گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۶۰: خط ۶۲:
<span id='link18'><span>
<span id='link18'><span>
==آيات ۱۲ - ۲۲، سوره مؤ منون ==
==آيات ۱۲ - ۲۲، سوره مؤ منون ==
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ(۱۲)
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ(۱۲)
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ(۱۳)
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ(۱۳)
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضغَةَ عِظماً فَكَسوْنَا الْعِظمَ لحَْماً ثُمَّ أَنشأْنَهُ خَلْقاً ءَاخَرَ فَتَبَارَك اللَّهُ أَحْسنُ الخَْلِقِينَ(۱۴)
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضغَةَ عِظماً فَكَسوْنَا الْعِظمَ لحَْماً ثُمَّ أَنشأْنَهُ خَلْقاً ءَاخَرَ فَتَبَارَك اللَّهُ أَحْسنُ الخَْلِقِينَ(۱۴)
ثمَّ إِنَّكم بَعْدَ ذَلِك لَمَيِّتُونَ(۱۵)
ثمَّ إِنَّكم بَعْدَ ذَلِك لَمَيِّتُونَ(۱۵)
ثُمَّ إِنَّكمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ(۱۶)
ثُمَّ إِنَّكمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ(۱۶)
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الخَْلْقِ غَفِلِينَ(۱۷)
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الخَْلْقِ غَفِلِينَ(۱۷)
وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ فَأَسكَنَّهُ فى الاَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهَابِ بِهِ لَقَدِرُونَ(۱۸)
وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ فَأَسكَنَّهُ فى الاَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهَابِ بِهِ لَقَدِرُونَ(۱۸)
فَأَنشأْنَا لَكم بِهِ جَنَّتٍ مِّن نخِيلٍ وَ أَعْنَبٍ لَّكمْ فِيهَا فَوَكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنهَا تَأْكلُونَ(۱۹)
فَأَنشأْنَا لَكم بِهِ جَنَّتٍ مِّن نخِيلٍ وَ أَعْنَبٍ لَّكمْ فِيهَا فَوَكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنهَا تَأْكلُونَ(۱۹)
وَ شجَرَةً تخْرُجُ مِن طورِ سيْنَاءَ تَنبُت بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِّلاَكلِينَ(۲۰)
وَ شجَرَةً تخْرُجُ مِن طورِ سيْنَاءَ تَنبُت بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِّلاَكلِينَ(۲۰)
وَ إِنَّ لَكمْ فى الاَنْعَمِ لَعِبرَةً نُّسقِيكم مِّمَّا فى بُطونهَا وَ لَكمْ فِيهَا مَنَفِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنهَا تَأْكلُونَ(۲۱)
وَ إِنَّ لَكمْ فى الاَنْعَمِ لَعِبرَةً نُّسقِيكم مِّمَّا فى بُطونهَا وَ لَكمْ فِيهَا مَنَفِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنهَا تَأْكلُونَ(۲۱)
وَ عَلَيهَا وَ عَلى الْفُلْكِ تحْمَلُونَ(۲۲)
وَ عَلَيهَا وَ عَلى الْفُلْكِ تحْمَلُونَ(۲۲)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
خط ۸۶: خط ۸۸:
بيان آيات
بيان آيات
بعد از آنكه خداى سبحان رستگارى مؤ منين را به خاطر اوصافى كه دارند بيان فرمود، به شرح خلقتشان و نعمت هايى كه به آنان ارزانى داشته كه چگونه تدبير امورشان را كرده و تدبير خود را با خلقت خود توام ساخته ، مى پردازد تا معلوم شود اوست رب انسان و رب هر موجود ديگر، و بر همه واجب است كه تنها او را بپرستند و شريكى برايش نگيرند.
بعد از آنكه خداى سبحان رستگارى مؤ منين را به خاطر اوصافى كه دارند بيان فرمود، به شرح خلقتشان و نعمت هايى كه به آنان ارزانى داشته كه چگونه تدبير امورشان را كرده و تدبير خود را با خلقت خود توام ساخته ، مى پردازد تا معلوم شود اوست رب انسان و رب هر موجود ديگر، و بر همه واجب است كه تنها او را بپرستند و شريكى برايش نگيرند.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''سلاله '''» اسم براى هر چيزى است كه از چيزى كشيده و بيرون آورده شود، بر وزن «'''كساحة '''» كه اسم است براى چيزى كه جاروب شود.
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''سلاله '''» اسم براى هر چيزى است كه از چيزى كشيده و بيرون آورده شود، بر وزن «'''كساحة '''» كه اسم است براى چيزى كه جاروب شود.
مراد از «'''انسان '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا الانسان من سلاسة من طين '''»
مراد از «'''انسان '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا الانسان من سلاسة من طين '''»
خط ۹۵: خط ۹۷:
ب ا اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين گفته اند منظور از انسان جنس بنى آدم است . و قول بعضى ديگر كه گفته اند ((منظور از انسان خود آدم (عليه السلام ) است )) صحيح نيست .
ب ا اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين گفته اند منظور از انسان جنس بنى آدم است . و قول بعضى ديگر كه گفته اند ((منظور از انسان خود آدم (عليه السلام ) است )) صحيح نيست .
كلمه «'''خلق '''» - به طورى كه گفته اند - در اصل به معناى تقدير و اندازه گيرى بوده ، مثلا وقتى مى گويند: «'''خلق الثوب '''» معنايش اين است كه پارچه را براى بريدن اندازه گيرى كردم . پس ، معناى آيه اين مى شود كه : ما انسان را در آغاز از چكيده و خلاصه اى از اجزاى زمين كه با آب آميخته بود اندازه گيرى كرديم .
كلمه «'''خلق '''» - به طورى كه گفته اند - در اصل به معناى تقدير و اندازه گيرى بوده ، مثلا وقتى مى گويند: «'''خلق الثوب '''» معنايش اين است كه پارچه را براى بريدن اندازه گيرى كردم . پس ، معناى آيه اين مى شود كه : ما انسان را در آغاز از چكيده و خلاصه اى از اجزاى زمين كه با آب آميخته بود اندازه گيرى كرديم .
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ
«'''نطفه '''» به معناى آبى اندك است كه بسيار اطلاق مى شود بر مطلق آب . و كلمه «'''قرار'''» مصدر است كه از آن معناى قرارگاه اراده شده تا مبالغه را برساند، و منظور از «'''قرارگاه مكين '''» رحم زنان است كه نطفه در آن قرار مى گيرد. و كلمه «'''مكين '''» صفت رحم است ، و توصيف رحم به مكين يا از اين جهت است كه تمكن نگهدارى و حفظ نطفه را از فساد و هدر رفتن دارد و يا از اين باب است كه نطفه در آن ، تمكن زيست دارد.
«'''نطفه '''» به معناى آبى اندك است كه بسيار اطلاق مى شود بر مطلق آب . و كلمه «'''قرار'''» مصدر است كه از آن معناى قرارگاه اراده شده تا مبالغه را برساند، و منظور از «'''قرارگاه مكين '''» رحم زنان است كه نطفه در آن قرار مى گيرد. و كلمه «'''مكين '''» صفت رحم است ، و توصيف رحم به مكين يا از اين جهت است كه تمكن نگهدارى و حفظ نطفه را از فساد و هدر رفتن دارد و يا از اين باب است كه نطفه در آن ، تمكن زيست دارد.
و معناى جمله اين است كه : سپس ، ما انسان را نطفه اى كرديم كه در رحم متمكن باشد، همچنان كه آن را در اول از خلاصه اى از گل درست كرديم . و اين تعبير مى رساند كه : ما طريق خلقت انسان را از آن شكل به اين شكل مبدل نموديم .
و معناى جمله اين است كه : سپس ، ما انسان را نطفه اى كرديم كه در رحم متمكن باشد، همچنان كه آن را در اول از خلاصه اى از گل درست كرديم . و اين تعبير مى رساند كه : ما طريق خلقت انسان را از آن شكل به اين شكل مبدل نموديم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۵ </center>
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً...فَكَسوْنَا الْعِظمَ لحَْماً
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً...فَكَسوْنَا الْعِظمَ لحَْماً
بيان مفردات آيه در جزء پانزدهم سوره حج جلد قبلى اين كتاب گذشت و در اينكه فرموده : «'''فكسونا العظام لحما'''» استعاره اى است به كنايه اى لطيف .
بيان مفردات آيه در جزء پانزدهم سوره حج جلد قبلى اين كتاب گذشت و در اينكه فرموده : «'''فكسونا العظام لحما'''» استعاره اى است به كنايه اى لطيف .
مقصود از اينكه فرمود: «'''ثم انشاءناه خلقا آخر'''» و معنايى كه تعبير به انشاء افاده مىكند.
مقصود از اينكه فرمود: «'''ثم انشاءناه خلقا آخر'''» و معنايى كه تعبير به انشاء افاده مىكند.
ثُمَّ أَنشأْنَهُ خَلْقاً ءَاخَرَ
ثُمَّ أَنشأْنَهُ خَلْقاً ءَاخَرَ
كلمه «'''انشاء'''» به طورى كه راغب مى گويد به معناى ايجاد چيزى و تربيت آن است ، همچنان كه «'''نشاء'''» و «'''نشاة '''» به معناى احداث و تربيت چيزى است و از همين جهت به جوان نورس مى گويند: «'''ناشى ء'''»
كلمه «'''انشاء'''» به طورى كه راغب مى گويد به معناى ايجاد چيزى و تربيت آن است ، همچنان كه «'''نشاء'''» و «'''نشاة '''» به معناى احداث و تربيت چيزى است و از همين جهت به جوان نورس مى گويند: «'''ناشى ء'''»
در اين جمله سياق را از خلقت ، به انشاء تغيير داده و فرموده : «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» با اينكه ممكن بود بفرمايد: «'''ثم خلقناه ...'''» و اين به خاطر آن است كه دلالت كند بر اينكه آنچه به وجود آورديم چيز ديگرى ، و حقيقت ديگرى است غير از آنچه در مراحل قبلى بود، مثلا، علقه هر چند از نظر اوصاف و خواص و رنگ و طعم و شكل و امثال آن با نطفه فرق دارد الا اينكه اوصافى كه نطفه داشت از دست داد و اوصافى همجنس آن را به خود گرفت . خلاصه ، اگر عين اوصاف نطفه در علقه نيست ليكن در همجنس آن هست مثلا اگر سفيد نبود قرمز مى باشد و هر دو از يك جنسند به نام رنگ ، به خلاف اوصافى كه خدا در مرحله اخير به آن داده و آن را انسان كرده كه نه عين آن اوصاف در مراحل قبلى بودند و نه همجنس آن ، مثلا در «'''انشاء'''» اخير، او را صاحب حيات و قدرت و علم كرد. آرى ، به او جوهره ذاتى داد (كه ما از آن تعبير مى كنيم به «'''من '''» ) كه نسخه آن در مراحل قبلى يعنى در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشيده به لحم ، نبود همچنان كه در آن مراحل ، اوصاف علم و قدرت و حيات نبود، پس در مرحله اخير چيزى به وجود آمده كه كاملا مسبوق به عدم بود يعنى هيچ سابقه اى نداشت .
در اين جمله سياق را از خلقت ، به انشاء تغيير داده و فرموده : «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» با اينكه ممكن بود بفرمايد: «'''ثم خلقناه ...'''» و اين به خاطر آن است كه دلالت كند بر اينكه آنچه به وجود آورديم چيز ديگرى ، و حقيقت ديگرى است غير از آنچه در مراحل قبلى بود، مثلا، علقه هر چند از نظر اوصاف و خواص و رنگ و طعم و شكل و امثال آن با نطفه فرق دارد الا اينكه اوصافى كه نطفه داشت از دست داد و اوصافى همجنس آن را به خود گرفت . خلاصه ، اگر عين اوصاف نطفه در علقه نيست ليكن در همجنس آن هست مثلا اگر سفيد نبود قرمز مى باشد و هر دو از يك جنسند به نام رنگ ، به خلاف اوصافى كه خدا در مرحله اخير به آن داده و آن را انسان كرده كه نه عين آن اوصاف در مراحل قبلى بودند و نه همجنس آن ، مثلا در «'''انشاء'''» اخير، او را صاحب حيات و قدرت و علم كرد. آرى ، به او جوهره ذاتى داد (كه ما از آن تعبير مى كنيم به «'''من '''» ) كه نسخه آن در مراحل قبلى يعنى در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشيده به لحم ، نبود همچنان كه در آن مراحل ، اوصاف علم و قدرت و حيات نبود، پس در مرحله اخير چيزى به وجود آمده كه كاملا مسبوق به عدم بود يعنى هيچ سابقه اى نداشت .
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:
و اين همان حقيقتى است كه از آيه «'''و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد بل هم بلقاء ربهم كافرون قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم '''» هم استفاده مى شود. پس آنكه ملائكه در حين مرگ او را مى گيرند آن انسان است ، و آنچه در قبر متلاشى مى شود و مى پوسد، آن بدن انسان است ، نه خود انسان .
و اين همان حقيقتى است كه از آيه «'''و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد بل هم بلقاء ربهم كافرون قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم '''» هم استفاده مى شود. پس آنكه ملائكه در حين مرگ او را مى گيرند آن انسان است ، و آنچه در قبر متلاشى مى شود و مى پوسد، آن بدن انسان است ، نه خود انسان .
در آيه مورد بحث چند گونه حرف عطف به كار برده شده ، چند جا با «'''ثم '''» عطف شده ، و چند جا با «'''فاء'''» بعضى از مفسرين در وجه آن گفته اند: مواردى كه با «'''ثم '''» عطف شده معطوف كاملا با معطوف عليه مغايرت دارد، مانند سه جمله «'''ثم جعلناه نطفة '''» و «'''ثم خلقنا النطفة علقة '''» و «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» و مواردى كه با فاء عطف شده آن مغايرت را ندارد مانند سه جمله «'''فخلقناالعلقة مضغة '''»، «'''فخلقنا المضغة عظاما و فكسونا العظام لحما'''»
در آيه مورد بحث چند گونه حرف عطف به كار برده شده ، چند جا با «'''ثم '''» عطف شده ، و چند جا با «'''فاء'''» بعضى از مفسرين در وجه آن گفته اند: مواردى كه با «'''ثم '''» عطف شده معطوف كاملا با معطوف عليه مغايرت دارد، مانند سه جمله «'''ثم جعلناه نطفة '''» و «'''ثم خلقنا النطفة علقة '''» و «'''ثم انشاناه خلقا آخر'''» و مواردى كه با فاء عطف شده آن مغايرت را ندارد مانند سه جمله «'''فخلقناالعلقة مضغة '''»، «'''فخلقنا المضغة عظاما و فكسونا العظام لحما'''»
فَتَبَارَك اللَّهُ أَحْسنُ الخَْلِقِينَ
فَتَبَارَك اللَّهُ أَحْسنُ الخَْلِقِينَ
معناى «'''بركت '''» و اينكه فرمود: «'''فتبارك الله احسن الخالقين '''».
معناى «'''بركت '''» و اينكه فرمود: «'''فتبارك الله احسن الخالقين '''».
راغب مى گويد: اصل ماده «'''برك '''» - با فتح باء و سكون راء وكاف - به معناى سينه شتر است . وقتى مى گويند «'''برك البعير'''» معنايش ‍ اين است كه شتر، زانو به زمين زد و از همين معنا، معناى لزوم را اعتبار كرده اند. و نيز مى گويد: آب انبار را هم از اين جهت «'''بركه '''» به كسر باء و سكون راء - مى گويند كه آب در آن توقف مى كند. بركت را هم كه به معناى خير الهى است از اين جهت كه نحوه ثبوتى دارد بركت گفته اند. و «'''مبارك '''» به چيزى مى گويند كه آن خير الهى در آن باشد.
راغب مى گويد: اصل ماده «'''برك '''» - با فتح باء و سكون راء وكاف - به معناى سينه شتر است . وقتى مى گويند «'''برك البعير'''» معنايش ‍ اين است كه شتر، زانو به زمين زد و از همين معنا، معناى لزوم را اعتبار كرده اند. و نيز مى گويد: آب انبار را هم از اين جهت «'''بركه '''» به كسر باء و سكون راء - مى گويند كه آب در آن توقف مى كند. بركت را هم كه به معناى خير الهى است از اين جهت كه نحوه ثبوتى دارد بركت گفته اند. و «'''مبارك '''» به چيزى مى گويند كه آن خير الهى در آن باشد.
خط ۱۱۹: خط ۱۲۱:
==اشاره به اينكه خلقت اختصاص به خداى تعالى ندارد ==
==اشاره به اينكه خلقت اختصاص به خداى تعالى ندارد ==
و از اينكه فرمود: او بهترين خالق ها است فهميده مى شود كه خلقت تنها مختص به او نيست و همينطور هم هست ، چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلقت به معناى تقدير است و تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر و اين اختصاص به خداى تعالى ندارد، علاوه بر اين ، در كلام خود خداى عزوجل خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده ، آنجا كه فرموده : «'''و اذ تخلق من الطين كهيئه الطير'''» و نيز فرموده : «'''و تخلقون افكا'''»
و از اينكه فرمود: او بهترين خالق ها است فهميده مى شود كه خلقت تنها مختص به او نيست و همينطور هم هست ، چون همانطور كه قبلا هم گفتيم كه خلقت به معناى تقدير است و تقدير يعنى مقايسه چيزى با چيز ديگر و اين اختصاص به خداى تعالى ندارد، علاوه بر اين ، در كلام خود خداى عزوجل خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده ، آنجا كه فرموده : «'''و اذ تخلق من الطين كهيئه الطير'''» و نيز فرموده : «'''و تخلقون افكا'''»
ثمَّ إِنَّكم بَعْدَ ذَلِك لَمَيِّتُونَ
ثمَّ إِنَّكم بَعْدَ ذَلِك لَمَيِّتُونَ
اين جمله بيان آخرين مراحل تدبير الهى است و مى رساند كه مرگ از مراحلى است كه در مسير تقدير به طور وجوب و حتم بايد باشد و همه بايد آن را طى كنند. و همان طور كه قبلا گذشت مرگ يكى از حقايق است ، همچنان كه فرموده : «'''كل نفس ذائقة الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنة '''»
اين جمله بيان آخرين مراحل تدبير الهى است و مى رساند كه مرگ از مراحلى است كه در مسير تقدير به طور وجوب و حتم بايد باشد و همه بايد آن را طى كنند. و همان طور كه قبلا گذشت مرگ يكى از حقايق است ، همچنان كه فرموده : «'''كل نفس ذائقة الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنة '''»
ثُمَّ إِنَّكمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ
ثُمَّ إِنَّكمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ
و اين همان تماميت تدبير و آخرين نقطه در مسير آدمى است ، چون هر كه بدانجا قدم بگذارد ديگر بيرون شدنى نيست .
و اين همان تماميت تدبير و آخرين نقطه در مسير آدمى است ، چون هر كه بدانجا قدم بگذارد ديگر بيرون شدنى نيست .
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الخَْلْقِ غَفِلِينَ
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكمْ سبْعَ طرَائقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الخَْلْقِ غَفِلِينَ
مقصود از «'''طرائق '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق '''».
مقصود از «'''طرائق '''» در آيه : «'''و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق '''».
مراد از طرائق هفتگانه به قرينه كلمه «'''فوقكم '''» آسمانهاى هفتگانه است و اگر آسمانها را «'''طرائق '''» (جمع طريقه ، يعنى راه هاى عبور و مرور) ناميده از اين باب است كه آسمانها محل نازل شدن امر از ناحيه خدا به سوى زمين است ، همچنان كه فرموده : «'''يتنزل الامر بينهن '''» و نيز فرموده : «'''يدبّر الامر من السّماء الى الارض ثم يعرج اليه '''»
مراد از طرائق هفتگانه به قرينه كلمه «'''فوقكم '''» آسمانهاى هفتگانه است و اگر آسمانها را «'''طرائق '''» (جمع طريقه ، يعنى راه هاى عبور و مرور) ناميده از اين باب است كه آسمانها محل نازل شدن امر از ناحيه خدا به سوى زمين است ، همچنان كه فرموده : «'''يتنزل الامر بينهن '''» و نيز فرموده : «'''يدبّر الامر من السّماء الى الارض ثم يعرج اليه '''»
خط ۱۳۷: خط ۱۳۹:
و معناى آيه اين است كه : ما آبى به اندازه - كه همان آب باران باشد - از جهت بالا نازل مى كنيم و در زمين ساكنش مى سازيم - يعنى در انبارهاى زير زمينى ذخيره اش مى كنيم و به صورت چشمه سارها و نهرها و چاه ها، از كوهها و زمينهاى هموار بيرونش مى دهيم ، در حالى كه ما مى توانستيم آن را از بين ببريم ، به طورى كه شما نفهميد.
و معناى آيه اين است كه : ما آبى به اندازه - كه همان آب باران باشد - از جهت بالا نازل مى كنيم و در زمين ساكنش مى سازيم - يعنى در انبارهاى زير زمينى ذخيره اش مى كنيم و به صورت چشمه سارها و نهرها و چاه ها، از كوهها و زمينهاى هموار بيرونش مى دهيم ، در حالى كه ما مى توانستيم آن را از بين ببريم ، به طورى كه شما نفهميد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش