنى آن روز به مجرمين مى گوييم : از بهشتيان جدا شويد. و منظور از ((آن روز(( روز قيامت است اين آيه وعده اى را كه در جاى ديگر داده و فرموده : ((ام نجعل الّذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الاءرض ام نجعل المتقين كالفجار(( و نيز فرموده : ((ام حسب الّذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالّذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم (( منجز و قطعى مى كند و از وفاى به آن وعده خبر مى دهد. | يعنى آن روز به مجرمين مى گوييم : از بهشتيان جدا شويد. و منظور از ((آن روز(( روز قيامت است اين آيه وعده اى را كه در جاى ديگر داده و فرموده : ((ام نجعل الّذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الاءرض ام نجعل المتقين كالفجار(( و نيز فرموده : ((ام حسب الّذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالّذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم (( منجز و قطعى مى كند و از وفاى به آن وعده خبر مى دهد. | ||
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ | أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ | ||
كلمه ((عهد(( به معناى وصيت (سفارش ) است . | كلمه ((عهد(( به معناى وصيت (سفارش ) است . | ||
<span id='link98'><span> | <span id='link98'><span> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۵: | ||
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد مزبور عهدى است كه خداى ت عالى در ((عالم ذر(( از انسانها گرفت و فرمود: ((الست بربكم قالوا بلى (( و ليكن اگر به خاطر داشته باشيد، ما در تفسير آيه ذر گفتيم : عهد ((عالم ذر(( به وجهى عين آن عهدى است كه در دنيا متوجه بشر كرده . | ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد مزبور عهدى است كه خداى ت عالى در ((عالم ذر(( از انسانها گرفت و فرمود: ((الست بربكم قالوا بلى (( و ليكن اگر به خاطر داشته باشيد، ما در تفسير آيه ذر گفتيم : عهد ((عالم ذر(( به وجهى عين آن عهدى است كه در دنيا متوجه بشر كرده . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۳ </center> | ||
وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ | وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ | ||
اين جمله عطف است به جمله قبلش و ما در سابق در تفسير سوره حمد در ذيل آيه ((اهدنا الصراط المستقيم (( تفسير صراط مستقيم را بيان كرديم . | اين جمله عطف است به جمله قبلش و ما در سابق در تفسير سوره حمد در ذيل آيه ((اهدنا الصراط المستقيم (( تفسير صراط مستقيم را بيان كرديم . | ||
وَ لَقَدْ | وَ لَقَدْ أَضلَّ مِنكمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ | ||
كلمه ((جبل (( - به كسره جيم و باء و تشديد لام - به معناى جماعت است . و بعضى گفته اند: ((به معناى جماعت بسيار است ((. و بناى آيه شريفه بر توبيخ و عتاب به كفار است كه آيا كسى را اطاعت مى كنيد كه قبل از شما جماعتهاى بسيارى را گمراه كرد، آيا نمى خواهيد تعقل كنيد؟ | كلمه ((جبل (( - به كسره جيم و باء و تشديد لام - به معناى جماعت است . و بعضى گفته اند: ((به معناى جماعت بسيار است ((. و بناى آيه شريفه بر توبيخ و عتاب به كفار است كه آيا كسى را اطاعت مى كنيد كه قبل از شما جماعتهاى بسيارى را گمراه كرد، آيا نمى خواهيد تعقل كنيد؟ | ||
هَذِهِ | هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ | ||
كلمه ((كنتم (( استمرار را مى رساند و مى فهماند تهديدتان به جهنم يك بار و دو بار نبود، بلكه به زبان انبيا و رسولان (عليهم السلام ) دائما تهديد مى شديد، و اولين بارى كه تهديد شديد، همان روزى بود كه به ابليس فرمود: ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين ((. | كلمه ((كنتم (( استمرار را مى رساند و مى فهماند تهديدتان به جهنم يك بار و دو بار نبود، بلكه به زبان انبيا و رسولان (عليهم السلام ) دائما تهديد مى شديد، و اولين بارى كه تهديد شديد، همان روزى بود كه به ابليس فرمود: ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين ((. | ||
و در لفظ آيه اشاره هست به اينكه : در روز قيامت جهنم را حاضر مى كنند. | و در لفظ آيه اشاره هست به اينكه : در روز قيامت جهنم را حاضر مى كنند. | ||
اصلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ | اصلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ | ||
كلمه ((صلا(( به معناى ملازمت و پيروى كردن است . و بعضى گفته اند: به معناى ت حمل و چشيدن حرارت است . و از جمله ((بما كنتم تكفرون (( برمى آيد كه خطاب آيه به كفار است . پس معلوم مى شود، مراد از مجرمين در چند آيه قبل هم همان كفارند. | كلمه ((صلا(( به معناى ملازمت و پيروى كردن است . و بعضى گفته اند: به معناى ت حمل و چشيدن حرارت است . و از جمله ((بما كنتم تكفرون (( برمى آيد كه خطاب آيه به كفار است . پس معلوم مى شود، مراد از مجرمين در چند آيه قبل هم همان كفارند. | ||
الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ | الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ | ||
يعنى هر يك از دست و پاهايشان شهادت مى دهد به آن كارهايى كه به وسيله آن عضو انجام داده اند؛ | يعنى هر يك از دست و پاهايشان شهادت مى دهد به آن كارهايى كه به وسيله آن عضو انجام داده اند؛ | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴ </center> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۲: | ||
==آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس == | ==آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس == | ||
وَ لَوْ نَشاءُ لَطمَسنَا عَلى أَعْيُنهِمْ فَاستَبَقُوا الصرَط فَأَنى يُبْصِرُونَ(۶۶) | وَ لَوْ نَشاءُ لَطمَسنَا عَلى أَعْيُنهِمْ فَاستَبَقُوا الصرَط فَأَنى يُبْصِرُونَ(۶۶) | ||
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسخْنَهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا استَطعُوا | وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسخْنَهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا استَطعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ(۶۷) | ||
وَ مَن | وَ مَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكسهُ فى الخَْلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ(۶۸) | ||
وَ مَا | وَ مَا عَلَّمْنَهُ الشعْرَ وَ مَا يَنبَغِى لَهُ إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ وَ قُرْءَانٌ مُّبِينٌ(۶۹) | ||
لِّيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا وَ يحِقَّ الْقَوْلُ عَلى الْكَفِرِينَ(۷۰) | |||
أَ وَ لَمْ يَرَوْا | أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَت أَيْدِينَا أَنْعَماً فَهُمْ لَهَا مَلِكُونَ(۷۱) | ||
وَ | وَ ذَلَّلْنَهَا لهَُمْ فَمِنهَا رَكُوبهُمْ وَ مِنهَا يَأْكلُونَ(۷۲) | ||
وَ لهَُمْ فِيهَا مَنَفِعُ وَ مَشارِب أَ فَلا يَشكُرُونَ(۷۳) | وَ لهَُمْ فِيهَا مَنَفِعُ وَ مَشارِب أَ فَلا يَشكُرُونَ(۷۳) | ||
وَ اتخَذُوا مِن دُونِ | وَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصرُونَ(۷۴) | ||
لا يَستَطِيعُونَ نَصرَهُمْ وَ هُمْ لهَُمْ جُندٌ محْضرُونَ(۷۵) | لا يَستَطِيعُونَ نَصرَهُمْ وَ هُمْ لهَُمْ جُندٌ محْضرُونَ(۷۵) | ||
فَلا يحْزُنك قَوْلُهُمْ | فَلا يحْزُنك قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ(۷۶) | ||
أَ وَ لَمْ يَرَ الانسنُ | أَ وَ لَمْ يَرَ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ(۷۷) | ||
وَ ضرَب لَنَا مَثَلاً وَ نَسىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظمَ وَ هِىَ رَمِيمٌ(۷۸) | وَ ضرَب لَنَا مَثَلاً وَ نَسىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظمَ وَ هِىَ رَمِيمٌ(۷۸) | ||
قُلْ يحْيِيهَا | قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ(۷۹) | ||
الَّذِى جَعَلَ لَكم مِّنَ الشجَرِ الاَخْضرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ(۸۰) | |||
أَ وَ لَيْس | أَ وَ لَيْس الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِقَدِرٍ عَلى أَن يخْلُقَ مِثْلَهُم بَلى وَ هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ(۸۱) | ||
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ(۸۲) | |||
فَسبْحَنَ | فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلِّ شىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(۸۳) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۸ </center> | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۶۱: | ||
منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى يابيد (۸۳). | منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى يابيد (۸۳). | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۳}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش