۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۷: | خط ۹: | ||
==آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون == | ==آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون == | ||
سوره مؤ منون مكى است ، و صدوهجده آيه دارد | سوره مؤ منون مكى است ، و صدوهجده آيه دارد | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | ||
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(۱) | قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(۱) | ||
الَّذِينَ هُمْ فى صلاتهِمْ خَشِعُونَ(۲) | |||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ(۳) | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ(۴) | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ(۵) | ||
إِلا عَلى أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(۶) | إِلا عَلى أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(۶) | ||
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(۷) | فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(۷) | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ(۸) | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ(۹) | ||
أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ(۱۰) | أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ(۱۰) | ||
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(۱۱) | |||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
به نام خداى بخشنده مهربان همانا اهل ايمان پيروز و رستگار شدند(۱) | به نام خداى بخشنده مهربان همانا اهل ايمان پيروز و رستگار شدند(۱) | ||
خط ۶۹: | خط ۷۱: | ||
از اينجا روشن مى شود كه ايمان به خدا هم وقتى اثر خود را مى بخشد و آدمى را به اعمال صالح و صفات پسنديده نفسانى از قبيل خشيت و خشوع و اخلاص و امثال آن مى كشاند كه انگيزه هاى باطل و مكرهاى شيطانى بر آن غلبه نكند. و يا به عبارت ديگر، ايمان ما مقيد به يك حال معين نباشد، هم چنانكه خداى تعالى بدان اشاره فرموده است : «'''و من النّاس من يعبد اللّه على حرف '''» | از اينجا روشن مى شود كه ايمان به خدا هم وقتى اثر خود را مى بخشد و آدمى را به اعمال صالح و صفات پسنديده نفسانى از قبيل خشيت و خشوع و اخلاص و امثال آن مى كشاند كه انگيزه هاى باطل و مكرهاى شيطانى بر آن غلبه نكند. و يا به عبارت ديگر، ايمان ما مقيد به يك حال معين نباشد، هم چنانكه خداى تعالى بدان اشاره فرموده است : «'''و من النّاس من يعبد اللّه على حرف '''» | ||
پس ، مؤ من وقتى على الاطلاق مؤ من است كه آنچه مى كند مبتنى بر اساسى حقيقى و واقعى و مقتضاى ايمان باشد چون ايمان اقتضا دارد كه اگر انسان عبادت مى كند خشوع داشته باشد، و هر كارى كه مى كند خالى از لغو و امثال آن باشد. | پس ، مؤ من وقتى على الاطلاق مؤ من است كه آنچه مى كند مبتنى بر اساسى حقيقى و واقعى و مقتضاى ايمان باشد چون ايمان اقتضا دارد كه اگر انسان عبادت مى كند خشوع داشته باشد، و هر كارى كه مى كند خالى از لغو و امثال آن باشد. | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ | ||
<span id='link6'><span> | <span id='link6'><span> | ||
==مراد از لغو و اعراض از لغو در آيه شريفه == | ==مراد از لغو و اعراض از لغو در آيه شريفه == | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
و از همين جا روشن مى شود كه وصف | و از همين جا روشن مى شود كه وصف | ||
مؤ منين به اعراض از لغو كنايه است از علو همت ايشان ، و كرامت نفوسشان . | مؤ منين به اعراض از لغو كنايه است از علو همت ايشان ، و كرامت نفوسشان . | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ | ||
معنا و وجه «'''والذين هم للزكوة فاعلون '''» | معنا و وجه «'''والذين هم للزكوة فاعلون '''» | ||
نام بردن زكات با نماز، قرينه است بر اينكه مقصود از زكات همان معناى معروف (انفاق مالى ) است ، نه معناى لغوى آن كه تطهير نفس از رذائل اخلاقى مى باشد. | نام بردن زكات با نماز، قرينه است بر اينكه مقصود از زكات همان معناى معروف (انفاق مالى ) است ، نه معناى لغوى آن كه تطهير نفس از رذائل اخلاقى مى باشد. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۸: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۱ </center> | ||
فقراء و مساكين از بزرگترين و قويترين عاملها براى رسيدن به اين هدف است . | فقراء و مساكين از بزرگترين و قويترين عاملها براى رسيدن به اين هدف است . | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ... هُمُ الْعَادُونَ | ||
كلمه «'''فروج '''» جمع فرج است - و به طورى كه گفته اند - به معناى عورت زن و مرد است ، كه مردم از بردن نام آنها شرم مى كنند. و حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن . | كلمه «'''فروج '''» جمع فرج است - و به طورى كه گفته اند - به معناى عورت زن و مرد است ، كه مردم از بردن نام آنها شرم مى كنند. و حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن . | ||
«'''الاّ على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين '''» - اين جمله استثناء از حفظ فروج است . «'''ازواج '''» به معناى زنان حلال ، و «'''ماملكت ايمانهم به معناى كنيزان مملوك است و معنايش اين است كه مواقعه با زنان خود و يا با كنيزان مملوك ، ملامت ندارد. | «'''الاّ على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين '''» - اين جمله استثناء از حفظ فروج است . «'''ازواج '''» به معناى زنان حلال ، و «'''ماملكت ايمانهم به معناى كنيزان مملوك است و معنايش اين است كه مواقعه با زنان خود و يا با كنيزان مملوك ، ملامت ندارد. | ||
((فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون '''» - اين آيه تفريع است بر مطالب قبل يعنى مستثنى و مستثنى منه - و معنايش اين است كه : وقتى مقتضاى ايمان اين شد كه به كلى فروج خود را حفظ كنند مگر تنها از دو طايفه از زنان ، پس هر كس با غير اين دو طايفه مساس و ارتباط پيدا كند، متجاوز از حد ود خدا شناخته مى شود، حدودى كه خداى تعالى براى مؤ منين قرار داده است . | ((فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون '''» - اين آيه تفريع است بر مطالب قبل يعنى مستثنى و مستثنى منه - و معنايش اين است كه : وقتى مقتضاى ايمان اين شد كه به كلى فروج خود را حفظ كنند مگر تنها از دو طايفه از زنان ، پس هر كس با غير اين دو طايفه مساس و ارتباط پيدا كند، متجاوز از حد ود خدا شناخته مى شود، حدودى كه خداى تعالى براى مؤ منين قرار داده است . | ||
در سابق در ذيل آيه «'''و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشة و ساء سبيلا'''» در جلد سيزدهم اين كتاب كلامى پيرامون زنا و اينكه نوع بشرى را فاسد مى كند مطرح كرديم . | در سابق در ذيل آيه «'''و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشة و ساء سبيلا'''» در جلد سيزدهم اين كتاب كلامى پيرامون زنا و اينكه نوع بشرى را فاسد مى كند مطرح كرديم . | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ | ||
معناى «'''امانت '''» و داخل «'''عهد'''» و مراد از رعايت آن دو (والذين هم لا ماناتهم و عهدهم راعون) | معناى «'''امانت '''» و داخل «'''عهد'''» و مراد از رعايت آن دو (والذين هم لا ماناتهم و عهدهم راعون) | ||
«'''امانت '''» در اصل مصدر است ، ولى بسيار مى شود كه به آن چيزى كه سپرده شده - چه مال و چه اسرار و امثال آن - نيز امانت مى گويند و در آيه شريفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صيغه جمع آورده ، شايد براى آن باشد كه دلالت بر همه اقسام امانتها كه در بين مردم داير است بكند. و چه بسا گفته باشند: امانات شامل تمامى تكاليف الهى كه در بشر به وديعه سپرده شده و نيز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر مى شود - كه بايد در كارهايى كه مايه رضاى خدا است به كار بست - و نيز شامل هر نعمت و مالى است كه به آدمى داده شده ولى اين احتمال از نظر لفظ خالى از بعد نيست ، هر چند كه از نظر تجزيه و تحليل معنا، عموميت دادن آن صحيح مى باشد. | «'''امانت '''» در اصل مصدر است ، ولى بسيار مى شود كه به آن چيزى كه سپرده شده - چه مال و چه اسرار و امثال آن - نيز امانت مى گويند و در آيه شريفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صيغه جمع آورده ، شايد براى آن باشد كه دلالت بر همه اقسام امانتها كه در بين مردم داير است بكند. و چه بسا گفته باشند: امانات شامل تمامى تكاليف الهى كه در بشر به وديعه سپرده شده و نيز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر مى شود - كه بايد در كارهايى كه مايه رضاى خدا است به كار بست - و نيز شامل هر نعمت و مالى است كه به آدمى داده شده ولى اين احتمال از نظر لفظ خالى از بعد نيست ، هر چند كه از نظر تجزيه و تحليل معنا، عموميت دادن آن صحيح مى باشد. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۳: | ||
كلمه «'''رعايت '''» به معناى حفظ است . و بعضى گفته اند: اصل اين كلمه به معناى محافظت از حيوانات است ، يا به اينكه آنها را غذا دهند، غذايى كه حافظ حيات آنها باشد، و يا به اينكه از خطر دشمن و درنده نگاه بدارند و آنگاه در مطلق حفظ استعمال شده است . و بعيد نيست كه عكس اين مطلب به ذهن نزديكتر باشد، يعنى كلمه مورد بحث در اصل به معناى مطلق حفظ بوده و سپس در خصوص حفظ حيوانات استعمال شده باشد. | كلمه «'''رعايت '''» به معناى حفظ است . و بعضى گفته اند: اصل اين كلمه به معناى محافظت از حيوانات است ، يا به اينكه آنها را غذا دهند، غذايى كه حافظ حيات آنها باشد، و يا به اينكه از خطر دشمن و درنده نگاه بدارند و آنگاه در مطلق حفظ استعمال شده است . و بعيد نيست كه عكس اين مطلب به ذهن نزديكتر باشد، يعنى كلمه مورد بحث در اصل به معناى مطلق حفظ بوده و سپس در خصوص حفظ حيوانات استعمال شده باشد. | ||
و كوتاه سخن اينكه : آيه مورد بحث مؤ منين را به حفظ امانت و خيانت نكردن به آن و حفظ عهد و نشكستن آن ، توصيف مى كند و حق ايمان هم همين است كه مؤ من را به رعايت عهد و امانت وادار سازد، چون در ايمان معناى سكون و استقرار و اطمينان نهفته ، وقتى انسان كسى را امين دانست و يقين كرد كه هرگز خيانت ننموده پيمان نمى شكند، قهرا دلش بر آنچه يقين يافته مستقر و ساكن و مطمئن مى شود و ديگر تزلزلى به خود راه نمى دهد. | و كوتاه سخن اينكه : آيه مورد بحث مؤ منين را به حفظ امانت و خيانت نكردن به آن و حفظ عهد و نشكستن آن ، توصيف مى كند و حق ايمان هم همين است كه مؤ من را به رعايت عهد و امانت وادار سازد، چون در ايمان معناى سكون و استقرار و اطمينان نهفته ، وقتى انسان كسى را امين دانست و يقين كرد كه هرگز خيانت ننموده پيمان نمى شكند، قهرا دلش بر آنچه يقين يافته مستقر و ساكن و مطمئن مى شود و ديگر تزلزلى به خود راه نمى دهد. | ||
وَ | وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ | ||
«'''صلوات '''» جمع «'''صلوة : نماز'''» است . و اينكه فرموده : نماز را محافظت مى كنند خود قرينه اين است كه مراد محافظت از عدد آن است پس مؤ منين محافظت دارند كه يكى از نمازهايشان فوت نشود و دائما مراقب آنند. حق ايمان هم همين است كه مؤ منين را به چنين مراقبتى بخواند. | «'''صلوات '''» جمع «'''صلوة : نماز'''» است . و اينكه فرموده : نماز را محافظت مى كنند خود قرينه اين است كه مراد محافظت از عدد آن است پس مؤ منين محافظت دارند كه يكى از نمازهايشان فوت نشود و دائما مراقب آنند. حق ايمان هم همين است كه مؤ منين را به چنين مراقبتى بخواند. | ||
و به همين جهت كلمه «'''صلوة '''» را در اينجا با صيغه جمع آورده و در جمله «'''فى صلاتهم خاشعون '''» مفرد، براى اينكه خشوع در جنس نماز، به طور مساوى شامل همه است ، و ديگر لازم نيست كه جمع آورده شود. | و به همين جهت كلمه «'''صلوة '''» را در اينجا با صيغه جمع آورده و در جمله «'''فى صلاتهم خاشعون '''» مفرد، براى اينكه خشوع در جنس نماز، به طور مساوى شامل همه است ، و ديگر لازم نيست كه جمع آورده شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳ </center> | ||
أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ | أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ | ||
كلمه «'''فردوس '''» يه معناى بالاى بهشت است ، كه معناى آن و پاره اى از خصوصياتش در ذيل آيه «'''كانت لهم جنات الفردوس نزلا'''» گذشت . | كلمه «'''فردوس '''» يه معناى بالاى بهشت است ، كه معناى آن و پاره اى از خصوصياتش در ذيل آيه «'''كانت لهم جنات الفردوس نزلا'''» گذشت . | ||
و جمله «'''الّذين يرثون ...'''» بيان كلمه «'''وارثون '''» است و «'''وراثت مؤ منين فردوس را'''» به معناى اين است كه فردوس براى مؤ منين باقى و هميشگى است ، چرا كه اين احتمال مى رفت كه ديگران هم با مؤ منين شركت داشته باشند، و يا اصلا غير مؤ منين صاحب آن شوند بعد از آنها خداوند آن را به ايشان اختصاص داده و منتقل نموده است . | و جمله «'''الّذين يرثون ...'''» بيان كلمه «'''وارثون '''» است و «'''وراثت مؤ منين فردوس را'''» به معناى اين است كه فردوس براى مؤ منين باقى و هميشگى است ، چرا كه اين احتمال مى رفت كه ديگران هم با مؤ منين شركت داشته باشند، و يا اصلا غير مؤ منين صاحب آن شوند بعد از آنها خداوند آن را به ايشان اختصاص داده و منتقل نموده است . | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۷: | ||
با اين حال اگر چنانچه تمتع ازدواج نباشد و زن متعه همسر مشروع آدمى نباشد بايد آنان زناكار باشند، و اين به ضرورت ثابت است كه عقد تمتع در مكه قبل از هجرت مورد عمل بوده و همچنين در مدينه بعد از هجرت فى الجمله به آن عمل مى كردند و لازمه زنا بودن آن اين است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) اين زنا را به مقتضاى ضرورتى حلال كرده باشد. | با اين حال اگر چنانچه تمتع ازدواج نباشد و زن متعه همسر مشروع آدمى نباشد بايد آنان زناكار باشند، و اين به ضرورت ثابت است كه عقد تمتع در مكه قبل از هجرت مورد عمل بوده و همچنين در مدينه بعد از هجرت فى الجمله به آن عمل مى كردند و لازمه زنا بودن آن اين است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) اين زنا را به مقتضاى ضرورتى حلال كرده باشد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش